#برترینرمانسالازنظرمخاطبین♨️
_چندسالته؟!
بابغض لب زدم:18
نگاهی بهم انداخت و گفت:
چرا داشتی حمالی میکردی تو خیابون؟!
با درد چشمام و بستم و لب زدم:
خواهرم مریضه باید عمل بشه!داداشم چند روزه غذا نخورده مجبور شدم.
نگاه سردی بهم انداخت و مغرور لب زد:
من بیماری جسمی دارم!همسر نازاست #محرم من میشی و برام یک وارث بدنیا میاری بعدش گورت و گم میکنی!
بخاطر خواهرم برادرم مجبور بودم تن به این خفت بدم با درد لب زدم:قبوله!
به سمتم اومد که با دیدن....😔👇🔞💔
https://eitaa.com/joinchat/3314810948C9f3ebba200
#برترینرمانسالازنظرمخاطبین♨️
_چندسالته؟!
بابغض لب زدم:18
نگاهی بهم انداخت و گفت:
چرا داشتی حمالی میکردی تو خیابون؟!
با درد چشمام و بستم و لب زدم:
خواهرم مریضه باید عمل بشه!داداشم چند روزه غذا نخورده مجبور شدم.
نگاه سردی بهم انداخت و مغرور لب زد:
من بیماری جسمی دارم!همسر نازاست #محرم من میشی و برام یک وارث بدنیا میاری بعدش گورت و گم میکنی!
بخاطر خواهرم برادرم مجبور بودم تن به این خفت بدم با درد لب زدم:قبوله!
به سمتم اومد که با دیدن....😔👇🔞💔
https://eitaa.com/joinchat/3314810948C9f3ebba200
#برترینرمانسالازنظرمخاطبین♨️
_چندسالته؟!
بابغض لب زدم:18
نگاهی بهم انداخت و گفت:
چرا داشتی حمالی میکردی تو خیابون؟!
با درد چشمام و بستم و لب زدم:
خواهرم مریضه باید عمل بشه!داداشم چند روزه غذا نخورده مجبور شدم.
نگاه سردی بهم انداخت و مغرور لب زد:
من بیماری جسمی دارم!همسر نازاست #محرم من میشی و برام یک وارث بدنیا میاری بعدش گورت و گم میکنی!
بخاطر خواهرم برادرم مجبور بودم تن به این خفت بدم با درد لب زدم:قبوله!
به سمتم اومد که با دیدن....😔👇🔞💔
https://eitaa.com/joinchat/3314810948C9f3ebba200
#برترینرمانسالازنظرمخاطبین♨️
_چندسالته؟!
بابغض لب زدم:18
نگاهی بهم انداخت و گفت:
چرا داشتی حمالی میکردی تو خیابون؟!
با درد چشمام و بستم و لب زدم:
خواهرم مریضه باید عمل بشه!داداشم چند روزه غذا نخورده مجبور شدم.
نگاه سردی بهم انداخت و مغرور لب زد:
من بیماری جسمی دارم!همسر نازاست #محرم من میشی و برام یک وارث بدنیا میاری بعدش گورت و گم میکنی!
بخاطر خواهرم برادرم مجبور بودم تن به این خفت بدم با درد لب زدم:قبوله!
به سمتم اومد که با دیدن....😔👇🔞💔
https://eitaa.com/joinchat/3314810948C9f3ebba200
🔴برترین رمان سال از نظر مخاطبین💯
_چندسالته؟!
بابغض لب زدم:18
نگاهی بهم انداخت و گفت:
چرا داشتی حمالی میکردی تو خیابون؟!
با درد چشمام و بستم و لب زدم:
خواهرم مریضه باید عمل بشه!داداشم چند روزه غذا نخورده مجبور شدم.
نگاه سردی بهم انداخت و مغرور لب زد:من بیماری جسمی دارم!همسر نازاست #محرم من میشی و برام یک وارث بدنیا میاری بعدش گورت و گم میکنی!
بخاطر خواهرم برادرم مجبور بودم تن به این خفت بدم با درد لب زدم:قبوله!
به سمتم اومد که با دیدن....😔👇🔞💔
https://eitaa.com/joinchat/3314810948C9f3ebba200
🔴برترین رمان سال از نظر مخاطبین💯
_چندسالته؟!
بابغض لب زدم:18
نگاهی بهم انداخت و گفت:
چرا داشتی حمالی میکردی تو خیابون؟!
با درد چشمام و بستم و لب زدم:
خواهرم مریضه باید عمل بشه!داداشم چند روزه غذا نخورده مجبور شدم.
نگاه سردی بهم انداخت و مغرور لب زد:من بیماری جسمی دارم!همسر نازاست #محرم من میشی و برام یک وارث بدنیا میاری بعدش گورت و گم میکنی!
بخاطر خواهرم برادرم مجبور بودم تن به این خفت بدم با درد لب زدم:قبوله!
به سمتم اومد که با دیدن....😔👇🔞💔
https://eitaa.com/joinchat/3314810948C9f3ebba200
#برترینرمانسالازنظرمخاطبین♨️
_چندسالته؟!
بابغض لب زدم:18
نگاهی بهم انداخت و گفت:
چرا داشتی حمالی میکردی تو خیابون؟!
با درد چشمام و بستم و لب زدم:
خواهرم مریضه باید عمل بشه!داداشم چند روزه غذا نخورده مجبور شدم.
نگاه سردی بهم انداخت و مغرور لب زد:
من بیماری جسمی دارم!همسر نازاست #محرم من میشی و برام یک وارث بدنیا میاری بعدش گورت و گم میکنی!
بخاطر خواهرم برادرم مجبور بودم تن به این خفت بدم با درد لب زدم:قبوله!
به سمتم اومد که با دیدن....😔👇🔞💔
https://eitaa.com/joinchat/3314810948C9f3ebba200
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استاد_عالی
جوانی که هر موقع به زیارت امام حسین علیه السلام میرفت و سلام می کرد جواب سلام امام حسین علیه السلام را می شنید.
#محرم
#امام_حسین
زمینه _ رسولی.mp3
7.65M
⚫️ ویژه #محرم
🎶 باید رفت
🎤 مهدے_رسولے
⏯ زمینہ
⊰ڪپےباذڪࢪصلواٺآزاد⊱
━━═━⊰•❀🌺❀•⊱━═━━
Shab10Moharram1394[07]-۱.mp3
5.72M
دل ما، مانده به پیمانت
❤️
♡به یاد راه شهیدانیم
وفادار به عهد و پیمانیم
ادامه دارد نهضت روح الله
بنفسی أنت یا اباعبدالله♡
#محرم
-مامان #توروخدا نذار بابا باهام اینکارو کنه مامان من فقط نوزده سالمه نمیخوام بزور ازدواج کنم
- به من ربطی نداره آیلا توباید بری #حلال کن مادر،با #اشک نگاه اخرمو به خونه انداختم من آیلا دختر نوزده ساله که خونبس یه مرد شصت ساله شدم!بارسیدن به #عمارتش منو فرستادن داخل #اتاقش اشکامو پاک کردم.درو #هل دادم که سرشو بلند کرد با دیدنم از جاش بلند شد و به سمتم اومد-سلام حاضری؟
صورتمو به سمت خودش برگردوند
- چرا #گریه کردی دخترم؟
باتعجب سرمو بلند کردم بهم گفت :دخترم؟
مگ..مگه قرار نیست باشما #ازدواج کنم!؟لبخندی بزرگی روی #لبش نقش بست و گفت:- پسرم تا چند دقیقه دیگه میاد باید واسه اون #محرم شدی خیلی خاطرتو میخواد +امامن.........
- حاضرشو دختر من از اتاق میرم بیرون تاچند دقیقه دیگه میاد همینجا!
در واقع تو سر سفره #عقد به من نه، به اون جواب بله دادی، چون من #وکالت پسرم روبه عهده داشتم و از سمت اون امضا زدم!!..😱👇
https://eitaa.com/joinchat/4257546242C808e262853
_چندسالته؟!
بابغض لب زدم:19
نگاهی بهم انداخت و گفت:
چرا داشتی حمالی میکردی تو خیابون؟!
با درد چشمام و بستم و لب زدم:
خواهرم مریضه باید عمل بشه!داداشم چند روزه غذا نخورده مجبور شدم.
نگاه سردی بهم انداخت و مغرور لب زد:
من همسرم نازاست #محرم من میشی و برام یک وارث بدنیا میاری پول خوبی بابتش بهت میدم، بعدش گورت و گم میکنی!
بخاطر خواهرم برادرم مجبور بودم تن به این خفت بدم با درد لب زدم:قبوله!
به سمتم اومد که با دیدن....😔👇💔
https://eitaa.com/joinchat/4257546242C808e262853
-مامان #توروخدا نذار بابا باهام اینکارو کنه مامان من فقط نوزده سالمه نمیخوام بزور ازدواج کنم
- به من ربطی نداره آیلا توباید بری #حلال کن مادر،با #اشک نگاه اخرمو به خونه انداختم من آیلا دختر نوزده ساله که خونبس یه مرد شصت ساله شدم!بارسیدن به #عمارتش منو فرستادن داخل #اتاقش اشکامو پاک کردم.درو #هل دادم که سرشو بلند کرد با دیدنم از جاش بلند شد و به سمتم اومد-سلام حاضری؟
صورتمو به سمت خودش برگردوند
- چرا #گریه کردی دخترم؟
باتعجب سرمو بلند کردم بهم گفت :دخترم؟
مگ..مگه قرار نیست باشما #ازدواج کنم!؟لبخندی بزرگی روی #لبش نقش بست و گفت:- پسرم تا چند دقیقه دیگه میاد باید واسه اون #محرم شدی خیلی خاطرتو میخواد +امامن.........
- حاضرشو دختر من از اتاق میرم بیرون تاچند دقیقه دیگه میاد همینجا!
در واقع تو سر سفره #عقد به من نه، به اون جواب بله دادی، چون من #وکالت پسرم روبه عهده داشتم و از سمت اون امضا زدم!!..😱👇
https://eitaa.com/joinchat/4257546242C808e262853
86.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥عزاداری عاشورا در حرم امام حسین
قصه محرم به سرها رسید😭😭
اللهم عجل لولیک الفرج 🌺
#محرم #عاشورا
#امام_حسین