eitaa logo
Anti_liberal🚩
7.5هزار دنبال‌کننده
32هزار عکس
15.6هزار ویدیو
87 فایل
✨️پیشنهادات و انتقادات: @Jahadi68✨️ ✨ادمین تبادل و تبلیغات : @mahwm21 ✨ 🛑کانالی برای سوزش برعندازان😂 🛑تحلیل جالب از اتفاقات روز دنیا👌 🛑دفاع منطقی از ایدئولوژی انقلاب🇮🇷 🛑متناسبترین واکنش به رویدادهای روز دنیا🔥
مشاهده در ایتا
دانلود
Anti_liberal🚩
- - - ꧁بر مــــدار عشـــ♡ــــق꧂ - - - ✨❤️|| 📍[#پارت_بیست_و_سوم] نمی گذاشت از جا بلند شوم،لیوان آ
- - - ꧁بر مــــدار عشـــ♡ــــق꧂ - - - ✨❤️|| 📍[] از وقتی هدے به دنیا آمد دیگر نرفت می منطقه،علی همان سال رفت مدرسه،عملیات کربلاےپنج،حاج عبادیان هم شهید شد،منوچهر و حاجی خیلی به هم نزدیک بودند،مثل مرید و مراد،حاجی وقتی می‌خواست قربان صدقه ے منوچهر برود میگفت: قربان بابات بروم. منوچهر بعد از او شکسته شد. تا آخرین روز هم که می پرسیدے سخت ترین روز دوران جنگ برایت چه روزے بود؟ می گفت: روز شهادت حاج عبادیان. راه می رفت و اشک می‌ریخت و آه می کشید،دلش نمی خواست برود منطقه و جاے خالی حاجی را ببیند،منوچهر توے عملیات کربلاے پنج بدجور شیمیایی شد،تنش تاول می زد و از چشم هایش آب می آمد،اما چون با گریه هایی که می کرد همراه شده بود نمی فهمیدم. شهادت هاے پشت سر هم و چشم انتظارے که کی نوبت ما می رسد و موشک باران تهران افسرده ام کرده بود. می نشستم یک گوشه،نه اشتها داشتم،نه دست و دلم به کارے می رفت،منوچهر نبود،تلفنی بهش گفتم می ترسم. گفت: این هم یک مبارزه است،فکر کرده اےمن نمی ترسم؟ منوچهر و ترس؟توے ذهنم یک قهرمان بود،گفت:آدم هر چه قدر طالب شهادت باشد،زندگی را هم دوست دارد،همین باعث ترس می شود،فقط چيزے که هست: ما دلمان را می سپاریم به خدا. حرف هاش آنقدر آرامشم داد که بعد از مدت ها جرات کردم از پیش پدر و مادرم بروم خانه‌ے خودمان. دو سه روز بعد دوباره زنگ زد، گفت: فرشته،با بچه ها بروید جاهایی که موشک زده اند ببینید. چرا باید این کار را می کردم؟ گفت:براے اینکه ببینی چه قدر آدم خودخواه است. دلم نمی خواست باهاش حرف بزنم.نه این که ناراحت شده باشم،خجالت می کشیدم از خودم. با علی و هدے رفتیم جایی را که تازه موشک زده بودند.یک عده نشسته بودند روے خاک ها،یک بچه مادرش را صدا می زد که زیر آوار مانده بود،اما کمی آن طرف تر،مردم سبزه می خریدند و تنگ ماهی دستشان بود،انگار هیچ غمی نبود من دیدم که دوست ندارم جزو هیچ کدوم از این آدم ها باشم،نه غرق در شادے خودم و نه حتی غم خودم،هر دو خود خواهی است،منوچهر می خواست این را به من بگوید،همیشه سر بزنگاه تلنگرهایی می زد که من را به خودم می آورد. '🌼🌿' @Antiliberalism