معنا در #هیچانه
قسمت دوم
سرودۀ « آی پایه، پایه، پایه/ بدو برو به سایه/ بشین روی سهپایه/ سهپایه پا نداره/ کفش طلا نداره/ کفش قشنگ زرگری/ کجاست؟ کجاست؟ تو زرگری/ زرگری سایه داره/ خودش سهپایه داره/ به هیچکی جا نمیده/ کفش طلا نمیده» هیچانهای است از افسانه شعباننژاد. کلماتی دارد با معنی روشن امّا ترکیبِ کلام، مهمل به نظر میرسد. دکتر محمّدرضا شفیعی کدکنی در کتاب «رستاخیز کلمات» نمونههایی از این دست را شعر «زائوم» از نوع نشانهشناسیک میداند؛ کلمات معمولی، رایج و استاندارد که ترکیب آنها معنی مبهم یا نامعقول دارد. در این شعر کفّۀ موسیقیِ همخوانها و واکهها و تکرار هجاها و واژهها بر وضوح معنی میچربد؛ به سخن دیگر فرم بر محتوا غلبه دارد. معنی اوّلیّۀ کلمات به ظاهر با مقصود نهایی همخوانی واژگانی ندارد امّا نمیتوان آن را مهمل دانست زیرا با شنیدن آن کودک سه هجای کلمۀ زرگری را با سهپایه در تقارن میبیند و ضمن بازی با کلمات و موسیقی به شباهت میان پا و پایه و نیز ارتباط میان طلا با زرگر و کفش با پا پی میبرد. اینجا نباید دنبال معنی قراردادی گشت بلکه باید به کارکرد ریتم و تصویرسازی ذهنی کودک توجّه داشت. اینگونه اشعار نه تنها در ادب عامّه بلکه در شعر شاعران بزرگ نیز یافت میشود؛ مثل کتاب «هیچ هیچ هیچانه» مجموعۀ پنجاه و دو شعر از شاعران معاصر کودک از همین نوعاست.
به نظر میرسد اصطلاح «هیچانه» برای این گونۀ ادبی چندان مناسب و سازگار نباشد. آنچه از «هیچ» با پسوند نسبت «انه» به ذهن میرسد چه در معنای ظاهری نیستی، نابودی، پوچی و چه در معنای عرفانی خضوع و خشوع در برابر هستی کل با تعریف این ژانر ادبی تناسب و سنخیّت ندارد. اگر مهمترین غرض شعر را بیان احساس و انتقال عاطفه بدانیم هیچانه به حدّ کمال در این پهنه توفیق دارد و اگر موسیقی را مهمترین عامل آفرینش شعر بشناسیم باز هم هیچانهها سرشاراند از موسیقی دلانگیز حروف و کلمات. انسجام کلام، کوتاهی سخن، تکرار آواها، هجاها یا واژهها، توازن موسیقایی میان اجزای کلام، پویایی، سرشاربودن از نشاط و شادیآفرینی، همنوایی با طبیعت، جا به جایی اجزای کلام، فضاسازی، جانبخشی به اشیا، بهرهگیری از نامآواها، واژهآفرینی، برهم زدن ساختار صرفی و گاه نحوی زبان به هیچانه هنجارگریزی شاعرانه میبخشد که میتوان جلوههای بسیاری از آشناییزدایی را در آن دید. تکرار اتل متل توتوله، گنجشکک اشی مشی، عمو زنجیرباف و ... نه تنها برای دنیای کودکان پر از مفهوم تخیلبرانگیز و جذّاب است بلکه بزرگسالان را نیز برای لحظاتی از قانونهای خشک و بیروح زندگی مادی میرهاند و در تصوّرات کودکی غرق میکند؛ چه معنایی از این زیباتر و لذّتبخشتر. شاید بی هیچ اصراری به جای لفظ هیچانه باید به دنبال واژۀ مناسب دیگری بود؛ مانند آواشعر یا شعرآهنگ؛ زیرا «هیچ» بار معنایی متناسب با این نوع شعر را ندارد و ساخت صرفی، نحوی، موسیقایی و معنایی آن را نمایندگی نمیکند.
✍دکتر رضا ارشادیفر
C᭄❁࿇༅══════┅─
@arayehha
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═
#تحلیل_تست
#قافیه
#نکته
جواب گزینه 3 ✅
در گزینه۳ 《پُر و تَر》معیوب میباشد؛ به این دلیل که حروف اصلی شان در مصوت کوتاه باهم اختلاف دارند و حروف الحاقی هم ندارند که این عیب را پوشش بدهد یا به عبارتی، برطرف شود.
بررسی سایر گزینه ها:
💛گزینه۱
در گزینه ۱《مرتدان و خاندان》"ان" کاربرد متفاوتی دارد: "ان" در مرتدان، نشانه جمع است
و در خاندان مال خود کلمه است و پسوند و نشانه ای نیست!
لذا حروف الحاقی نداریم و (ان) حروف اصلی قافیه بوده، قاعده2️⃣ و قافیه کاملا درست.
💛گزینه۲
《فارغم و غم》قافیه ساخته اند.کاملا درست
(-َ م در فارغم به معنای هستم(فعلاسنادی) است !
اما -َم در غم مال خود کلمه هست!)
💛گزینه۴
《ظالِمی و عالَمی》بدلیل وجود حروف الحاقی حتی با اختلاف مصوت کوتاه قافیه ساز میباشند و کاملا درست است.
این نکتهوتبصره قبلا هم در کانال توضیح داده شد.
●●نکته اینه: اگر کلمات قافیه در مصوت کوتاه اختلاف داشته باشند، قافیه معیوب است! (مثل گزینه ۳ همین تست) مگر اینکه حروف الحاقی داشته باشند که دراین صورت عیب پوشیده میشود و کاملا درست است! (مثل گزینه ۴ همین تست)
@arayehha
#تحلیل_تست
#قافیه
#نکته
❌الف) دشت و گذشت 👈🏻 قافیه
اما بدلیل اختلاف در دو صامت جناس نیستند !
رد گزینه های ۱ و ۳ ، چون الف دارن...
✌مطمئن میشیم جواب بین ۲و۳ هست که هردوشون د دارن پس د قطعا قافیه، جناس ساخته. بین ه و ب بررسی میکنیم :👇
✅ب) جهان(دنیا) و جهان(جهیدن) 👈🏻 قافیه
قافیه در این بیت جناستام ساخته است !
پس همینجا متوجه شدیم جواب گزینه 4 است و تمام☺️ اما ادامه شو هم بررسی و تحلیل میکنیم
❌ج) باغ و چراغ 👈🏻 قافیه
اما بدلیل اختلاف در دو صامت جناس نیستند !
✅ د ) جان و جوان 👈🏻 قافیه
قافیه در این بیت جناسناقصافزایشی ساخته است !
❌ ه ) بهار و نگار
اما بدلیل اختلاف در دو صامت جناس نیستند !
@arayehha
.
شاعرِ تمام وقت...
یادداشتی از استاد #محمدرضا_شفیعیکدکنی درباره #شهریار
شهریار نیز مانند بهار، از آنهایی بود که تا آخرین سالهای عمر، شعله میکشید و مثل بعضی از شاعران که در یک دورهٔ معين اوج میگیرند و بعد به تکرار خود میپردازند، نبود. بیگمان شاهکارهای او در هشتاد و چند سال عمر که نزدیک به شصت سال «تمام وقت» شاعر زیست و به شاعری پرداخت، متعلق به نیمهٔ اول این شصت سال است؛ ولی در نیمهٔ دوم نیز شعلههای بلند کم نداشت.
شهریار در عمر طولانی شاعری خویش، آنقدر خلاقیت فردی دارد که نظیرهسازیها و استقبالهای او را میتوان بهراحتی نادیده گرفت. اما، در همان نظیرهسازیها و استقبالها هم، وقتی او را با دیگران مقایسه کنیم، دارای نوعی استقلال و ابتکار است. جرأتهای زبانی و جسارتهای معنایی او، حتی در این نظیرهسازیها هم حساب او را از اینگونه شاعران و این گونه نظیرهسازیها جدا میکند....
در میان دانههای درشت شعر قرن ما، #بهار شصت و چهار سال زندگی كرد (یعنی بیست سالی كمتر از شهریار) و در همان شصت و چهار سال، نیمی از عمرش به سیاست و روزنامهنویسی و نمایندگی مجلس و تبعید و زندان و نیز استادی دانشگاه و تحقیق و تتبع گذشت كه دستاوردهای او در دو قلمرو سیاست و تحقیق نیز خیرهكننده و حیرتآور است.
#ایرج پنجاه و یك سال زیست و بیشترین بخش عمرش به كارهای جنبی سپری شد. #اخوانثالث نیز با مشغلههایی از نوع معلمی و یا كار در رادیو و تلویزیون بخشی از عمر شصت و دو سالهاش را پر كرد. #سپهری میان نقاشی و شعر در نوسان بود؛ تنها #شهریار بود كه همه عمر هشتاد و چهار سالهاش را ـ به جز بخشی از سالیان مدرسه ـ تمام وقت در خدمت شعر زیست؛ حتی #نیما هم در این امر، به پای شهریار نمیرسد، زیرا مقداری از عمر خود را به معلمی و عضویت در اداره نگارش وزارت فرهنگ گذرانید و تا آخر عمر نیز بیارتباط با آن اداره نبود.
با در نظر گرفتن طول عمر شهریار در قیاس با این بزرگان، این درجه از «تمام وقت شاعر بودن» كه نصیب او شد، نصیب هیچكدام از دانههای درشت شعر فارسی در قرن حاضر نشد. همین امر سبب شد كه او، زلال خلوت رمانتیك خویش را، هیچگاه به واقعیتهای بیرونی نیالاید و در جهان «خیالی» خویش به خلاقیت هنری بپردازد.
به همین دلیل و به دلیل نمونههای درخشانی از هنرش، او را باید بزرگترین مظهر رمانتیسم در شعر فارسی به حساب آورد؛ گوینده «هذیان دل» و «دو مرغ بهشتی» و «افسانه شب» و «در جستجوی پدر» و «سرود آبشار» و «ای وای مادرم» و «نقاش» و «سنفونی دریا» و چندین منظومه دیگر. اگر روزی بخواهند برای مكتب رمانتیسم در ادبیات فارسی نماینده كامل عیاری انتخاب كنند، تصور نمیكنم شاعری شایستهتر از "شهریار" بتوان یافت.
#شفیعیکدکنی
با چراغ و آینه ص ۸_۴۷۶
کانال استاد دکتر شفیعیکدکنی
C᭄❁࿇༅══════┅─
@arayehha
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇
💢از بیشترنویسی تا بهترنویسی
محمد اسفندیاری
کتابهای نویسندگان را گاهی سنجش میکنند و گاهی شمارش. میگویند فلان نویسنده، ده یا بیست یا پنجاه کتاب نوشته است. امّا عدد مهم نیست، بلکه معدود، مهم است. ملاک در سنجش آثار نویسندگان، نه تعداد آنها، که وزن علمی آنهاست. کتابهای نویسندگان را نباید شمرد، بلکه باید وزن کرد. یک کتاب وزین بهتر است از صد کتاب میانتهی. با یک کتاب گرانسنگ میتوان یک ملت را اشباع کرد، ولی با صد کتاب سستبنیاد نمیتوان یک نفر را سیراب ساخت.
برگرفته از کتاب «اخلاق نگارش»
#نویسندگی
@arayehha
4_5961024988889743570.mp3
4.51M
عروض شنيدارى
فایل صوتی 1⃣
در آمدی بر عروض شنيدارى
مدرس : دکتر اصغر بهرامی
🆔 @arayehha
4_5961024988889743571.mp3
4.05M
عروض شنيدارى
فایل صوتی 2⃣
شناخت اوزان با شنیدن
مدرس : دکتر اصغر بهرامی
@arayehha
#تحلیل_تست
#قافیه
#نکته
جواب گزینه 4 ✅
🍋بررسی گزینه هایی که قافیه درست داشتند:
💛ب)
ردیف: کردیم
واژگان قافیه: ملالی و حالی
حروف الحاقی: "ی" در ملالی و حالی
حروف اصلی: 《 ال 》(مصوت+صامت)
قاعده قافیه: طبق قاعده 2️⃣ و کاملا درست✅
💛د)
ردیف: ---
واژگان قافیه: سفری و پری
حروف الحاقی: "ی" در سفری و پری
حروف اصلی: 《 –َ ر 》(مصوت+صامت)
قاعده قافیه: طبق قاعده 2️⃣ و کاملا درست✅
بررسی گزینه هایی که قافیه نادرست داشتند:
💛الف)
« نی و منی» قافيه نمی شوند، زيرا «ی» به تنهايی قافيه نمی شود؛ «نی» هم نميتواند حروف قافيه باشد، زيرا قافيه بايد با مصوت شروع شود. طبق قاعده ۲.
•●• دقت کنید که طبق قاعده ۱ فقط مصوت بلند "آ" و "او" میتوانند اساس قافیه باشند نه مصوت بلند "ی"
💛ج)
« شصت و هست » قافیه نمی شوند، زیرا شكل نوشتاری حروف قافیه يكسان نیست!
•●• شکل نوشتاری حروف قافیه باید مشابه و همسان باشد؛ از نظر آوایی واژه هایی مثل حضیض، لذیذ، غلیظ میتوانند با مشک بیز و خیز هم قافیه شوند؛ اما به دلیل اینکه شکل نوشتاری آنها متفاوت است، قافیه کردن آنها درست نیست.
@arayehha
**
پایه بسیار سوی بام بلند
تو به یک پایه چون شوی خُرسند؟
" سنایی غزنوی"
# وزن عروضی، اختیارات شاعری، ردیف و قافیه
وزن : فعلاتن مفاعلن فعلن
اختیارات شاعری : اختیار وزنی آوردن فاعلاتن به جای فعلاتن در رکن نخست مصراع اوّل - اختیار وزنی بلند بودن هجای پایانی در مصراعهای اوّل و دوم - اختیار وزنی ابدال ( آوردن یک هجای بلند به جای دو هجای کوتاه) در رکن پایانی مصراع دوم
ردیف : -
قافیهها : بلند - خُرسند
# آرایههای ادبی
بام بلند : کنایه از آسمان، عرش، در حقیقت خداوند
تکرار مصوّت " ا " و صامت " ب" در مصراع اوّل : واجآرایی
تکرار واژهی " پایه" در بیت : واژهآرایی
# معنی و مفهوم بیت
راهها، پلّهها و مراتب فراوانی برای قرب خداوند وجود دارد. تو ای رهرو، چگونه در سیر و سلوک خود و در این مسیر به سوی حق فقط به یک راه و پلّه قانع شدهای؟
به عبارت دیگر: کسی که میخواهد در سیر و سلوک خود برای نیل به معرفت گام بردارد و به قرب خداوند نائل گردد، نردبان صعود از پلّههای بسیاری تشکیل شده است. شاعر می گوید: ای سالک، تو فقط از یک پلّهی آن بالا آمدهای، چگونه به آن خرسند و راضی هستی؟
به قول برخی از عرفا به تعداد انسانها و حتّی به تعداد ذرّات هستی، راه به سوی خداوند وجود دارد و خداوند قلّهای است که از مسیرهای گوناگون میتوان به سویش رهسپار شد و به معرفت دست یافت و به وصل خداوند رسید. نباید در این راه، فقط به یک مسیر اکتفا نمود.
🍁🍂
C᭄❁࿇༅══════┅─
@arayehha
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═
دوازده نکته دربارۀ زبانِ فارسی
۱. فارسی یکی از زبانهای خانوادۀ زبانهای هند و اروپایی است.
۲. فارسی از لحاظِ تعدادِ گویشوران، بیست و پنجمین زبان در میانِ بیش از هفت هزار زبانِ جهان است.
۳. بعد از نفوذِ اسلام در ایران، خطِ پهلَوی به خطِ عربی تغییر یافت.
۴. بسیاری از واژههای فارسی با واژههای انگلیسی همریشهاند، مثلاً برادر، پدر، و مادر.
۵. در فارسی تفاوتِ جنسیتی وجود ندارد و مثلاً ضمیرِ «او» هم برای مرد به کار میرود هم برای زن.
۶. فارسی تنها زبانی است که در آن نشانۀ مفعول، یعنی حرفِ اضافۀ را، واژۀ مستقلی است.
۷. در فارسیِ امروز فقط حدودِ چهارصد مصدرِ ساده (بسیط) به کار میرود.
۸. فارسی یکی از تواناترین زبانها در ساختنِ واژههای مُرکّب است.
۹. حدودِ نیمی از واژههای رایج در فارسیِ امروز وامواژههای عربیاند.
۱۰. مهمترین زبانهایی که فارسی از آنها واژه وام گرفته عبارتاند از: عربی، ترکی، فرانسوی، انگلیسی، روسی.
۱۱. دوزبانگونگی یکی از ویژگیهای بارزِ فارسی است؛ یعنی زبانِ گفتار با زبانِ رسمیِ نوشتار خیلی فرق دارد.
۱۲. لغتنامۀ دهخدا بزرگترین کتابِ زبانِ فارسی است که در بیست و چهار هزار صفحۀ بزرگ چاپ و منتشر شدهاست.
@arayehha
28.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یادگیری عروض سماعی
آموزش استاد کریمی👌💚
@arayehha
4_5961024988889743573.mp3
3.83M
#عروض_شنیداری
#فايل_صوتی_3⃣
✅گروه ۱ / وزن ۱:
فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن
🛑مدرس : دکتر اصغر بهرامی
@arayehha
در مبحث دستور، شناخت انواع (را) و آشنایی با کاربرد هر یک اهمیت زیادی دارد. برخی از انواع مهم (را) عبارتند از:
نشانۀ مفعول: این (را) پس از مفعول میآید.
مثال: بلبل مست راه در بستان یافت / روی گل و جام باده را خندان یافت
فعل (یافت) در مصراع دوم چهار جزئی گذرا به مفعول و مسند است و (روی گل و جام باده) مفعول آن.
حرف اضافه: (را) گاهی در متون گذشته به عنوان حرف اضافه بهکار میرفته است.
مثال: در خواب بُدم مرا خردمندی گفت / کز خواب کسی را گل شادی نشکفت
برای کسی در خواب گل شادی شکوفا نشد.
گویند قرابه گر مسلمان نبود / او را تو چه گویی که کدو میسازد
چرا به او میگویی.
فک اضافه: این (را) میان مضاف و مضافالیه فاصله میاندازد و معمولا باعث میشود که مضافالیه بر مضاف تقدم یابد.
مثال: بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم / فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم
سقف فلک را بشکافیم.
تا سلسلۀ ایوان بگسست مداین را / در سلسه شد دجله چون سلسله شد پیچان
سلسلۀ ایوان مداین بگسست.
علاوه بر موارد ذکرشده، موارد دیگری نظیر ( نشانۀ مالکیت، نشانۀ قید، نشانۀ قسم و...) نیز وجود دارد.
و به عنوان نکتۀ پایانی میتوان گفت که توجه به نوع گذر و یا ناگذر بودن فعل جمله، تا حدودی به تشخیص نوع (را) کمک میکند.
@arayehha
👌تلنگر ادبی
جین آستین میگه:
«آنگاه که مردی به زبان نمیآورد زنی را دوست دارد، همه چیز را از دست میدهد حتی آن زن را...
و آنگاه که زنی به زبان میآورد مردی را دوست دارد، همه چیز را از دست میدهد حتی آن مرد را...
در عشق،
سکوت، جنایت مرد است
و حرف زدن، جنایت زن...»
@arayehha
⬅️چند جایگزین خوب فارسی
زوال فروپاشی
سابقه پیشینه
راسخ استوار
سایرین دیگران
ضمیمه پیوست
عدیده پرشمار
صدمه آسیب
طبق برپایه
قابلتوجه چشمگیر
فارغالتحصیل دانشآموخته
فاکس دورنگار
قبلا پیشتر
آداب درست نویسی
@arayehha
زبانپیچ
زبانپیچ (tongue-twister) جمله، ترکیب، یا واژهای است که بر زبان آوردن یا سریع تکرار کردنش سخت است و گوینده را به تپق زدن میاندازد و باعثِ خنده میشود. نمونۀ انگلیسیِ آن اصطلاحِ sixth sense (حسِ ششم) یا نامِ Rolls-Royce (رولزرویس) است، یا این جمله:
She sells sea-shells on the sea-shore.
در زبانپیچها معمولاً دو واجِ قریبالمخرجِ «ر، ل»، «ز، ژ»، یا «س، ش» هست.
اینک چند زبانپیچِ فارسی:
پُستِ پیشتاز.
چه ژستِ زشتی!
دیشب سیما سه شیشه سرکه خرید.
سروش دست و روشو شُست.
سی شیشه سرکه، شیشهای سی تومن.
شیش سیخ جیگر، سیخی شیش هزار.
لُرد لورل پشتِ رلِ لندرور رولت خورد.
@arayehha✍️
کلمهٔ «دُچار» در اصل از دو عدد «دو» و «چهار» تشکیل شده است و به معنای «تلاقی کردن»، «روبهرو شدن» و «رسیدن دو کس به همدیگر» است. وقتی شما که دو چشم دارید با شخص دیگری که او هم دو چشم دارد، روبهرو میشوید، «دچار» میشوید. البته این معنای «دچار شدن» در متون کهن فارسی است و در فارسی معاصر کاربرد چندانی ندارد. امروزه «دچار شدن» بیشتر به معنای «مبتلا شدن» و «گرفتار شدن» به کار میرود. به این شعر سهراب سپهری دقت کنید:
- دچار یعنی
- عاشق
- و فکر کُن که چه تنهاست
اگر که ماهی کوچک دچار آبی دریای بیکران باشد
- چه فکرِ نازک غمناکی! (سپهری، ۱۳۸۹: ۱۹۶).
سپهری کلمهٔ «دچار» را در معنای امروزینش به کار برده است، اما من هر وقت این شعر او را میخوانم، همزمان معنای کهن و نوِ کلمه در ذهنم جان میگیرد و لذت بیشتری از خواندنش میبرم. اگر با در نظر گرفتن هر دو معنای کهن و نوِ «دچار» این شعر را بخوانیم، آنوقت عاشق کسی است که دُچار شده است؛ یعنی هم با معشوقش چشم در چشم شده و هم به عشق مبتلا شده است.
◾️منابع
ـ دهخدا، علیاکبر [بنیانگذار]. (۱۳۷۷). لغتنامه. زیر نظر محمد معین و جعفر شهیدی. تهران: دانشگاه تهران و روزنه.
- سپهری، سهراب. (۱۳۸۹). هشت کتاب. چاپ اول. اصفهان: گفتمان اندیشهٔ معاصر.
📗شعر، فرهنگ و ادبیات
@arayehha
میدانید که کاربرد کلمهٔ «هنر» در معنای «آرت» و «هنرمند» در معنای «آرتیست» کاربردی متأخر است و این کلمه در متون کهن، بهویژه تا قرن هفتم، اغلب به معنای آن دسته از فضیلتها و توانمندیهایی است که فرد با تلاش و پشتکار و سختکوشی خودش به دست آورده. به نظر من «جَنَم و جُربُزه» معادلهای مناسبی برای «هنر» در متون کهن هستند. بر این اساس «هنرمند» در متون کهن به معنای فردی با جَنَم و جُربُزه است که اگرچه ممکن است بهظاهر جایگاه اجتماعی والایی نداشته باشد، اما به مدد توانمندیهای شخصیاش میتواند گلیم خودش را از آب بیرون بکشد و ثابت کند که لایق و کاردان است. در مقابل، «بیهنر» اگرچه ممکن است به مدد رانت و لابیگری به جایگاهی برسد، اما در حقیقت فردی پخمه و تنِلش است که هیچ کاری ازش برنمیآید و به درد لای جرز هم نمیخورد. برای نمونه وقتی سعدی میگوید:
مُحال است که هنرمندان بمیرند و بیهنران جای ایشان بگیرند.
منظورش این است که غیرممکن است آدمهای با جَنَم و جُربُزه بمیرند و فراموش شوند و پخمهها و چُلمنها جای ایشان را بگیرند.
یا وقتی همین سعدی میگوید:
هنرمند [...] هر جا که رود قدر بیند و در صدر نشیند و بیهنر لقمه چیند و سختی بیند.
منظورش این است که آدم با جَنَم و جُربُزه در هر جایگاهی که باشد، مفید و محترم و ارزشمند است و آدم پخمه و ناکارآمد در هر جایگاهی که باشد، بیارزش و بهدردنخور است.
@arayehha
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
آموزش عروض سماعی
با بمب عروض استاد زنده دل👌👍☺️
@arayehha
#آموزش
اوزانی که قابلیت دستهبندی هجایی به دو صورت را دارند😍🎶
1.مستفعل مستفعل مستفعل مستف
برشدوم: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن🍓
2.مستفعل مستفعل مستفعل فع
برشدوم: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل🍊
3.مستفعل فاعلات مستفعل فع
برشدوم: مفعول مفاعلن مفاعیل فعل🍋
4.مستفعل فاعلات مستفعل
برشدوم: مفعول مفاعلن مفاعیلن🍏
5.مستفعل فاعلات مستف
برشدوم: مفعول مفاعلن فعولن🫐
6.مستفعلن مفاعل مستفعل
برشدوم: مفعول فاعلات مفاعیلن🍇
7.مستفعلن مفاعل مستفعلن فعل
برشدوم: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن🥭
8.مستفعل مفعولن، مستفعل مفعولن
برشدوم: مفعول مفاعیلن،مفعول مفاعیلن🥥
9.مستفعلن فعولن، مستفعلن فعولن
برشدوم: مفعول فاعلاتن،مفعول فاعلاتن🥝
10. مستفعلنفع، مستفعلنفع
برشدوم: مفعول فعلن،مفعول فعلن🍉
برشسوم: فعلن فعولن،فعلن فعولن🍒
@arayehha
به صدق کوش که خورشید زاید از نَفَسَت
که از دروغ، سیهروی گشت صبح نخست
" حافظ "
# وزن عروضی و اختیارات شاعری
وزن : مفاعل فعلاتن مفاعلن فعلن
اختیارات شاعری : اختیار زبانی حذف همزه در هجای دوازدهم مصراع اوّل - اختیار وزنی بلند بودن هجای پایانی در مصراع دوم
# آرایههای ادبی
صدق - دروغ : تضاد
سیهروی گشتن : کنایه از روسیاهی، شرمندگی و سرافکندگی
سیهرو : ایهام دارد. ( ۱. روسیاه، شرمنده ۲. تاریک )
بیت : حُسن تعلیل دارد. ( شاعر سیهرویی صبح نخستین را به سبب دروغگویی او می داند که دلیل واقعی نیست. علتی ادبی و ادعایی است.)
# معنی و مفهوم بیت
صبح نخست همان صبح کاذب است که قبل از سپیدهدم واقعی در افق نمودار می گردد و بلافاصله به دنبالش اندکی تاریکی عالم را فرا می گیرد و سپس صبح صادق طلوع مینماید.
شاعر می گوید: به راستی، درستی و حقیقت روی بیاور؛ در آن صورت هر سخنی که از زبانت خارج می گردد، چون خورشید به همه کس تأثیر خواهد کرد. شاعر دلیل روسیاهی و شرمندگی صبح نخست ( صبح کاذب ) را نتیجهی دروغگویی او میشمارد.
به عبارت دیگر شاعر از ما می خواهد که در مسیر صداقت و راستی قدم برداریم، زیرا که سرانجام آن، سعادت و رستگاری است و دروغ جز سیهرویی و سرافکندگی حاصلی ندارد.
🍁🍂
C᭄❁࿇༅══════┅─
@arayehha
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═
*
در دفتر زمانه فتد نامش از قلم
هر ملّتی که مردم صاحبقلم نداشت
" فرخی یزدی "
# وزن عروضی و اختیارات شاعری
وزن : مستفعلن مفاعلُ مستفعلن فَعَل
( مفعولُ فاعلاتُ مفاعیلُ فاعلن )
اختیارات شاعری : اختیار زبانی بلند تلفظ کردن مصوّت کوتاه در هجای چهارم مصراع اوّل - اختیار زبانی حذف همزه در هجای دوازدهم مصراع اوّل - اختیار وزنی بلند بودن هجای پایانی در مصراع دوم
# آرایههای ادبی
دفتر زمانه : اضافه تشبیهی ( زمانه و روزگار به دفتری تشبیه شده است که ورق می خورد.)
افتادن نام از قلم در دفتر زمانه : کنایه از فراموش شدن، از یاد رفتن
قلم : مجاز از اندیشه
قلم : تکرار ( واژهآرایی)
مردم صاحب قلم : مقصود شاعران و نویسندگان آگاه و اهلاندیشه
دفتر - قلم - صاحبقلم : مراعاتنظیر
تکرار صامت " م " در بیت : واجآرایی
# معنی و مفهوم بیت
شاعرِ اهل قلم، سرمایه و اعتبار هر ملّتی را در وجود صاحبان قلم و خرد و اندیشه میداند و اعتقاد دارد جامعهای که از خردمندان و اندیشمندان تهی باشد، از صفحهی روزگار به فراموشی سپرده میشود.
به عبارت دیگر او ضمن ارزشگذاری به تعقّل و تفکّر و اهالی اندیشه و خرد، گِله خود را از جامعهی خود به دلیل ارزش قائل نشدن به صاحبانقلم ابراز میدارد.
🍁🍂
C᭄❁࿇༅══════┅─
@arayehha
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا