«تَوجّه/ مُتوجّه»
حرف آخر این دو کلمه ملفوظ است و بنابراین، در موارد لازم به حرفی که بعد از آن بیاید میچسبد: «توجّهم (و نه: توجّهام) به او جلب شد»؛ «متوجّهش (و نه: متوجّهاش) کرد»؛ «توجّهی (و نه: توجّهای) به او نکرد» و نیز این حرف آخر در حالت اضافه همزه نمیگیرد: « توجّهِ من را (و نه: توجّهٔ من را بهخود جلب کرد»؛ «متوجّهِ او (و نه متوجّهٔ او) شد».
#فرهنگ_دشواری_های_زبان_فارسی
#ابوالحسن_نجفی
@arayehha
«جَذْر/ جَزْر»
در این دو کلمه را نباید با هم اشتباه کرد. جَذْر، با حرف «ذ»، بهمعنای ریشه» است و در اصطلاح ریاضی جذر هر عدد عددی است که با ضرب آن در خود، آن عدد حاصل شود؛ اما جَزْر با حرف «ز» (در مقابل مد) «فرونشست آب دریا بر اثر حرکت ماه» است.
#فرهنگ_دشواری_های_زبان_فارسی
#ابوالحسن_نجفی
#غلط_ننویسیم
@arayehha
اُمیدواربودن
هر گاه پس از امیدواربودن، یا ترکیبهای دیگری که در آنها واژهٔ امید آمده باشد مانند امیدداشتن، امیدبودن، در این امیدبودن و جز اینها، جملهٔ پیرو بیاید؛ فعل این جمله باید بر وجه التزامی باشد و نه اخباری:
«امیدوار بودم که نامهٔ او تا هفتهٔ بعد برسد (و نه میرسد یا خواهد رسید)»؛ «امید داشت که او را فردای آن روز ببیند (و نه میبیند یا خواهد دید)».
#غلط_ننویسیم
#ابوالحسن_نجفی
#فرهنگ_دشواری_های_زبان_فارسی
@arayehha
«تَوجّه/ مُتوجّه»
حرف آخر این دو کلمه ملفوظ است و بنابراین، در موارد لازم به حرفی که بعد از آن بیاید میچسبد: «توجّهم (و نه: توجّهام) به او جلب شد»؛ «متوجّهش (و نه: متوجّهاش) کرد»؛ «توجّهی (و نه: توجّهای) به او نکرد» و نیز این حرف آخر در حالت اضافه همزه نمیگیرد: « توجّهِ من را (و نه: توجّهٔ من را بهخود جلب کرد»؛ «متوجّهِ او (و نه متوجّهٔ او) شد».
#فرهنگ_دشواری_های_زبان_فارسی
#ابوالحسن_نجفی
@arayehha