eitaa logo
ضد صهیونیسم (داخل وخارج)
150 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.5هزار ویدیو
30 فایل
תתכוןן במלחמה הגדולה👈1419 دنیای بدون صهیونیسم را باهم بسازیم رهبر انقلاب:ان شاءالله تا 25 سال دیگر، به توفیق الهی و به فضل الهی چیزی به نام رژیم صهیونیستی در منطقه وجود نخواهد داشت. لینک عضویت مستقیم👇 http://eitaa.com/joinchat/2558853130Ce82846ed2d
مشاهده در ایتا
دانلود
نتانیاهو: قطعنامه سازمان ملل بی‌اهمیت است 🔹ملت یهود در سرزمین خود و پایتخت ابدی آن یعنی قدس، اشغالگر نیست و هیچ قطعنامه‌ای ممکن نیست که این واقعیت را تحریف کند. اسرائیل هرگز به این رأی‌گیری حقیرانه ملزم نخواهد بود. @Farsna - Link
عبور عبدالحمید از اهل سنت با رمز حمایت از بهاییت 🔹عبدالحمید هر هفته با سوژه‌ای جدید سعی در تحریک احساسات دارد. این‌بار او در بخشی از خطبه‌های نماز جمعه، قانون اساسی را دچار ضعف دانست و برای بهایی‌ها در ایران حق و حقوق قائل شد. 🔹این درحالی است که علمای اهل سنت رسما درباره ارتداد بهاییت و بهاییان اعلام نظر کرده‌اند. شیخ جادالحق از معروف‌ترین شیوخ الازهر مصر در عبارتی صریح چنین می‌گوید: «بهاییت مذهب باطلی است که نه تنها اسلام را رد می‌کند، بلکه ارتباطی با مسیحیت و یهود ندارد. بهاییت گروهی است که تابع صهیونیسم بین‌الملل بوده و ماموریت دارد تا برنامه‌های تبهکارانه آن را در کشورهای اسلامی و عربی به اجرا در آورد؛ و دلیل آشکار آن، پذیرفتن حیفا به عنوان قبله بهاییان است. 🔹رشیدرضا دیگر عالم شاخص اهل سنت نیز فرقه‌هاى‌ بدعت‌گذار از جمله بابیت و بهاییت در ایران و قادیانیه و احمدیه در هند را باتوجه به اظهارات و ادعاهاى رهبرانشان، فرقه‌هایى خارج از اسلام، همه پیروان‌ آن‌ها را مرتد و عقایدشان را مضرتر از هر دین یا فرقه دیگرى براى اسلام اعلام مى‌کند. نظر علمای اهل سنت ایران درمورد بهاییت را اینجا بخوانید @Farsna
היי מפקד היי שהציל אותנו מטרוריסטים היינו בודדים מאוד. התגעגענו אליך. אתה לא, קשה מדי ללכת, הלוואי שהיית כאן. אני בשנות השמונים. אני נשבע לנקום. אני נשבע להשיל את דמם של הציונים. התפלל למעננו. @antizione
👆👆👆👆 پی دی اف کتاب 🔥🔥
استروفسکی در کتاب خاطرات پر فروش خود: آن گروه از یهودیان غیر اسراییلی را که در کشور های دیگه ساکن هستند و به صورت آگاهانه و داوطلبانه ، به ماموران اطلاعاتی موساد به طرق مختلف کمک میکنند را ، سایان میگویند . استروفسکی : حامیان داوطلب یهودی بخش مهم و بی همتا از سلسله عملیات های موساد می خواند و تاکید میکند ، (حامیان با ید صد در صد یهودی باشند ). او مینویسد : هزاران نفر از این نوع حامیان در سراسر جهان وجود دارند . به این ترتیب هر مامور اطلاعاتی سیستمی بدون خطر برای استفاده از افراد در اختیار دارد که میلیونها نفر از یهودیان را برای محافظت از اسراییل در خارج از مرز ها در خدمت کشور اسراییل قرار میدهد . عمل کردن با افرادی که در محل مامور اطلاعاتی هستند ،بسیار آسان تر است و لذا در تمام نقاط جهان ،سایان ها کمک های عملی بسیار مهم و خدمتی باور نکردنی به موساد ارائه میکند . در ادامه پست های متعددی در مورد نقش بهاییان / یهودیان در اشاعه فساد ، جاسوسی ، ترور ، دزدی و ..... انتشار خواهیم داد . یهودیانی که ظاهرا مسلمان شده اند ولی هیچ موقع ایمان نیاوردند و با رسوخ در جوامع مسلمان بالاخص ایران سعی در فرسوده کردن دستگاه انقلاب ایران ، به صورت موریانه ای دارند .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | تاسف از بی‌اعتنایی به یک نامه! ‼️ نویسنده‌ نامه‌ای که دغدغه امنیت دنیا را داشت! 🔹 برشی از سخنرانی به مناسبت ۱۱دی، سالروز صدور پیام امام به گورباچف 💠 اندیشکده راهبردی 🆔 @soada_ir @antizione
آنوسی یا آنوسیم، (به عبری: אנוסים)، در عبری جمع «آنوس» (عبری:אָנוּס) یا به صورت مؤنث آنوسه (عبری: אָנוּסָה) و به معنی «مجبور شدگان» است. در شرع یهودی (هلاخا)، کلمه‌ای حقوقی است که به یهودیانی که مجبور به ترک غیر اختیاری آئین یهودیت شده‌اند ولی همهٔ تلاش خود را می‌کنند تا در شرایط اجبار به آیین یهودی خود پایبند باشند، گفته می‌شود. این واژه از اصطلاح عوره بانس (עבירה באונס) در تلمود به معنی «گناه اجباری» گرفته شده‌است. آنوسیم در تضاد با مشومد (عبری: מְשֻׁמָּד) به معنی فردی که با اختیار خود یهودیت را ترک کرده‌است می‌باشد
پدیده یهودیان مخفی (آنوسی‌ها) و نقش ایشان در پیدایش و گسترش بابی‌گری و بهائی‌گری عامل مهمی در تحولات معاصر ایران است که باید، به‌دور از هر گونه افراط و تفریط، مورد شناسایی مستند و علمی قرار گیرد. طبق بررسی نگارنده، گسترش سریع بابی‌گری و بهائی‌گری و به‌ویژه نفوذ منسجم و عمیق ایشان در ساختار حکومتی قاجار، از دوران مظفرالدین شاه، بدون شناخت این پیوند غیرقابل توضیح است. در بررسی تاریخ پیدایش و گسترش بابی‌گری در ایران، نمونه‌های فراوانی از گروش یهودیان جدیدالاسلام به این فرقه مشاهده می‌شود که به مروجین اولیه بابی‌گری و عناصر مؤثر در رشد و گسترش آن بدل شدند. می‌دانیم که بابی‌گری را یک یهودی جدیدالاسلام ساکن رشت، به‌نام میرزا ابراهیم جدید، به سیاهکل وارد کرد (و نیز می‌دانیم اولین کسانی که در خراسان بابی شدند یهودیان جدیدالاسلام مشهد بودند. معروف‌ترین ایشان ملا عبدالخالق یزدی است که ابتدا در یزد اقامت داشت. او از علمای دین یهود بود و پس از مسلمان شدن در زمره اصحاب مقرّب شیخ احمد احسایی جای گرفت و احسایی هفت سال در خانه وی سکونت داشت. ملا عبدالخالق یزدی سپس به مشهد مهاجرت کرد، در صحن حضرت رضا (ع) جماعت و منبر و وعظ برقرار نمود و، به‌نوشته مهدی بامداد، به یکی از «علمای طراز اوّل مشهد» بدل شد. گوبینو می‌نویسد: ملا عبدالخالق یزدی از شاگردان شیخ احمد احسایی بود و از حیث مقام علمی و فضایل شهرت زیادی داشت و در انظار عامه احترام و اعتباری پیدا کرده بود.
یهودیان مشهد که تعداد ایشان در سال ۱۸۳۱ حدود دو هزار نفر گزارش شده،‌ در سال ۱۸۳۹ میلادی، اندکی پس از استقرار کمپانی ساسون در بوشهر و بمبئی و پنج سال پیش از آغاز دعوت علی‌محمد باب، به‌طور دسته‌جمعی مسلمان ‌شدند بی آن‌که هیچ فشاری بر ایشان باشد، و کدخدای ایشان، به‌نام ملا مشیاخ، به ملا مهدی و حاخام ایشان، به‌نام ملا بنیامین یزدی، به ملا امین تغییر نام داد. گروهی از جدیدالاسلام‌های مشهد در سلک اهل تصوف بودند و به ترویج میرزا ابوالقاسم سکوت شیرازی به‌عنوان مرشد خود می‌پرداختند. گروهی از آنان به بابی‌گری پیوستند و بعدها نقش فعالی در گسترش بهائی‌گری به‌دست گرفتند. گروش این یهودیان به اسلام واقعی نبود و ایشان به‌طور پنهان یهودی بودند. دایرة‌المعارف یهود پدیده جدیدالاسلام‌های مشهد را در ذیل مدخل «یهودیان مخفی» مطرح کرده نه در مدخل «مرتدین» و در جای دیگر تصریح می‌کند که آنان به‌عنوان «یهودیانی در لباس اسلام» به حیات خود ادامه دادند. والتر فیشل، محقق یهودی، می‌نویسد که این جدیدالاسلام‌ها همچنان مخفیانه به دین یهود پایبند بوده و هستند. فیشل این مطلب را در سال ۱۳۲۸ش. عنوان می‌کند. به‌عبارت دیگر، در طی دوران طولانی ۱۱۰ ساله‌ای (۱۸۳۹- ۱۹۴۹) که از مسلمان شدن این یهودیان می‌گذشت، اینان همچنان در خفا یهودی بودند. از این یهودیان مشهد فردی به‌نام ملا ابراهیم ناتان را می‌شناسیم که رهبری یک شبکه فعال اطلاعاتی انگلیس را در منطقه به‌دست داشت و در سال ۱۸۴۴ (سال آغازین دعوی باب) به بمبئی مهاجرت کرد. توماس تیمبرگ می‌نویسد: ملا ابراهیم ناتان، به سان یهودیان بغدادی (ساسون‌ها و بستگان و کارگزاران ایشان) «دارای پیوندهای قوی» با جامعه یهودی خراسان بود و نیز دارای پیوندهای قوی با حکومت بریتانیا. دایرة‌المعارف یهود تصریح می‌کند که ملا ابراهیم ناتان رهبری یهودیان بخارایی، افغانی و ایرانی مقیم بمبئی را به‌دست داشت و «نقش مهمی در جنگ اوّل انگلیس و افغان ایفا نمود.» این مأخذ در جای دیگر از ملا ابراهیم ناتان به صراحت به‌عنوان «مأمور اطلاعاتی بریتانیا» یاد کرده است. صرف‌نظر از آنوسی‌ها (یهودیان مخفی)، نقش یهودیان علنی در ترویج و گسترش کمی و کیفی بابی‌گری و بهائی‌گری نیز چشمگیر است. اسماعیل رائین در واپسین کتابش، که در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی ایران منتشر شد، می‌نویسد: بیشتر بهائیان ایران یهودیان و زردشتیان هستند و مسلمانانی که به این فرقه گرویده‌اند در اقلیت می‌باشند. اکنون سال‌هاست که کمتر شده مسلمانی به آن‌ها پیوسته باشد…
سال‌ها پیش از رائین، در اوایل حکومت رضاشاه، آیتی نظر مشابهی ابراز داشت و به سلطه‌ی یهودیان بر جامعه بهائی ایران اشاره کرد: این بشارتی است برای مسلمین که بساط بهائیت به‌طوری خالی از اهل علم و قلم شده که زمام خامه را به‌دست مثل حکیم رحیم و اسحاق یهودی و امثال او داده‌اند. رائین می‌نویسد: بهائیان از بدو پیدایش تا به امروزه همواره از جهودان ممالک استفاده کرده آن‌ها را بهائی کرده‌اند. می‌دانیم که ذات یهودی با پول و ازدیاد سرمایه عجین شده است. یهودیان ممالک مسلمان، که عده کثیری از آن‌ها دشمن مسلمانان هستند و همه‌جا در پی آزار رسانیدن و دشمنی با مسلمین می‌باشند، خیلی زودتر از مسلمانان به بهائیت گرویده‌اند و از امتیازهای مالی بهره فراوان برده و می‌برند و مقداری نیز به مرکز بهائیت (عکا) می‌فرستند. حسن نیکو، مبلغ پیشین بهائی، نظری مشابه دارد و می‌نویسد: طبقه دیگر [بهائیان] یهودی هستند که با چه بغض و عناد به اسلام معروف‌اند… در چنین صورتی اگر کسی عَلَمی بلند کند که باعث تفریق و تشتیت جمعیت اسلام شود و سبب تفریق مسلمین گردد، البته دشمن… دلشاد گردیده وی را استقبال می‌کند… [یهودیان] در دخول در مجامع و محافل بهائیان سه فایده مسلم برای خود تصور داشته، اوّل آن که لااقل سیاهی لشکر دشمنی می‌شود که بر ضد اسلام قیام کرده و رایت تشتیت و تفریق را بلند نموده است. دوّم آن‌که از مسئله اجتناب و دوری که در مسلمین شیعه نسبت به یهود بود مستخلص می‌شوند و با آن‌ها معاشرت می‌کنند بلکه وصلت می‌نمایند. سوم آن‌که اگر غلبه و قدرت با بهائیان گردد عجالتاً خودی در حزب آنان وارد کرده باشند. فضل‌الله مهتدی معروف به صبحی، مبلّغ پیشین بهائی که سال‌ها منشی مخصوص عباس افندی بود، می‌نویسد: بنظر این بنده بیشتر از آنان برای فرار از یهودیت بهائی شده‌اند تا گذشته از این‌که اسم جهود از روی آن‌ها برداشته شود، در فسق و فجور نیز فی‌الجمله آزادی داشته باشند. و من از این قبیل یهودیان نه در همدان بلکه در طهران نیز سراغ دارم و بر اعمال آنان واقفم. صبحی مهتدی اشاراتی به عملکرد یهودیانِ بهائی‌شده دارد. از جمله می‌نویسد: از چند سال پیش من آگهی پیدا کردم که شوقی همه خویشاوندان و پدر و مادر و برادرها و خواهرها و دائی‌زاده‌ها و فرزندان‌شان را رانده و میان آن‌ها تیرگی پدید شده و اکنون همه کارها در دست بیگانگان است و بزرگ و سرِ بهائیان آنجا هم یک بیگانه است و هیچ ایرانی دست‌اندرکار نیست جز لطف‌الله حکیم که از جهودان بهائی است و کارش آوردن و گرداندن هبائیان است بر سر گور سروران این کیش که در ایران به این کار «زیارتنامه‌خوانی» می‌گویند…
خاندان حکیم از بیخ و بن یهودی هستند و آئین و روش این کیش را نگه می‌دارند، ولی هر دسته‌ای از آن‌ها در کیشی فرورفته‌اند: دکتر ایوب مسلمان شد و در مسلمانی استواری نشان داد. به مسجد می‌رفت و فرزندانش را مسلمان نمود، چنان‌که اکنون هم هستند. میرزا شکرالله و یک دسته از بستگانش یهودی بوده و هستند. میرزا جالینوس و میرزا یعقوب و فرزندان میرزا نورالله، مسیحی و پروتستانت شدند و میرزا جالینوس پایگاه کشیشی گرفت و در کلیسا روزهای یکشنبه پندبده بود و از روی انجیل سخنرانی می‌کرد. دکتر ارسطو پدر دکتر منوچهر و غلامحسین و برادرش لطف‌الله، که نامش را بردیم، بهائی شدند. و همه‌ی اینها در هر کیشی که خودنمایی می‌کردند شور و جوش نشان می‌دادند ولی در خانه همه با هم همدست و یگانه بودند تا آنجا که ارسطو دختر زیبای خود را به هیچ‌یک از خواستگاران بهائی نداد و به میرزا جالینوس [مسیحی شده] داد.
خاندان حکیم از خاندان‌های متنفذ دوران قاجار و پهلوی است از نسل یک یهودی مهاجر به‌نام حکیم سلیمان که در زمان فتحعلی‌شاه قاجار به ایران کوچید. اعقاب او به‌نام حکیم حق نظر و حکیم موشه (مشه) پزشک خصوصی ناصرالدین‌شاه قاجار شدند و شبکه گسترده خود را در ایران تنیدند. نمونه‌ی دیگر، گروش یهودیان به بابی‌گری و بهائی‌گری در کاشان است. از جمله یهودیان سرشناس کاشان که بهائی شدند و خاندان‌های ثروتمند و پرشماری را بنیان نهادند باید به افراد زیر اشاره کرد: آقا یهودا نیای خاندان میثاقیه، ملا ربیع که نام خاندان وی ذکر نشده، حکیم یعقوب نیای خاندان برجیس، میرزا عاشور (آشور) و برادران و خواهرش که خانواده‌های پرجمعیت ساجد و ماهر و وحدت و غیره از نسل ایشان است، حکیم فرج‌‌الله نیای خاندان توفیق، میرزا ریحان (روبین) نیای دو خاندان ریحانی (از نسل پسری) و روحانی (از نسل دختری)، ملا سلیمان و میرزا موسی و میرزا اسحاق خان نیاکان خاندان‌های متحده و اخلاقی، میرزا یوسف خان نیای خاندان یوسفیان. (به دلیل زندگی اعضای این خاندان‌ها در همدان و کاشان، برخی از ایشان همدانی نیز به‌شمار می‌روند.) در همدان نیز وضعی مشابه با کاشان دیده می‌شود. حسن نیکو می‌نویسد: در همدان، که مرکز مهم بهائیان است، به استثنای سه چهار نفر همگی یهودیِ بهائی هستند «و همان کلیمی‌ها که بهائی شده‌اند زمام امور را به‌دست گرفته هر اقدامی که مخالف روح اسلامیت است می‌کنند و همیشه به آن سه چهار نفری که به‌اصطلاح خودشان بهائیِ فرقانی هستند طعن می‌زنند و آنان را در هیج محفل رسمی عضویت نمی‌دهند.» تعداد زیادی از خانواده‌های بهائی همدان از تبار حاجی لاله‌زار (العازار)، یهودی همدانی، هستند. او نیای دو هزار نفر یهودی، مسیحی و بهائی است! یکی از پسران او مسیو حائیم است که مسیحی شد. دیگری به‌نام دکتر موسی خان (حکیم موشه) نیز مسیحی شد. یکی از پسران دکتر موسی خان به‌نام حکیم هارون یهودی است. خانواده گوهری از نسل ابراهیم، یکی دیگر از پسران حاجی لاله‌زار، است. خانواده گرانفر، از نسل موشه پسر دیگر حاجی لاله‌زار، بهائی است. حاجی میرزا یوحنا پسر حافظ الصحه بهائی است. آقا یعقوب لاله‌زاری یهودی است. حاجی یهودا (حاجی شکرالله جاوید) بهائی است. حاجی میرزا اسحاق یهودی است. دکتر یوسف سراج بهائی است. حاجی میرزا طاهر، پدر دکتر نصرالله باهر، بهائی بود. حاجی سلیمان، پسر حاجی لاله‌زار، مسیحی بود. عزرا، پسر ارشد حاجی لاله‌زار یهودی، بود. او نیای خانواده‌های رسمی و کیمیابخش است. حکیم موشه پدر دکتر داوود یهودی بود. روبن پسر آقا عزرا نیز یهودی بود. او پدر نجات رابینسون است. حاجی العازار شوشنی یهودی بود. حاجی یهودا شوشنی یهودی بود. الیاهو پسر آقا حکیم و نوه حاجی لاله‌زار مسیحی بود. دکتر داوود پسر حکیم موشه مسیحی شد. یوسف مشهود بهائی بود. میرزا هارون لاله‌زاری یهودی بود. عطاءالله خان حافظی، پسر میرزا یوحنا، یهودی بود. نورالله احتشامی، پسر دکتر داوود مسیحی، بود
وضعی مشابه با شیراز و مشهد و کاشان و همدان را در اراک و تربت ) و رشت و سایر نقاط ایران، و حتی سیاهکل می‌توان دید. در تهران نیز جمع قابل توجهی از یهودیانِ بهائی‌شده وجود داشت. بعدها، در دوره پهلوی، گروهی از ثروتمندترین خاندان‌های یهودی-بهائی سراسر ایران در تهران مجتمع شدند و شبکه‌ای متنفذ و مقتدر پدید آوردند که در قلب آن خاندان‌های آزاده،‌ اتحادیه، اخوان صفا، ارجمند، برجیس، برومند، جاوید، حافظی، حقیقی، حکیم، شایان، صمیمی، عزیزی، عهدیه، فیروز، لاله‌زار، لاله‌زاری، مؤید، ماهر، مبین،‌ متحده، متحدین،‌ مجذوب، معنوی، ملکوتی، میثاقیان، میثاقیه، نصرت، وحدت،‌ یوسف‌زاده برومند، یوسفیان و غیره جای داشتند. در اواسط دوران سلطنت رضاشاه (۱۳۱۲) افرادی چون میرزا اسحاق خان حقیقی، یوسف وحدت، عبدالله خان متحده، جلال ارجمند و اسحاق خان متحده (یهودیان بهائی‌شده) متنفذترین سران جامعه بهائی تهران بودند. گروش یهودیان به بهائیت و تلاش برای تبدیل این فرقه به یک دین متنفذ جهانی به ایران محدود نیست و در سایر کشورها، به‌ویژه در اروپا و ایالات متحده آمریکا، نیز یهودیان و یهودیان مخفی (به‌ظاهر مسیحی) به این فرقه پیوستند. نامدارترین ایشان هیپولت دریفوس (Hippolyte Dreyfus) است. دریفوس نقش مهمی در گسترش و تقویت بهائیت ایفا نمود. او در حوالی سال ۱۳۱۷ ق. بهائی شد و در سال ۱۳۲۸ ق. در ۷۰ سالگی در پاریس درگذشت. دریفوس در سال ۱۳۱۸ ق. به عکا رفت و مدتی با عباس افندی بود. (۲۹) شناخت نام‌های به‌ظاهر مسیحی اروپاییان و آمریکاییانِ بهائی‌شده دشوار است ولی خانم پولاک را نیز می‌شناسیم که بهائی شد و آسیه نام گرفت. این خانم نیز، چنان‌که نام او نشان می‌دهد، به یکی از خاندان‌های زرسالار یهودی (خاندان پولاک) تعلق داشت
بر اساس چنین بستر و با اتکا بر چنین حمایت‌هایی است که بهائی‌گری در طول بیش از یک قرن فعالیت خود در ایالات متحده آمریکا به سازمانی بسیار متنفذ، هم از نظر کمّی و هم از نظر کیفی، در این کشور بدل شد. مركز بهائیان جهان در آوریل ۱۹۸۵ تعداد اعضای این فرقه در كل قاره آمریكا را ۸۵۷ هزار نفر اعلام كرده است. بخش مهمی از این گروه بهائیان ایرانی مهاجر در سال‌های پس از انقلاب اسلامی هستند و بخشی بهائیان ایرانی كه در طول یكصد سال اخیر به‌تدریج به ایالات متحده و سایر كشورهای قاره آمریكا مهاجرت كردند. صرف‌نظر از جمعیت کثیر بهائیان آمریکا، باید به نفوذ این فرقه در نهادهای دانشگاهی و پژوهشی ایالات متحده آمریکا نیز توجه کرد که به حاکمیت ایشان بر حوزه مطالعات ایرانی در ایالات متحده آمریکا انجامیده است
- یهودیان مخفی مشهد ادعا می‌کنند در ۱۱ ذیحجه ۱۲۵۵ ق./ ۲۷ مارس ۱۸۳۹ م. مصادف با عید قربان، در پنجمین سال سلطنت محمد شاه و در زمان صدارت حاج میرزا آقاسی، مورد حمله‌ی مسلمانان مشهد قرار گرفتند و ۲۸ تن از ایشان کشته و تعدادی مجروح شدند! سازمان اطلاعاتی چند ساعت پس از حمله، به پیشنهاد حاج میرزا عسکری امام جمعه مشهد، ابتدا هفت تن از بزرگان یهودی شهر و سپس، به تبع ایشان، تمامی طایفه یهودی مشهد مسلمان شدند. امام جمعه این روز را روز الله داد نامید و یهودیان مشهد از آن به عنوان «واقعه الله داد» یاد می‌کنند. این‌که گفته می‌شود «جامعه یهودیان مخفی مشهد»، یا «جدیدالاسلام‌های مشهد»، به‌دلیل «واقعه الله داد» پدید آمده، براساس یادداشت‌های سفر سال ۱۸۳۱ جوزف ولف به مشهد درست نیست. براساس سفرنامه جوزف ولف، یهودیان مشهد از سال‌ها پیش، از این تاکتیک استفاده می‌کردند. براساس اخبار رسیده، شمار مسلمان شدگان مشهد در واقعه الله داد ۲۴۰۰ نفر یا ۴۰۰ خانوار ذکر شده که شامل تمامی یهودیان شهر بود. ژاله پیرنظر در این خصوص نوشته است: جدیدالاسلام‌های مشهد، پس از پذیرش اجباری دین نوین، اولین گام‌ها را در جهت خو گرفتن با چگونگی زندگانی و هویت جدید برداشتند. شماری از آنان قلباً و عمیقاً به دین تازه ایمان آوردند و آن را پذیرفتند، اینان کم‌کم جذب جامعه بزرگ‌تر مشهد شدند، اما اکثریت خانوارهای جدیدالاسلام تنها در ظاهر به مذهب نوین گرویدند و در خفا به دین اجدادی خود وفادار ماندند و بدین‌سان یک زندگی دوگانه پیچیده سراسر بیم و هراس را آغاز کردند. اینان در ظاهر و در انظار عام مسلمان بودند و فرامین اسلام را گردن می‌نهادند و مراسم آن را به‌جا می‌آوردند، اما در پنهان، در حریم بسته خانه‌های خود، آئین و فرایض یهود را با جدّیت، تعصب و وسواسی به‌مراتب بیش از پیش اجرا می‌کردند. همه اعضای این گروه یک‌پارچه و یک‌دل به نگهبانان جمعی این زندگی سرّی بدل شدند… به خاطر این‌که مجبور نشوند دخترهای خود را به مسلمانان شهر به زنی بدهند، آنان را اغلب از سنین خردسالی به عقد پسران جوان و نوبالغ جامعه خود در می‌آوردند. مراسم عقد و ازدواج دوبار برگزار می‌شد. بار اول برطبق موازین اسلامی و شرعی، با سر و صدا و سرور و شادی. و یک بار دیگر با اجرای مراسم عقد یهودی در خفا. ژاله پیرنظر درباره‌ی نفوذ یهودیان مخفی (یهودیان جدیدالاسلام) در مشهد نیز می‌نویسد: برخی از ‌جدیدی‌ها که به القاب حاجی یا کربلایی شناخته شدند به درجاتی از ایمان رسیده بودند که مورد اعتماد کامل امام جمعه وقت قرار گرفتند. امام جمعه با اطمینان به امانت و دین‌داری این گروه آنان را به آستان قدس رضوی معرفی کرد. در آستان، مشاغلی چون انبارداری، صندوق‌داری و حتی نظارت بر امور مالی خزانه، که بیش‌تر شامل نذورات و هدایای زائران بود، به آن‌ها محول شد. یکی از جهان‌گردان اروپائی که چند دهه بعد از الله داد (در دهه ۱۸۸۰) از مشهد دیدن کرده بود، در گزارش خود با اشاره به حضور همه‌ساله‌ی هزاران هزار زائر در شهر مشهد و اهمیت آنان به عنوان یک منبع درآمد مالی مهم برای این شهر، به این نکته می‌پردازد که اداره‌ی بعضی از امور عمومی شهر به جدیدی‌های مؤمن محول شده است… (۱) در جلد اول کتاب «یهودیان ایرانی در تاریخ معاصر» درباره نفوذ یهودیان مخفی مشهد آمده است: البته در این دوران کسانی هم بودند که هم خواستند و هم توانستند از موقعیت استفاده کنند. این گروه خود را به بزرگان شیعه شهر نزدیک کردند و از این بابت بهره‌ی فراوان بردند. 
یهودیان مخفی (آنوسی) مثابه یه سازمان اطلاعاتی/سری قوی
در اولین کنفرانس مرکز تاریخ شفاهی یهودیان ایرانی که در لس‌آنجلس برگزار شد، فیلم مستندی با عنوان یهودیان مشهد نمایش داده شد. مرکز تاریخ شفاهی یهودیان ایرانی این فیلم را با همکاری تلویزیون رژیم صهیونیستی و موزه دیاسپورا تل‌آویو تهیه کرده بود. در اینجا، قسمت‌هایی از گفتار متن فیلم را به نقل از جلد اول کتاب «یهودیان ایرانی در تاریخ معاصر» می‌خوانیم: اولین برنامه‌ی مسلمان شدن، مراسم تغییرنام در داخل مساجد بود. برای یهودیان جدیدالاسلام تمام مراحل زندگی به دو صورت مختلف انجام می‌گردید: در خارج از خانه، مسلمان و در پستو یا زیرزمین خانه، یهودی. در این فیلم مستند هم‌چنین آمده است: آقای حکیم یک یهودی مشهدی (ساکن فلسطین اشغالی) است و می‌گوید: به هر نوزاد یهودی از همان سال‌های اول تولد چنین تفهیم می‌شد که در یک وضع بحران استثنایی قرار دارد و باید یک زندگی دوگانه داشته باشد. به ما گفته می‌شد در مقابل غیریهودی‌ها نباید اصلاً از رویه‌ی زندگی داخلی خود صحبت کنیم… این رازداری مطلق از روزی که بچه‌ها عقل‌رس می‌شوند طبیعت دومشان گردید. به این ترتیب همه‌ی یهودیان جدیدالاسلام دو نام داشتند: مثلاً اسم مسلمانی پدربزرگ من شیخ ابوالقاسم بود و اسم عبری‌اش بنیامین. اسم مسلمانی پدر من ابراهیم و اسم عبری‌اش آبراهام بود. مرا در خارج خانه موسی صدا می‌کردند و اسم داخل خانه من موشه بود. در دوران زندگی پدرم بسیاری از یهودیان، اسامی غلیظ مسلمانی داشتند. حکیم می‌گوید: خانواده حکیمی و بقیه خانواده‌های مشابه که رهبران جامعه یهودی بودند، با مسلمانان روابط نزدیک و صمیمانه‌ای داشتند. برخی از آنها حتی به سفر مکه هم رفتند و حاجی شدند و حجرالاسود را طواف کردند. هر کس به مکه می‌رفت لقب حاجی می‌گرفت. از ویژگی‌های یهودیان مخفی مشهد، مسلمان دو آتشه شدن برخی از آنها بود: مصاحبه‌گر از آقای حکیمی می‌پرسد: افراد خانواده شما خیلی بیش از دیگران تظاهر به اسلام می‌کردند تا آنجایی که حتی بقیه یهودیان مشهد نسبت به شما مشکوک شده بودند که آیا یهودی جدیدالاسلام هستید یا مسلمان دو آتیشه؟ (۳) افراهیم کهن اهارانوف، می‌گوید: زمانی رسید که مسلمانان متعصب نسبت به یهودیان سوءظن پیدا کردند و به این نتیجه رسیدند که اینها دارند تظاهر می‌کنند. برای رفع این سوءظن بزرگان قوم یهود تصمیم گرفتند به حج بروند. آنها به زیارت مکه رفتند و با لقب حاجی به مشهد بازگشتند. مرحوم پدر بزرگ من متتیاهو کهن، وقتی به سفرحج رفت یک تفیلیم کوچک را با خود همراه برد و آن را در زیر لباس پنهان کرد. او از این تفیلیم برای نمازگزاردن استفاده می‌کرد و در حضور صدهاهزار مسلمانِ معتقد نماز یهودی خود را بجا می‌آورد.
در فیلم مستند «حکایت یهودیان پارسی» که به زبان عبری و متعلق به موزه دیاسپورا تل‌آویو است، نیز به این موضوع پرداخته است. در بخش‌هایی از این فیلم آمده است: خنانیا: اسم من عزت‌الله فرزند فرج‌الله نصرالله‌یف است. گزارش‌گر: اسم عبری تو چیست؟ خنانیا: اسم من خنانیا بن یوناتان هلوی گزارش‌گر: چندسال در مشهد به‌صورت یک مسلمان زندگی کردی؟ خنانیا: پانزده سال گزارش‌گر: مراسم مذهبی خود را کجا انجام می‌دادید؟ مرد ناشناس: در کنیساهای زیرزمینی و پناهگاه‌های زیر خانه‌ها. در فاصله نیم کیلومتری از خیابان‌های اصلی سه چهار زن را به صورت گدا می‌نشاندیم. وقتی کسی رد می‌شد، زن‌ها به هم اشاره می‌کردند. درنتیجه خبر به ما می‌رسید و ما ساکت می‌شدیم که کسی نفهمد. گزارش‌گر: به‌عنوان یک کودک سخت نبود که در ظاهر مسلمان و در خفا یهودی باشی؟! خنانیا: بله، خیلی سخت بود. باید مثل آنها لباس می‌پوشیدیم، مثل آنها راه می‌رفتیم، مثل آنها نماز می‌خواندیم. آنها می‌دانستند که ما جدید هستیم، یعنی کسی که به تازگی دین اسلام آورده و جدیدالاسلام شده است. (۵) صیون لوی از یهودیان مخفی مشهد درباره‌ی پنهان‌کاری و ظاهرسازی خانواده‌اش می‌گوید: «پدر من هرگاه به بازار می‌رفت گوشت غیرکاشر می‌خرید و به خانه می‌آورد. بعد آن گوشت را طوری سر به نیست می‌کردند که آثاری از آن باقی نماند.» برای مصرف گوشت خوراکی خانواده‌ها در خفا طبق سنت یهودی گوسفند و مرغ را در خانه ذبح می‌کردند و به اتفاق به مصرف می‌رسانیدند. (۶) در منبعی دیگر آمده است: گوشتی که از قصابی‌های مسلمانان می‌گرفتند، باز هم برای ظاهرسازیِ بیشتر به فقیران می‌دادند، ولی شب‌ها در خانه‌های‌شان، گوسفند را ذبح یهودی می‌کردند و گوشت آن را شبانه به خانه‌های دیگر یهودیان آنوسی می‌فرستادند. (۷) ۳- البته این تاکتیک فقط توسط یهودیان مشهد استفاده نشده است و در برخی شهرهای دیگر و در مقاطع زمانی مختلف مورد استفاده قرار گرفته است. حاخام یدیدیا شوفط رهبر یهودیان ایران قبل انقلاب و رهبر یهودیان ایرانی‌تبار جهان بعد از انقلاب در خاطراتش آورده است: [منوچهرکوهن]: جناب حاخام، می‌دانیم که بسیاری از یهودیان کاشان را بخصوص در زمان صفویان به زور مجبور کردند مسلمان بشوند. آیا هیچ با نوادگان این افراد برخوردی داشته‌اید؟ [حاخام یدیدیا شوفط]: یک‌بار با مرحوم پدرم برای خرید ابریشم به اران در حومه کاشان به منزل یک نفر که اسمش حسینعلی کدو بود رفتیم. پیرمرد ریش‌سفیدی بود. خیلی به مرحوم پدرم احترام می‌کرد. از او پرسیدم چرا این همه احترام و رعایت می‌کنی؟ گفت: آقا من خودم یهودی‌زاده هستم. این بالا کتابخانه و اطاق نماز پدربزرگم است که یهودی بوده و کتاب‌های عبری او هم هنوز هم اینجاست. فقط من حق دارم هر روز به این اطاق بروم و کتاب‌های او را ببوسم وگردگیری کنم. پایین اطاق را هم آب‌پاشی کنم و تعظیم کنم و برگردم. این حرف‌های یک پیرمرد ۸۰ یا ۸۵ ساله بود.
حاخام یدیدیا شوفط در خاطراتش به موردی دیگر اشاره می‌کند که قابل تأمل است: یکی از موفق‌ترین افراد یهودی مشهدی که اجداد ایشان همه ایسرائل‌های زمان فاجعه مشهد به زور مسلمان شده بودند مرحوم ابراهیم طلوع بود که به نام مسلمانی‌اش محمدابراهیم طلوع معروف بود. پدر این شخص مرد بسیار عاقل و فهمیده و زرنگی بود. دو همسر یکی یهودی و یکی مسلمان داشت که آقای ابراهیم طلوع [فرزند] همسر ایسرائل او بود. زن مسلمان او دختر یکی از آیت‌الله‌های تبریزی بود که از او هم چند فرزند پسر و دختر داشت. آقای ابراهیم طلوع و فرزندان او همگی یهودی متدین بودند، ولی بقیه‌ی فرزندان پدر آقای ابراهیم مسلمان بودند. چون از مادر مسلمان بودند. چون آقای ابراهیم فرزند ارشد پدر بود، از فرزندان دیگر نفوذ بیشتری در خانواده داشت. ابراهیم یا محمد طلوع با درایت و زیرکی خاص خودش، مدت‌ها بزرگ بازار تهران و چند دوره هم از طرف مسلمانان تهران نماینده مجلس شورای ملی شد. وی سرپرست مغازه و املاک پدر هم بود و سایر مسلمانان همگی تحت نظر او بودند. البته بدون این‌که او در برابر آنها اظهار یهودیت کند، کاملاً مواظب آنها بود. موقعی که من وارد کنیسای مشهدی‌ها شدم مادر آقای ابراهیم زنده بود… اولین زنی هم که صبح شبات می‌آمد کنیسا مادر ابراهیم بود که به زور مسلمان شده بود. با چادر مشکی می‌آمد پشت سر بنده در کنیسا می‌نشست. تا موقعی که داراش کنم او بشنود. مقداری آرامش روحی پیدا می‌کرد و بعد از “موساف” با همان چادر سیاه مسلمانی که او را نشناسند می‌رفت منزل خودشان. (۹) حاخام شوفط در ادامه به خاطره‌ای اشاره می‌کند که فرزند ابراهیم طلوع نیز با وجود اظهار مسلمانی، یهودی مخفی متعصبی بوده است: روزی یکی از بزرگترین خانواده‌های مشهدی جشن عروسی داشتند. زن‌ها و مردها جداگانه می‌نشستند. سر میز اینجانب چند نفر از بزرگان مشهدی‌ها بودند. اتفاقاً آقای ابراهیم طلوع هم سر میز ما بود. مهدی پسر ابراهیم آقا این طرف من نشسته بود. خوراک آوردند، همه شام خوردند. دیدم مهدی پسر ابراهیم لب به غذا نزده، پدرش هم چون مشروب خورده بود به او توجهی نداشت و با آقای ملا یوسف زر صحبت می‌کردند. آخر مهمانی به ابراهیم آقا گفتم: مهدی آقا، آقازاده شما، اصلاً دست به غذا نزد. چرا؟ نگاه کرد به پسرش و گفت: مهدی آقا چرا شام نخوردی؟ مهدی نگاهی به من کرد و رفت در گوش پدرش چیزی گفت. پرسیدم: آقازاده چه گفت؟ گفت: او می‌گوید آن روز بعد از ظهر که از مدرسه آمدم، مادرم نان و پنیر و کره به من داد خوردم، هنوز دهانم پاک نشده است که بتوانم گوشت بخورم. (۱۰) البته ساعت‌ها از خوردن نان و پنیر و کره گذشته بود ، اما او شام نخورد. این‌ها این‌طور تربیت شده بودند. (۱۱) حبیب لوی از یهودیان سرشناس در کتاب «تاریخ جامع یهود» درباره‌ی مدت زمان نهان‌زیستی و مخفی‌کاری برخی یهودیان، چهار نسل و بیش از ۱۳۰ سال را ذکر می‌کند: اینان در سه تا چهار نسل پی در پی یعنی بیش از ۱۳۰ سال ایمان خود را حفظ کردند و یکی از جدیدی‌های پیشین مشهد بنام مردخای زر mordekhai zar (تولد۱۹۱۴) که در سال‌های جوانی پدر و پدربزرگ خویش زندگی دوگانه مذهبی را گذرانده بود در سال ۱۹۶۱ به نمایندگی حزب کارگر در کنست (پارلمان اسرائیل) برگزیده شد و در سال ۱۹۶۹به مقام معاونت رییس کنست رسید. (۱۲) ۴- یهودیان مخفی با این درجه پنهان‌کاری که از کودکی به فرزندان خود آموزش می‌دهند، همانند یک سازمان اطلاعاتی پیشرفته عمل می‌کنند. این تاکتیک مخصوص یهودیان مشهد و کاشان نبوده است، یهودیان تهران، اصفهان، یزد، شیراز، همدان، و… نیز از این شیوه استفاده کرده‌اند. سؤال مهمی که وجود دارد این است که یهودیان مخفی چه شدند؟ این افراد و خانواده‌ها در ایران پس از انقلاب به کجاها نفوذ کردند؟ آیا برای گزینش‌ها به این موارد توجه می‌شود؟ عقل حکم می‌کند حداقل با تبارشناسی مدیران و مسئولین خصوصاً مشاغل حساس و حیاتی، راه نفوذ این سازمان اطلاعاتی مخوف مسدود شود. و با پرواز شناسایی بر روی سوابق و گذشته خانوادگی مدیران از طریق بررسی اطلاعات شناسنامه‌ای خانوادگی آنها (پدر، پدربزرگ و…) از طریق ثبت احوال و… از نفوذ آنها جلوگیری شود.
🌹یادم هست یک بار وصیت کرد وقتی من را گذاشتید توی قبر، یک مشت خاک بپاش به صورتم. 🌹پرسیدم: «چرا؟» گفت: برای این که به خودم بیایم. ببینم دنیایی که بهش دل بسته بودم و به خاطرش معصیت میکردم یعنی همین 🌹گفتم مگر تو چه قدر گناه کرده ای؟» گفت؛ خدا دوست ندارد بنده‌هایش را رسوا کند. خودم میدانم چه کاره‌ام». "شهید منوچهر مدق" 📚کتاب: اینک شوکران ۱، ص ۶۴ 📳برای اطلاع از مهم ترین و بروزترین اخبار ایران و جهان به جمع ما بپیوندید @Afsarane_m_j_tabyin افسران مجازی جهاد تبیین👆
AUD-20220131-WA0022.mp3
5.07M
سلام این صدای همسر محترم *جانباز شهید منوچهر مُدِق* هست حتمن گوش بدین😭😭‌ بخدا مدیون هستیم ، راهشان و هدفشان و تحمل شان برای چه بود ، به نسل مان انتقال دهیم ، در ذهنمان باشد ، و راهشان را ادامه دهیم
شوکران.pdf
447.7K
🍂 اینک شوکران شهید منوچهر مدق به روایت همسر شهید مولف: مریم برادران http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf 🍂