#ریشه_شناسی_واژه
#مسجد
✳️ این واژه در اصل "مزگت" بوده.مسجد یک واژه ی معرب است.یعنی این که عرب ها این واژه را از فارسی به عربی برده و پس از چند دگرگونی برای آن هم خانواده ساخته اند.امروزه در کردستان و عراق و ترکیه و سوریه این واژه را به صورت مزگوت به کار می برند.واژه ای که در انگلیسی به معنی مسجد است(mosqe) و واژه ی ارمنی ( mskit) هر دو ریشه در مزگت دارد.واژه ی مزگت که در واقع مزکد است از دو بخش مز ، که به معنای خداست (به واژه ی اهورا "مز"دا توجه کنید) +کد(به معنای خانه)که هنوز در بسیاری از روستا ها و یا شهرستان ها(نواحی اطراف کاشان مانند بادرود) به خانه می گویند کده و یا کدبانو(بانوی خانه)
❇️ اکنون که دو بخش این واژه را دریافتیم می توان به راحتی گفت که معنای واژه ی مزگت(مزکد) یا مزداکده همان خانه ی خدا است.
◀️ آیا مي دانستيد............
در گويش طره اي به مسجد "مازگه mazge" می گويند.
واژه مازگه همان مزگه یا مزداگه یا مزدا گاه است که از دو بخش تشكيل شده است:
1) مزدا (تلفظ: mazdā) به معنی دانا است ؛ (خداي یکتای ایرانیان باستان)
2) گاه (پسوند ساخت اسم مکان در زبان فارسی)
بنابر این، مازگه به معنای جایگاه مزدا است.(خانه خدا)
◀️ برخی از زبان شناسان و علمای لغت بر این باورند که ریشه ی اسم "مکه" (خانه ی خدا در عربستان) نیز همان مزگه است که به علت نبود حرف " گ" در عربی به "ک" تبدیل شده و به شکل مکه در آمده است.
و به قولی دیگر:
در زبان "هورامی"-یکی از گویش های غربي ایران - به مسجد ،مزگد گفته مي شود و مسجد معرب مزگد یا مزگت است . " گد " در مزگد به معنای گدا است که مقصود از مزگد "گدا گاه هرمزد" و یا "نيازمندان به هرمزد "است.
◀️ مزگت . [ م َ گ ِ ] (اِ)
۞ نمازخانه و مسجد. (ناظم الاطباء). خانه ٔ خدا. بیت اﷲ. (برهان ). مزکت . مژگت . (زمخشری ). به معنی خانه ای که برای پرستش پروردگار بسازند و هرکس خواهد در آن بندگی وعبادت کند و آن خانه را حرمت گذارند و پاک نگهدارندو چون خانه ٔ بندگی یزدان است به یزدان نسبت دهند و چون زاء و سین و تاء و دال تبدیل یافته اند معرب آن مسجد به فتح جیم ۞ است یعنی مکان سجده کردن . (آنندراج ). مسجد. (ترجمان القرآن ) (غیاث ) ۞ (رشیدی ) (دهار) (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 51). نمازگاه . هر جائی که برای پرستش خدا سازند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). این کلمه آرامی است و از این زبان وارد عربی و فارسی شده است : پیغامبر علیه السلام به مزگت آمد و پیش خلق این آیت بخواند. (ترجمه ٔ طبری بلعمی ). و امروز هرکه آنجا رسیده است داند که آن ستونها و پایه ها همه از سنگ است و مزگت دمشق نیز همچنین است . (ترجمه ٔ طبری بلعمی ). و مزگت تمام نشد پس خویش سلیمان را وصیت کرد که آن مزگت را تمام کند. (ترجمه ٔ طبری بلعمی ).ابوسلمه وزیر آل محمد به مزگت اندر آمد جامه ٔ سیاه پوشیده بر منبر شد و خدای عزوجل را حمد و ثنا کرد. (ترجمه ٔ طبری بلعمی ). خدای تعالی بسوی زکریا وحی فرستاد که مادر مریم را بگوی که من این دختر را از تو به پسری قبول کردم و او را به مزگت آور و محرر کن و هرگز به مزگت اندر دختر نبوده زیرا که زن حایض شود و زن حایض را به مزگت نشاید آمدن . (ترجمه ٔ طبری بلعمی ). و اندر بیت المقدس مزگتی است که مسلمانان از هر جائی آنجا شوند به زیارت . (حدود العالم ). لهاسا، شهرکیست و اندر وی بتخانه هاست و یک مزگت مسلمانان است و اندروی مسلمانانند اندک . (حدودالعالم ). مشتری دلالت داردبر مزگت ها و منبرها و کنشت ها و کلیسا. (التفهیم ).
ببست رهگذر دیو و بیخ کفر بکند
بجای بتکده بنهاد مزگت و منبر.
عنصری .
◀️ باخدای عزوجل اندر مزگت ها چیزی را مپرستید و جز یادکرد خدای چیزی دیگر مگوئید. (تفسیر کمبریج چ متینی ج 2ص 491). و ما یاد کرد ترا بر داشته کردیم تا ترا هرروز به هرمزگتی اندر پنج بانگ نماز و پنج قامت یاد کنند (در تفسیر آیه ٔ «و رَفعنا لک ذِکرَک » ازسوره ٔ انشراح ). (تفسیر کمبریج ج 2 ص 601). چون بانگ تبیره رابشنیدند برخاستند و از مزگت بیرون شدند. (تفسیر کمبریج ج 2 ص 416).
همچون کدوئی سوی نبید و سوی مزگت
آکنده به گاورس که ۞ خرواری غنجی .
ناصرخسرو (دیوان چ تقوی ص 495).
تو مشرف تری ز هر مردم
همچو بیت الحرم ز هر مزگت .
سوزنی (ازآنندراج ).
صد مرد پیر و جوان ... اندر آن مزگت نشسته اند.
(تاریخ بیهق ).
ای برادر می ندانم تا چت است
کت وطن گه دیر و گاهی مزگت است .
شیخ روزبهان .
◀️ - مزگت آدینه ؛
مسجد جامع. (منتهی الارب ). مسجد جمعه . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : و اندر او [ اندر شهرهای حمور و سندان و سویاره وکنبایه بهندوستان ] مسلمانانند و هندوان و اندر او مزگت آدینه است و بتخانه . (حدود العالم ص 66).
@arayehha