eitaa logo
پایگاه تخصصی نقد عرفانهای کاذب
7.5هزار دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.9هزار ویدیو
221 فایل
پایگاه تخصصی مقابله با عرفان های کاذب و دشمن شناسی ارتباط با ادمین: فاطمه میرزاییان، پژوهشگر عرفان های کاذب مسول شبکه کشوری خواهران مجمع فرق و ادیان خاتم الاوصیاء، مدرس حوزه،مشاور،عضو جمعیت بانوان فرهیخته،عضو مجمع مبلغات تهران @f_Mirzaeeyan
مشاهده در ایتا
دانلود
👽 رائلیان و کلود وریلهون 1⃣ شبه‌آیین جنبش نوینی است که در سال ١٩٧٣ توسط که ادعای برگزیده‌شدن توسط داشت، پایه‌گذاری شد. این جنبش مبتنی بر وجود بشقاب‌پرنده‌ها و است که وریلهون با گرته‌برداری از و برخی از تعلیمات ادیان و تغییر نام خدا به الوهیم، ساخت! او با بیان این نکته که الوهیم در زبان عبری بد ترجمه شده و به اشتباه خدا نام گرفته است، منکر اعتقاد به خدا و مدعی اشتباهی بزرگ در شد. 2⃣ به‌گفتهٔ وریلهون که کمی بعد خود را نامید، الوهیم او را به پیامبری و این نام برگزیده‌‌اند. الوهیم به‌معنی کسانی است که از آسمان آمدند که مفرد آن است نه خدا؛ و به این ترتیب نتیجه گرفت که هیچ خدایی وجود ندارد جز خالقین علمی که در کرات دیگر و در لوله‌های آزمایشگاهی دست به خلق این جهان زده‌اند و برترین دستاوردشان هم انسان و انسان هم است!!! 3⃣ او ادعا کرد که آگاهی او به این حقایق به‌واسطهٔ مشاهدهٔ سفینه فضایی و چند ملاقات او با موجودی فضایی صورت گرفته است که او را الوهیم نامید. او تنها هدف انسان را رسیدن به لذّات حسّی و رهایی از رنج و رسیدن به دوران طلایی در همین دنیا می‌داند. در آخر هم عشق‌ورزیدن به الوهیم و آماده‌سازی زمین برای فرود آنها را هدف غایی زندگی بشر معرفی می‌کند! 4⃣ رائلیان کتاب خاصی ندارند و رائل برای این‌که پیروانش خیلی هم دست خالی نباشند، روش حسّی را به‌عنوان راهی برای ارتباط با بی‌نهایت و بی‌کرانگی فضا توصیه می‌کند. روشی که اصالت را به حواس پنج‌گانه می‌دهد و هر نوع کام‌جویی و را ممدوح می‌شمارد. هرچند او اعتقادی به روح ندارد، اما پیروانش را از زندگی جاودانه مأیوس نمی‌کند و به آنها توصیه می‌کند با ارسال خود به مراکز رائلیان، فرصت و ادامهٔ زندگی به این صورت را برای خود فراهم کنند.
1⃣ معروف به در ٢٠ سپتامبر ١٩۴۶ به‌دنیا آمد. او که نتیجهٔ یک ارتباط نامشروع [بین مردی و زنی ملحد] بود، بعد از تولد مخفیانه، به منزل پدریِ مادرش برده شد. 2⃣ به‌علت بی‌علاقگی رائل به درس، مادرش بااجبار او را به مدرسه شبانه‌روزی فرستاد؛ در آنجا بود که از شدت تنهایی، به‌قول خودش را کشف کرد. با رسیدن به سن ١۵سالگی مدرسه و خانه را ترک و به کاباره‌ها مشغول شد. چند سالی به خوانندگی مشغول بود، اما بعد از یک تصادف رانندگی، مسیر زندگیش را به‌سمت مسابقات رالی تغییر داد. تا این‌که در تاریخ ١٣ دسامبر ١٩٧٣ ادعای پیامبری کرد: 3⃣ «در کنار آتشفشان دولاسولا در حال قدم‌زدن بودم که ناگهان در میان مه، چشمم به نور قرمزی افتاد که چشمک می‌زد … شیئی نزدیک به ٢٠متری بالای زمین در پرواز بود... یک بشقاب پرنده! … بعد موجودی با ١/٢٠متر قد، چشمان کمی بادامی شکل و موهای سیاه و بلند که ریش سیاه کم‌پشتی داشت از آن پیاده و به من نزدیک شد…». 4⃣ او ادعا کرد که بعد از این، همراه این موجود فضایی که او را خواند، به سفینه وارد شده است و الوهیم او را با حقایقی در مورد هستی آشنا کرده‌ است و این‌که او مأمور رساندن پیام آنها به انسان‌ها است. پس از این ادعا، در فرصت کوتاهی موفق به چاپ مکالماتش با الوهیم و همین‌طور شرکت در برنامه‌های تلویزیونی و برگزاری میتینگ‌هایی با همین موضوع شد و در آخر جنبشی با نام را پایه‌گذاری کرد. مادک به معنی حرکت برای خوش‌آمدگویی به الوهیم یا به قول او، بود که چندی پس از شکل‌گیری به تغییر نام پیدا کرد.