درست تایپ کنیم
نقطۀ پایانِ جمله با ماقبلش بیفاصله و با مابعدش بافاصله تایپ میشود:
درست: دیر رسیدم. اتوبوس رفتهبود.
غلط: دیر رسیدم . اتوبوس رفتهبود.
غلط: دیر رسیدم.اتوبوس رفتهبود.
ویرگول با ماقبلش بیفاصله و با مابعدش بافاصله تایپ میشود:
درست: ویکتور هوگو، نویسندۀ مشهورِ فرانسوی، میگوید...
غلط: ویکتور هوگو ، نویسندۀ مشهورِ فرانسوی ، میگوید...
نقطهویرگول با ماقبلش بیفاصله و با مابعدش بافاصله تایپ میشود:
درست: صبحها زود بیدار میشوم؛ عادتِ همیشگیام بودهاست.
غلط: صبحها زود بیدار میشوم ؛ عادتِ همیشگیام بودهاست.
#فاصلهگذاری
#ویرگول
@arayehha
دربارۀ «غیر» در فارسی
۱) واژۀ عربیِ «غیر» به معنای «دیگری، دیگران، یا بیگانه و غریبه» است: مجازات فروش مال غیر در قانون اسلامی (از یک متن حقوقی)؛ همه از دست غیر ناله کنند/ ... (سعدی).
۲) در فارسی، «غیرِ» (اسم + نشانۀ اضافه) دو کاربرد دارد: حرف اضافۀ مرکب؛ پیشوندوارۀ منفیساز.
۲-۱) حرف اضافۀ «غیرِ»، به معنای «جز، بهجز، و علاوهبر»، با واژۀ پس از خود بافاصله نوشته میشود: غیرِ من و تو، کسی در خانه نیست. (از اینترنت)؛ .../ دل سرگشتۀ ما غیرِ تو را ذاکر نیست (حافظ).
یادآوری:
«بهغیرِ»، «غیراز/ غیر از»، و «بهغیراز/ به غیر از» نیز بهعنوان حرف اضافۀ مرکب بهکار میروند و به همین صورت فاصلهگذاری میشوند.
۲-۲) پیشوندوارۀ «غیرِ-» با واژۀ پس از خود صفت میسازد و معنای مخالف و متضاد به آن میدهد. کسرۀ این پیشوندواره خفیف است و تکیۀ واژۀ ساختهشده نیز بر روی هجای آخر آن قرار میگیرد. بنابراین همیشه با واژۀ پایهاش بیفاصله نوشته میشود. پیشوندوارهٔ «غیرِ-» در فارسی بسیار زایاست:
غیرآلی، غیراجتماعی، غیراختیاری، غیراخلاقی، غیرارادی، غیرارتشی، غیراصولی، غیراقتصادی، غیرانتفاعی، غیرانسانی، غیرایرانی، غیربهداشتی، غیرپزشکی، غیرپُلزن (non-bridging)، غیرتخصصی، غیرجنسی، غیرحرفهای، غیرحضوری، غیرخالص، غیردائمی، غیردرسی، غیردولتی، غیررسمی، غیرزمینی، غیرسالم، غیرسرّی، غیرسمی، غیرسیاسی، غیرشخصی، غیرشرعی، غیرشفاف، غیرشفاهی، غیرضرور، غیرضروری، غیرطبیعی، غیرعادی، غیرعاقلانه، غیرعرب، غیرعلمی، غیرعلنی، غیرعمدی، غیرعملی، غیرفارسیزبان، غیرفلز، غیرقانونی، غیرقطعی، غیرکافی، غیرکتبی، غیرلازم، غیرمادی، غیرمترقبه، غیرمتعارف، غیرمتناهی، غیرمُجاز، غیرمجرب، غیرمحسوس، غیرمذهبی، غیرمستقیم، غیرمسکونی، غیرمسلح، غیرمسئول، غیرمشروع، غیرمشهور، غیرمطمئن، غیرمعقول، غیرمعمول، غیرمعیار، غیرمفید، غیرمقدور، غیرملفوظ، غیرممکن، غیرمنتظره، غیرمنصرف، غیرمنطقی، غیرمنقول، غیرموجه، غیرنظامی، غیرنفتی، غیروارد، غیرواقعی، غیرواگیردار، غیرهمجنس.
یادآوری:
۱) گاهی بهجای «غیرِ-» میتوان از «نا-» استفاده کرد: «غیرمحسوس» > «نامحسوس»؛ «غیرممکن» > «ناممکن (/ ناشدنی)». گاهی نیز میتوان واژۀ دیگری جایگزین کرد: غیرمترقبه > ناگهانی/ نابههنگام.
۲) پیشوندوارۀ «غیرقابلِ-» نیز، که «غیرِ» در آن ترجمۀ پیشوند -in یا -un یا مانند اینهاست و «قابلِ» در آن ترجمۀ پسوند able- است، با واژۀ پس از خود صفت میسازد و با نیمفاصله نوشته میشود. اما بهتر است که از آن در فارسی معیار پرهیز کنیم و برای مثال، بهجای آنکه به زبان بوقلمونی بگوییم و بنویسیم «غیرقابلقبول» و «غیرقابلقسمت»، بگوییم و بنویسیم «نپذیرفتنی» و «بخشناپذیر».
۳) «غیرذلک»، به معنای «جز آن»، با همین املا و بیفاصله نوشته میشود. «غیره و ذلک» یا «غیر و ذلک» املای نادرستِ این عبارت است.
۴) «غیره»، که معمولاً در پایانِ جمله میآید، عبارتی عربی است که بهجای آن میتوان بهمناسبت از «جز آن(ها)»، «جز او»، یا عبارتهای مشابه استفاده کرد.
۵) ترکیب اِتباعی «غیرهمِیره» با نیمفاصله، عبارت «ولاغیر» بیفاصله، و «در غیر این صورت» کاملاً بافاصله نوشته میشود.
#فاصلهگذاری #دستورزبان
سید محمد بصام
@arayehha
فاصلهگذاری ۳۰ عبارت پرکاربرد!
فهرست زیر گروههای حرفاضافهایِ* «با»دار و پرکاربردی است که همیشه و کاملاً بافاصله نوشته میشوند:
با آنکه؛ با آنهمه؛ با استفاده از؛ با این ترتیب؛ با این تفاسیر؛ با این تفاصیل؛ با این حال؛ با اینکه؛ با این وصف/ توصیف/ اوصاف؛ با اینهمه؛ با تکیه بر؛ با تمامِ؛ با توجه به؛ با عنایت به؛ با عنوانِ؛ با کمالِ؛ با کمکِ؛ با کوششِ؛ با نهایتِ؛ با وجودِ؛ با وجود این؛ با وجود اینکه؛ با وجود آنکه؛ با وجودی که؛ با هدفِ؛ با هم؛ با همتِ؛ با همۀ؛ با یادِ؛ با یاریِ.
★ گروه حرفاضافهای از یک حرف اضافۀ ساده یا مرکب و دستکم از یک واژه تشکیل شدهاست و در جمله، نقش نحوی مشخصی دارد، مانند «با اشتیاق» که در این جمله قید است: هنگامه با اشتیاق به نمایشگاه کتاب میرود.
#فاصلهگذاری #دستورزبان
۱۴۰۳/۰۲/۲۲
سید محمد بصام
@arayehha
واژههای مرکب «خط»دار!
کسرهٔ واژههای زیر بهاصطلاح خفیف است و بنابراین تکیۀ اصلی آنها برروی هجای آخرشان قرار میگیرد. این واژهها معمولاً یک معنای واحد و مجازی دارند و اگر وندی (مانند نشانهٔ جمع «-ها») به آنها بیفزاییم، در پایانشان افزوده میشود: «خطِمشیها»، نه «خطهای مشی». پس علیالقاعده با نیمفاصله نوشته میشوند:
- خطِآهن
- خطِابرو
- خطِاتو
- خطِترمز
- خطِتیره
- خطِچشم
- خطِریش
- خطِفاصله
- خطِفقر
- خطِقرمز
- خطِلب
- خطِلوله
- خطِمشی
- خطِمقدّم
- خطِواحد
- خطِویژه
#فاصلهگذاری
سید محمد بصام
@arayehha
مبنی بر .../ مبتنی بر ...
«مبنی» و «مبتنی» صفتاند و با حرف اضافۀ «بر» (یا بهندرت با «به») متمم میگیرند. بنابراین «مبنی بر» و «مبتنی بر» همواره بافاصله نوشته میشوند. این دو را میتوان با این عبارتها مقایسه کرد:
«محدود به ...»، «محکوم به ...»، «محروم از ...»، «مأنوس با ...» یا «حاکی از ...»، «متنفر از ...»، «مواجه با ...»، «مطابق با ...» و ... .
یادآوری:
این دو عبارت به سه صورت بهکار میروند:
- مبنی یا مبتنی بر چیزی بودن؛
- بر چیزی مبنی یا مبتنی بودن؛
- مبنی یا مبتنی بودن بر چیزی.
#دستورزبان
#فاصلهگذاری
@arayehha
شاخص چیست؟
در دستورزبان فارسی، عنوانها و لقبهایی که همراه با اسم میآیند «شاخص» نام دارند. شاخص یا برای احترام میآید یا سِمت و منصب افراد را نشان میدهد یا نشانۀ نَسَب و رتبۀ علمی است و یا مواردی از این دست. مثال:
آخوند علی زنوزی، آقا سید کاظم رشتی، استاد مینُوی، امام رضا، بانو فرحِ پهلوی، پاپ فرانسیس، پدر ژپتو، پروفسور حسابی، پهلوان پوریا، حاج منصور ارضی، حکیم فردوسی، خواجه نظامالملک، دکتر خانلری، سپهبد خلبان نادر جهانبانی، سرهنگ قذافی، سید محمد بصام، شهید حججی، شیخ عباس قمی، علامه دهخدا، قاضی سعید قمی، کلنل محمدتقیخان پسیان، ملکالشعرا بهار، موسیو پوآرو، مهندس بازرگان، و ... .
یادآوری:
شاخصها همیشه بافاصله نوشته میشوند، مگر آنها که همیشه در کنار اسم خود بهکار میروند و جزئی از آن شدهاند. مثال:
امیربانو، بیبیشطیطه، حاجیفیروز، حسندله، عباسمیرزا، رضاخان، رضاشاه، رضاقلیخان، شاهعباس، فتحعلیشاه، کَلعباس، مشمریم، ملاصدرا، ملانصرالدین، میرزاکوچکخان، ناصرالدینشاه، ننهبلقیس، و ... .
#دستورزبان #فاصلهگذاری
سید محمد بصام
@arayehha