eitaa logo
عارفدون
39 دنبال‌کننده
43 عکس
6 ویدیو
7 فایل
✍️عارفدون : سورئالیسم عرفانی 💡 ما سلوکی واقع گرایانه داریم 🇮🇷 با عارفدون همراه شو و از حکایت های عرفان ساختگی دور شو Arefdoon: Mystical Surrealism We have a realistic approach Follow Arefdoon and stay away from fake mysticism and its storie
مشاهده در ایتا
دانلود
🏷 مست عشق ▪️دیشب فرصتی شد با تنی چند از مذکرات، مخدرات و مخنثات برای فیلم «مست عشق» که حواشی بسیاری ایجاد کرده بود، با سینما همراه شده و به آرزوی دیدن نازنین پسری که شمس درخواست آن را ز مولوی داشت! بنشینم، اما چه کنم که فقط کمی کودکی مولوی را دیدم که جای شمس هم خالی که وی را ندید! ▫️ابتدای نمایش فیلم این سوال در ذهن من نقش بست وقتی بنیاد شمس و مولانا داریم چرا بنیاد این همه عارف عارفدون نداشته باشیم، عرفای ما که بیشتر است! پس انگیزه‌ای شد در چند پست به صورت پراکنده و مختصر به آراء و‌ اعتقادات شمس تبریزی خصوصا با محوریّت زنان بپردازم چون آنکه تفاوت بسیاری میان بیان تاریخی و بیان سینمایی «مست عشق» یافت می‌شود. علاوه بر آنکه اگر شما نیز مذکر و مخدر یا مخنثی یافتید که با وی اتلاف وقت کنید، با دید باز و شناخت بیشتر وی (ضمیر ذومرجعین و به وی، مذکر، مخدر، مخنث باز میگردد) را مورد عنایت قرار دهید. ▪️ابتدا داستان فیلم را از ابتدا تا انتها به صورت مختصر بیان میکنم که اگر فرصت مشاهده فیلم را نداشته و یا در موضع التهم سینما تمایل به حضور ندارید، آگاه باشید که تیم ما جان فدای شما شده است. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🌀عـــــــارفـــــ تلگرام | اینستاگرام | ایتا ـــــــدون 👳🏼‍♂️ 📹🖋 🚬 شهود با ما
▫️داستان با جنگ‌های ترکیه شروع شده و سپس موقعیتی را به تصویر میکشد که مأموران حکومتی به دنبال قاتل شمس تبریزی هستند. جلسه درسی مولوی نمایش داده میشود که پس از اتمام جلسه درس، در راه شمس را دیده و سخنی از بایزید بسطامی مطرح می‌شود که جرقه تغییر مولوی است. فدای آنروز شمس به محل تدریس مولوی رفته و با حکایت معروف در آب انداختن کتابهای مولوی داستان ادامه پیدا می‌کند. بخشی زیادی از داستان مربوط به روابط کراخاتون با شمس میشود که با درخواست مولوی از کراخاتون برای ازدواج با شمس ادامه پیدا کرده و در این میان مختصری از روابط شمس و مولوی نیز نمایش داده میشود کمی از گذشته به نمایش گذاشته می‌شود که کنیز مسیحی بوده توسط یکی از مأموران حکومتی خریداری شده و در میان ظلم هایی که به او شد به شمس پناه می آورد. در اتفاقاتی کنیز می‌گریزد و صاحب کنیز به دنبال او درون چاهی افتاده و جبران ظلم هایی که به کنیز شده، صاحب کنیز را به خدمت شمس می‌برد. مامور حکومتی با مختصر سخنان شمس که مخفی شده است و حتی مولوی از وی خبر ندارد متنبه شده و با پوشیدن خرقه درون خانقاه رفته و با سماع غیرحرفه‌ای فیلم پایان می‌یابد. ▪️اگر نفس اماره غلبه کرد و داستان فیلم را خواندید و ناراحت از اینکه چرا داستان لو رفت، می‌توانید از طریق 🚬 شهود با ما ما را مورد عنایت قرار دهید... ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🌀عـــــــارفـــــ تلگرام | اینستاگرام | ایتا ـــــــدون 👳🏼‍♂️ 📹🖋 🚬 شهود با ما
‍ ‍ 🏷1. ویژگی‌های اخلاقی یکی از نکات مثبت فیلم نمایش خلق خویی آتشین شمس تبریزی بود که به نمایش گذاشته شد، غرور او به حدّی بود که می‌گفت: خدا ده بار بر من سلام می‌کند جواب نمی‌گویم و خود را کر سازم» (شمس تبریزی 1377)، مقالات شمس تبریزی، ص 273) و به همین علت مریدانش به وی لقب "سیف الله" نسبت می‌دادند، البته جای هیچ تعجّبی نیست که عارف و صوفی جماعت این خوی او را توجیح نمایند. در نقل دیگری وی بیان می‌کند در مکتب‌خانه برای تنبیه یکی از کودکان، آنقدر چوب به کف پای او زدم که پوست پاهایش کنده شد (شمس تبریزی (1391)، مقالات شمس (1391)، 2.291) حتی در عبارت دیگری شدّت خشونت نسبت به کودکی که از شاگردش بود را از زبان خود اینگونه بیان می‌کند: یک سیلی‌اش زدم تپانچه‌ای که بر زمین افتاد. و دیگری. و مویش را پاره پاره کردم و همه برکندم و دستهاش بخاییدم که خون روان شد. بستمش در فَلَق. خواجه رئیس را که اصطلاحات بود میان ما پنهان آواز دادم. به شفاعت آمد، خدمت کرد و من هیچ التفات نمی‌کردم بر او (شمس تبریزی، مقالات شمس تبریزی (1391)، 2.291) روی سخنان با والدین عزیزیست که چنین موجودی را به فرزندان خود به عنوان عارف معرّفی می‌کنند، امّا غافل از اینکه تاریخ بیان دیگری دارد. البته اگر کمی با عرفان امثال شمس و مولوی آشنایی داشته باشید سخنان بی‌پروا و ناسزا به نوعی عادت آنها بوده است به این موارد دقت کنید ای خر،‌ای خر. ‌ای سگ،‌ای سگ. ‌ای تندیس! از ظاهر من خبر نتوانی داد از باطن من چگونه خبر دهی؟ سیف زنگانی؟ او چه باشد که فخر رازی را بد گوید؟ که او از کون تیزی دهد. همچو او صد هست شوند و نیست شوند. من در آن گور او و دهان او حدث کنم. (شمس تبریزی، مقالات شمس تبریزی (1391)، 2.279) و حتّی زمانی که مردم لب به اعتراض نسبت به بی‌ادبی او می‌گشایند: بی‌ادب است شمس؟ بی‌ادب ایشان‌اند. بی‌ادبی ایشان می‌کنند و می‌گویند که بی‌ادب است (شمس تبریزی، مقالات شمس تبریزی (1391)، ص 641) سخن ما در این بخش این است چنین ادب و نزاکت از کسی که بنیادی برایش تشکیل داده‌اند چه توجیهی به جز دهن کجی به عرفان ناب اهل‌بیتی می‌تواند داشته باشد؟ ما با اطلاعات اندکمان و صرفا با مراجعه به یک کتاب چنین مواردی را استخراج کردیم، آیا گردانندگان این بنیادها چنین مطالبی را ندیده‌اند و یا وام دار شمس در توجیح بی ادبیشان هستند؟ البته بی ادبی او به این مقدار مختصر نشده و سخنان بسیار شنیع‌تری نسبت به زنان به زبان رانده است که در پست‌های آتی با ملاحظاتی به دید شما خواهد رسید، روی سخن با کسانی است که سعی در معرّفی این شخص به عنوان عارف به جامعه داشته و همچنین ناآگاهانی که سعی در جستجوی عرفان ناب را از زندگانی این افراد دارند، زین پس با دید کامل‌تری به دیدار قبر وی در خوی مشرّف شوند! ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ عـــــــارفـــــــ تلگرام | اینستاگرام | ایتا ـــــــدون 👳🏼‍♂️ 📹🖋 🚬 شهود با ما
‍ ‍ 🏷2. ازدواج و دیدگاهش نسبت به زنان در سن حدود شصت سالگی عاشق دختری به نام کیمیا از اطرافیان مولوی که چهل سال از وی کوچک‌تر بود، شد. پس از مدت کوتاهی کیمیا درگذشت که در این میان دو قول وجود دارد: 1- اهل عرفان و تصوف قائلند کیمیا به نفرین شمس مبتلی شد آنهم به دلیل اینکه با برخی از زنان دیگر به تفرّجکاه رفته بود؛ [افلاکی، احمد، مناقب العارفین، 2/642؛ زرّین‌کوب، عبدالحسین، پلّه پلّه تا ملاقات خدا، ص ۱۳۵ تا .۱۴۰] 2- برخی دیگر علت مرگ وی را تندخویی و مضروب ساختن وی توسط شمس بود شمس معتقد بود زنان باید در خانه حبس شده و در هیچ شرایطی از خانه خارج نشوند. یک روز که شمس در منزل نبود کیمیا همراه زنان دیگر از خانه خارج شد، وقتی به خانه برگشت شمس او را به شدّت کتک زد و کیمیا زیر بار ضرب و شتم او طاقت نیاورد و پس از سه ‎روز درگذشت [قاسم زاده، محمّد، گفتا من آن تُرنجم، ص 7] اما این اثر (مست عشق) شاید به گونه‌ی دیگری زندگانی وی را به تصویر به کشاند به گونه‌ای که از نیمه‌ی فیلم علاقه‌ی وی به زنان بسیار لطیف‌تر به تصویر کشیده می‌شود. البته شاید صرفا نقلی که ادعا می‌کند شمس با مضروب ساختن کیمیا باعث مرگش شد، دلیل محکمی برای زن‌ستیزی وی نباشد ولی با مطالعه تاریخ و دیدگاه وی نسبت به زنان این نظریه تقویت می‌شود. مطالعه تاریخ به ما نشان می‌دهد وی صرفا نسبت به رابعه عدویه یک سخن ستایش‌آمیز داشته و نسبت به زنان دیگر به نیکی یاد نمی‌کند روزی حضرت مولانا شمس‌الدّین صفت زنان نیک و عفّت ایشان می‌کرد فرمود: با این‌همه‌حال اگر زنی را بالای عرش جا دهند و او را از ناگاه نظری به دنیا افتد و در روی زمین قضیبی را برخاسته ببیند، دیوانه‌وار خود را پرتاب کند و بر سر قضیب افتد، از آنکِ در مذهب ایشان [مرام زنان] بالاتر از آن چیزی نیست [افلاکی، احمد، مناقب العارفین، ص .۱۸۶] از زن شیخی نه آید... اگر فاطمه یا عایشه شیخی کَرْدَنْدی من از رسول بی‌اعتقاد شُدَمی، الاّ نکردند. اگر خدای تعالی زنی را در بگشاید همچنان خاموش و مستور بوَد. زن را همان بس کار و دوک خود [شمس تبریزی، مقالات شمس تبریزی، 2.157 و 158] نگاه جنسیتی به زن در برخی دیگر از سخنان وی مشهود است همه‌ی‌ زنان یک‌رنگند. یک مزّه‌اند. چه این زن پادشاه، چه آن زنِ گدا. آن بیشتر تفاوت از روی آرایش و لباس است. چون برهنه کنی همه یکی باشند [همراه، دفتر اوّل، ص .288] و در آخر سخن معروف وی که شفعیه‌ی روز جزا، حضرت زهرا سلام الله علیها را زاهده می‌داند مردم را سخن نجات خوش نمى‌‏آید، سخن دوزخیان خوش مى‌‏آید... لاجرم ما نیز دوزخ را چنان بترسانیم که بمیرد از بیم!... فاطمه رضی‎الله‎عنها عارفه نبود زاهده بود. پیوسته از پیغمبر حکایت [سخن] دوزخ پرسیدی. پیغمبر از معراج آمده بود هر کس از آنچه در آن بود سؤال می‌کرد، یکی دیدار یکی صفت بهشت. فاطمه رضی‎الله‎عنها گفت: من آن ندانم من خوفی دارم صفت دوزخ بکن» [شمس تبریزی، مقالات شمس تبریزی، 1.142] صوفیان معتقدند دوزخ و عذاب‎های آن ترسناک نیست و نباید از آن واهمه داشت فلذا در واقع زاهد کسی ا‎ست که خداوند را از ترس دوزخ عبادت می‌کند و عارف خدا را به خاطر عشق به خود او می‌پرستد. شمس تنها راه رسیدن به خدا را عشق می‎داند و خودش را طلایه‎دار قافله‎ی عشق، به‎همین دلیل زاهدان را سرزنش و به قصور در معرفت متّهم می‎کند.با این تفاصیل سخنان شمس درباره‎ی صدیقه‎ طاهره سلام الله از دو حال خارج نیست یا شمس به فضایل و مناقب حضرت زهرا سلام الله آگاه نبوده و یا نسبت به ایشان عناد و دشمنی داشته است. و با توجّه به مجموعه‎ی سخنان شمس درباره‎ی زنان به نظر می‎رسد او نسبت به ایشان عناد داشته است. اگر نباشد همین یک سخن وی، کافیست برای اینکه در عارف معرّفی کردن امثال شمس خدشه وارد کنیم. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ عـــــــارفـــــــ تلگرام | اینستاگرام | ایتا ـــــــدون 👳🏼‍♂️ 📹🖋 🚬 شهود با ما