#یه_مشت_شکلات
دختر کوچولو وارد بقالی شد و کاغذی را طرف #بقال گرفت و گفت : مامانم گفته چیزایی که در ایـن لیست نوشته را بدین ، این هم پولش . بقال کاغذ را گرفت و لیست نوشته شده در کاغذ را فراهم کرد و به دست دختر بچه داد
بعد هم لبخندی زد و گفت: چون دختر خوبی هستی و به حرف مامانت گوش می دی، می تونی یک مشت شکلات به عنوان جایزه برداری
دخترک از جای خود تکان نخورد! بقال احساس کرد دختر #خجالت می کشد، گفت : دخترم ! خجالت نکش ، بیا جلو خودت شکلات هاتو بردار
دختر جواب داد: عمو! نمیخوام خودم شکلات بردارم، می شه شما بهم بدین؟ با تعجب پرسید : چرا دختر گلم ؟ مگه چه فرقی می کنه ؟ دختر با خـنده ای کودکانه گفت: آخه مشت شما از مشت من بزرگتره!
بعضی وقتها خیلی از ما آدم بزرگها، حواسمان به اندازه ی یک بچه کوچک هم جمع نیست . که بدانیم و #مطمئن باشیم که مشت خدا از مشت آدمها و وابستگیهای اطرافشان بزرگتر است
#کاشتن_و_برداشتن
ﺩﺭ #ﻣﺮﺯﺑﺎﻥ_ﻧﺎﻣﻪ آﻣﺪﻩ است ﮐﻪ ﺭﻭﺯﯼ ﺍﻧﻮﺷﯿﺮﻭﺍﻥ ﺍﺯ ﺻﺤﺮﺍ ﻋﺒﻮﺭ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ که ﻣﺮﺩﯼ ﺳﺨﺖ ﮐﻬﻨﺴﺎﻝ ﺭﺍ ﺩﯾﺪ ﮐﻪ ﺩﺭخت ﻣﯿﻮﻩ ﺍﯼ ﺩﺭ ﺯﻣﯿﻦ ﻣﯽ ﮐﺎشت ، ﺗﻌﺠﺐ ﮐﺮﺩ!
ﺍﺯ ﻣﺮﺩ پیر ﭘﺮﺳﯿﺪ ﺗﻮ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺳﻦ ﻭ ﺳﺎﻝ ﺩﺭﺧﺖ #ﻣﯿﻮﻩ ﺩﺭ ﺯﻣﯿﻦ ﻣﯽ ﮐﺎﺭﯼ ، ﺩﺭ ﻋﺠﺒﻢ ﻣﯿﻮﻩ ﯼ آن رﺍ ﮐﺠﺎ ﺗﻮﺍﻧﯽ ﺧﻮﺭﺩ؟ ﭼﺮﺍ ﮐﻪ ﺩﺭﺧﺖ ﭼﻨﺪین ﺳﺎﻝ ﺑﻌﺪ ﻣﯿﻮﻩ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺩﺍﺩ ...
ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﭘﺎﺳﺦ ﺩﺍﺩ: ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﮐﺎﺷﺘﻨﺪ ﻭ ﻣﺎ ﺧﻮﺭﺩﯾﻢ ، ﻣﺎ ﺑﮑﺎﺭﯾﻢ و ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺑﺨﻮﺭﻧﺪ. ﺍﻧﻮﺷﯿﺮﻭﺍﻥ ﺭﺍ ﭘﺎﺳﺦ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﺧﻮﺵ آﻣﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺖ : ﺍﮔﺮ ﭼﻨﺪﺍﻥ ﺩﺭ ﺩﻧﯿﺎ ﺑﻤﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺩﺭﺧﺖ ﻣﯿﻮﻩ ﺑﮑﺎﺭﯼ ﺧﺮﺍﺝ ﺗﻮ ﻭ ﺑﺎﻍ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺩﺍﺩ ﻭ ﭼﻨﯿﻦ ﺷﺪ...
#یکی_ما_را_می_بیند
فقیری پسری کم سن و سال داشت. روزی به او گفت: با هم برویم از میوه های درخت فلان باغ دزدی کنیم. پسر #اطاعت کرد و با پدر به طرف باغ رفتند. با این که پسر می دانست که این کار زشت و ناپسند است ولی نمی خواست با پدرش مخالفت کند.
سرانجام با هم به کنار درخت رسیدند، پدر گفت: پسرم! من برای میوه چیدن بالای درخت میروم و تو پایین درخت مواظب باش و به اطراف نگاه کن، اگر کسی ما را دید مرا خبر بده . فرزند در پای #درخت ایستاد
پدر بالای درخت رفت و مشغول چیدن میوه شد. بعد از چند لحظه، پسر گفت: پدر جان، یکی ما را میبیند. پدر از این سخن ترسید و از درخت پایین آمد و پرسید : آن کسی که ما را می بیند کیست؟ فرزند در جواب گفت:
هُوَ اللهُ الّذی یری کلّ اَحد و یَعلمُ کلّ شئٍ: او خداوند است که همه کس را می بیند و همه چیز را می داند . پدر از سخن پسر #شرمنده شد و پس از آن دیگر دزدی نکرد. معارف اسلامی،
#خدایا_این_چیست؟
گاهی انسان یک دعاهایی میکند که به صلاحش نیست . آن حاجت را در دنیا به او نمیدهند، ولی در قیامت میدهند. میگوییم : خدایا این چیست؟
می گوید : در #دنیا دعا کردی ، صلاح نبود به تو بدهیم ، اینجا دادیم . ذوق میکند و می گوید: عجب! کاش هیچ یک از دعاهای من مستحاب نمیشد و همه را اینجا به من می دانند ، اینجا بهتر است
بعضی وقت ها بچه به پدر و مادرش می گوید: به من شیرینی بدهید ، ولی پدر و مادر صلاح نمی دانند. مثلا شام خورده ، صلاح نیست شیرینی بخورد
مادر بچه اش را دوست دارد ، طوری که لقمه را از دهان خودش بر میدارد و به #بچه می دهد، ولی گاهی برخی چیزها که بچه به آن علاقه دارد ، مادر میداند که به صلاحش نیست و آن را به بچه نمی دهد
خدا از مادر به ما مهربان تر است. ما بعضی چیزها را از خدا میخواهیم که صلاح نیست به ما بدهد اما #عقل ما نمیرسد که صلاح نیست! باید بدانیم که هر چه را خدا به ما داده ، صلاح ما بوده است. آیت الله مجتهدی
#باورها_و_ﺗﻠﻘﯿﻦ_ﻫﺎ
ﺭﻭﺯﯼ ﺯﻧﺒﻮﺭ ﻭ ﻣﺎﺭ ﺑﺎ ﻫﻢ بحث شاﻥ ﺷﺪ. ﻣﺎﺭ می گفت : ﺍﻧﺴﺎن ها ﺍﺯ ﺗﺮﺱِ ﻇﺎﻫﺮ ﺧﻮﻓﻨﺎﮎِ ﻣﻦ می میرﻧﺪ؛ ﻧﻪ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﻧﯿﺶ ﺯﺩﻧﻢ! ﺍﻣﺎ #ﺯﻧﺒﻮﺭ ﻧﻤﯽ ﭘﺬﯾﺮﻓﺖ
ﻣﺎﺭ، ﺑﺮﺍﯼ ﺍﺛﺒﺎﺕ ﺣﺮﻓﺶ، ﺑﻪ ﭼﻮﭘﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺯﯾﺮ ﺩﺭﺧﺘﯽ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩ ؛ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺷﺪ ﻭ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺯﻧﺒﻮﺭ ﮔﻔﺖ: ﻣﻦ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﯽ ﮔﺰﻡ ﻭ ﻣﺨﻔﯽ ﻣﯿﺸﻮﻡ؛ ﺗﻮ ﺑﺎﻻﯼ ﺳﺮﺵ ﺳﺮ ﻭ ﺻﺪﺍ ﻭ ﺧﻮﺩﻧﻤﺎﯾﯽ ﮐﻦ!
ﻣﺎﺭ ﭼﻮﭘﺎﻥ ﺭﺍ ﻧﯿﺶ ﺯﺩ ﻭ ﺯﻧﺒﻮﺭ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﭘﺮﻭﺍﺯ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﺎﻻﯼ ﺳﺮ ﭼﻮﭘﺎﻥ ﻧﻤﻮﺩ. ﭼﻮﭘﺎﻥ ﻓﻮﺭﺍ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﭘﺮﯾﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺍﯼ ﺯﻧﺒﻮﺭ ﻟﻌﻨﺘﯽ! ﻭ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ #ﻣﮑﯿﺪﻥ ﺟﺎﯼ ﻧﯿﺶ ﻭ ﺗﺨﻠﯿﻪ ﺯﻫﺮ ﮐﺮﺩ. ﻣﻘﺪﺍﺭﯼ ﺩﺍﺭﻭ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﺯﺧﻤﺶ مرهم کرد ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﭼﻨﺪﯼ ﺑﻬﺒﻮﺩ ﯾﺎﻓﺖ.
چندی گذشت و ﺳﭙﺲ ﻣﺎﺭ ﻭ ﺯﻧﺒﻮﺭ ﻧﻘﺸﻪ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﮐﺸﯿﺪﻧﺪ: ﺍین بار ﺯﻧﺒﻮﺭ ﻧﯿﺶ ﺯﺩ ﻭ ﻣﺎﺭ ﺧﻮﺩﻧﻤﺎﯾﯽ ﮐﺮﺩ! ﭼﻮﭘﺎﻥ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﭘﺮﯾﺪ ﻭ ﻫﻤﯿﻦ ﮐﻪ ﻣﺎﺭ ﺭﺍ ﺩﯾﺪ ، ﺍﺯ ﺗﺮﺱ ﭘﺎ ﺑﻪ ﻓﺮﺍﺭ ﮔﺬﺍﺷﺖ! ﺍﻭ ﺑﺨﺎﻃﺮ #ﻭﺣﺸﺖ ﺍﺯ ﻣﺎﺭ ، ﺩﯾﮕﺮ ﺯﻫﺮ ﺭﺍ ﺗﺨﻠﯿﻪ نکرد
ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯ ﺑﻌﺪ ، ﭼﻮﭘﺎﻥ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺗﺮﺱ ﺍﺯ ﻣﺎﺭ ﻭ ﻧﯿﺶ ﺯﻧﺒﻮﺭ ﻣﺮﺩ . ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ از ﺑﯿﻤﺎﺭﯼ ﻫﺎ ﻭ ﮐﺎﺭﻫﺎ ﻧﯿﺰ همین گوﻧﻪ ﺍﻧﺪ ﻭ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﻓﻘﻂ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﺗﺮﺱ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﻧﺎﺑﻮﺩ می شوﻧﺪ . بیشتر ﻣﻮﺍﻇﺐ #باورها و ﺗﻠﻘﯿﻦ ﻫﺎﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ مان ﺑﺎشیم
#سقراط_و_ژن_خوب
نقل است روزی #سقراط حکیم با یکی از بزرگ زادگان روبرو شد ، بزرگ زاده نام پدران خود را برای سقراط شمرد و به آنان افتخار کرد و سقراط را تحقیر کرد و به او گفت تو از خاندان بی قدر و پستی هستی!
سقراط در جواب گفت : فلانی! پدران تو اشخاص بزرگ ، عالی قدر و صاحب مقامات و درجات بسیار بوده اند ، ولی تو خود نتوانستی پایه #مقامی برای خود احراز کنی
نسب من از خودم شروع میشود و من در راس خانواده ای هستم که از من آغاز شده است ، ولی خانواده تو ، به تو ختم می شود! پس تو ننگ خاندان خویش هستی و من #شرف و افتخار خاندان خود می باشم.
📚
#آبگوشت_شربت_خوردید؟
نذر کرده بود درس دکتری اش که تمام شد یکی دوسال در یک منطقه محروم #طبابت کند . درسش تمام شده بود و برای خودش دکتر
روستای دور افتاده ای انتخاب کرد بار و بندیل را بست و رفت. مریض هایش همه اهالی ده بودند . پیر و جوان ، زن و مرد ، کوچک و بزرگ . که تقریبآ همه یک روز در میان می آمدند دکتر
بعد ازچند روز طبابت، نکتهای توجهش رو جلب کرد! همه اهالی و به اصطلاح بیمارانش از درد گلو و سینه #شکایت داشتند و عجیبتر اینکه با صراحت از دکتر می خواستند که برای آنها فقط و فقط شربت اکسپکتورانت تجویز کند
روزی یکی از بیماران، که کودک بود به کناری کـشید و پرسید این همه شربت را چکار می کنید؟ کودک که رخسارش به زردی میزد با صدای خفه ای گفت :
آقای دکتر غذانداریم ننم #شربت را با آب قاطی میکنه بعد کمی نون داخلش تیلیت می کنیم میخوریم! ننم می گه این اسمش آبگوشت شربته ! آقا تو رو به خدا به ننم نگی ها...
#آیت_الله_مجتهدی
هیچ وقت کسی را شماتت نکنید . هر کس #گرفتاری پیدا کـرد ، حق ندارید قضاوت کنید
نگویید فلانی که این پیش آمد برایش اتفاق افتاد به خاطر این است که فلان کار را انجام داده ما چه میدانیم؟ حق نداریم چیزی بگوییم
قیامت از ما سوال میکنند و میگویند چنین چیزی نبوده و شما اشتباه کردی. ما او را به خاطر اینکه بنده خوبی بود #گرفتار کردیم . شما چه حقی داشتی چنین حرفی زدی؟
#زنده_شدن_سخاوت
چیزی را که دوست داری را انفاق کن، نه چیزی که میخواهی دور بی اندازی
خداوند می فرماید : هرگز به حقیقت #نیکوکاری نمی رسید مگر از آنچه که دوست داریـد ، در راه خدا انفـاق کنید و آنچه انفاق می کنید ، خداوند از آن آگاه است . سوره آل عمران ؛ آیه ۹۲
اگر می خواهیم به درجات بالا برسیم چیزی را #هدیه بدهیم که مورد علاقه ما باشد ، چیزی را بدهیم که از آن دل بکنیم ، چون هدف از انفاق فقط سیر شدن طرف مقابل نیست ، خوب شدن ما هم هست
یعنی خداوند که می فرماید: یک لباس به برهنه بده ، هم می خواهد #برهنه پوشیده شود، هم می خواهد سخاوت در ما زنده شود.
اگر چیزهای دور انداختنی خودمان را دادیم، ممکن است بنده خدایی از روی ناچاری قبول کند ، اما ما رشد نکردیم.
#علت_گرانی
آقا #امیرالمومنین علی علیه السلام به مالک فرمودند : ای مالک ! مردم زمانی تنگدست میگردند که همت والیان مال اندوزی بُوَد
همانا ویرانی زمین به جهت تنگدستی کشاورزان است و تنگدستی کشاورزان به جهت #غارت اموال آن ها از طرف زمامداران است
چرا که به آینده حکومت شان ، اعتقاد ندارند و از تاریخ گذشتگان عبرت نمی گیرند. نهج البلاغه نامه ٥٣
📖 #قانون_و_عدالت
فردریک از سال ۱۷۴۰ تا ۱۷۸۶ بر کشور آلمان حکومت می کرد از طرفداران سرسخت آزادی اندیشه بود. او یک روز سوار بر اسب با همراهانش از یکی از خیابان های برلین می گذشت ، که ناگاه چشمش به اعلامیه تند و تیزی که گروهی از مخالفان علیه او بر دیوار چسبانده بودند افتاد. فردریک آن را خواند و گفت: بی انصافها چقدر اعلامیه را بالا چسبانده اند ما که سوار اسب هستیم آن را خواندیم ولی افرادی که پیاده اند برای خواندنش به زحمت می افتند ، آن را بکنید و پایین تر بچسبانید تا راحت تر خوانده شود! یکی از همراهان با حیرت گفت : اما این اعلامیه بر ضد شما و حکومت شماست؟ فردریک گفت اگر حکومت ما واقعا به مردم ظلم کرده و آنقدر بی ثبات است که با یک اعلامیه ساقط شود همان بهتر که زودتر برود. اما اگر حکومت ما بر اساس قانون و عدالت اجتماعی و آزادی بیان است مسلم آنقدر ثبات و استحکام دارد که با یک اعلامیه از پا نیفتد
#آیت_الله_بهجت (ره)
شیطان هیچ وقت نمی آید انسان را با بـدی به سمت خود #جذب کند ، یعنی هیچ وقت به یک مؤمن نمی گـوید بیا شراب بخور
بلکه در #روایات داریم ممکن است به یک فرد اهل عبادت اینطور تلقین کند که بیشتر عبادت کن
یا وقـتی تصمیم به استمـرار در انجـام عمل صحیحی را داشته باشید شیطان یک #عمل بزرگتر و بهتر را پیش روی شما قرار میدهد تا از این عمل کوچک و دائمی دست بردارید
چـون شیطان می داند که عمـل بزرگ ، دوامـش در مـدت توان انجامـش است اما یک عمل کوچک ملکه شده ومداوم خیلی برای شیطان سنگین است
#چرا_دو_سجده_در_نماز؟
موسی بن جعفر علیه السلام فرمودند: در شب معراج خداوند به رسول خود امر كرد كه وضو بگيرد و نماز بخواند. پيامبر #وضو گرفت و تكبيرة الاحرام گفت ، حمد و سوره را خواند و ركوع رفت و به دستور خدا سر به #سجده گذاشت و تسبيح خدا كرد
پس از برداشتن سر بدون اين كه خدا #مجدداً دستور سجده بدهد پیامبر به خاطر عظمت و جلالت خداوند سر به سجده گذاشت و خدا را تسبيح نمود. به همين خاطر خداوند امر فرمود همه در نماز در هر ركعتی دو سجده نمايند. صدوق، علل الشرايع، ج ۲، ص۳۱، ح۳
امام صادق علیه السلام فرمود : معنای سجده اول اين است كه #نمازگذار می گويد : منها خلقنی ؛ يعنی از زمين مرا آفريدی و وقتی سر بلند می كند ، می گويد : منها اخرجتنا ؛ از خاك خارجم كردی
سجده دوم که میرود میگويد: و اليها تعيدنا ؛ به سوی زمين ما را برگرداندی و وقتی سر بلند می كند ، در واقع می گويد: و از زمين بيرون مان ميسازی و منها تخرجنا . صدوق ، #علل_الشرايع
#در_آرزوی_نگاهی_نو
وقتی اتوبوس در ایستگاه ایستاد پدر با فرزندانش سوار اتوبوس شد. بچهها سر و صـدای زیادی راه انداختـه بودند و مسافرها هم کلافه و عصبانی بودند و حرص می خوردند.
یکی از همسفران به پدر گفت چرا بچه ها اینقدر #شلوغ می کنند . پدر گفت این بچه ها یک ساعته که مادرشان را از دست داده اند و خبر ندارند ، من به بچه ها گفتم اونها رو به پارک می برم.
بعد از شنیدن حرف های پدر همه آرام شدند وسعی کردند به نوعی #کودکان را شاد کنند
در مکان دیگری: فردی وارد شهری شد و برای نماز به مسجد رفت ناگهان دید که #مکبر در حالت دراز کش است در بین نماز بسیار عصبانی شد وقتی نماز تمام شـد دید که مکبر خـودش را روی زمین می کـشد. آری آن مکبر فلـج بود. عزیزان من سریع قضاوت نکنیم
#همنشینان_خوب
صالح باشید همانگونه كه خداوند شما را صالح نامگذارى كرده
كسى كه خدا و پیغمبر را اطاعت كند ، در #رستاخیز، همنشین كسانى خواهد بود كه خدا، نعمت خود را بر آنان تمام كرده؛ پیامبران و صدّیقان و #شهدا و صالحان، و آنها رفیقهای خوبى هستند! سوره نساء آیه ۶۹
این آیه در قرآن می درخشد ، چه کنیم که در بهشت ، وصال رسول الله و ائمه علیهم السلام و شهدا را داشته باشیم؟
فقط اطاعت از خداوند و مطیع رسول الله وائمه اطهار بودن راه درست است
#سوال_از_ملک_الموت
یکی از علمای نجف حدود یکصد سال پیش ، در عالم خواب حضرت عزراییل را می بیند. پس از سلام می پرسد: از کجا می آیی؟ ملک الموت می فرماید: از #شیراز ، روح مرحوم میرزا ابراهیم محلاتی را قبض کردم
سوال کرد روح او در چه حالی است؟ عرزاییل می فرماید: در بهترین حالات و بهترین باغ های عالم برزخ . خداوند هزار ملک را برای انجام دستورات وی قرار داده است.
پرسید آیا برای مقام علمی و تدریس و تربیت #شاگرد به چنین مقامی دست یافته است؟ فرمود : نه! گفتم: آیا برای نماز جماعت و بیان احکام! فرمود : نه! گفتم پس برای چه؟
فرمود: برای خواندن #زیارت_عاشورا. نقل است که مرحوم میرزا ، سی سال آخر عمرش زیارت عاشورا را ترک نکرد و آن روز که به سبب داشتن بیماری یا امر دیگر نمی توانست عاشورا بخواند، نایب می گرفت
#انا_ذالک_الامام_المبین
عمار یاسر می گوید: با #امیرالمؤمنین علیه سلام همراه بودم که به یک وادی رسیدیم ، دیدیم مملو از مورچه است
عرض کردم آقا جان : آیا کسی از خلق #خدا هست که عدد این مورچه ها را بداند؟ حضرت فرمود: بله ای عمار. من میشناسم کسی را که میداند عدد آنها را و می شناسد عدد ذکر و انثای نره و ماده آنها را
عرض کردم آن شخص کیست؟ فرمود: این آیه را از سوره یس قرائت نکردی؟ وَكُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْنَاهُ فِي إِمَامٍ مُبِينٍ. در لوح محفوظ و روشن خدا یا در #قلب امام "خلیفة اللّه" همه چیز را به شماره آوردهایم.. سوره یس ، آیه ۱۲
گفتم: بله یا امیرالمؤمنین قرائت کردم. فرمودند: انا ذالک الامام المبین من آن #امام_مبین هستم. بحارالانوار، جلد۲، صفحه ۴۶۷
سایه پیغمبر ندارد هیچ می دانی چرا ، آفتابی چون علی در سایه پیغمبر است
📚
#توجه_به_حلال_و_حرام
در #مغازه سبزی فروشی مشغول کار شد، یک روز آمد و گفت دیگه نمیروم. پرسیدم چرا؟ گفت آدم درستی نیست سبزی ها را میریزه توی آب که سنگین تر بشه
بعد رفت داخل #لبنیاتی ،آنجا هم زیاد نماند. گفتم چی شد؟ گفت کم فروشی میکنه، جنس بد و خوب رو قاطی می کنه
از فرداش رفت سَرِ گُذَر برای بنایی، کم کم توی کارش جا افتاد و بعد از مدتی شاگرد هم میگرفت. دستمزدش هم از قبل بهتر شده بود. شهید عبد الحسین #برونسی به روایت مادر شهید
#شیخنا_فکر_خود_باش
ملّا محمد تقی مجلسی میگوید: شش ماه قبل از مرگ شیخ بهائی، به همراه او برای #زیارت قبر بابا ركن الدین به قبرستان تخت فولاد رفتیم
در كنار قبر بودیم، شیخ بهائی صدایی از قبر شنید كه : شیخنا در فكر خود باش. ایشان نگاهی به ما كرد و فرمود این صدا را شنیدید؟ گفتیم: نه. شروع به #گریه كرد و متوجّه مرگ و آخرت گردید
بعد از اصرار زیادی كه به او كردیم تا ما را از آنچه شنیده است خبر بدهد، فرمود: خبردار شدم كه خود را برای مرگ آماده كنم. شش ماه پس از این خبر، ایشان فوت كرد و من به همراه جمعیت زیادی بر او #نماز گذاردیم.
سفینة البحار، شیخ عباس قمی، جلد۱، صفحه ۱۱۴
#شش_چیز_شگفت_انگیز
سلمان فارسی می فرماید از شش چیز در شگفتم: سه چیزِ آن مرا می خنداند و سه چیز دیگر به #گریه ام میاندازد
آن سه چیز که مرا به گریه می اندازد: جدایی از دوستان محمد و آل محمد صل الله علیه و آله ، هراس و وحشت #قیامت و ایستادن در پیشگاه خدای عزّوجلّ است
و اما آن سه چیزی که مرا به خنده وا می دارد: یکی کسی است که در پی دنیاست، حال آنکه مرگ در پی اوست. دیگری کسی که در #غفلت به سر می برد ، حال آنکه از او غافل نیستند
یعنی خداوند ناظر بر اعمال اوست و سومی کسیست که دهانش به خنده باز می شود ، در صورتی که نمیداند آیا خداوند از او #خشنود است یا ناخشنود
میزان الحکمه ، جلد ۹ ، حدیث ۱۵۱۶۹
#نگاه_به_نامحرم
دلم میسوزه واسه این چشما. چشمایی کهاون دنیا خیلی حرف برا گفتن دارند
رفیق خوبم تو این دوره زمونه خیلی حواست به چشمات باشه. نکنه با یک #نگاه که فقط یک لحظه لذت داره، پشیمونی و بدبختی ابدی برا خودت درست کنی...
ما آدما به قلبمون چند تا رود میریزه که یکی از اونا رودیه که از چشممون #سرچشمه می گیره؛ حواسمون باشه که زلالی آب این رود رو به سیاه شدن قلبمون تبدیل نکنیم
#قدردانی_خدا_از_بنده
خداوند به پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله وحى كرد كه من از جعفر بن ابى طالب به خاطر چهار #صفت قدر دانى مى كنم.
پيغمبر صلى الله عليه و آله جعفر را خواست و موضوع را به او خبر داد. جعفر خدمت نبی خدا عرض كرد: اگر خداوند به شما وحى نمی فرمود ، من هم اظهار نمیکردم ...
یا رسول الله: من هرگز شراب نخوردم، زيرا می دانستم كه اگر بنوشم عقلم نابود می شود. و هرگز #دروغ نگفتم ، زيرا دروغ خلاف مروت و ضد كمال انسان است.
و سوم هرگز زنا نكردهام، زيرا ترسيدم با ناموسم همان عمل انجام بشود. و هرگز بت نپرستيدم، زيرا میدانستم كه بت پرستى منفعتى ندارد.
رسول خدا دست مباركش را بر شانه وى زد و فرموند: #سزاوار است كه خداوند به تو دو بال مرحمت كند، تا در بهشت پرواز کنی. بحارالانوار، ج۳
#درک_امام_زمان
یکی از شاگردان آیت الله #بهجت نقل میکند از آقا پرسیدم : چطور می شود امام زمان عجل الله را درک کرد؟ فرمودند زیاد قرآن بخوانید و به قرآن زیاد نگاه کنید . از وقتی که این حرف را زدند ، قرآن خواندن روزانهام ترک نشد، یک روز خیلی دلم گرفت. با خودم گفتم در این مدت ، چرا نباید یک حس نزدیکی به امام زمان عجل الله داشته باشم؟ بعد از جلسه بدون این که من حرفی بزنم ، آقا برگشتند به من گفتند چشم آدم باید مواظب باشه. اگر کسی میخواد امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف رو ببینه ، باید مواظب چشمش باشه که گناه نکنه. سرم را انداختم پایین حساب و کتاب چشم هایم خیلی وقت بود از دستم در رفته بود
#نماز_برای_خدا
بزرگی میگفت من هر وقت که نماز می خواندم، از خداوند حاجت میخواستم. یک روز گفتم : بگذار یک بار برای خود خدا #نماز بخوانم و حاجتی نخواهم
همان شب در عالم خواب دید که به او گفتند: چرا دیر آمدی؟ گفتم منظورتان چیست؟
گفتند یعنی باید سی سال پیش به فکر این کار میافتادی ، حالا سر پیری باید بفهمی و نماز بخوانی و #حاجت طلب نکنی !
ما هر وقت باخدا کار داریم او را صدا می زنیم. چقدر خوب است که وقتی هم که کاری نداریم ، بگوییم: خُدا. در #عبادات خود تفکر کنیم
#احترام_به_قوانین
خانم مرضیه حدیدچی دباغ میگوید یکی از خصوصیات بارز امام این بود که حتی در #مملکت کفر هم ، حقوق و قوانین اجتماعی آن را رعایت می کردند
از جمله وقتی در پاریس برادران پولی جمع کرده و گوسفندی خریدند و آن را در پشت حیاطی که امام برای نماز به آنجا میآمدند ذبح کردند و به مناسبت شب #عاشورا مقداری از آن خوراک را تهیه کردند و مقداری از آن را هم به منزل امام فرستادند
چون در فرانسه قانونی وجود دارد که طبق آن ذبح هر حیوانی در خارج از کشتارگاه به خاطر رعایت مسائل بهداشتی ممنوع است تا امام از چنین قانونی اطلاع یافتند، فرمودند: چون تخلف از #قانون حکومتِ اینجا شده است، من از این خوراک نمی خورم.
برداشت هایی از سیره #امام_خمینی رحمه الله علیه ، جلد ۴ صفحه ۲۹۱