...نورباعی(۲-۲):
ترکیبسازی در اشعار بزرگان مانند بیدل دهلوی این گونه است:
بیدل همین قدَر اثرم بس که گاه گاه
بر گوش ناسخنشنوان تیر میرسم
که «ناسخنشنوان» در معنای آنان که حرف ناحساب گوش میکنند تداعیکننده ناشنوایانِ حرف حساب نیز هست.
مجال برای نقد و بررسی باقی اشعار نیست. تو خود حدیث مفصّل بخوان از این مجمل.
نقد خانم کبری موسوی قهفرخی مرا یاد شعری از دیوان مجد در تعریف و تبلیغ مواد افیونی در قرن هفتم انداخت:
حمید ساخته دارد مفرّحی دلخواه
کز آن بفایدهتر بر زمین نرُست گیاه
بدن قوی کند و طبعْ شاد و فکرتْ تیز
حدیثْ نرم و زبانْ جاری و سخنْ کوتاه
اگر تناول آن در شب اتّفاق افتد
تنش غذی طلبد هم ز بامداد پگاه
شود بدیلِ می ناب در تفرّج طبع
بود بجای سقنقور در تهیّج باه
خمار زاید ازو وقت صبح؟ نی بالله!
شکوفه آید ازو گاه شام؟ لا والله!
آقای علی شاپوران در کانال ادبی خود به تفصیل درباره آن پرداختند و به طنز در انتهای آن نوشتند: «حیف که نه میدانم مجد از حمید مفرح ساز بابت این شعر چه گرفته، نه میدانم...» بگذریم.
#امین_دانشی
@arayehha
تحلیل و زیبایی شناسی شعر نیمایی « بودن » سروده احمد شاملو شاعر سپید سرای معاصر
#عباس_رسولی_املشی
گر بدین سان زیست باید پست
من چه بی شرمم اگر فانوس عمرم را به رسوایی نیاویزم
بر بلندِ کاجِ خشکِ کوچه یِ بن بست
گر بدین سان زیست باید پاک
من چه ناپاکم اگر ننشانم از ایمان خود چون کوه
یادگاری جاودانه بر ترازِ بی بقایِ خاک
احمد شاملو با تخلّص شعری« الف. بامداد» در ۲۱ آذر ۱۳۰۴ شمسی در تهران پا به عرصه حیات گذاشت و در دوم مرداد ۱۳۷۹ شمسی به سرای باقی شتافت و در « امام زاده طاهر» کرج به خاک سپرده شد.
شهرت اصلی شاملو به خاطر سرودن گونهای شعر با نام شعر سپید یا شعر شاملویی است که هماکنون یکی از مهمترین قالبهای شعری مورد استفاده ایران بهشمار میرود.
وی در سال ۱۳۲۵ با نیما یوشیج ملاقات کرد و تحت تأثیر او به شعر نیمایی روی آورد؛ اما نخستین بار در شعر « تا شکوفه سرخ یک پیراهن» که در سال ۱۳۲۹ با نام « شعر سفید غفران» منتشر شد، وزن را رها کرد و به صورت پیشرو، سبک نویی را در شعر معاصر فارسی شکل داد.
شاملو علاوه بر شعر، فعالیتهای مطبوعاتی، پژوهشی و ترجمههایی شناختهشده نیز دارد. مجموعه ی « کتاب کوچه» ی او بزرگترین اثر پژوهشی در باب فرهنگ عامه مردم ایران است.
شاملو در ۱۴ فروردین ۱۳۴۱ با آیدا سرکیسیان آشنا شد. این آشنایی تأثیر بسیاری بر زندگی و شعر او داشت و نقطه ی عطفی در زندگی او محسوب شد. تحت تأثیر این آشنایی مجموعه شعرهای « آیدا: درخت و خنجر و خاطره » و « آیدا در آینه » را سرود.
مهم ترین آثار شاملو عبارت اند از: هوای تازه، باغ آینه، لحظه ها و همیشه، ققنوس در باران، مرثیه های خاک، شکفتن در مه، ابراهیم در آتش، دشنه در دیس، مدایح بی صله و ... .
شعر نیمایی « بودن » در کتاب « هوای تازه » شاملو آمده است. این شعر در بحر رمل یعنی در پایه عروضی فاعلاتن سروده شده و شاعر آن را در دو بند و شش مصراع ارائه نموده است. کلمات « پست» و « بن بست» در مصراع های اوّل و سوم و نیز واژگان« پاک» و « خاک» در مصراع های چهارم و ششم قافیه های این شعر را تشکیل می دهند.
در بند نخست یعنی مصراع های اول تا سوم، شاعر سخن خود را با واژه ی شرطی« اگر» آغاز می کند. او تمایلی به زندگانی آمیخته با پستی ندارد، اما می گوید: اگر قرار است که زندگی من همراه با ذلت و خواری باشد؛ باید آدم بی شرمی باشم که این رسوایی زندگی را در این زمانه ی پست به معرض دید همگان قرار ندهم تا عبرتی برای دیگران باشد. او این رسوایی را با آویختن فانوس عمرش بر درخت بلند کاج به نمایش می گذارد تا همگان بتوانند نظاره گر آن باشند.
در مصراع « بر بلندِ کاجِ خشکِ کوچه یِ بن بست » که تتابع اضافات در آن مشاهده می شود، واژه « بلند» غیر از ارتفاع و غیر قابل دسترس بودن آن، بیانگر در معرض دید همگان بودن است. خشک بودن کاج نیز بیانگر زمانه ی پست، پژمرده و بی ثمر می باشد. در ضمن« كوچه ی بن بست » در این مصراع فكر پایان و انسداد و نا امیدی را به ذهن مخاطب تداعی می کند.
شاعر در این بند با آوردن واژگانی چون: پست، بی شرم، رسوایی، خشک و بن بست به خوبی توانسته است مفهوم موردنظرش را به خواننده القا نماید.
بند دوم یعنی مصراع های چهارم تا ششم از لحاظ تفکر حاکم بر آن در تقابل بند نخست قرار می گیرد.
در بند دوم شاعر می گوید: اگر قرار بر این است که زندگی پاک و درستی داشته باشم، بنابراین باید بر اساس عقیده ی استوار خود، اثر و یادگاری جاودانه در این دنیای فانی از خود باقی بگذارم تا از من به نیکی یاد شود و درسی برای دیگران باشد.
شاعر در این بند نیز با به نمایش گذاشتن کلماتی چون: پاک، ایمان، کوه، یادگار و جاودانه به زیبایی توانسته است اندیشه ی خویش را در ذهن مخاطب به تصویر بکشد. تتابع اضافات در مصراع پایانی در ترکیب « ترازِ بی بقایِ خاک » نیز خودنمایی می کند.
مفهوم کلی شعر بیانگر آن است که اگر قرار باشد آدمی در این زندگی ناپایدار و گذرا با خواری و پستی زندگی خود را بگذراند، مرگ با عزت و شرافتمندانه همراه با آثار و یادگاری جاودانه از خود بر جای گذاشتن بر این زندگی خوارگونه ترجیح دارد. به عبارت دیگر شاعر ما را به زندگی درست و مفید، جاودانه زیستن و یادگارِ ماندگار از خود به جای گذاشتن دعوت می کند.
مهدی اخوان ثالث در کتاب « بدعت ها و بدایع نیما یوشیج» شرح گونه ای بر این شعر آورده است:
« اگر بدینسان ( که پاکان مُردند و از خود نامی جاودانه در جهان نهادند ) بایستی پاک مُرد؛ من چه قدر ناپاک هستم، اگر از ایمان خویش ( به سبب جهد در راه هدف های بزرگ و عالی، از ایمانم که چون کوه استوار است ) یادگاری پایدار و جاودانه مانند کوه، بر پهنه بی بقا و فانی خاک نگذارم.»
@arayehha
در این سروده بهره گیری از ایماژ جلوه ی خاصی دارد. « فانوس عمر» اضافه تشبیهی است. در مصراع نخست صامت " س" و در مصراع سوم صامت های « ک» و « ب» نغمه حروف را به وجود آورده اند. بین واژگان « پاک» و « ناپاک» تضاد برقرار است. در مصراع پنجم ایمان به کوه تشبیه شده است که وجه شبه آن، محکم بودن و استواری می باشد. در مصراع پایانی مصوت بلند « ا» هفت بار آمده است و واج آرایی را شاهد هستیم. این تکرار مصوت « ا» با موسیقی درونی بالای خود، تداعی گر استواری شاعر در عقیده درست و پاک خود می باشد.
سخن پایانی اینکه:
احمد شاملو « الف. بامداد » شاعر مشهور معاصر که مهارت وی بیشتر در قالب شعری سپید جلوه گر است؛ در این سروده کوتاه نیمایی به زیبایی توانسته است در کمترین مصراع ها مضمون مهم زیستن پست یا پاک را با بهره گیری از عناصر خیال به ویژه موسیقی درونی از طریق تکرار صامت ها، مصوت ها و واژگان به خواننده ارائه دهد.
مخاطب به یقین ضمن تحسین شاعر برای مطرح کردن چنین مضمون قابل تأمّل و ارزشمند، از عناصر زیبایی آفرینی در این شعر نیز لذت مضاعف خواهد برد.
#عباس_رسولی_املشی
شنبه ۲ / ۷ / ۱۴۰۱ ـ لنگرود
👇👇
@arayehha
هدایت شده از کانال بایگانی محفل دبیران ادبیات
Audio_945793.m4a
1.48M
#خوانش
#شعر
#شاعر:صفیه قومنجانی🌺🍃
#خوانش:بانو جعفریان
من را ببخش زود دلم تنگ میشود
بی تو کُمیتِ قافیه ام لنگ میشود
درخرده شیشه های خیالم ردیف باش
دلْ دلْ نکن که قلب من از سنگ میشود
از دوری تو حال و هوایم گرفته است
حتی شبم کنار توخوش رنگ میشود
گلهای روسری مرا سرسری نگیر
با رفت و آمدِ تو هماهنگ میشود
تا بوسه میزنی به لبِ استکان چای
نبضم غزلْغزلْ پُر از آهنگ میشود
من را ببخش دیر؛ولی عاشقت شدم
من را ببخش زود دلم تنگ میشود!
#صفيهقومنجانی
┏━━ 🌱🌸🌸🌱 ━━┓
https://eitaa.com/joinchat/2923234098C31fb7ba932
┗━━ 🌱🌸🌸🌱 ━━┛
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
دوم مردادماه، سالگرد درگذشت احمد شاملو (۱۳۰۴-۱۳۷۹)
چه بیتابانه میخواهمت ای دوریات آزمون تلخ زندهبهگوری
چه بیتابانه تو را طلب میکنم
بر پشت سمندی گویی نوزین
که قرارش نیست
و فاصله تجربهای بیهوده است
#فرهنگستانزبانوادبفارسی
@arayehha
#شگردها و #تكنيك هاي شعر سپيد
پیش از اين كه بخواهیم تکنیک های شعر سپید را مورد برسی و ارزیابی قرار دهیم، لازم است بدانیم آیا غیر از نبود وزن وقافیه، مشخصه های دیگری هم وجود دارد که بتوان آنها را به عنوان ” معیار” یا ” قاعده” برای شعر سپید فرض کرد؟ اصولاً چنین چیزی در شعرسپید امکان دارد؟
تردیدی نیست که شعر تنها از طبیعت به وجود نمی آید بلکه با احساس، اندیشه، قریحه و فعل آدمی نیز سروکار دارد و از تلاش ذهنی انسان در زبان شکل می گیرد. لهذا از آنجایی که پدیده های مولود آدمی ثبات ندارند، شعر وقواعد مربوط به آن هم نمی توانند، حالت ثابتی داشته باشند. از این رو می بینیم بسیاری از قاعده های شعری به مرور زمان تغییر یافته اند. چه اين كه زبان به عنوان نشانه همیشه با تحولات تاریخی، شکل های گوناگونی از خود نشان داده است. بر این اساس، زبان ها متناسب با مردم هر زمان و هر حوزهء جغرافیایی، صورت خاصی یافته اند. شعرهم که شکل ویژه ای در هر زبان است، ساختار متفاوتی داشته است. قوانین آن در چارچوب زبان هر دوره ومحل، تحولات گوناگونی پیدا کرده است. زمانی، وزن وقافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می گردید. زمان دیگر فرم و تخیل به علاوهء عناصر مذکور معیار سنجش قرار می گرفتند و اینک در دورهء معاصر، ادبیت، منطق و بیان شاعرانه، استوانه های اصلی شعررا تشکیل می دهند.
بنابر این، هیچ معیار ثابتی نمی توان برای آن فرض کرد. هر آنچه به عنوان قاعده برای شعر جعل کرده اند، با تغییر شرایط فکری و زبانی، قابل تحول می باشد.
آنچه را که برای شعر سپید گفته اند نیز از این دایره خارج نمی باشد. تنها چیزی که می تواند به عنوان معیار ، در شعر سپید قابل پذیرش باشد، نبود وزن عروضی و قافیه است. دیگر مشخصه هاي آن می توانند در تقویه فرم و ادبیت آن مؤثر باشند.
نام بردن از بعضی چیز ها به عنوان تکنیک به این معنا نیست که این عناصر، هیچگاه تغییر پذیر نیستند و نمی توان آنها را با روش جدید تر معاوضه کرد بلكه به این مفهوم است که شعر سپید با ترکیب از این اصول به مرحلهء عالی تری از کمال در فرم می رسد.
وهمچنان ذکر شماری از این عناصر به معنای نفی عناصر دیگر نمی باشد. ممکن است خیلی از خصایص در شعر سپید وجود داشته باشد، که بدون یاد کرد از آنها در گذشته باشیم. تکیه این قلم بر این است که به تعدادی از عناصر برجسته که موجب شکوه شعر سپید شاملو شده است و ما می توانیم از آنها در اشعار خود نیز استفاده ببریم، اشاره نماییم ورنه شگرد های شعر سپید بسیار زیادتر از آن است که به شمارش در آید.
#تاریخچه_نظرات__قوانین_سپید
@arayehha
علوم وفنون
نورمحمدی
#فضای_مشترک : هنگامی که شعر با فضای واحدی سروده می شود، طبعاً کلمه ها هم در فضای مشترکی قرار می گیرند.
در شعر کلاسیک این فضای مشترک می تواند در هر بیت و بنابر احتیاج تغییر کند ... اما در شعر سپید این محدوده تغییر در پاراگراف ها انجام می شود .... سبک #تعلیق_ذهن از ادبیات فرانسه ( #فلاش_بک در سینما) و سپس #پرده_نویسی از نمایشنامه در شعر معاصر رسوخ نمود و بهترین سود از این دو سبک را #شعر_سپید دریافت کرد .... در آثار استاد شاملو از این پرش های ذهنی بسیار می بینیم که بی ربط نبوده و هماهنگ با اصل و محتوای شعر انجام شده است .
#نورمحمدی
#تاریخچه_نظرات__قوانین_سپید
@arayehha
#معنا : محتوای یک شعر هم می تواند در ایجاد پیوند میان واژه ها نقش داشته باشد. چه اين كه واژه ها، بنیه و اساس یک شعر را تشکیل می دهند. هر مفهومی برای بیان، واژهء خاص خود را می طلبد. در صورتی که یک شعر در مفهوم واحدی سروده شده باشد، طبعاً کلمه ها آن هم به نوعی از پیوستگی و خویشاوندی برخوردار خواهد بود. واژه ها به دنبال محتوا حرکت می کنند. شاعر وقتی چیزی را می خواهد بیان کند، طبعاً واژه هایی، خود را بر زبان او جاری می سازند که بتوانند مفهوم مورد نظر او را ارایه نمایند.
بر همین پایه و اساس است که زبان شاعرانی که بدون تاثیر از دیگران می سرایند ... دارای ویژگی بارز یا امضای خویش هستند.
بالشخصه چندین بار توانسته ام اشعار اصل و بدل (منسوب ) را تشخیص دهم کافی است شما با اندیشه ؛ دایره واژگان ؛ و شخصیت شعری شاعر آشنا باشید . علت در اوج ایستادن اساتیدی چون شاملو ؛ فروغ؛ اخوان ثالث؛ ووووو در همین خاص و بکر بودن ایشان است .
فقط و فقط با مطالعه پیگیر می توانید این رموز را کشف کنید .
#نورمحمدی
#تاریخچه_نظرات__قوانین_سپید
@arayehha
#آهنگ : چیز دیگری که می تواند کلمه ها را باهم مرتبط سازد، آهنگ آنهاست. کلمه ها به غیر از وزن عروضی، موسیقیی دیگری هم دارند که به آنها موسیقی داخلی و کناری گفته می شود. قافیه، تجنیس، تضاد وطباق از عناصری می باشند که آهنگ کلمه ها را تامین می نمایند.
قافیه : یک مصوت یا رشتهای از چند صامت و مصوت که در آخرین کلمۀ ابیات یک قطعه شعر یا در آخرین کلمۀ مصراعهای یک بیت تکرار شود، ولی این تکرار، تکرار یک کلمه با معنی واحد نباشد، مانند «ﺴَﺖ» در این شعر: ای نرگس پرخمار تو مست / دلها ز غم تو رفت از دست، و یا « َر» در این شعر: زلف تو تکیه بر قمر دارد / لب تو لذت شکر دارد (انوری: ۸۰۰)؛ پساوند؛ سرواده. Δ در بیت اخیر کلمۀ «دارد» ردیف است.
تجنیس : 1 - از جنس هم قرار دادن 2 - با چیزی مانند شدن . 3 - در ریاضی عدد صحیح را هم جنس عدد کسری کردن . 4 - در علم بدیع از صنایع لفظی است و در آن کوشش می شود الفاظی در کلام آورده شود که دارای صورت یکسان و معنای متفاوت باشند.
تضاد : آرایه ی تضاد که در زبان پارسی آن را ((ناسازی ))گویند،آن است که سخنور،واژه هایی را در سروده ی خویش به کار ببرد که در معنا با یکدیگر ناسازند.
در نومیدی بسی امید است
پایان شب سیه ، سپید است
طباق : گونه ای از ناسازی(تضاد)وجود دارد که آن گونه را"طباق سلب"گویند. فعل یک بار مثبت است و بار دیگر منفی است.
نهان در جهان چیست؟آزاده مردم
بینی نهان را،نبینی عیان را
#نکته_مهم : در شعر سپید آهنگ بیشتر داخلی بوده و از موارد آهنگ سازی شعر کلاسیک به صورت آزاد و رها استفاده می گردد ... نویسنده درگیر قواعد کهن نگشته هر نقطه که صلاح بداند از این قواعد سود می برد و در نهایت آهنگی را که بنابر موضوع احتیاج دارد پیاده سازی می کند ...
سپاس
#نورمحمدی
#تاریخچه_نظرات__قوانین_سپید
@arayehha
علوم وفنون
#ذهن_شاعر : شعر برخاسته از ذهن شاعر است ... آنچه در ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه او می گذرد شکل ؛حس؛ زبان شعر میگرددکه توسط کلمات نمایش داده می شود .
#نکته : اگر شاعر نتواند احساس و زبان خود را یک دست نماید ... واژگان ناهمگون به کار خواهد برد و در نتیجه سردرگمی در شعر آغاز و نتیجه ای حاصل نخواهد شد . بنابر این باید توصیف ها و افعال و واژگان در یک سوی هماهنگ گردند .
#تاریخچه_نظرات__قوانین_سپید
علوم وفنون ادبی
@arayehha
#یک_نکته
در کل می توانیم برای سرودن شعر دو گونه قائل شویم :
#شعر_تصنعی : در این گونه شعر ... شاعر تصمیم می گیرد تا در مورد خاصی سرایش کند .. سپس بنابر تجربه دست به قلم برده با استفاده از قوانین کلاسیک یا مدرن کار را تمام می کند ... این آثار از حس درونی کمی برخوردار بوده و فقط تمایل دارند مخاطب فقط به سمت و سوی اهداف ایشان حرکت کند ...
متاسفانه از این دست اشعار در معاصر زیاد داریم ... مانند ترانه ها .. اشعار صیحگاهی و شامگاهی که در گروه های تلگرامی و فیسبوک و دیگر فضاهای مجازی منتشر می شود ...
اثری از یکی از اساتید دیدم که لایک های بسیار خورده بود و در تعجب شدم چطور کسی از ایشان نپرسید نام شرکت سامسونگ در میان آن واژگان چکار میکرد ...
اشعار تصنعی عموما دارای عمری کوتاه هستند ... چون مایه حیات ایشان روحی و روانی نبوده است .
#شعر_الهام : در این روش شاعر آنچه در ضمیر ناخودآگاهش شکل گرفته و مانند یک وحی بر زبانش جاری میشود ؛ بر روی کاغذ می آورد ... یک بداهه کامل بدون در نظر گرفتن فضا و مکانی که شاعر در آن حضور دارد ... معمول شاعران الهامی پس از پایان کار آثار خود را ویرایش می کنند تا ثبات بیشتر یافته و از موارد مغلوط فاصله گیرند ...
همذات پنداری مخاطبان با این دسته از اشعار بیشتر بوده و سبب عمر طولانی چنین آثاری میشوند ....
در هردو گروه شاعران بسیار خوب و توانایی داشته ایم ... البته بیشترین موارد در ماندگاری اشعار ... دانش شاعر ؛ اهداف و زبان او بوده است ....
#تاریخچه_نظرات__قوانین_سپید
علوم وفنون ادبی
@arayehha