4_5909211525633020447.opus
1.75M
نقد غزل عاشورایی استاد افشین علا
دکتر داودرضا کاظمی
@arayehha
#معنا_شناسی_واژه
#درباره_واژه_سوه
«... رباعی:
صفرایِ تو را گرچه بسی سوه بُوَد
آخِر روزی مَرات اندوه بُوَد
خشمِ تو اگر برابرِ کوه بُوَد
هم بازآیی که عشق نستوه بُوَد»
(دستنویس رسائلالعشاق، برگ ۹۶ پ)
❇️ مدخل واژهٔ «سوه» در فرهنگها و لغتنامههای مهم فارسی ثبت نشده است. این واژه در ذیل فرهنگهای فارسی به معنی «دَم؛ تف؛ هُرم» آمده (رواقی، ۱۳۸۱، ص ۲۳۲) و در پانوشتهای کتاب مذکور، با ذکر چند شاهد از کتابهای ترجمه و قصههای قرآن و پلی میان شعر هجایی و عروضی به معنیای که مصحح کتاب پلی میان شعر هجایی و عروضی آورده، اشاره شده است: «سوء، سوی یا سوک» (همان، ص ۴۸۶). نگارنده برای دیدن شاهدهای بیشتر، بر آن شد تا کتاب ترجمه و قصههای قرآن را ببیند و در حین جست و جو با کتاب فرهنگ ترجمه و قصههای قرآن (صباغیان، ۱۳۶۸) روبهرو شد. این فرهنگ اختصاصاً برای استفادهکنندگان کتاب ترجمه و قصههای قرآن و بر اساس متن آن تألیف و تنظیم شده است. در این کتاب ذیل مدخل «سوه» و «سوهه» به ترتیب چنین آمده: «گویا به معنی گرمی، و باد گرم است»؛ «ظاهراً به معنی حرارت و گرمی است» (صباغیان، ۱۳۶۸، ص ۷۱). پس از این، نگارنده به چاپ جدید ترجمه و قصههای قرآن، یعنی قصص قرآن مجید (تصحیح یحیی مهدوی) رجوع کرد. واژۀ «سوه» پنج بار در قصص قرآن مجید به همین شکل و یک بار به شکل «سوهه» به کار رفته است. نخست در صفحۀ ۲۴۹ آمده: «... هیچ تهمت نبردند که در تنور سوزان کودک تواند بود که سُوه از تنور میبرزد.» (سورآبادی، ۱۳۶۵: ص ۲۴۹). مصحح این متن، یحیی مهدوی، در حاشیۀ این صفحه نوشته است: «در آیۀ ۴۶ سورۀ انبیا در ترجمۀ «نفحة» آمده است.» (همانجا). دیگر: «... هیچ کس از سوه آن آتش پیرامَن آن نمیتوانست گشت. گفتهاند فرسنگی در فرسنگی سوه آن آتش گرفت...» (همان، ص ۲۵۹). توضیح مصحح در حاشیۀ این صفحه برای «سوه» چنین است: «در اصل به فتح اول و سکون ثانی؛ در پ و ق به ضم اول؛ «سوه» در آیۀ ۴۶ همین سوره در ترجمۀ «نفحة» به کار برده شده است.» (همانجا). ذکر دیگر این واژه در متن مذکور: «... سوه آن آتش فرونشست... چون سوه آتش کم گشت نمرود بر بام منظر آمد...» (همان، ص ۲۶۰)؛ و ضبط دیگر نسخ در حاشیه به جای هردو «سوه»، «تبش» ذکر شده (همانجا).
«سوهه» نیز که شکل دیگر «سوه» است در متن یادشده در همان معنای «سوه» به کار رفته: «شیطان... نفَسی در بینی او دمید، از شومی باد او، سوههای به ایوب برآمد و هفت اندامش برجوشید.» (همان: ص ۳۷۱). با توجه به شش شاهدی که در قصص قرآن مجید آمده و نسخهبدل دو مورد از آنها که «تبش» ضبط شده و طبق نظر محمدجاوید صباغی و علی رواقی (که پیشتر از آثار ایشان یاد شد)، معنی «سوه» مشخص میشود: «گرمای آتش؛ گرمی؛ لهیب؛ تبش؛ حرارت». البته باید گفت نظر به شاهدهای موجود، ظاهراً واژۀ «دَم» که در ذیل فرهنگهای فارسی برای معنی «سوه» ثبت شده، همانند «نفحة» نادرست است و در تفسیر سورآبادی (سورآبادی، ۱۳۸۱، ج ۳، ص ۱۵۶۰) نیز «سوه» ترجمۀ تحتاللفظی «نفحة» نیست و همچنین معنای «نفحة و باد» برای واژۀ «سوه» در بخش فهرست لغات کتاب قصص قرآن مجید (سورآبادی، ۱۳۶۵، ص ۵۱۱) درست نیست.
بنا بر این با وجود این شواهد، در رباعی منقول در رسائلالعشاق نیز «سوه» به معانی «گرمی؛ لهیب؛ حرارت» به کار رفته است. در پایان باید گفت اشتراک اقلیمی «ابوبکر عتیق نیشابوری» و «سیفی نیشابوری» (مؤلف رسائلالعشاق) را نیز در رسیدن به این نتیجه نباید از نظر دور داشت (از آنجا که شاید سیفی این رباعی را از یکی از گویندگان نیشابوری نقل کرده باشد).
پس مفهوم مصراع «صفرای تو را گرچه بسی سوه بُوَد»، نظر به کارکرد واژهٔ «صفرا» ظاهراً چنین است: «هرچند بسیار تندمزاج و یکدنده هستی».
✅ با سپاس فراوان از استاد بهروز صفرزاده که حضور این واژه را در کتاب قصص قرآن مجید به بنده تَذکار دادند.
❇️ علی عشایری، ۱۸ تیر ۱۴۰۳.
❇️ پینوشت:
مطلب ارسالی جناب آقای «میلاد بیگدلو» پس از انتشار این یادداشت، ضمن سپاسگزاری از ایشان تقدیم میشود:
«سوه در این موارد بهاحتمال قوی بازماندهٔ sōg فارسی میانه بهمعنای «سوختن» است. همین sōg فارسی میانه در فارسی-یهودی کهن با g پایانی آن بازمانده و امروز هم در عبارت سوی چشم هست. هی پایانی آن ثانوی است؛ بسنجید با تاه و سیاه و گواه
@arayehha
بیست و نهم تیرماه
سالروز درگذشت «محمدحسن گنجی» استاد جغرافیای ایرانی، پدر جغرافیای نوین و هواشناسی
"روحش شاد و یادش گرامی"
@arayehha
۲۹ تیر سالروز درگذشت محمدحسن گنجی
(زاده ۲۱ خرداد ۱۲۹۱ بیرجند -- درگذشته ۲۹ تیر ۱۳۹۱ تهران) جغرافیدان
او آموزش عالی را در تهران (دارالمعلمین عالی ۱۳۰۹–۱۳۱۲) انگلستان (۱۳۱۲–۱۳۱۷) و ایالات متحده آمریکا (۱۳۲۳-۱۳۳۱) در رشته جغرافیا با تأکید بر اقلیمشناسی انجام داد و پایاننامهاش درباره آب و هوای ایران بهزبان انگلیسی بود.
وی از سال ۱۳۱۷ تا ۱۳۵۴ در دانشگاه تهران بهتدریس اشتغال داشت و نخستین کسی بود که جغرافیای نوین را وارد برنامههای دانشگاهی کرد. او مراحل دانشگاهی را از دبیری تا معاونت دانشگاه گذراند و در سال ۱۳۵۴ با گرفتن درجه استادی ممتاز بازنشسته شد.
وی از سال ۱۳۳۵ تا ۱۳۴۷ اداره کل هواشناسی را مدیریت کرد و در واقع بینانگذار سازمان هواشناسی ایران است.
در همین سالها او ۴ سال ریاست منطقه آسیا را در سازمان هواشناسی عهدهدار بود و از همان سال تا پایان زندگی رابطهاش را با آن سازمان حفظ کرد. او چندین کتاب - از جمله اطلس اقلیمیِ ایران - و بیشتر از صد مقاله بهزبانهای فارسی و انگلیسی منتشر ساخت و به همین مناسبت برنده جایزه ۲۰۰۱ سازمان هواشناسی جهانی شد.
وی مؤسس و اولین رئیس دانشگاه بیرجند بود که علاوه بر مدیریت گروه جغرافیا، ریاست دانشکده ادبیات و علوم انسانی و معاونت دانشگاه تهران را نیز برعهده داشت و عضو کمیته اجرایی سازمان هواشناسی جهان بود.
وی بر اثر زمینخوردن دچار خونریزی مغزی شد و درگذشت و در زادگاهش خاکسپاری شد.
@arayehha
۲۹ تیر سالروز ثبت اثر ملی حمام شیخبهایی
حمام شیخبهایی مربوط بهدوره صفوی و در اصفهان، خیابان عبدالرازق، کوچه شیخبهایی واقع شده است. این اثر در تاریخ ۲۹ تیر ۱۳۷۷ با شماره ثبت ۲۰۶۳ بهعنوان یکی از آثارملی ایران بهثبت رسید.
حمام شیخبهایی، معروفترین حمام شهر اصفهان، توسط شیخبهایی (۱۰۳۰ق) در۱۰۲۵ق درعهد شاهعباس، طراحی و ساخته شدهاست. حمامی تاریخی که میان مسجد جامع و هارونیه در بازار کهنه، نزدیک بُقعه معروف به «درب امام» واقع شده است. بهواسطه ویژگی منحصر بهفرد خود با افسانهها و داستانهای گاهی متناقض آمیخته شده.
این مجموعه بیمانند در سال ۱۳۹۷ از مالکان آن خریداری و مورد بازسازی اساسی قرارگرفت.
@arayehha
🌴🌴🌴
#صور_موسیقی_شعر
🔴 ➖ موسیقی شعر
⭕️ ➖ استاد شفیعی کدکنی ، در کتاب ارزشمند " موسیقی شعر " چهار جلوه و نمود برای موسیقی شعر بیان کرده است که عباتند از :
⭕️ ۱ ➖ موسیقی بیرونی شعر
⭕️ ۲ ➖ موسیقی کناری شعر
⭕️ ۳ ➖ موسیقی درونی شعر
⭕️ ۴ ➖ موسیقی معنوی شعر
☆ ➖ استاد در توضیح هر کدام از این جلوه و نمود ها ، آورده است :
⭕️ ۱ ➖ موسیقی بیرونی شعر : منظور از موسیقی بیرونی شعر جانب عروضی وزن شعر است که برهمه شعرهایی که در یک وزن سروده شده اند قابل تطبیق است ، مثلا تمام شعرهایی که در بحر متقارب ( وزن شاهنامه فردوسی ) سروده شده اند به لحاظ موسیقی بیرونی یکسانند یعنی می توان آنها را بر این نظام آوایی :
فعولن فعولن فعولن فعل ( فعول )
تطبیق داد و در این قلمرو هیچ شاعری بر شاعری دیگر برتری ندارد مگر به تنوع اوزان یا به هماهنگی اوزان با تجارب روحی و دیگر جوانب موسیقایی شعرش
⭕️ ۲ ➖ موسیقی کناری شعر : منظور از موسیقی کناری عواملی است که در نظام موسیقایی شعر دارای تاثیر است ولی ظهور آن در سراسر بیت یا مصراع قابل مشاهده نیست ، برعکس موسیقی بیرونی که تجلی آن در سراسر بیت و مصراع یکسان است و به طور مساوی در همه جا به یک اندازه حضور دارد
جلوه های موسیقی کناری بسیار است و آشکارترین نمونه آن ، قافیه و ردیف است و دیگر تکرارها و ترجیع ها مثلا در بیت :
ای یوسف خوشنام ما خوش می روی بر بام ما
ای در شکسته جام ما ای بر دریده دام ما
تکرار " ام ما " در چهار مقطع این بیت از جلوه های موسیقی کناری است که دومی و چهارمی را در اصطلاح قافیه و ردیف می نامند
⭕️ ۳➖ موسیقی درونی شعر : از آنجا که مدار موسیقی ( به معنی عام کلمه ) بر تنوع و تکرار استوار است هرکدام از جلوه های تنوع و تکرار در نظام آواها که از مقوله موسیقی بیرونی و کناری نباشد ، در حوزه مفهومی این نوع موسیقی قرار می گیرد یعنی مجموعه هماهنگی هایی که از رهگذر وحدت یا تشابه یا تضاد صامتها و مصوتها در کلمات یک شعر پدید می آید جلوه های این نوع موسیقی است و اگر بخواهیم از انواع شناخته شده آن نام ببریم انواع جناسها را باید یادآور شویم و نیز باید یادآور شویم که این قلمرو موسیقی شعر مهمترین قلمرو موسیقی موسیقی است
☆ ➖ ناقدان شعر در تبیین جلوه های آن از اصطلاحاتی نظیر "خوشنوایی " و " تنالیتی " و "موسیقائیت " که هر کدام در دانش موسیقی مفهومی خاص دارد استفاده می کنند و صورتگرایان روسی آن را " ارکستراسیون " می خوانند
⭕️ ۴➖ موسیقی معنوی شعر : همانگونه که تقارنها و تضادها و تشابهات در حوزه آواهای زبان موسیقی اصوات را پدید می آورد همین تقارنها و تشابهات و تضادها ، در حوزه امور معنایی و ذهنی ، موسیقی معنوی را سامان می بخشد بنابر این همه ارتباط های پنهان عناصر یک بیت یا یک مصراع و از سوی دیگر همه عناصر معنوی یک واحد هنری ، اجزای موسیقی معنوی آن اثرند و اگر بخواهیم از جلوه های شناخته شده اینگونه موسیقی چیزی را نام ببریم بخشی از صنایع معنوی بدیع ازقبیل تضاذ و طباق و ایهام و مراعات نظیر ، از معروفترین نمونه هاست
☆ ➖ منبع : موسیقی شعر ، دکتر شفیعی کدکنی ، صص ۳۹۱ - ۳۹۳
@arayehha
#دانش_افزایی
✳️ ارداف (تشبیه کنایه)
در حاشیهی بحث کنایه در کتابهای بلاغت عربی، بحث دیگری آمده است با این محتوا: یکی از صنایع ادبی آن است که گوینده وقتی میخواهد مطلبی را بیان کند، معنی دیگری را که از توابع و لوازم معنای مقصود باشد بیاورد و از معنی گفتهشده به معنی خواستهشده اشاره کند. این صنعت را اهل بدیع «ارداف» گفتهاند و سیوطی آن را «تشبیه کنایه» نامیده است.
در کتابهای بدیع فارسی نیز، بحث «ارداف» آمده است. چنانکه «واعظ کاشفی» میگوید: ارداف لغة «از پی فرا شدن» است و در اصطلاح آوردن کلامی که لفظ گفتهشده اراده معنای حقیقی را نکند، بلکه آوردن لفظی مرادف آن باشد، مثلا وقتی شاعر میخواهد رفت و آمد و اجتماع مردم را بر در خانه ممدوح تصویر کند، میگوید:
کسی ندید در خانهی تو را بسته
کسی نیافت سر کوچهی تو را خالی
زیرا بازبودن در خانه از لوازم رفت و آمدهای مردم است.
بنابراین آنچه در معیارهای شناخت کنایه گفتیم، مثالهای بالا را میتوانیم کنایه به حساب آوریم و آنچه در اینجا «ارداف» نامیده شده است را نیز یکی از انواع کنایه بدانیم، زیرا «بازبودن در خانه» یا «بستهنبودن» آن، کنایه از میهماننوازی است.
❇️ منبع: مجلهی کیهان اندیشه/ منصور میرزانیا
علوم وفنون
@arayehha