#آبگوشت_شربت_خوردید؟
نذر کرده بود درس دکتری اش که تمام شد یکی دوسال در یک منطقه محروم #طبابت کند . درسش تمام شده بود و برای خودش دکتر
روستای دور افتاده ای انتخاب کرد بار و بندیل را بست و رفت. مریض هایش همه اهالی ده بودند . پیر و جوان ، زن و مرد ، کوچک و بزرگ . که تقریبآ همه یک روز در میان می آمدند دکتر
بعد ازچند روز طبابت، نکتهای توجهش رو جلب کرد! همه اهالی و به اصطلاح بیمارانش از درد گلو و سینه #شکایت داشتند و عجیبتر اینکه با صراحت از دکتر می خواستند که برای آنها فقط و فقط شربت اکسپکتورانت تجویز کند
روزی یکی از بیماران، که کودک بود به کناری کـشید و پرسید این همه شربت را چکار می کنید؟ کودک که رخسارش به زردی میزد با صدای خفه ای گفت :
آقای دکتر غذانداریم ننم #شربت را با آب قاطی میکنه بعد کمی نون داخلش تیلیت می کنیم میخوریم! ننم می گه این اسمش آبگوشت شربته ! آقا تو رو به خدا به ننم نگی ها...