💎 #قواعد_عقلی_در_روایات
💠قاعده فلسفی27: «الکَیفیةُ جَهَةُ الصِّفَةِ وَ الإضافَةِ» (کیفیت داشتن و ویژگی های مادی از ناحیه صفت پذیری و احاطه علمی یا عینی حاصل می شود).
🟢حدیث اول:
🔸امام صادق علیه السلام : قَالَ السَّائِلُ: فَلَهُ كَيْفِيَّةٌ؟ قَالَ لَا؛ لِأَنَّ الْكَيْفِيَّةَ جِهَةُ الصِّفَةِ وَ الْإِحَاطَةِ وَ لَكِنْ لَا بُدَّ مِنَ الْخُرُوجِ مِنْ جِهَةِ التَّعْطِيلِ وَ التَّشْبِيهِ لِأَنَّ مَنْ نَفَاهُ أَنْكَرَهُ وَ رَفَعَ رُبُوبِيَّتَهُ وَ أَبْطَلَهُ وَ مَنْ شَبَّهَهُ بِغَيْرِهِ فَقَدْ أَثْبَتَهُ بِصِفَةِ الْمَخْلُوقِينَ الْمَصْنُوعِينَ الَّذِينَ لَا يَسْتَحِقُّونَ الرُّبُوبِيَّةَ وَ لَكِنْ لَا بُدَّ مِنْ إِثْبَاتِ ذَاتٍ بِلَا كَيْفِيَّةٍ لَا يَسْتَحِقُّهَا غَيْرُهُ وَ لَا يُشَارِكُ فِيهَا وَ لَا يُحَاطُ بِهَا وَ لَا يَعْلَمُهَا غَيْرُه.
🔹 مرد پرسشگر پرسید: آیا برای خدا کیفیتی هست؟ امام علیه السلام فرمودند: خیر؛زیرا کیفیت داشتن از ناحیه صفت داشتن و احاطه علمی یا عینی ناشی میشود لاکن میباید درباره خدا از قلمرو تعطیل و تشبیه خارج شد زیرا آنکه قائل به تعطیل باشد نفی خداوند میکند و او را انکار کرده است و ربوبیت او را باطل نموده است و آن کسی که او را به غیرش تشبیه کند پس او را همراه با صفات مخلوق و ویژگیهای آفریدهها اثبات کرده است که چنین مخلوقها و آفریدگانی سزاوار ربوبیت نیستند بلکه میبایست ذاتی بدون کیفیت را اثبات کرد که این ویژگی را کسی جز خداوند سزاوار آن نیست و هیچکس در این امر با او مشارکت ندارد و هیچگاه در احاطه چیزی واقع نمیشود و چنین ذاتی را جز خود خدا نمیشناسد.
📗التوحید، ص247
#حدیث
🆔@aqldin2
🌐https://aqldin.blog.ir
💠انّ الکِبرَ لَظُلمٌ عَظیم
(آقا سیدجمال گلپایگانی) مىفرمود: يك روز هوا گرم بود، رفتم به وادى السّلام نجف أشرف براى فاتحه اهل قبور و ارواح مؤمنين. چون هوا بسيار گرم بود، رفتم در زير طاقى كه بر سر ديوار روى قبرى زده بودند نشستم. عمامه را برداشته و عبا را كنار زدم كه قدرى استراحت نموده و برگردم.
در اين حال ديدم جماعتى از مردگان با لباسهاى پاره و مندرس و وضعى بسيار كثيف به سوى من آمدند و از من طلب شفاعت مي كردند؛ كه وضع ما بَد است، تو از خدا بخواه ما را عفو كند.
من به ايشان پرخاش كردم و گفتم: هر چه در دنيا به شما گفتند گوش نكرديد و حالا كه كار از كار گذشته طلب عفو مىكنيد؟ برويد اى متكبّران!
ايشان میفرمودند: اين مردگان شيوخى بودند از عرب كه در دنيا متكبّرانه زندگى مىنمودند، و قبورشان در اطراف همان قبرى بود كه من بر روى آن نشسته بودم.
📚علامه طهرانی، معادشناسی، ج۱ ،ص۱۴۵.
#نکته_ناب
#سید_جمالالدین_گلپایگانی
🆔@aqldin2
🌐https://aqldin.blog.ir
🟢اولیا و عرفای الهی به آن حقیقت ولایت امیرالمؤمنین رسیدهاند و به آن معنا وقوف پیدا کردهاند، لذا جریان عید غدیر در نزد این بزرگان با سایر اعیاد تفاوت دارد.
🔸من بهیاد میآورم که آن حال و هوایی که مرحوم آقا (علامه طهرانی) و بزرگان و اولیا و اساتید ایشان در روز #عید_غدیر داشتند، با سایر اعیاد بسیار متفاوت بود و در چهرۀ آنها مشخص بود! همچنین آن مطالبی که راجع به اولیای ما قبل، مثل مرحوم قاضی و آخوند ملا حسینقلی همدانی از ایشان نقل شده است، خیلی تفاوت میکرد!
🔹بنده در همان سالهایی که در زمان حیات ایشان بودم، هیچ عید و هیچ خوشی و بهجتی را که برای مؤمنین دست میدهد، مانند آن بهجت و ابتهاج و سرور و تبدّل حالی که در روز عید غدیر برای ایشان پیش میآمد، ندیدم!
🔸بهطور کلی حال و هوای ایشان از صبح تغییر میکرد و تا شب هم ادامه پیدا میکرد. حتی در روز میلاد امام زمان علیهالسّلام هم اینطور نبود، در روز مبعث هم اینطور نبود، در روز ولادت خود امیرالمؤمنین هم به این کیفیّت نبود.
🔸حالا اینکه اینها چه درک میکردند و از این مسئله چه شعور و ادراکی داشتند، در طاقتِ فهم و افق فکری و ذهنیِ ما نیست؛ منتها ما باید خودمان را به این افق نزدیک کنیم و همینطور صرفاً به شرکت در مجالس نگذرانیم.
📚 سید محمدمحسن حسینی طهرانی، آموزههای ولایت ج 1، ص 240
💠کلمه علیا در توقیفیت أسماء
🔰سخن در اين است كه آيا آدمى مجاز است اوصاف و احوالى را به انديشه و ادراك خويش مبادى محمولات قرار دهد، و آن محمولات را بر خداوند اطلاق كند اطلاقى كه به عنوان تسميه باشد نه به طور وصف، يا اين كه اسماء الله توقيفى اند يعنى بايد در اطلاق آنها بر خداوند اذن شرعى رسيده باشد؟ (ص 3)
🔰قاضى عضدايجى در علت توقيفى بودن اسماء چنان كه در السنه متشرعه بويژه متكلمان رائج است گويد: تسميه حق تعالى به اسماء توقيفى است يعنى اطلاق آنها بر بارى تعالى بر اذن شرعى است كه بايد احتياط كرد تا از اسمائى كه موهم و مشعر معنى باطل اند احتراز شود زيرا كه خطر و اهميت تسميه بسى عظيم است. نظر قاضى عضد صورت خطابى دارد، بدين بيان كه چون انسان در شناخت بارى ناقص است، و هم احاطه به خصوصيات موارد استعمال لفظ ندارد، مبادا لباس الفاظى را كه افكار و عقول انسانى بريده است بر قامت معنى نارسا باشد.(ص13)
🔰متكلمان در توقيفيت اسماء لفظى دليل نقلى ندارند، و نيز دليل عقلى كه برهان بر توقيفيت اسماء باشد در كتب كلاميه ديده نشده است، و تنها دليلى كه اقامه كرده اند گفتار قاضى عضدايجى در مواقف است كه مذكور شد، و چنان كه گفته ايم آن خود دليلى استحسانى و خطابى و اقناعى است، نه برهانى. و ظاهر بعضى از روايات كه موهم توقيفيت است در فصول آينده گفته آيد.(ص 14)
🔰مفاد اين گونه روايات همينقدر است كه خداى سبحان خود را به صفات كمال وصف فرموده است، ما نيز به حكم عقل و به معاضدت فرموده معصوم مر حكم عقل را خداى سبحان را بايد به صفات كمال وصف كنيم. اما مفاد آنها اين باشد كه هر لفظى دلالت بر وصف كمال دارد در اطلاق آن بر خداى سبحان بايد اذن شرعى داشته باشيم چنين نيست، و همين كه منع شرعى در اطلاق نداريم كافى است.(ص17)
🔰سلسله جليله عارفان را در توقيفيت اسماء الهى سخن فراتر از آنچه كه در كتب كلامى رائج است مى باشد، و فهم آن مبتنى بر فرق بين اسم و صفت است كه به مبناى اصيل و قويم خود دارند، و اين اسم است كه بتعبير قيصرى در شرح فص داودى فصوص الحكم «: بين الاسم و المسمى عند اهل الحقيقة مناسبة جامعة». (ص 369 ط 1 چاپ سنگى). در بيان آن گوييم: ذات يكتاى عين واقع و متن اعيان اعنى وجود صمدى جلت عظمته را، همواره شئون تجليات و نسب و اضافات اشراقيه است كه از آنها تعبير به مظاهر و اسماى الهى مى شود. پس بدان كه محض وجود صمدى بحث به حيثى كه از ممازجت غير و از مخالطت سوى مبرى باشد از آن به غيب هويت و لا تعين و مقام احديت تعبير مى كنند، و حضرت اطلاق ذاتى نيز گويند كه مجال هيچ وجه اعتبارات حتى همين اعتبار عدم اعتبار نيز در آن نيست، و مشوب به هيچ گونه لواحق اعتبارى نمى باشد، و اصلا تركيب و كثرت در آن راه ندارد، و اين مقام لا اسم و لا رسم است، زيرا كه اسم ذات ماخوذ به صفتى و نعتى است. يعنى متن ذات و عين آن به اعتبار معنايى از معانى خواه آن معانى وجوديه باشند و خواه عدميه اخذ شود. و آن معنى را صفت و نعت مى گويند. مانند رحمن و رحيم و راحم و عليم و عالم و قاهره كه عين ذات ماخوذ به صفت رحمت و علم و قهر است. و به عبارت ديگر ذات با اعتبار تجلى اى از تجلياتش اسم است، پس اگر ذات يعنى حقيقت وجود صمدى با صفت معينى از صفات كماليه اش اخذ شود اسم ذاتى است، و اگر با اعتبار تجلى خاصى از تجلياتش اخذ شود اسم فعلى است.(ص33)
🔰مراعات ادب مع الله اين است كه اسماى حسنى را بر وى اطلاق كنيم. و حال كه چنين است چه بهتر كه تا مى توانيم آن اسمائى را بكار بريم كه در كتاب و سنت وارد شده اند. اين يك دستور استحسانى و ادب اخلاقى است. حال اگر اسمائى جز آنها را كه مقرون با ادب مع الله اند بر وى اطلاق كنيم، آيا در اين اطلاق منع شرعى داريم، كه اگر اسمائى بغير از آنچه در كتاب و سنت آمده اند بر حق تعالى اطلاق كنيم خلاف دين اسلام را مرتكب شده ايم؟ حقا چنين ادعائى محض افتراء به شرع انور است، و خواجه طوسى و ديگر اعاظم علم و دين هيچ يك چنين ادعائى نكرده است.(ص58)
📚کلمه علیا در توقیفیت اسماء، آیت الله حسن زاده آملی.
#اعتقادات
#فلسفه
🆔@aqldin2
🌐https://aqldin.blog.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠کسی که عرفان ندارد نه دنیا دارد، نه آخرت!
📚علامه طهرانی، معادشناسی، ج۹ ،ص۱۱۵.
#نکته_ناب
#سید_جمالالدین_گلپایگانی
🆔@aqldin2
🌐https://aqldin.blog.ir