ما نبودیم و جهان بود. رنگها، صداها، شکلها و بسیاری ادراکهای دیگر بودند، اما آنها را نمییافتیم. ما اندکاندک آنچه را که یافتیم، یافتیم، و رفتهرفته دامنه ادراک خود را گستراندیم.
اکنون برخی چیزها را با نیروی خِرد یافتهایم. اما چندها برابر آنرا هنوز نمییابیم. هنوز حقایق بسیاری از افق ادراکی ما پوشیده مانده است.
شاید روزی نیروی ادراکی برتری پیدا شود و چیزهای دیگری از جهان بیابد که اکنون حتی در تصور ما نمیگنجد.
ما تاکنون بارها با این جهش ادراکی، روبرو شدهایم، پس چرا از رویداد دوباره آن میهراسیم؟ شاید نگران فرو ریختن چیزی هستیم که تاکنون ساختهایم. اگر همه یا بیشتر ادراک ما از جهان، ناروا باشد، آنگاه چه کنیم؟!
آرام باخود میگویم: ما بارها ساختمان علم را ویران کرده و ازنو ساختهایم. نباید از ساختن دوباره آن، بهراسیم. شاید نتیجه علم، بیشتر، ساختن درون باشد تا یافتن بیرون؛ زیرا بیرون، همیشه بوده، هست و خواهد بود. اما این درون است که رشد میکند.
روزی که جریان ادراک به فراخِرد جهش نماید، دوباره متولد میشویم و دوباره جهان را ادراک میکنیم.
اما نباید فراموش کنیم که فراتر از هر فراتری، فراتری است. و این مرگ و زندگی پس از آن، پایانی ندارد. باید برای آینده گشوده باشیم. ترس برادر مرگ است و ما را در مرحلهای که بهناروا، خود را بدان بستهایم، نگاه میدارد. مرحلهای که گور ما خواهد شد و ما را بهجرم ایستایی، بهسختی خواهد فشرد.
این سزای کسی است که ندای تعالی "هستی" را نادیده بگیرد و به جایی که هست، بسنده نماید. بسندگی، دوزخ دردناکی است که جز سوختن خودبسنده، چیزی نمیشناسد.
#روحالله_سوری
#دلنوشتههای_یک_فیلسوف
#جهش_ادراکی
#ادراک_فراعقلی
#تولد_دوباره
#بسندگی_ادراکی
#مرگ
#دوزخ
@aqlemonavar