eitaa logo
صدای مردم
791 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
1.2هزار ویدیو
65 فایل
🔙مدیریت 👈 @Kmylll
مشاهده در ایتا
دانلود
📋 رفیق ما بود، از اولین اعزام به جبهه واینکه چه تصوری از جنگ وشهادت، خط اول و این جور چیزها، می‌‌ کرد . می گفت : ممکن است باور نکنی ، من وقتی به منطقه آمدم نمی‌ دانستم وقتی می‌‌ گفتند فلانی شهید شد وشربت شهادت نوشید یعنی‌چه؟ می گفت : البته سن و سالی نداشتم، شاید۱۴،۱۳ ساله بودم ، بین راه جایی ایستادیم ، پیرمردی بالای سر بشکه داد میزد: شربت ، شربت شهادت و با پارچ آبی‌که در دست داشت داخل آن میزد و لیوان رزمندگان را پر می‌‌کرد، من آن لحظه با خودم گفتم: نکند این همان شهادت معروف باشد اگر بخورم ، هنوز از گرد را نرسیده و حداقل چند عراقی را نکشته ، شهید می‌شوم!! واقعاً از آن شربت نخوردم و حالا هر وقت شربت میخورم از ته دل به خودم می‌‌ خندم. راوی نورعلی رمضان‌ نژاد ، از رزمندگان لشکر ویژه بیست و پنج کربلا
؟ نذر کرده بود درس دکتری اش که تمام شد یکی دوسال در یک منطقه محروم کند . درسش تمام شده بود و برای خودش دکتر روستای دور افتاده‌ ای انتخاب کرد بار و بندیل را بست و رفت. مریض هایش همه اهالی ده بودند . پیر و جوان ، زن و مرد ، کوچک و بزرگ . که تقریبآ همه یک روز در میان می آمدند دکتر بعد ازچند روز طبابت، نکته‌ای توجهش رو جلب کرد! همه اهالی و به اصطلاح بیمارانش از درد گلو و سینه داشتند و عجیب‌تر اینکه با صراحت از دکتر می خواستند که برای آنها فقط و فقط شربت اکسپکتورانت تجویز کند روزی یکی از بیماران، که کودک بود به کناری کـشید و پرسید این همه شربت را چکار می کنید؟ کودک که رخسارش به زردی میزد با صدای خفه ای گفت : آقای دکتر غذانداریم ننم را با آب قاطی میکنه بعد کمی نون داخلش تیلیت می کنیم می‌خوریم! ننم می گه این اسمش آبگوشت شربته ! آقا تو رو به خدا به ننم نگی ها...