eitaa logo
آرایه های ادبی
1.3هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
257 ویدیو
124 فایل
با ذکر صلوات بر محمد و آل محمد این کانال برای دوستداران ادبیات گردآوری شده با آرزوی توفیق سپاس بابت همراهی‌تون @safieghomanjani @nabzeghalam
مشاهده در ایتا
دانلود
Audio_945793.m4a
1.48M
:صفیه قومنجانی🌺🍃 :بانو جعفریان من را ببخش زود دلم تنگ میشود بی تو کُمیتِ قافیه ام لنگ میشود درخرده شیشه های خیالم ردیف باش دلْ دلْ نکن که قلب من از سنگ میشود از دوری تو حال و هوایم گرفته است حتی شبم کنار توخوش رنگ میشود گل‌های روسری مرا سرسری نگیر با رفت و آمدِ تو هماهنگ میشود تا بوسه میزنی به لبِ استکان چای نبضم غزل‌ْغزلْ پُر از آهنگ میشود من را ببخش دیر؛ولی عاشقت شدم من را ببخش زود دلم تنگ میشود! ┏━━ 🌱🌸🌸🌱 ━━┓ https://eitaa.com/joinchat/2923234098C31fb7ba932 ┗━━ 🌱🌸🌸🌱 ━━┛
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
دوم مردادماه، سالگرد درگذشت احمد شاملو (۱۳۰۴-۱۳۷۹) چه بی‌تابانه می‌خواهمت ای دوری‌ات آزمون تلخ زنده‌به‌گوری چه بی‌تابانه تو را طلب می‌کنم بر پشت سمندی گویی نوزین که قرارش نیست و فاصله تجربه‌ای بیهوده است @arayehha
و هاي شعر سپيد پیش از اين كه بخواهیم تکنیک های شعر سپید را مورد برسی و ارزیابی قرار دهیم، لازم است بدانیم آیا غیر از نبود وزن وقافیه، مشخصه های دیگری هم وجود دارد که بتوان آنها را به عنوان ” معیار” یا ” قاعده” برای شعر سپید فرض کرد؟ اصولاً چنین چیزی در شعرسپید امکان دارد؟ تردیدی نیست که شعر تنها از طبیعت به وجود نمی آید بلکه با احساس، اندیشه، قریحه و فعل آدمی نیز سروکار دارد و از تلاش ذهنی انسان در زبان شکل می گیرد. لهذا از آنجایی که پدیده های مولود آدمی ثبات ندارند، شعر وقواعد مربوط به آن هم نمی توانند، حالت ثابتی داشته باشند. از این رو می بینیم بسیاری از قاعده های شعری به مرور زمان تغییر یافته اند. چه اين كه زبان به عنوان نشانه همیشه با تحولات تاریخی، شکل های گوناگونی از خود نشان داده است. بر این اساس، زبان ها متناسب با مردم هر زمان و هر حوزهء جغرافیایی، صورت خاصی یافته اند. شعرهم که شکل ویژه ای در هر زبان است، ساختار متفاوتی داشته است. قوانین آن در چارچوب زبان هر دوره ومحل، تحولات گوناگونی پیدا کرده است. زمانی، وزن وقافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می گردید. زمان دیگر فرم و تخیل به علاوهء عناصر مذکور معیار سنجش قرار می گرفتند و اینک در دورهء معاصر، ادبیت، منطق و بیان شاعرانه، استوانه های اصلی شعررا تشکیل می دهند. بنابر این، هیچ معیار ثابتی نمی توان برای آن فرض کرد. هر آنچه به عنوان قاعده برای شعر جعل کرده اند، با تغییر شرایط فکری و زبانی، قابل تحول می باشد. آنچه را که برای شعر سپید گفته اند نیز از این دایره خارج نمی باشد. تنها چیزی که می تواند به عنوان معیار ، در شعر سپید قابل پذیرش باشد، نبود وزن عروضی و قافیه است. دیگر مشخصه هاي آن می توانند در تقویه فرم و ادبیت آن مؤثر باشند. نام بردن از بعضی چیز ها به عنوان تکنیک به این معنا نیست که این عناصر، هیچگاه تغییر پذیر نیستند و نمی توان آنها را با روش جدید تر معاوضه کرد بلكه به این مفهوم است که شعر سپید با ترکیب از این اصول به مرحلهء عالی تری از کمال در فرم می رسد. وهمچنان ذکر شماری از این عناصر به معنای نفی عناصر دیگر نمی باشد. ممکن است خیلی از خصایص در شعر سپید وجود داشته باشد، که بدون یاد کرد از آنها در گذشته باشیم. تکیه این قلم بر این است که به تعدادی از عناصر برجسته که موجب شکوه شعر سپید شاملو شده است و ما می توانیم از آنها در اشعار خود نیز استفاده ببریم، اشاره نماییم ورنه شگرد های شعر سپید بسیار زیادتر از آن است که به شمارش در آید. @arayehha علوم وفنون نورمحمدی
: هنگامی که شعر با فضای واحدی سروده می شود، طبعاً کلمه ها هم در فضای مشترکی قرار می گیرند. در شعر کلاسیک این فضای مشترک می تواند در هر بیت و بنابر احتیاج تغییر کند ... اما در شعر سپید این محدوده تغییر در پاراگراف ها انجام می شود .... سبک از ادبیات فرانسه ( در سینما) و سپس از نمایشنامه در شعر معاصر رسوخ نمود و بهترین سود از این دو سبک را دریافت کرد .... در آثار استاد شاملو از این پرش های ذهنی بسیار می بینیم که بی ربط نبوده و هماهنگ با اصل و محتوای شعر انجام شده است . @arayehha
: محتوای یک شعر هم می تواند در ایجاد پیوند میان واژه ها نقش داشته باشد. چه اين كه واژه ها، بنیه و اساس یک شعر را تشکیل می دهند. هر مفهومی برای بیان، واژهء خاص خود را می طلبد. در صورتی که یک شعر در مفهوم واحدی سروده شده باشد، طبعاً کلمه ها آن هم به نوعی از پیوستگی و خویشاوندی برخوردار خواهد بود. واژه ها به دنبال محتوا حرکت می کنند. شاعر وقتی چیزی را می خواهد بیان کند، طبعاً واژه هایی، خود را بر زبان او جاری می سازند که بتوانند مفهوم مورد نظر او را ارایه نمایند. بر همین پایه و اساس است که زبان شاعرانی که بدون تاثیر از دیگران می سرایند ... دارای ویژگی بارز یا امضای خویش هستند. بالشخصه چندین بار توانسته ام اشعار اصل و بدل (منسوب ) را تشخیص دهم کافی است شما با اندیشه ؛ دایره واژگان ؛ و شخصیت شعری شاعر آشنا باشید . علت در اوج ایستادن اساتیدی چون شاملو ؛ فروغ؛ اخوان ثالث؛ ووووو در همین خاص و بکر بودن ایشان است . فقط و فقط با مطالعه پیگیر می توانید این رموز را کشف کنید . @arayehha
: چیز دیگری که می تواند کلمه ها را باهم مرتبط سازد، آهنگ آنهاست. کلمه ها به غیر از وزن عروضی، موسیقیی دیگری هم دارند که به آنها موسیقی داخلی و کناری گفته می شود. قافیه، تجنیس، تضاد وطباق از عناصری می باشند که آهنگ کلمه ها را تامین می نمایند. قافیه : یک مصوت یا رشته‌ای از چند صامت و مصوت که در آخرین کلمۀ ابیات یک قطعه شعر یا در آخرین کلمۀ مصراع‌های یک بیت تکرار شود، ولی این تکرار، تکرار یک کلمه با معنی واحد نباشد، مانند «ﺴَﺖ» در این شعر: ای نرگس پرخمار تو مست / دل‌ها ز غم تو رفت از دست، و یا « َر» در این شعر: زلف تو تکیه بر قمر دارد / لب تو لذت شکر دارد (انوری: ۸۰۰)؛ پساوند؛ سرواده. Δ در بیت اخیر کلمۀ «دارد» ردیف است. تجنیس : 1 - از جنس هم قرار دادن 2 - با چیزی مانند شدن . 3 - در ریاضی عدد صحیح را هم جنس عدد کسری کردن . 4 - در علم بدیع از صنایع لفظی است و در آن کوشش می شود الفاظی در کلام آورده شود که دارای صورت یکسان و معنای متفاوت باشند. تضاد : آرایه ی تضاد که در زبان پارسی آن را ((ناسازی ))گویند،آن است که سخنور،واژه هایی را در سروده ی خویش به کار ببرد که در معنا با یکدیگر ناسازند. در نومیدی بسی امید است پایان شب سیه ، سپید است طباق : گونه ای از ناسازی(تضاد)وجود دارد که آن گونه را"طباق سلب"گویند. فعل یک بار مثبت است و بار دیگر منفی است. نهان در جهان چیست؟آزاده مردم بینی نهان را،نبینی عیان را : در شعر سپید آهنگ بیشتر داخلی بوده و از موارد آهنگ سازی شعر کلاسیک به صورت آزاد و رها استفاده می گردد ... نویسنده درگیر قواعد کهن نگشته هر نقطه که صلاح بداند از این قواعد سود می برد و در نهایت آهنگی را که بنابر موضوع احتیاج دارد پیاده سازی می کند ... سپاس @arayehha علوم وفنون
: شعر برخاسته از ذهن شاعر است ... آنچه در ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه او می گذرد شکل ؛حس؛ زبان شعر میگرددکه توسط کلمات نمایش داده می شود . : اگر شاعر نتواند احساس و زبان خود را یک دست نماید ... واژگان ناهمگون به کار خواهد برد و در نتیجه سردرگمی در شعر آغاز و نتیجه ای حاصل نخواهد شد . بنابر این باید توصیف ها و افعال و واژگان در یک سوی هماهنگ گردند . علوم وفنون ادبی @arayehha
در کل می توانیم برای سرودن شعر دو گونه قائل شویم : : در این گونه شعر ... شاعر تصمیم می گیرد تا در مورد خاصی سرایش کند .. سپس بنابر تجربه دست به قلم برده با استفاده از قوانین کلاسیک یا مدرن کار را تمام می کند ... این آثار از حس درونی کمی برخوردار بوده و فقط تمایل دارند مخاطب فقط به سمت و سوی اهداف ایشان حرکت کند ... متاسفانه از این دست اشعار در معاصر زیاد داریم ... مانند ترانه ها .. اشعار صیحگاهی و شامگاهی که در گروه های تلگرامی و فیسبوک و دیگر فضاهای مجازی منتشر می شود ... اثری از یکی از اساتید دیدم که لایک های بسیار خورده بود و در تعجب شدم چطور کسی از ایشان نپرسید نام شرکت سامسونگ در میان آن واژگان چکار میکرد ... اشعار تصنعی عموما دارای عمری کوتاه هستند ... چون مایه حیات ایشان روحی و روانی نبوده است . : در این روش شاعر آنچه در ضمیر ناخودآگاهش شکل گرفته و مانند یک وحی بر زبانش جاری میشود ؛ بر روی کاغذ می آورد ... یک بداهه کامل بدون در نظر گرفتن فضا و مکانی که شاعر در آن حضور دارد ... معمول شاعران الهامی پس از پایان کار آثار خود را ویرایش می کنند تا ثبات بیشتر یافته و از موارد مغلوط فاصله گیرند ... همذات پنداری مخاطبان با این دسته از اشعار بیشتر بوده و سبب عمر طولانی چنین آثاری میشوند .... در هردو گروه شاعران بسیار خوب و توانایی داشته ایم ... البته بیشترین موارد در ماندگاری اشعار ... دانش شاعر ؛ اهداف و زبان او بوده است .... علوم وفنون ادبی @arayehha
سلام قبلا نیز در باب شعر صنعتی یا کوششی و شعر الهامی سخن گفتیم ... گه گاه نه به خواست شاعر بلکه بر اثر فشارهای روانی عصبی محیط و جامعه ....شاعر دست بر قلم میشود ...حدی وسط میان دو سبک کوششی و الهامی .... در اینجا وظیفه عقلایی شاعر سنگین میشود و باید مابین این دو سبک تعادل برقرار نماید ... قبلا هم گفته ام باید آنچه مینویسید بدون تاریخ مصرف باشد ... بطور مثال امروز بحث کشتی سانچی است ... چند زمانی دیگر موضوعی نو باب میشود ... شما باید اثری ارائه دهید که هر دو زمان را تا حد امکان در برگیرد ..... مورد بعد در باب روایی یا داستانی شعر است ... در این مورد باید حتی المکان موارد با یک دیگر به خوبی دست به دست داده و یک سلسله توصیف و خبر را در کنارهم و پیوسته قرار دهند ... مورد سوم سبک نوشتاری است که باید از ابتدا تا انتها یک دست باشد ... اگر شما توصیفات کوتاه یا بلند دارید ... باید تا انتها به همان سبک و سیاق پیش ببرید .. شما در سپید می توانید سطور خود را بلند و کوتاه کنید اما دلیل نمیشود که از این ترکیب به صورت ناهمگون استفاده شود. @arayehha علوم وفنون
یکی از موارد که شما را به سمت خوب می برد... کمتراستفاده کردن از حروف ربط است.... حروف ربط جملات را در سطور مختلف به یکدیگر متصل کرده و جملاتی چند بخشی می سازند و به سمت نثر پیش می روند.... مقطع کردن سطور در این مواقع کمکی به استقلال جملات نکرده و هنگام خوانش وابستگی رابه خوبی نمایش میدهند علوم وفنون ادبی @arayehha
ساعتِ اعدام در قفلِ در کلیدی چرخید لرزید بر لبانش لبخندی چون رقصِ آب بر سقف از انعکاسِ تابشِ خورشید در قفلِ در کلیدی چرخید بیرون رنگِ خوشِ سپیده‌دمان ماننده‌یِ یکی نتِ گم‌گشته می‌گشت پرسه‌پرسه‌زنان روی سوراخ‌های نی دنبالِ خانه‌اش... در قفلِ در کلیدی چرخید رقصید بر لبانش لبخندی چون رقصِ آب بر سقف از انعکاسِ تابشِ خورشید در قفلِ در کلیدی چرخید. یکی از مواردی که شعر سپید را زیبا می کند امکان توصیف صحنه واقعه بسان یک نمایشنامه است ... شادروان شاملو به خوبی از این امکان استفاده و فضای شعری خویش را گام به گام توصیف و در هر پرده یا صحنه ... مخاطب را برای پرده بعدی آماده می کند تا فرجام شعر ... در این شعر زیبا و تقریبا کوتاه سه پرده توصیف می شود .... ابتداحال و هوای شخصیت اصلی روایت : لرزید بر لبانش لبخندی چون رقصِ آب بر سقف از انعکاسِ تابشِ خورشید پاراگراف دوم به حال و هوای فضای بیرون پرداخته و با این توصیفات مخاطب را مجاب می کند که شخصیت داستان در فضایی تنگ و مرده و بی حس حضور دارد : بیرون رنگِ خوشِ سپیده‌دمان ماننده‌یِ یکی نتِ گم‌گشته می‌گشت پرسه‌پرسه‌زنان روی سوراخ‌های نی در پاراگراف سوم شادروان پاراگراف اول را تکرار می کنند .... این همان تکرار ضروری و زیبایی است که میتوان در سپید از آن استفاده کرد ...: لرزید بر لبانش لبخندی چون رقصِ آب بر سقف از انعکاسِ تابشِ خورشید یکی از زیباترین کارهای شادروان شاملو استفاده از جمله ...( در قفلِ در کلیدی چرخید ) پیوندی زیبا و موسقی وار بر تاکید واقعه ... هر آنچه پیش آید پس از باز شدن در مد نظر خواهد بود .... شعر تبدیل به یک سمفونی کوچک می شود با ضرب آهنگ دلشوره و تاکید بر واژگان کلیدی .... یک تک نوازی زیبا در میان آهنگ و همهمه توصیفات .... در قفلِ در کلیدی چرخید علوم وفنون ادبی @arayehha
های شعر سپید . حوزه ی موسیقی: حوزه ی موسیقی در دو شاخه مورد بررسی قرار گرفته است: الف)دلالت های موسیقایی در روساخت شعر که از تئوری ایجاز شروع می شود و با تکرار کردن یک کلمه و با تکیه بر ضرب آهنگ آن کلمه موسیقی خلق می کند. ِ این مرحله با جا به جایی اجزاء جمله و تجربه ی ایجاز، مسیر تکاملی خود را طی می کند تا بالاخره به شیوه های تازه تری از خلق موسیقی در روساخت شعر موفق می شود. (ب)دلالت های موسیقایی در ژرف ساخت شعر که توسط ایجاز قصر، فضای شعر، هنجارشکنی و هنجارگریزی مورد بررسی قرار می گیرد ودر تحقیق کاملاً به آن ها پرداخته شده است @arayehha علوم وفنون ادبی