eitaa logo
؏ﭑرفــــﺂݩِ مـجـﭑهد | شهیدانּ عشࢪیہ و طهـمـاسبے
399 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
1.3هزار ویدیو
43 فایل
﷽ ⭕️ معرفی و بازنشر زندگینامه، سبک زندگی، وصیتنامه، آثار صوتی و تصویری، دست‌نوشته‌ها و ... از مربیان‌شهید والامقام ابراهیم عشریه و مهدی طهماسبی 🌐 | www.aref-e-mojahed.ir ⭕️ لینک ارتباط با مدیر کانال و یا ارسال محتوا: https://eitaa.com/MALEK_ita
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1️⃣1️⃣ (وَ أتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ) /۲۲ ⭕️ روز موعود؛ ۲۴ فروردین ۱۳۹۵ ... پرسید: «برای چی می‌خوای؟» گفتم: «می‌خوام صورتم رو ببینم.» اطراف چشم و گونه راستم احساس درد و زخم داشتم. جواب داد: «صورتت مشکلی ندارد، اما فردا برایت از منزل آیینه و مهر می‌آورم.» فردا هم نیاورد و من هم دیگر اصرار نکردم. نمی‌خواست وضعیت صورتم را تا بهبودی ببینم. شاید می‌ترسید روحیه‌ام خراب شود. دکتر اسامه خیلی سفارش وضعیت روحی‌ام را به پرستارها کرده بود. بعداً در بیمارستان بقیةالله تهران، در آیینه دیدم که به اطراف چشم و قسمت‌هایی از صورتم و ساعد دست راستم ترکش‌های ریزی وارد شده که به‌مرور خارجشان کردم. شب که شد تلفن اتاقم زنگ خورد. خالد تلفن را جواب داد. بعد گوشی را دستم داد و گفت: «دکتر اسامه هست.» سلام کردم. دکتر از حالم پرسید. تشکر کردم و گفتم: «بهترم.» خوش‌وبشی کرد و گفت: «من منزل هستم، اما هر مشکلی داشتی به خالد بگو با من تماس بگیره تا بیام بیمارستان.» و بعد خداحافظی کرد. خیلی تعجب کردم که این دکتر چقدر متعهد است. از این دکترها که این‌قدر جدی پیگیری وضعیت بیمارشان باشند، من کمتر دیدم و شنیدم. در آنجا احساس غریبی می‌کردم و دلم برای ابراهیم شور می‌زد. از وضعیتش خبر نداشتم. دلم آشوب بود و نگرانش بودم. دوست داشتم الان کنارم بود، ولی نبود. احساس می‌کنم در این مأموریت خیلی بیشتر از قبل به ابراهیم وابسته شده بودم. در همین فکر و خیال‌ها بودم که نفهمیدم کی خوابم برد ... 📌 پایان فصل یازدهم •┈••✾❀🍃🥀🍃❀✾••┈• 🌐 | www.aref-e-mojahed.ir ✅ نشرش با شما 🔗 | @arefanemojahed
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
-حضرت زهره زهرایِ حرم آمده است -زینتِ شانه سقایِ حرم آمده است♥️.. ولادت با سعادت خانم حضرت رقیه سلام الله، دردانه آقا أباعبدالله علیه السلام بر همگان مبارکباد🌹💐🌹 •┈┈••✾❀🍃🥀🍃❀✾••┈┈• 🌐 | www.aref-e-mojahed.ir 📧 | info@aref-e-mojahed.ir ✅ نشرش با شما 🔗 | @arefanemojahed
k.2_۰۳۰۳۲۰۲۴.mp3
2.57M
🔁 ⏮️ ⏯️ ⏭️ ◉━━━━━━─────── 🎧 زهرا زاده‌ای، نه تو خودت زهرایی •┈┈••✾❀🍃🥀🍃❀✾••┈┈• 🌐 | www.aref-e-mojahed.ir 📧 | info@aref-e-mojahed.ir ✅ نشرش با شما 🔗 | @arefanemojahed
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕊خوشا آنان که در راه رفاقت 🥀رفیق با وفا بودند و رفتند... •┈┈••✾❀🍃🥀🍃❀✾••┈┈• 🌐 | www.aref-e-mojahed.ir 📧 | info@aref-e-mojahed.ir ✅ نشرش با شما 🔗 | @arefanemojahed
‌ 🌷یاد شهدا، مصداق یاد خدا است و اگر این چنین است باید دل شهید قرآن بالغی باشد که اسرار عالم درآن نهفته است … 🌷 •┈┈••✾❀🍃🥀🍃❀✾••┈┈• 🌐 | www.aref-e-mojahed.ir 📧 | info@aref-e-mojahed.ir ✅ نشرش با شما 🔗 | @arefanemojahed
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💫یارقیه خاتون 🌸درچهره خــود«هیبت زهرا» دارد بـردوش«ابوالفضلِ علی» جـادارد... 🌸با این که سه ساله است مانند عمو «در دادن حــاجـت یـد طـولا دارد»... ✨ایام ولادت بی بی سه ساله حضرت رقیه(سلام‌الله‌علیها)مبارک باد.💐 •┈┈••✾❀🍃🥀🍃❀✾••┈┈• 🌐 | www.aref-e-mojahed.ir 📧 | info@aref-e-mojahed.ir ✅ نشرش با شما 🔗 | @arefanemojahed
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_6003312330648060924.mp3
5.69M
🔁 ⏮️ ⏯️ ⏭️ ◉━━━━━━─────── 🎧 مسـیــر شهدا رو دیدی حالا وقتشــه پا بزاری توی این مسیـر..🌱 وقتشه جـان و دل شستشو بدیم... •┈┈••✾❀🍃🥀🍃❀✾••┈┈• 🌐 | www.aref-e-mojahed.ir 📧 | info@aref-e-mojahed.ir ✅ نشرش با شما 🔗 | @arefanemojahed
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷🕊🍃 ای شهـیدان❤️ در وصــــف شما هرچه بخواهیم بدانیم باید که فقط سوره والشمس بخوانیم آرامش این لحظه‌ی ما لطف شماهاست رفتید که ما راحت وآسوده بمانیم •┈┈••✾❀🍃🥀🍃❀✾••┈┈• 🌐 | www.aref-e-mojahed.ir 📧 | info@aref-e-mojahed.ir ✅ نشرش با شما 🔗 | @arefanemojahed
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
2️⃣1️⃣ (بدون ابراهیم) /۱ ⭕️ یک روز بعد؛ ۲۵ فروردین ۱۳۹۵ ... به خاطر داروهای مسکن و آرام‌بخش، گذشت زمان برایم محسوس نبود. صبح که بیدار شدم گفتند امشب باید برگردی ایران. گفتم: «من برنمی‌گردم. حالم خوبه. می‌خوام برگردم منطقه.» پرستارها گفتند: «نمیشه؛ وضعیت جسمی‌ات خرابه و به علت تعداد بالای مجروحین، امکان نگهداری و بستری شما هم داخل بیمارستان وجود نداره.» قبل از ظهر، چند تا از هم‌رزمان و بچه‌های تیپ آمدند ملاقاتم. حاج علی، شهاب، ابومحسن و اسماعیل راننده. تا ابومحسن را دیدم، پرسیدم: «ابراهیم چی شد؟ » یک‌دفعه زد زیر گریه و گفت: «ابراهیم شهید شد. » ناگهان درد شدیدی در قفسه سینه‌ام احساس کردم و نفسم بند آمد؛ انگشتان دستم خشک و مُچاله شد. مویرگ‌های مغزم انگار داشت پاره می‌شد. بلافاصله رفتند دکتر را خبر کنند. از هوش رفته بودم. بعد از مدتی چشمم را که باز کردم، دیدم دستگاه را روی دهانم گذاشتند و دارند به من تنفس می‌دهند... 🔗 ادامه دارد... •┈┈••✾❀🍃🥀🍃❀✾••┈┈• 🌐 | www.aref-e-mojahed.ir 📧 | info@aref-e-mojahed.ir ✅ نشرش با شما 🔗 | @arefanemojahed
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یاد امام شهدا، دل می‌بره کرببلا.mp3
1.46M
🔁 ⏮️ ⏯️ ⏭️ ◉━━━━━━─────── 🎧 یاد امام و شهدا •┈┈••✾❀🍃🥀🍃❀✾••┈┈• 🌐 | www.aref-e-mojahed.ir 📧 | info@aref-e-mojahed.ir ✅ نشرش با شما 🔗 | @arefanemojahed
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا