eitaa logo
"آنسویِ واقعیت 2"
315 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
33 ویدیو
0 فایل
من آن ریشه ی سرسبزِ امیدم که هرلحظه درحالِ شکفتن است..:)🌱 کلبه ای سبز شاید برایِ رفع خستگی ها! برایِ حرفهایِ مانده در دل: https://daigo.ir/secret/5562897538
مشاهده در ایتا
دانلود
آری، با توام من در تو نگاه می کنم در تو نفس می کشم و زندگی مرا تکرار می کند بسان بهار که آسمان را و علف را پاکی آسمان در رگ من ادامه می‌یابد
قصه نیستم که بگویی نغمه نیستم که بخوانی صدا نیستم که بشنوی یا چیزی چنان که ببینی یا چیزی چنان که بدانی من درد مشترکم …. مرا فریاد کن !
"آنسویِ واقعیت 2"
اگر خواستی چیزی را قایم کنی لای یک کتاب بگذار،این ملت کتاب نمی‌خوانند..
مگذار دیگران نام تو را بدانند … همین زلال بی‌کران چشمانت برای پچ پچ هزار ساله آنان کافیست!
آدم ها همه می پندارند که زنده اند؛ برای آنها تنها نشانه حیات، بخار گرم نفس هایشان است! کسی از کسی نمی پرسد: آهای فلانی! از خانه دلت چه خبر گرم است چراغش نوری دارد هنوز؟
شبانه شعری چگونه توان نوشت تا هم از قلبِ من سخن بگوید، هم از بازویم؟ شبانه شعری چنین چگونه توان نوشت؟
"آنسویِ واقعیت 2"
آفتاب را در فراسوهای افق پنداشته بودم به جز عزیمت نابهنگامم گزیری نبود چنین انگاشته بودم آیدا فسخ عزیمت جاودانه بود
"آنسویِ واقعیت 2"
من سرگذشتِ یأسم و امید با سرگذشتِ خویش: می‌مُردم از عطش، آبی نبود تا لبِ خشکیده تر کنم می‌خواستم به نیمه‌شب آتش، خورشیدِ شعله‌زن به‌درآمد چنان که من گفتم دو دست را به دو چشمان سپر کنم با سرگذشتِ خویش من سرگذشتِ یأس و امیدم…🍀🪴