🌹🍃بسمه تعالی🍃🌹
🍃✨کانال احف نار✨🍃
_این زنجیر نقرهای، این یقهی باز و این خالکوبیِ روی گردن، نشون میده که شما اینکارهاید. در ضمن من فکر میکنم شما دانشگاه رو با چاله میدون اشتباه گرفتید.
سبحان با شنیدن این حرفها قرمز شد و به سختی نفس کشید. او که انتظار این حرفها را نداشت، از شدت عصبانیت شیشهی لیموناد را به دیوار کوبید و تکههای شیشه در هوا پخش شد.
_دیگه داری زیادی قُدقُد میکنی!
با این فریاد سبحان، همگی به جلوی بوفه خیره شدند...
تکهای از رمانی که به زودی در کانال بارگذاری میشود😉🍃
همچنین #رمان #داستان_کوتاه #دل_نوشته #خاطره #دیالوگ #مونولوگ #عکس_نوشته #ناشناس در این کانال گذاشته میشود😎🍃
با ورودتان، کانالتان را مزین کنید☺️✨🍃
لینک عمومی کانال:
🆔 @AHAF_NAR 🍃
لینک ناشناس احف:
🆔 http://unknownchat.b6b.ir/4756
لینک خصوصی کانال:
🆔 https://eitaa.com/joinchat/2803433608Cfa5137d283
...
میان حجره غریبانه دست و پا میزد
همان که روضه اش آتش به جان ما میزد
میان اشهد خود گاه یا رضا میگفت
و گاه مادر مظلومه را صدا میزد
تمام حاجت او انتقام سیلی بود…
….از آن که مادرشان را به کوچه ها میزد
صدای ناله ی او: آه سوختم ،جگرم
شراره ها به دل حضرت رضا میزد
صدای هلهله و تشنگی و کاسه آب
گریز روضه او را به کربلا میزد
دلش گرفت برای کسی که در گودال
عدو به پیکر او نیزه بی هوا میزد
همین که چشم به هم میگذاشت او می دید
که روی نیزه سر شیر خواره را میزد
همان که سر شاه را جدا کرده
سه ساله را طرفی برده و جدا میزد
برای اینکه نبیند دوباره این ها را
میان حجره غریبانه دست و پا میزد
#ناشناس
#شهات_امام_جواد_تسلیت🏴