eitaa logo
قرارگاه ت-ج انصارالزینب(س) یزد 💠
409 دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
530 ویدیو
14 فایل
‌❀✦┈❁﷽❁┈✦❀ #اعلام_مراسم #هیئت_انصار_الزینب(س) 🕘 دوشنبه ها ساعت ۲۰:۰۰ یزد_صفائیه_بلوار شهید صیاد شیرازی_کوچه شهید اخلاص(مابین فرهنگ یک ودو )_مسجد کریم اهل بیت(ع 🔷قرارگاه تربیت جهادی انصارالزینب(س) ارتباط با ادمین کانال @ad_ansar_zinab69
مشاهده در ایتا
دانلود
📍بخاطر خود یا بخاطر خدا؟! 🔹مقصد این است که جریان پیدا بکند، مقصد این نیست که اجرایش کنم. از چیزهایی که انسان مبتلا به آن هست این شیطنت‌های باطنی که انسان به آن مبتلا هست این است که، دلش می‌خواهد خودش متصدی امر باشد. جریان امر اگر به دست دیگری بهتر واقع بشود، این ناراحت است، می‌گوید من خوب است باشم. این از شیطنت‌های باطنی انسان است. انسان به صورت مقدس‌مآبی طرحش می‌کند، من می‌خواهم به این ثواب برسم. اگر حساب کند پیش خودش که همان ثواب را، بالاترش را به شما می‌دهند، و شما کمک کنید به این کسی که متصدی است و از شما بهتر می‌تواند، راضی نمی‌شوید. 🔹مسئله این نیست که می‌خواهم، مسئله این است که می‌خواهم. اختلاف اگر بین افراد پیدا می‌شود، جستجو کنند در باطن ذات خودشان ببینند که مسئله، مسئله و مصلحت مسلمین است یا مسئله، مسئله هست؟ پای در کار است یا در کار است؟ اگر یک کسی یک مطلبی را بهتر از من می‌تواند انجام بدهد، آیا من خوشحالم به اینکه او متصدی امر بشود یا من ناراحتم؟ 📚صحیفه امام خمینی(ره)، ج۱۷، ص۵۳۰ @ansar_zeinab69
کی #رفیقه؟🤔 رفیق هیئتی رفیقش را بهشتی میکند😊 کسی که در روضه ها #نفس تازه میکند و خدمت اهل بیت برایش افتخار است، دعای حضرت مادر پشت سرش هست😇 رفیق امام حسینی ات را از دست نده🤗 @ansar_zeinab69
🌱🙂 گاهـی، فاصلهٔ ما و ، فقط یک سیم خاردار است به اسمِ از اینها که بگذریم، تازه می‌رسیم به شهدا... بیایید از سیم خاردار نفس عبـورڪنیم خیلی‌ها بودند که تا یک قدمی شهادت رفتند ولی با یک امتحان به عقب برگشتند... @ansar_zeinab69
🍂ماشین منفجر شد. بوی می آمد و گوشت که در آتش آب می شد . هوا، هوای بود.جلوتر که رفت فهمید و شهید شده اند 😔 🍂مداح بود. در دلش روضه ی می خواند. پتو را پهن کرد ، بدن و سوخته دوستانش را جمع کرد. بویید و بوسید و ریخت .نمیدانم از دلتنگی هایش گفت یا قول گرفت تا سفارشش را به بکنند . امان از لحظه ای که خواست بلند شود ، روضه ها به کمکش آمدند. ...کمرش شکست😞 🍂چه شد آن روز. اشک و مرهم دل داغدار ها شد. دلش تاب نیاورد. سه روز بعد خودش هم به جمع پیوست🕊 🍂رفت پیش ارباب با همان لبخند همیشگی اش .مراسم اش روضه بود.یکی از لب های خشکیده می خواند یکی از بدن اربا اربا علی اکبر.درون قبر ارام خوابیده بود . حسین بر روی سینه کشیده بود، بر گردن انداخته بود و کسی برایش سینه می زد... از تا زینب صدا می زد حسین دست و پا می زد ، زینب صدا می زد حسین... عده ای اشک ،گریه می کردند و عده ای خون. آسمان هم گریه می کرد ؛ آرام، آرام 😭 .... خسته ام از خودم، دستم را بگیر، کم آورده ام😞 💔به مناسبت سالروز شهادت 📅تاریخ تولد : ۹ تیر ۱۳۶۴ 📅تاریخ شهادت : ۱۶ آبان ۱۳۹۴. حلب سوریه 🥀مزار : بهشت زهرا.قطعه ۵۳ @ansar_zeinab69