#تجربیات_سفر_اربعین #چند_فرزندی حاج ابوالقاسم: دوستان اگر مرزها راه افتاد و شرایطتون نسبتا جوره بیاید واقعا سفر فوقالعاده ای سختی داره. این سفر بی سختی نیست. اما حقیقتا مثل عسل شیرینه. من اگه از شرایطم بگم براتون فک کنم همتونو راهی بشید. اما الان خیلی خوشحالم خیلی. اگر نمیومدم دق میکردم من با ۴ فرزند اومدم ۱۲ ساله ۹ ساله ۷ ساله ۱ ساله با کوله ها و کالسکه اول مسیر مرز هم دختر بزرگم افتاد و پاش به شدت اسیب دید به قدری که چند دقیقه بیهوش شد. مونده بودیم بریم یا برگردیم قم. دیگه خود امام حسین طلبید و ادامه دادیم. اما دخترم طفلی کل مسیرو لنگون لنگون میاد. بعصیا میگن شب ادراری و... من این مشکلم داشتم. و واقعا یکی از دغدغه های جدیم بود . چون محل اسکان تو حرم. بعد خودت خسته ای و شب بیهوش میشی . دسشویی نزدیکت نیست. یه کوچولو داری در عین حال باید نصف شب بیدار شی و این بچه رو بیدار کنی و ببری دسشویی که اتفاقی نیفته. اما بازم می ارزید به همه سختی هاش. فقط الحمدلله کار ما به گرمازدگی و بیهوشی نکشید مثل بعصیا. چون دااااایم آب میریختیم رو سر و صورت بچه ها و لباساشو نو خیس میکردیم . مخصوصا پسر ۱ ساله ام رو. @arbaeen40