🔮شاگرد آیت الله یعقوبی، حاج اسماعیل دولابی که خود از بزرگان اخلاق بود، درباره استادشان و نوع تعاملش با دیگران نقل جالبی دارد؛
🔆نشد که یک بار در وقت غذا آوردن، بگذارد کمک کنیم. تمام کارها را خودشان انجام می دادند. بیرون هم اگر چیزی می خریدیم اجازه حمل آنرا به ما نمی دادند.یک بار هم اجازه نداد که پول وسائل را ما حساب کنیم و دست جیبمان کنیم.
🔹استاد آنقدر مهربان بود که حتی نمی گذاشت همسرش در خانه برای کارهای او به زحمت بیفتد؛ حتی در حد آوردن یک استکان چای هم به کسی زحمت نمی داد ولی به جایش وقتی ظلمی می دید آنقدر عصبانی می شد که کسی جلودارش نبود؛ به موقع نیز غضب می کردند و وای از آن زمان که حالت خشم می گرفتند!
🔮در قضیه کشف حجاب توسط رضا خان، یک بار خانمی توسط انگلیسی ها مورد تهدید قرار می گیرد که آقا با عصا بر سر آنها می کوبند و آنها صحنه را ترک کردند.
@arefan_313
•┈•✨✾✨•┈•
#دمی_با_محمد_جواد_انصاری_همدانی
🔮محمدجواد انصاری همدانی(۱۲۸۰-۱۳۳۹ش) روحانی، عارف و عالم شیعی.
🔹وی در ۲۴ سالگی به درجه اجتهاد رسید.علاوه بر فقه، اصول با طبابت نیز آشنا بود. در اثر حادثهای مسیر زندگیاش تغییر یافت و به سلوک و عرفان روی آورد. او مسیر عرفانی خود را بدون استاد طی نمود.
🔆از شاگردان عرفان وی میتوان به حسنعلی نجابت شیرازی، سید عبدالحسین دستغیب، سید محمدحسین حسینی طهرانی، محمداسماعیل دولابی اشاره کرد.
🌀برخی از ویژگیهای اخلاقی وی، پایبندی به شرع، دوری از شهرت و خدمت به دیگران بود. وی اولین مرحله سلوک را انجام واجبات و ترک محرمات میدانست.
⚫️ایشان در سال ۱۳۳۹ش در اثر سکته مغزی در ۵۹ سالگی در همدان درگذشت.
🔹جنازه وی را به قم منتقل کرده و در جوار امامزاده علی بن جعفر الصادق دفن نمودند. هنگام تشییع جنازه او در همدان، تعطیل عمومی اعلام شد و سه روز در مسجد جامع این شهر مجلس ترحیم برپا بود.
@arefan_313
•┈•✨✾✨•┈•
🔆 علمایی چون عبدالکریم حائری، سید ابوالحسن اصفهانی، سید محمدتقی خوانساری، قمی بروجردی اجتهاد او را تایید کردند.
🔮وی علاوه بر اجتهاد در فقه و اصول، با طبابت نیز آشنا بود و برای درمان بیماران به خانه آنها میرفت.
🌀برخی از شاگردان وی عبارتند از:
حسنعلی نجابت شیرازی
سید عبدالحسین دستغیب
غلامحسین سبزواری
سید عبدالله فاطمی
محمداسماعیل دولابی
سید محمدحسین حسینی طهرانی
شیخ حسن نمکی پهلوانی
شیخ عباس قوچانی
🔆محمدجواد انصاری همدانی شعر میسروده و تخلصاش فانی بوده است، از وی اشعاری باقی مانده است:
در هوای عشق او پر میزنم تا عرش اعلی کی گذارد عشق جانان آشیان اندر زمینم
«فانیا» گر شمع رویش طالب پروانه باشد من به کوی عشق او پر میزنم تا عرش اعلی
#تحول
🔮او تا ۲۴ سالگی همه وقتش را صرف یادگیری علوم حوزوی کرده بود و تمایلی به عرفان نداشت. اما ناگهان با حادثهای مواجه میشود که او را متحول میکند. ماجرا از آنجا آغاز شد که تعدادی از شاگردان وی، خبر میآورند که عارفی به همدان آمده و عدهای از اهل علم دور او جمع شدهاند. او برای هدایت آنها نزد آنان میرود و نزدیک دو ساعت برای آنها دلیل میآورد که تنها راه نجات، شرع است. اما در پایان سخنانش، آن عارف خطاب به او میگوید:
#ادامه_دارد
@arefan_313
•┈•✨✾✨•┈•
#ادامه
🔆«عن قریب باشد که تو خود آتشی به سوختگان عالم خواهی زد.»
🔹این ماجرا او را منقلب میکند و باعث میشود که به سیر و سلوک گرایش پیدا کند. پس از آن به دنبال راهنما و استاد میگردد، اما هربار دست خالی بازمیگردد. در بیابانهای اطراف قم خلوت میگزیند و به پیامبر اسلام(ص) متوسل میشود تا اینکه به مقصودش میرسد.
🌀او مراحل سلوک و عرفان را بدون استاد طی میکند و بنا بر نقل علامه طهرانی، انصاری همدانی درباره خود میگفت: «من استاد نداشتم و این راه را بدون مربی و راهنما پیمودم».
🔹حتی بعد از فوت ایشان بین شاگردان قاضی طباطبایی اختلاف میافتد که آیا سیر و سلوک به استاد نیاز دارد یا خیر؟
@arefan_313
•┈•✨✾✨•┈•
#ویژگی_های_اخلاقی
🔮پایبندی به شرع: تمام همت وی انجام همه واجبات و مستحبات و ترک تمامی محرمات و مکروهات بود.
🔆روی نماز اول وقت، نافلههای روزانه و مستحبات نماز خیلی تاکید داشت. معتقد بود که تمام اسرار عرفان در نماز جمع شده است.
🔹با قرآن بسیار مانوس بود، به طوری که بینالطلوعین و ما بین نماز ظهر و عصر را به تلاوت قرآن اختصاص میداد.
🌀وقتی با شاگردانش به صحرا میرفت، گاه از جمع کناره میگرفت و در گوشهای به ذکر و فکر و عبادت مشغول میشد.
#گمنامی:
🔮از شهرت گریزان بود تا آنجا که از قول وی نقل شده است که اگر تراشیدن ریش حرام نبود، آن را میتراشیدم تا کسی مرا نشناسد و سراغم نیاید.
🔆بیشتر اوقات در حال خودش بود و از بحث و مناقشه اجتناب میکرد.
🌀عدم استفاده از سهم امام: با اینکه مجتهد بود و مقلد هم داشت، از سهم امام استفاده نمیکرد و استفاده از وجوهات را خیلی مشکل میدانست.
🔹درآمدش از طریق معاملات ملکی، خرید فروش فرش و اثاث و چند گوسفند که در اختیار چوپانان قرار داده بود تامین میشد.
@arefan_313
•┈•✨✾✨•┈•
#رسیدگی_به_خانواده:
🔆با اینکه از لحاظ معیشت نسبت به دوستان خود از وضع مناسبی برخوردار نبود، در عین حال مواظب بود که همسر و فرزندانش کمبودی احساس نکنند.
🔹 با آنان بسیار با محبت رفتار میکرد. در مجالسی که میرفت معمولا همسرش را هم با خود میبرد. غالبا کارهای منزل را خودش انجام میداد. زمینه تحصیل فرزندان را فراهم مینمود و آنها را به یادگیری تحصیلات روز تشویق میکرد.
#توجه_به_شاگردان:
🌀ایشان با کمال خلوص به شاگردان توجه داشت و از هرگونه کمک و مساعدتی دریغ نمیکرد.
🔆در برخورد با شاگردان، بسیار عادی و متواضع بود و اگر کسی وارد مجلس آنها میشد، ایشان را نمیشناخت.
@arefan_313
•┈•✨✾✨•┈•
#خدمت_به_دیگران:
🔆وی بهترین عمل عبادی برای رسیدن به مقام قرب خدا را خدمت به خلق میدانست.
🔹به اقوام خود خیلی محبت میکرد و در حد توانش مشکلات آنها را بر طرف میکرد.
🔹در رسیدگی به فقرا از هیچ کمکی مضایقه نمیکرد و با دست خود برای آنان غذا و لباس میبرد.
🔹فردی مهمان نواز بود و تقریبا تمام طول سال مهمان داشت.
#شیوه_تربیتی_شاگردان
🔹اولین توصیه او برای کسی که میخواست وارد مسیر سلوک شود، انجام واجبات و ترک محرمات بود. بعد از آن اگر تشخیص میداد که طرف واقعا اینها را رعایت میکند، کمکم ابواب معرفتی را برایش باز میکرد.
🔆 دستورات عبادی وی به شاگردانش، بهاندازهای بود که خسته نشوند. معتقد بود که ذکر بدون توجه قساوت قلب میآورد، از این رو با شاگردان در حد استعدادشان کار میکرد.
🔹سفارشش به شاگردان بیاعتنایی به کرامات و مکاشفات بود، مگر در جایی که دستور داشته باشند.
@arefan_313
•┈•✨✾✨•┈•
#روش_عرفانی_او_در_تربیت
🌀شاگردان مبتنی بر دنیاگریزی نبود بلکه شاگردان را به حضور در اجتماع و شغل مناسب ترغیب مینمود.
🔮هنگام برخورد با مشکلات اخلاقی شاگردان، در جلسات عمومی مشکلات شاگردان را با ایما و اشاره عنوان میکرد و گاهی اوقات به بعضیها به صورت خصوصی تذکر میداد.
#از_نگاه_دیگران
🔹امام خمینی: «مرحوم انصاری همدانی وقت خود را در خداپرستی و توحید خدا صرف کرد».
🔹سید علی قاضی: «او تنها کسی است که توحید را مستقیما از خدا گرفته است».
🔹سید محمد حسین طهرانی: «حضرت آقای انصاری فوق العاده مرد کامل، شایسته و منوّر به نور توحید بود».
🔹محمد تقی مصباح یزدی: «از بزرگانی که من به عنوان اساتید اخلاق میتوانم نام ببرم، این سه بزرگوار بودند: آقای طباطبائی، آقای بهجت و مرحوم آقای انصاری همدانی».
@arefan_313
•┈•✨✾✨•┈•
#دمیبامحمدحسنمولوی
🔮محمد حسن در سال ۱۳۱۹هـ. ق. در شهر قندهار چشم به جهان گشود.
🔆در ۷ سالگی پا به مکتب نهاد و خواندن و نوشتن را از پدرش فراگرفت. آنگاه نزد پدر و سایر استادان زادگاهش به فراگیری مقدمات و علوم دینی روی آورد.
🌀وی از خردسالی، دارای باطنی پاک و سیرتی عارفانه بود. به پدیدههای اطرافش نگاه ژرف و عمیق داشت. خود میگوید:
🔮«۸ ساله بودم. یک روز باران شدیدی آمد. خودم دیدم که در لابلای قطرههای باران، یک عدد ماهی از آسمان افتاد. نیم دقیقه طول نکشید که گربهای آمد و آن را خورد.»
🌀البته شگفت انگیزتر از این، بارش ماهی از آسمان بود که وی از مردم بحرین شنید. او میگوید:
🔆«در زمان جنگ جهانی دوم ، سفری (مقصدش به احتمال زیاد نجف اشرف بوده است.) برایم پیش آمد. با هواپیما به بحرین رفتم. ساکنان بحرین به تواتر گفتند:
🔹به علت جنگ، یک هفته آذوقه به ما نرسید. علاوه بر گندم، حبوبات ما نیز تمام شد. همه به مساجد و حسینیهها رفتیم و متوسل شدیم.
🔮ناگهان مشاهده کردیم بخاری از میان دریا بلند شد و به ابر تبدیل گردید. طولی نکشید که باران از ماهیهای خوب و ممتاز شروع کرد به باریدن. به مدت یک هفته از آنها استفاده کردیم تا این که آذوقه برایمان رسید.»
@arefan_313
•┈•✨✾✨•┈•
#خاندان_با_فضیلت
🔆پدر بزرگش یوسف علی اهل شیراز بود.
و در زمان نادرشاه افشار به قندهار مهاجرت کرد. خاندان یوسفعلی در تقوا ، محبت به خاندان پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم و صفای باطن، نمونه روزگار بودند. شیخ محمد حسن مولوی در مورد اجدادش میگوید:
🔮«در قندهار حسینیهای از اجدادم بود که شیعیان برای اقامه عزای حضرت سیدالشهداء علیهالسّلام در آنجا جمع میشدند. مادرم دختر عمویی داشت که عالمتاب نام داشت.
🔆 او عمه مرحوم حاج شیخ محمدطاهر قندهاری بود، وی با اینکه به مکتب نرفته و درس نخوانده بود و نمیتوانست خط بخواند، به واسطه صفای عقیدهای که داشت، وضو میگرفت و یک صلوات میفرستاد و دست روی سطر قرآن مجید میگذارد و آن را تلاوت میکرد.
🔹همین طور برای هر سطر، صلواتی میفرستاد و آن را میخواند. به این ترتیب قرآن را به خوبی میخواند و الآن هم چنین است.
🌀این زن، پسری بنام عبدالرؤف داشت که از بچگی در سینه و پشتش برآمدگی و قوز وجود داشت. پدر و مادر این کودک چهار ساله، از این جهت بسیار ناراحت بودند. من بارها مشاهده کردم که عالمتاب فرزندش را برای عزاداری در شب عاشورا در این حسینیه میآورد و پس از عزاداری گردن فرزندش را به منبر میبست و میگفت: یاحسین علیهالسّلام ! از خدا بخواه که این بچه را تا فردا یا شفا دهد، یا مرگ.
#ادامه_دارد
@arefan_313
•┈•✨✾✨•┈•