eitaa logo
پایگاه تخصصی نقد عرفانهای کاذب
10.1هزار دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
2.3هزار ویدیو
261 فایل
پایگاه تخصصی مقابله با عرفان های کاذب و دشمن شناسی ارتباط با ادمین: فاطمه میرزاییان، پژوهشگر عرفان های کاذب مسئول شبکه کشوری خواهران مجمع فرق و ادیان خاتم الاوصیاء، مدرس حوزه،مشاور،عضو جمعیت بانوان فرهیخته،عضو مجمع مبلغات تهران @f_Mirzaeeyan
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 این فرقه، تاریخی 2500 ساله در داشته و هنوز هم بسیاری از چین یها به آن اعتقاد دارند. چینیان از سالیان پیش، همیشه خواستار و زندگی جاودانه بوده اند و این فرقه با استفاده از این تفکر چینی ها،توانست پیروان بسیاری را به سمت خود جلب کند. بنیانگذار این فرقه فردی به نام « » از معروف ترین فیلسوفان چینی و کتابدار سلطنتی بود. تزو هیچ علاقه ای به شغل خود و البته سیاست نداشت و همین امر باعث شد تا چین را ترک کند. او کشور را ترک کرده و شد و در آن زمان کتابی با عنوان «راه و عرفان» نوشت. او 87 سال عمر کرد اما محل مرگ او هرگز مشخص نشد. البته این فرقه از قبل از تزو وجود داشت و او با نوشتن کتابش باعث شد تا دوباره در سراسر چین رنگ و بویی تازه به خود گرفته و پیروانش افزایش پیدا کند و به همین خاطر به او لقب اولین نیز داده شده است. او مدعی بود که هر کس به این فرقه وارد شود به زندگی جاودانه خواهد رسید و هیچ چیز قادر نخواهد بود به او ضرر و آسیبی برساند. او به پیروان خود می گفت «بسیاری از پادشاهان چینی از جمله «فوشی»و «ووتای» از سلسله هان توانسته اند با پیوستن به فرقه تائو، عمر جاودانه پیدا کنند اما کسی از مکان آنها اطلاعی ندارد.» در این میان، نیز از فرصت استفاده کرده و با دادن راه حل هایی چون غذا خوردن در ظروف طلا و رفتن به کوه های صعب العبور برای عبادت، عمر جاودانه افراد را تضمین می کردند. یک یاز همین افراد به نام « » توانست با برپا کردن انجمنی مخفیانه، عده ای را به عضویت آن در آورد. او به آنها وعده عمر جاودانه می داد. شرط عضویت در این انجمن آوردن 5 پیمانه برنج برای بود. او به خاطر عمر 122 ساله اش توانست اعضای انجمن را بیشتر بفریبد زیرا آنها فکر می کردند رهبرشان عمری ابدی دارد. پس از مرگش، عده ای از طرفداران او ادعا کردند که چانگ را سوار بر ببری دیده اند که به سمت آسمان می رفت تا زندگی جاودانه اش را آغاز کند. پس از او جانشینانش انجمن را تا زمان کمونیستی چین ادامه داده و از این راه ثروت هنگفتی به دست آوردند. نسل بعدی ها سمبلی جادویی برای خود در نظر گرفته بودند و عقیده داشتند با آویزان کردن آن در مکان های مختلف از ورود پلید جلوگیری می کنند.
شماره ۱۱۲: من به عنوان یکی از شاگردان عرفان از دو سال پیش در کلاس‌ها شرکت کردم، به انگیزه اینکه با که گفته می‌شد، شاخه‌ای از طب مکمل است، آشنا شوم. از آنجایی که سایر روش‌های ذهنی مثل TM‌ یا درمانی مثل را نیز انجام می‌دادم، کنجکاو بودم که این کلاس‌ها چه جور مطالبی را شامل می‌شوند؛ البته با معرفی همسرم که توسط همکارش نام کلاس‌ها را شنیده بود، من هم ترغیب شدم و همراه با همسرم کلاس‌ها را آغاز کردم. از همان جلسات اول سؤالات زیادی برایم مطرح می‌شد که بسته به شرایط، برخی را می‌پرسیدم و معمولاً به جواب روشنی نمی‌رسیدم یا می‌گفتند در ترم‌های بالاتر پاسخ داده می‌شود که تا امروز که ترم‌ها را تمام کرده‌ام و تا ترم 3 هم گرفته‌ام، بی‌جواب مانده است. اشکالات متعددی که از این فرقه گریبانگیر تعداد زیادی از شاگردان شده، به حدی زیاد است که حتی از لحاظ آماری هم قابل چشم‌پوشی نیست. من مواردی که خودم برخورد کرده‌ام را ذکر می‌کنم: در طول ترم‌ها من خاصی نداشتم؛ از قبیل یا دیدار و و... ولی تعداد زیادی از شاگردان دچار حالات توهمی می‌شدند که گاهی شدت پیدا می‌کرد و تعدادی مجبور به مراجعه به روانشناس و... می‌شدند. اما در زندگی اخلاقی و خانوادگی ما اتفاقات منفی زیادی افتاد. اول ترک نماز که کم‌کم شروع شد و با «» توجیه شد؛ به‌ طوری که همسر من که حتی نماز شب می‌خواند، به طور کامل ترک نماز کرد و می‌گفت نماز داریم، نه‌ دولا راست‌شدن الکی. بعد فضیلت‌های اخلاقی تبدیل به رذایل اخلاقی شد. راست‌گویی، صداقت، شفافیت و... همه جایش را به دروغ، پنهان‌کاری، بداخلاقی و... داد که در جواب می‌گفتند، خروج است، بیرون‌ریزی است. تیک شخصیتی است و برطرف می‌شود. تا کی؟ می‌گویند تا کی نداریم، شاید تا آخر عمر! کسی بیرون‌ریزی داشته باشد. به فرزندم هم برای آرامش‌داشتن و سلامتی اتصالی می‌دادیم که روزبه‌روز پرخاشگرتر می‌شد و نه‌تنها آرام نبود، بلکه بدتر هم شده بود که در مورد او هم می‌گفتند خروج است. من نه‌تنها یکی از مشکلات جسمی‌ام درمان نشد که مشکلات عاطفی-روحی شدید پیدا کردم و زندگیم به مرز طلاق رسید. بعدها مسترها کلاس «قرآن از منظری دیگر» برگزار کردند و شروع کردند به تفسیر قرآن و ربط‌دادن آن به درس‌های طاهری: مثلاً «هشت درِ بهشت» همان هشت ترم طاهری است و... . همسرم به‌شدت مشغول کلاس‌رفتن و کلاس‌گذاشتن بود؛ به طوری که فرزندم را اصلاً نمی‌دید و اگر گاهی هم منزل بود، بسیار بی‌حوصله و بی‌قرار بود و دائماً می‌گفت که بچه را کنار ببرم. ما دائماً در مورد عرفان و اخلاق و... بحث می‌کردیم و ایشان در نهایت می‌گفت: «کی گفته که عارف خوش‌اخلاق و راستگو و... این چیزهاست؟ در راه خدا شاید هرکاری لازم بشه! حتی کارهای ظاهراً منفی.» به هر حال بعد از مدتی من متوجه روابطی در کلاس‌های عرفان حلقه شدم؛ از جمله اینکه به نام «وجه‌الله»‌بودن و اینکه ما همه جلوة خداییم و در عالم عشق، محرم و نامحرم نداریم، روابط غیرشرعی گسترده‌ای در بسیاری از افراد مجموعه جریان دارد که با آیات قرآن برایش سند و مدرک می‌آورند. همسرم یکبار برای من نامه نوشت که ناچار از اطاعت فرمان خداست و باید هجرت کند‍! که البته برگشت؛ ولی سه ماه بعد بی‌خبر ما را ترک کرد؛ به طوری که کار به آگاهی و اعلام مفقودی رسید. چند نفر از مسترها به شاگردانشان گفته‌اند که چون «قفل ذهنی» دارند، باید با رابطة جنسی قفل‌های ذهنی‌شان باز شود! و یا با تفسیر سورة نساء پی بردند که عشق روی پلة عشق باید اتفاق بیفتد؛ یعنی نیازی به حلال و حرام نداریم. به هر حال همسر من در طول این دو سال روزبه‌روز از لحاظ جسمی و روحی بدحال‌تر می‌شد. به کارش لطمه خورده بود و دائم از محل کار خارج می‌شد، برای کارهای مربوط به کلاس‌ها؛ به طوری که اخطار دریافت کرده بود. تصمیم گرفته بود، کار را ترک کند و فقط کلاس بگذارد. وقتی پرسیدم، زندگی من و بچه چه می‌شود، می‌گفت: «فقط خدا هست، مگه بچه‌‌های زیر پل چی‌ می‌‌‌شن؟‍!» تمام اطرافیان متوجه تغییر حالت منفی او شده بودند. من هم پس از پایان ترم‌ها با توجه به نتایج بسیار منفی کلاس‌ها از لحاظ عملی و بررسی‌های مکتوب خودم در تمام مبانی کتاب‌های آقای طاهری متوجه تناقضات و ایرادات شدید این فرقه شدم و دست از آن شستم. در حال حاضر فرزندم حال بسیار مناسب‌تری دارد و خودم هم آرامش بیشتری دارم؛ ولی همسرم هنوز درگیر تبعات ذهنی و روحی و فیزیکی این اتفاقات است. با تحقیقاتم متوجه شدم که زندگی‌های بسیاری در این مجموعه به هم ریخته است و بسیاری از زوج‌هایی که ظاهراً طلاق هم نگرفته‌اند، پایبندی‌های اخلاقی به هم ندارند.ندارند.اما بالخره بعد از تلاش های بسیار برای حفظ زندگی، از همسرم طلاق گرفتم و اکنون با پسرم تنها زندگی میکنم. کانال شرح حال اسیب دیدگان حلقه در تلگرام
🛐 احضار ارواح و فتوا امام خمینی(ره) امام خمینی ره در کتاب تحریرالوسیله در باره حکم احضار ارواح فرموده‌اند: «عمل السحر و تعلیمه و تعلمه و التکسب به حرام، و المراد به ما یعمل من کتابة أو تکلم أو دخنة أو تصویر أو نفث أو عقد و نحو ذلک یؤثر فی بدن المسحور أو قلبه أو عقله، فیؤثر فی إحضاره أو إنامته أو إغمائه أو تحبیبه أو تبغیضه و نحو ذلک. و یلحق بذلک استخدام الملائکة و إحضار الجن و تسخیرهم و إحضار الأرواح و تسخیرها و أمثال ذلک، ...» (ج1، کتاب المکاسب و المتاجر، مسأله 16 ) بنابراین در نظر ایشان احضار ارواح به هر وسیله و هر شکل که باشد ملحق به سحر و همانند آن حرام است. باید اذعان داشت که مسأله احضار ارواح با صرف نظر از واقعیت داشتن و نداشتن؛ و حرام بودن و نبودن، امروزه از نظر اجتماعی، وسیله و راهی شده است در دست شیادان برای فریبکاری و طرح و ترویج دروغ‌ و خرافات؛ و سوء استفاده‌های مالی و اخلاقی از افراد ساده لوح به ویژه زنان. https://eitaa.com/antihalghe