eitaa logo
عارفدون
39 دنبال‌کننده
43 عکس
6 ویدیو
7 فایل
✍️عارفدون : سورئالیسم عرفانی 💡 ما سلوکی واقع گرایانه داریم 🇮🇷 با عارفدون همراه شو و از حکایت های عرفان ساختگی دور شو Arefdoon: Mystical Surrealism We have a realistic approach Follow Arefdoon and stay away from fake mysticism and its storie
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم... عرفان، عارف و عرفا پس از گذر از سیر تطوّرات خود، از دیرباز تا امروزه به عنوان یکی از راه‌های رسیدن و یا حتّی می‌توان گفت تنها راه رسیدن به خدا، شناخت خدا و یا حتّی یکی شدن با خدا شناخته می‌شود. حقیقت در نگاه عارف، حضرت حق است و کثرات چیزی جز جلوات و ظهورات او نیستند؛ پس عارف می‌خواهد به شهود حقیقت نائل آید؛ یعنی شهود قلبی اسما و صفات و افعال حضرت حق که این امر بارزترین نکته عرفانی است. اطلاق لفظ عارف - طبق ادّعای واصلین این طریق - به معنای امروزی بر فرد یا افرادی ژرف‌بین اطلاق می‌شود که به دلیل اتّصال به عالم ملک و ملکوت به حقایق امور و اشیاء آگاهی دقیق و واضحی دارند و هرگونه عمل و رفتار آنها حتی با بر فرض تصور محال یا شنیع بودن آن با این مقوله توجیح می‌شود، شاید بتوان گفت در این مسیر هدف وسیله را توجیح می‌کند!. کرامات،‌ خوارق عادات، کشف شهودات مقوله‌های ناگستتنی آنها بوده و شاید کمتر به اصطلاح عارفی را بتوان یافت که حداقل یک یا چندین مورد از موارد را در در کارنامه‌ خود نداشته و یا در تذکره‌ها ذکر نشده باشد، با گذری هرچند کوتاه به آثار عطّار، افلاکی،‌ خواجه عبدالله انصاری، ... نمونه‌های بسیاری از این موارد را می‌توان یافت. اما روی سخن ما در این است که «ایّاک ان تّنْصِبَ رَجُلاً دوُنَ الحُجَّهِ فتصدِّقَهُ فی کُلِّ ما قالَ» بپرهیز از اینکه بدون دلیل کسی را برای خود برگزینی و بدون چون و چرا تمام گفته‌های او را تصدیق نمائی چون تقلید و یا مخالفت در هر مقوله‌ای با معیار عقل سنجیده می‌شود و با مقدّمات عقلی که در این سخن نمی‌گنجد تنها چهارده نور مقدّس معصوم و عاری از هرگونه خطا بوده و در نتیجه تبعیّت محض از آنان عاری از هرگونه خطا و اشتباه خواهد بود و هر فرد با عناوینی همچون عارف، زاهد، انسان کامل، پیر، شیخ، قطب، مراد، ... مستلزم هیچگونه تبعیّت محض نخواهند بود زیرا اعتقاد ما بر این است که تنها اهل‌بیت مرکز فرودآمدن وحی و محل رفت و آمد فرشتگان هستند. در نتیجه حجت انگاری هر فرد غیر اینها و ادّعایش نسبت به ارتباط با عالم غیب و ملکوت قابل پذیرش نیست و بنابر روایات وارده در صورت احراز شرایط صرفا نواب عام صاحب الزمان خواهند بود نه اینکه عباراتی از عارف همچون «حدثنی قلبی عن ربی» صادر شود.1 نگاهی به آثار عارفان اصطلاحی همچون عطّار، خواجه عبدالله انصاری، انصاری، مولانا، هجویری، جامی و بهره‌مندی از رئالیسم جادویی و ملزومات نسبی آن این نکته را بر ما روشن می‌کند که امور خیالی و محیرالعقول آنچنان واقع گرایانه (باورپذیر) توصیف می‌شود که تعجب و حیرت کسی را بر نمی‌انگیزاند و یا به تعبیر دیگر پیوند واقعیت و وهم آنچنان است که رخدادهای خیالی کاملا طبیعی و واقعی جلوه می‌کند، به صورتی که خواننده ماجراهای غیرواقعی را می‌پذیرد. پروژه عارفدون بر آن شد با گزینش حکایات و بازنویسی آنها در قالب طنز - بدون دخل و تصرّف مخل - به مخاطبین این سبک حکایاتی که صحت و بطلان آنها همیشه در هاله‌ای از ابهام باقی بوده است تلنگری داشته و قضاوت باورپذیری آنها را به مخاطب واگذار کند. ————————- 1. بو يزيد بسطامى و ابو مدين را نقل مى‏كند كه آنها ادّعا و استدلال مى‏كنند: علم «اهل اللّه» برخلاف علم علماى رسوم مستقيما از سوى خداوند است كه واهب نمرده و باب فيض الهى و مبشّرات بسته نشده است. چنان‏كه در فتوحات مكيّه آورده است: بو يزيد بسطامى- خداوند از وى خشنود باد- در اين مقام و درستى آن، درحالى‏كه علماى رسوم را مخاطب مى‏سازد، مى‏گويد شما علم خود را از مرده‏اى گرفتيد، آن هم از مرده‏اى ديگر، ولى ما علم خود را از آن زنده‏اى گرفتيم كه هرگز نمى‏ميرد. امثال ما مى‏گويند: حدّثنى قلبى عن ربّى (قلبم از پروردگارم براى من حديث كرد)، ولى شما مى‏گوييد: فلان كس برايم روايت كرد، و هرگاه سؤال شود فلان كس كجاست: گوييد او مرده است. گوييد او هم از فلان. و چون گفته شود او كجاست؟ گوييد او هم مرده است. هرگاه به شيخ ابو مدين گفته مى‏شد، فلانى از فلانى از فلانى روايت كرد، او مى‏گفت ما نمى‏خواهيم قديد (گوشت كهنه خشكيده) بخوريم، گوشت تازه بياوريد، از پروردگارتان روايت كنيد، فلان و بهمان را رها سازيد، آنها گوشت تازه‏ خوردند، واهب نمرده است‏. )محيى الدين ابن عربى چهره برجسته عرفان اسلامى‏، جهانگیری محسن، 203). ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🌀 عـــــــارفــــــــ تلگرام | اینستاگرام | ایتا ـــــــدون 🌀 👳🏼‍♂️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛬المسافر کالمجنون دیروز که توفیق دست داد و سری به باغ پرندگان شهر مدنظر😁 زدم، هر آیتی را نشانه ای یافتم برای سلوک الی الله و یاد جناب ابوالحسین نوری افتادم که داستان اینچنین است... شبلی گوید پیش نوری شدم او را دیدم به مراقبت نشسته که موئی بر تن او حرکت نمی کرد گفتم مراقبتی چنین نیکو از که آموختی گفت: از گربه که بر سوراخ موش بود و او از من بسیار ساکن‌تر بود. جناب نوری حیوون قحط بود از گربه مراقبت یاد بگیری؟ این پرنده رنگارنگ چه ایرادی داشت که همچو میت بر لب جوی اب نشسته است؟ آدم میخواد سوار سلوک الی الله بشه با پرنده هم‌‌مسافر بشه بهتره تا اینکه با گربه هم‌مسافر بشه چون این مزیت هم داشت که مقداری از زیبایی این پرنده الگو میگرفتی تا قیافه آن گربه گشنه. البته سبیل تو بی شباهت به آن گربه نیست! پ.ن: حرکات دست من بیشتر از حرکات این پرنده هست 😁 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🌀 عـــــــارفــــــــ تلگرام | اینستاگرام | ایتا ـــــــدون 🌀 👳🏼‍♂️ 📗 🖋
🏷 شیر صوفی‌ زده! در قدیم الایّام به دلیل کمبود پارچه، وصله، پینه، زانفیکس و چسب، برخی دراویش ناچار بودن بخشی از لباس و یا تُمبان هم مسلکان خود را جر داده و به وسیله‌ی آن کشف عورت نمایند!. البته که نباید ظاهر هرچیز را دید و باطن آن چه بسا مؤثرتر از ظاهر آن است چون آنکه همین وصله پارچه، چه بسا سلطان جنگل را به خضوع و خشوع و حرمت‌ نگه‌داری وادارد، چون گاه شعور یک حیوان بیش از شعور نویسنده چنین داستان‌هایی است که او حرمت نگه می‌دارد و کشف عورت نکرده ولی نویسنده، خواننده را حماری بیش فرض نمی‌کند! نقل است كه درويشى در وادى می‌رفت. شيرى قصد او كرد. چون در درويش نگريست، بغرّيد و روى بر خاك نهاد و برفت. درويش در جامه خود نگاه كرد، پاره‏‌يى از جامه شيخ رقّى بردوخته بود. دانست كه شير حرمت آن داشت. متن روان برای تنبلان: درویشی در سرزمینی میرفت، با شیری مواجه شد، شیر غرّشی کرد و صورتش را بر زمین مالید و برفت، چون آن درویش لباس خود را دید، متوجّه شد تکّه‌ای از لباس ابراهیم رقّی بر لباسش دوخته شده بود. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🌀 عـــــــارفــــــــ تلگرام | اینستاگرام | ایتا ـــــــدون 🌀 👳🏼‍♂️ 📗 🖋
🏷 استدلال منطقی جناب عطار نیشابوری در تذکرة الأولیاء نقل می کند: یکی از سران تصوّف به نام سفیان ثوری در حال نان خوردن بود سگی در آن حوالی بود که برای او تکه نانی پرتاب می کرد. تا اینجای قضیه هیچ مشکلی احساس نمیشود و حتی توجه به مخلوقات خدا امری پسندیده است. اما مشکل اینجاست که فردی از سفیان می پرسد چرا با زن و فرزند نان نخوری که وی می گوید: اگر نان به سگ دهم تا روز، پاس من دارد تا من نماز کنم، و اگر به زن و فرزند دهم از طاعتم باز دارند. این شدت از عرفان در هیچ کتاب و نویسنده‌ی دیگری یافت نمی‌شود! ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🌀 عـــــــارفــــــــ تلگرام | اینستاگرام | ایتا ـــــــدون 👳🏼‍♂️ 📗 🖋
🏷ادب عارفانه عرفا در سیر و سلوک خود گاهی اوقات عنان از کف بریده و هرگونه مسالمت با خلق را در طبق اخلاص حواله‌ی گستاخی می‌نمودند. قبل از بیان این نقل از عارف اصطلاحی جناب عطّار نیشابوری پیشنهاد می‌کنیم خرّیطان فن بازنگری مجدّدی به کتاب تذکرةالأولیآء داشته و این گونه موارد را از بیخ و بن حذف کنند تا زحمتی برای تأویل و توجیح این گونه سخنان نکشیده و عرفان اصطلاحی را تبلیغ کنند.. یک روز پسر را دید که می‌خرامید. وی را آواز داد و گفت: هیچ دانی که تو کیستی؟ مادرت را به دویست دینار خریده ام، و پدرت چنانست که در میان مسلمانان از او کمتر کس نیست. این خرامیدن تواز کجاست؟ البته می‌توان برداشت کرد ریاضات صوفیه دیگر توانای برای خرامیدن آنها باقی نگذاشته که ناچار به حسادت می‌شوند. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🌀 عـــــــارفــــــــ تلگرام | اینستاگرام | ایتا ـــــــدون 👳🏼‍♂️ 📗 🖋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏷Savage عرفان! جوانان این مرز و بوم باید خداوند را شاکر باشند که با ازدواج برچسب مردانگی را برای خود برمیگزینند چون در قرن 8 مردانگی مشقّات بسیاری داشته که ترجیح بر آن بود همان جنسیّت حال حاضر خود را بپذیرد تا آنکه مردانگی جناب ابراهیم ادهم را در زندگی پیاده کند..! وی اعتقاد دارد باید: 1- زن خود را همچون بیوه‌گان کنی 2- فرزندان خود را همچون یتیمان کنی! 3- شب بر خاکدان سگان بخسبی! تا به تو بگویند مررررددد! تا عيال خود را چون بيوگان نكنى، و فرزندان خود را چون يتيمان نگردانى، و شب بر خاكدان سگان نخسبى، طمع مدار كه در صف مردانت راهى دهند ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📕تذکرة الاولیاء 1.92  ذکر ابراهیم ادهم 👳🏼‍♂️ 📗 🖋
🏷Savage عرفان! جوانان این مرز و بوم باید خداوند را شاکر باشند که با ازدواج برچسب مردانگی را برای خود برمیگزینند چون در قرن 8 مردانگی مشقّات بسیاری داشته که ترجیح بر آن بود همان جنسیّت حال حاضر خود را بپذیرد تا آنکه مردانگی جناب ابراهیم ادهم را در زندگی پیاده کند..! وی اعتقاد دارد باید: 1- زن خود را همچون بیوه‌گان کنی 2- فرزندان خود را همچون یتیمان کنی! 3- شب بر خاکدان سگان بخسبی! تا به تو بگویند مررررددد! تا عيال خود را چون بيوگان نكنى، و فرزندان خود را چون يتيمان نگردانى، و شب بر خاكدان سگان نخسبى، طمع مدار كه در صف مردانت راهى دهند. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ عـــــــارفــــــــ تلگرام | اینستاگرام | ایتا ـــــــدون 🌀 📕تذکرة الاولیاء 1.92 ذکر ابراهیم ادهم 👳🏼‍♂️ 📗 🖋
🧾فهرست داستان‌ها حوریه مرگ - دست خشک شده و نوری مستجاب الدعوه منبری و قندیل های پامنبری عارف عقده‌ای مور آواره مورآواره عارف و قسم پربرکت 🏷 بایزید هلوگرامی 🏷 انتقال علم از طریق آب! 🏷فاسق محبوب 🏷لقمه هوشمند 🏷شتر وایرلس! 🏷اشکرود 🏷کعبه پرنده 🏷عارف پرنده 🏷شتر وایرلس 🏷نماز سر انگشتی 🏷 اشتغال‌زدایی عارفانه 🏷 شیر صوفی‌ زده! 🏷 مالک کتک‌خور! 🏷حج بایزید 🏷کله زنی و پسران ابن عطا 🏷 استدلال منطقی 🏷 ازدواج تنبیهی 🏷دیپورت کبد از مثانه 🏷ادب عارفانه 🏷 خداوندگار شیرازی! 🏷ابراهیم پسرش را کشت! 🏷Savage عرفان! 🏷 پلاسیبوی رهایی 🏷 کانسپشوال آآآه 🏷سگ برتربین‌ها ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🌀 عـــــــارفــــــــ تلگرام | اینستاگرام | ایتا ـــــــدون 🌀
در عنفوان پیری به سرم زد حال که اینهمه در عرفان حضرت حافظ سیر کرده و با می و مستی و عشق و حال سلوک کردم اما به جز چند سال بازداشت و بگیر ببند و دادگاه پاسگاه و قاضی عایدم نشد چه بهتر است استاد سلوک خود را عوض بِنُمایم با آمیزگی نیت دست تفأل به دامن عارف واصل و اولین استاد سورئالیسم جادویی جناب فریدالدین ابوحامد محمد عطار نیشابوری زدم تا شاید تغییر سلوک، زندگانی مرا بهتر بنماید طلب تفأل به تذکرة الاولیاء نمودم و صفحه را باز نمودم، اما چه افسوس خرقانی در اولین جمل، اول و آخر مرا خرق کرد: "در رحم مادر بسوختم، چون به زمين آمدم بگداختم، چون به حد بلاغت رسيدم پير گشتم‏" پشیمان گشتم ز دنیا آمدنم، دیگر وفای بلاغت را به لقایش بخشیدم ——- خرق: پاره کردن | بلاغت: بلوغ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🌀عـــــــارفـــــــ تلگرام | اینستاگرام | ایتا ـــــــدون 📕تذکرة الاولیاء 2.217 | ذکر ابوالحسن خرقانی 👳🏼‍♂️📗 🖋 🚬 شهود با ما
⛔️ تا اطلاع ثانوی لعنت بر یزید ممنوع! در روز شهادت حضرت حمزه، به دنبال کیمیایی برای سعادتم بودم که کیمیای سعادت محمد غزالی را باز کردم... در بخش آفت های‌ زبان عبارت جالبی دیدم که جهان بینی جدیدی را در لعنت کردن به من القا نمود: و اگر كسى گويد: «لعنت بر يزيد روا باشد؟» گوييم: اين قدر روا باشد كه گويى: «لعنت بر كشنده حسين (رض) باد اگر پيش از توبه بمرد!» كه كشتن از كفر بيش نبود و چون توبه كند لعنت نشايد كرد، كه وحشى حمزه را بكشت و مسلمان شد و لعنت از وى بيفتاد- اما حال يزيد خود معلوم نيست كه وى بكشت، و گروهى گفتند كه فرمود و گروهى گفتند كه نفرمود لكن راضى بود، و نشايد به تهمت كسى را به معصيت كردن نسبت كردن كه اين خود جنايتى بود.1 وی می‌گوید: اگر می‌خواهی یزید را لعنت کنی فقط می‌توانی اینگونه لعنت کنی «لعنت بر قاتل امام حسین اگر پیش از توبه بمرد، چون حمزه هم به همین واسطه که توبه کرد از لعنت کردن معاف شد! و چون آراء در زمینه‌ی یزید متفاوت است که راضی به قتل امام حسین علیه السلام بود یا نبود، پس احتیاط کرده و به او تهمت نزده و وی را لعنت نمی‌کنیم» ☕️قهوه‌ام داشت سرد می‌شد،‌ به دست گرفته و کمی فکر کردم، محمد غزالی در قرن 6 بوده، ائمه معصومین علیه‌السلام در قرن 3 حضور داشته‌اند فاصله 300 ساله بین این بزرگواران و محمد غزالی باعث شده است که به عرفان و معارف ناب محمد غزالیه دست پیدا نکرده (نعوذبالله) و یزید را لعنت بِنُمایَند! و الا اگر غزالی هم عصر این بزرگواران بود با منطق خود بیان می‌کرد که لعنت صرفا در این صورت مجاز است، چون بالاخره ایشون اصل احتیاج به امام معصوم را باطل دانسته 2 و حتی کتابی هم در این زمینه نگاشته است 3 در نتیجه خودش را در امامت همسان امیرالمؤمنین دانسته است 4 که به زبان ساده انسان کامل خود خداست 5 امام معصوم که سهل است! وقتی هم که خدا شدی،.... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📕1. کیمیای سعادت (فارسی) 2.74
2. غزالی، محمد، مجموعه رسائل الامام الغزالی، ص 199
3. غزّالی، محمد، مجموعه رسائل الامام الغزالی، ص551
4. «تدّعی الإمامه لنفسک، فاعلم أن الإمام قد نعنی به الذی یتعلم من اللّه تعالی بواسطه جبریل وهذا لا أدعیه لنفسی، وقد نعنی به الذی یتعلم من اللّه بغیر جبریل ومن جبریل بواسطه الرسول، ولهذا سمی علی رضی اللّه عنه إماما فإنه تعلم من الرسول لا من جبریل، وأنا بهذا المعنی أدّعی الإمامه لنفسی». [غزالی، محمد، مجموعه رسائل الامام الغزالی، ص200]
5. اصلاً انسان کامل حقیقی خود خدا است [مطهری، انسان کامل بی‏تا، ص 102]
🌀عـــــــارفـــــــ تلگرام | اینستاگرام | ایتا ـــــــدون 👳🏼‍♂️ | | 🖋 🚬 شهود با ما
پلاسیبو یا دارونما یعنی چیزی ظاهرا شبیه به دارو بدون هیچ اثر واقعی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🌀عـــــــارفــــــ تلگرام | اینستاگرام | ایتا ـــــــدون 👳🏼‍♂️ 📗 🖋
🏷 زن‌ستیزی عارفانه! نقل است كه او عزب بودى گفتند: «چرا زن نكنى؟» گفت: «از آن كه من طاقت دو شيطان ندارم» گفتند: «چگونه؟» گفت: «مرا شيطانى است، و او را شيطانى. در دست دو شيطان چگونه طاقت آورم؟» خوشبختانه بدون تأویل و توجیح ریشه‌های زن‌ستیزی را می‌توان در آثار عارف بزرگ و نامی! جناب عطّار یافت! اگر بخواهیم خیلی عرفانی به قضیّه نگریسته و پیش رویم در اثنای مسیر به این مشکل برخواهیم خورد که شیطان رِل ایشون چه ربطی به خود ایشون داره؟ پ.ن: در هر صورت اگر کسی از شما پرسید چرا ازدواج نمی‌کنید، این به نظرم جواب بسیار خوبیه داده بشه! ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🌀عـــــــارفـــــ تلگرام | اینستاگرام | ایتا ـــــــدون 📕تذکرة الاولیاء | ذکر محمد بن سماک 👳🏼‍♂️ 📗 🖋 🚬 شهود با ما
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏷 غرق شدگان دستا بالا هنوز داشتم شدت عرفان رحم سوخته را درک می‌کردم که جناب ابراهیم ادهم گفت زن هم نگیر! آن درويش كه زن كرد، در كشتى نشست، و چون فرزند آمد غرق شد آقا زن نگیر! گرفتی بچه نیار! بچه آوردی کشتیت رو سوراخ نکن! سوراخ کردی غرق شدی به عطار نیشابوری ربطی نداره 😁 پ.ن: هرچه تلاش کردم یکم برداشت عرفانی‌تر کنم نشد که نشد، اخه این چه تعبیری هست زن بگیری سوار کشتی شدی، بچه بیاری با میخ سوراخش کردی :) با این تفاصیل... طبیعتا جوان‌های های مجرد تو ساحل پا به دریا می‌زنن :) اونایی که توی نامزدی هستن داره شنا می‌کنن :) بعد عروسی هم سوار کشتی میشن :) بچه هم آوردن کشتیشون رو سوارخ کردن :) این بنده خدا توی گیف هم داره میره خواستگاری 😁 ابراهیم جان ببخش تو اومدی به ما عرفان یاد بدی ما زناشویی برداشت کردیم 😀 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🌀عـــــــارفـــــ تلگرام | اینستاگرام | ایتا ـــــــدون 📕تذکرة الاولیاء | ذکر ابراهیم ادهم 👳🏼‍♂️ 📗 🖋 🚬 شهود با ما
🏷 مست عشق ▪️دیشب فرصتی شد با تنی چند از مذکرات، مخدرات و مخنثات برای فیلم «مست عشق» که حواشی بسیاری ایجاد کرده بود، با سینما همراه شده و به آرزوی دیدن نازنین پسری که شمس درخواست آن را ز مولوی داشت! بنشینم، اما چه کنم که فقط کمی کودکی مولوی را دیدم که جای شمس هم خالی که وی را ندید! ▫️ابتدای نمایش فیلم این سوال در ذهن من نقش بست وقتی بنیاد شمس و مولانا داریم چرا بنیاد این همه عارف عارفدون نداشته باشیم، عرفای ما که بیشتر است! پس انگیزه‌ای شد در چند پست به صورت پراکنده و مختصر به آراء و‌ اعتقادات شمس تبریزی خصوصا با محوریّت زنان بپردازم چون آنکه تفاوت بسیاری میان بیان تاریخی و بیان سینمایی «مست عشق» یافت می‌شود. علاوه بر آنکه اگر شما نیز مذکر و مخدر یا مخنثی یافتید که با وی اتلاف وقت کنید، با دید باز و شناخت بیشتر وی (ضمیر ذومرجعین و به وی، مذکر، مخدر، مخنث باز میگردد) را مورد عنایت قرار دهید. ▪️ابتدا داستان فیلم را از ابتدا تا انتها به صورت مختصر بیان میکنم که اگر فرصت مشاهده فیلم را نداشته و یا در موضع التهم سینما تمایل به حضور ندارید، آگاه باشید که تیم ما جان فدای شما شده است. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🌀عـــــــارفـــــ تلگرام | اینستاگرام | ایتا ـــــــدون 👳🏼‍♂️ 📹🖋 🚬 شهود با ما
▫️داستان با جنگ‌های ترکیه شروع شده و سپس موقعیتی را به تصویر میکشد که مأموران حکومتی به دنبال قاتل شمس تبریزی هستند. جلسه درسی مولوی نمایش داده میشود که پس از اتمام جلسه درس، در راه شمس را دیده و سخنی از بایزید بسطامی مطرح می‌شود که جرقه تغییر مولوی است. فدای آنروز شمس به محل تدریس مولوی رفته و با حکایت معروف در آب انداختن کتابهای مولوی داستان ادامه پیدا می‌کند. بخشی زیادی از داستان مربوط به روابط کراخاتون با شمس میشود که با درخواست مولوی از کراخاتون برای ازدواج با شمس ادامه پیدا کرده و در این میان مختصری از روابط شمس و مولوی نیز نمایش داده میشود کمی از گذشته به نمایش گذاشته می‌شود که کنیز مسیحی بوده توسط یکی از مأموران حکومتی خریداری شده و در میان ظلم هایی که به او شد به شمس پناه می آورد. در اتفاقاتی کنیز می‌گریزد و صاحب کنیز به دنبال او درون چاهی افتاده و جبران ظلم هایی که به کنیز شده، صاحب کنیز را به خدمت شمس می‌برد. مامور حکومتی با مختصر سخنان شمس که مخفی شده است و حتی مولوی از وی خبر ندارد متنبه شده و با پوشیدن خرقه درون خانقاه رفته و با سماع غیرحرفه‌ای فیلم پایان می‌یابد. ▪️اگر نفس اماره غلبه کرد و داستان فیلم را خواندید و ناراحت از اینکه چرا داستان لو رفت، می‌توانید از طریق 🚬 شهود با ما ما را مورد عنایت قرار دهید... ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🌀عـــــــارفـــــ تلگرام | اینستاگرام | ایتا ـــــــدون 👳🏼‍♂️ 📹🖋 🚬 شهود با ما
‍ ‍ 🏷1. ویژگی‌های اخلاقی یکی از نکات مثبت فیلم نمایش خلق خویی آتشین شمس تبریزی بود که به نمایش گذاشته شد، غرور او به حدّی بود که می‌گفت: خدا ده بار بر من سلام می‌کند جواب نمی‌گویم و خود را کر سازم» (شمس تبریزی 1377)، مقالات شمس تبریزی، ص 273) و به همین علت مریدانش به وی لقب "سیف الله" نسبت می‌دادند، البته جای هیچ تعجّبی نیست که عارف و صوفی جماعت این خوی او را توجیح نمایند. در نقل دیگری وی بیان می‌کند در مکتب‌خانه برای تنبیه یکی از کودکان، آنقدر چوب به کف پای او زدم که پوست پاهایش کنده شد (شمس تبریزی (1391)، مقالات شمس (1391)، 2.291) حتی در عبارت دیگری شدّت خشونت نسبت به کودکی که از شاگردش بود را از زبان خود اینگونه بیان می‌کند: یک سیلی‌اش زدم تپانچه‌ای که بر زمین افتاد. و دیگری. و مویش را پاره پاره کردم و همه برکندم و دستهاش بخاییدم که خون روان شد. بستمش در فَلَق. خواجه رئیس را که اصطلاحات بود میان ما پنهان آواز دادم. به شفاعت آمد، خدمت کرد و من هیچ التفات نمی‌کردم بر او (شمس تبریزی، مقالات شمس تبریزی (1391)، 2.291) روی سخنان با والدین عزیزیست که چنین موجودی را به فرزندان خود به عنوان عارف معرّفی می‌کنند، امّا غافل از اینکه تاریخ بیان دیگری دارد. البته اگر کمی با عرفان امثال شمس و مولوی آشنایی داشته باشید سخنان بی‌پروا و ناسزا به نوعی عادت آنها بوده است به این موارد دقت کنید ای خر،‌ای خر. ‌ای سگ،‌ای سگ. ‌ای تندیس! از ظاهر من خبر نتوانی داد از باطن من چگونه خبر دهی؟ سیف زنگانی؟ او چه باشد که فخر رازی را بد گوید؟ که او از کون تیزی دهد. همچو او صد هست شوند و نیست شوند. من در آن گور او و دهان او حدث کنم. (شمس تبریزی، مقالات شمس تبریزی (1391)، 2.279) و حتّی زمانی که مردم لب به اعتراض نسبت به بی‌ادبی او می‌گشایند: بی‌ادب است شمس؟ بی‌ادب ایشان‌اند. بی‌ادبی ایشان می‌کنند و می‌گویند که بی‌ادب است (شمس تبریزی، مقالات شمس تبریزی (1391)، ص 641) سخن ما در این بخش این است چنین ادب و نزاکت از کسی که بنیادی برایش تشکیل داده‌اند چه توجیهی به جز دهن کجی به عرفان ناب اهل‌بیتی می‌تواند داشته باشد؟ ما با اطلاعات اندکمان و صرفا با مراجعه به یک کتاب چنین مواردی را استخراج کردیم، آیا گردانندگان این بنیادها چنین مطالبی را ندیده‌اند و یا وام دار شمس در توجیح بی ادبیشان هستند؟ البته بی ادبی او به این مقدار مختصر نشده و سخنان بسیار شنیع‌تری نسبت به زنان به زبان رانده است که در پست‌های آتی با ملاحظاتی به دید شما خواهد رسید، روی سخن با کسانی است که سعی در معرّفی این شخص به عنوان عارف به جامعه داشته و همچنین ناآگاهانی که سعی در جستجوی عرفان ناب را از زندگانی این افراد دارند، زین پس با دید کامل‌تری به دیدار قبر وی در خوی مشرّف شوند! ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ عـــــــارفـــــــ تلگرام | اینستاگرام | ایتا ـــــــدون 👳🏼‍♂️ 📹🖋 🚬 شهود با ما
‍ ‍ 🏷2. ازدواج و دیدگاهش نسبت به زنان در سن حدود شصت سالگی عاشق دختری به نام کیمیا از اطرافیان مولوی که چهل سال از وی کوچک‌تر بود، شد. پس از مدت کوتاهی کیمیا درگذشت که در این میان دو قول وجود دارد: 1- اهل عرفان و تصوف قائلند کیمیا به نفرین شمس مبتلی شد آنهم به دلیل اینکه با برخی از زنان دیگر به تفرّجکاه رفته بود؛ [افلاکی، احمد، مناقب العارفین، 2/642؛ زرّین‌کوب، عبدالحسین، پلّه پلّه تا ملاقات خدا، ص ۱۳۵ تا .۱۴۰] 2- برخی دیگر علت مرگ وی را تندخویی و مضروب ساختن وی توسط شمس بود شمس معتقد بود زنان باید در خانه حبس شده و در هیچ شرایطی از خانه خارج نشوند. یک روز که شمس در منزل نبود کیمیا همراه زنان دیگر از خانه خارج شد، وقتی به خانه برگشت شمس او را به شدّت کتک زد و کیمیا زیر بار ضرب و شتم او طاقت نیاورد و پس از سه ‎روز درگذشت [قاسم زاده، محمّد، گفتا من آن تُرنجم، ص 7] اما این اثر (مست عشق) شاید به گونه‌ی دیگری زندگانی وی را به تصویر به کشاند به گونه‌ای که از نیمه‌ی فیلم علاقه‌ی وی به زنان بسیار لطیف‌تر به تصویر کشیده می‌شود. البته شاید صرفا نقلی که ادعا می‌کند شمس با مضروب ساختن کیمیا باعث مرگش شد، دلیل محکمی برای زن‌ستیزی وی نباشد ولی با مطالعه تاریخ و دیدگاه وی نسبت به زنان این نظریه تقویت می‌شود. مطالعه تاریخ به ما نشان می‌دهد وی صرفا نسبت به رابعه عدویه یک سخن ستایش‌آمیز داشته و نسبت به زنان دیگر به نیکی یاد نمی‌کند روزی حضرت مولانا شمس‌الدّین صفت زنان نیک و عفّت ایشان می‌کرد فرمود: با این‌همه‌حال اگر زنی را بالای عرش جا دهند و او را از ناگاه نظری به دنیا افتد و در روی زمین قضیبی را برخاسته ببیند، دیوانه‌وار خود را پرتاب کند و بر سر قضیب افتد، از آنکِ در مذهب ایشان [مرام زنان] بالاتر از آن چیزی نیست [افلاکی، احمد، مناقب العارفین، ص .۱۸۶] از زن شیخی نه آید... اگر فاطمه یا عایشه شیخی کَرْدَنْدی من از رسول بی‌اعتقاد شُدَمی، الاّ نکردند. اگر خدای تعالی زنی را در بگشاید همچنان خاموش و مستور بوَد. زن را همان بس کار و دوک خود [شمس تبریزی، مقالات شمس تبریزی، 2.157 و 158] نگاه جنسیتی به زن در برخی دیگر از سخنان وی مشهود است همه‌ی‌ زنان یک‌رنگند. یک مزّه‌اند. چه این زن پادشاه، چه آن زنِ گدا. آن بیشتر تفاوت از روی آرایش و لباس است. چون برهنه کنی همه یکی باشند [همراه، دفتر اوّل، ص .288] و در آخر سخن معروف وی که شفعیه‌ی روز جزا، حضرت زهرا سلام الله علیها را زاهده می‌داند مردم را سخن نجات خوش نمى‌‏آید، سخن دوزخیان خوش مى‌‏آید... لاجرم ما نیز دوزخ را چنان بترسانیم که بمیرد از بیم!... فاطمه رضی‎الله‎عنها عارفه نبود زاهده بود. پیوسته از پیغمبر حکایت [سخن] دوزخ پرسیدی. پیغمبر از معراج آمده بود هر کس از آنچه در آن بود سؤال می‌کرد، یکی دیدار یکی صفت بهشت. فاطمه رضی‎الله‎عنها گفت: من آن ندانم من خوفی دارم صفت دوزخ بکن» [شمس تبریزی، مقالات شمس تبریزی، 1.142] صوفیان معتقدند دوزخ و عذاب‎های آن ترسناک نیست و نباید از آن واهمه داشت فلذا در واقع زاهد کسی ا‎ست که خداوند را از ترس دوزخ عبادت می‌کند و عارف خدا را به خاطر عشق به خود او می‌پرستد. شمس تنها راه رسیدن به خدا را عشق می‎داند و خودش را طلایه‎دار قافله‎ی عشق، به‎همین دلیل زاهدان را سرزنش و به قصور در معرفت متّهم می‎کند.با این تفاصیل سخنان شمس درباره‎ی صدیقه‎ طاهره سلام الله از دو حال خارج نیست یا شمس به فضایل و مناقب حضرت زهرا سلام الله آگاه نبوده و یا نسبت به ایشان عناد و دشمنی داشته است. و با توجّه به مجموعه‎ی سخنان شمس درباره‎ی زنان به نظر می‎رسد او نسبت به ایشان عناد داشته است. اگر نباشد همین یک سخن وی، کافیست برای اینکه در عارف معرّفی کردن امثال شمس خدشه وارد کنیم. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ عـــــــارفـــــــ تلگرام | اینستاگرام | ایتا ـــــــدون 👳🏼‍♂️ 📹🖋 🚬 شهود با ما
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏷آنتی فقه! ❕طبق واکاوی های انجام شده در فتوحات مکیه خوردن روزه ماه رمضان نه تنها حلال اعلام شده حتی قضا و کفاره هم ندارد. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🌀عـــــــارفـــــ تلگرام | اینستاگرام | ایتا ـــــــدون 🟥آکادمی تصوّف پژوهی 🖋 🚬 شهود با ما
🏴؟ تمام مسئله این است!! "تَبَاکَى" شعله‌ها خاموش می‌کند، حوضچه‌های اشک شعله‌ها برافروخته... زمانی که عرفانت مطیع ولایتت باشد؛ تباکی برایت گلستان می‌شود و اما اگر عرفانت سد راه ولایتت شود؛ شعله‌های آتش در انتظارت است رابعه را بر سجده نماز ديدم. آن‏گاه كه به حضور من پى برد سر خود را بلند كرد. محل سجده او از فراوانى اشك‏ها به حوضچه‌‏اى مى‏‌مانست (نخستین زنان صوفی، ص 25). پ.ن: این تصویر نیست، عکس (انعکاس) کلام عرفاست...!. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🌀عـــــــارفـــ تلگرام | اینستاگرام | ایتا ــــدون 📕نخستین زنان صوفی | 👳🏼‍♂️ 🖋 🚬 شهود با ما
دستورالعمل شاد شدن با استفاده از رهنمودهای یکی از عرفا! ▪️ کندن مو و سیلی خوردن به واسطه موی بلند و جامه پاره؛ ▫️ پرت کردن از درون اتومبیل (کشتی قدیم)؛ ▪️کشان کشان از کافی شاپ (مسجد قدیم) به سمت در ورودی به ضمیمه سرشکستن و پاچیدن خون؛ ▫️بول کردن دیگران بر روی سر و صورت شما؛ ▪️تف کردن بر سر و صورت شما؛ ▫️ خوردن بدن توسط شپش‌ها. پ.ن 🖱ما که عرفان یاد نداریم 😉 ولی عطار گفته توی این موارد شاد می‌شد، هرکس انجام داد شاد شد به ما هم بگه شادش کنیم. 🖱خدای رحمت کند روح عطار نیشابوری را که این چنین را به ما فرو کرد. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🌀عـــــــارفـــــــدون 📕تذکرة الاولیاء 99.1| ذکر ابراهیم ادهم 🖋 🚬 شهود با ما
😵‍💫در یا همون عرفان مصطلح خودمون، حقیقت مثل خمیر اسلایم، سیاله! یعنی شما هر هدفی که داشته باشی با کشف، شهود، خواب، رویا، نازنین و المیرا باید براش محتوا جفت کنی یا تفت بدی... به عنوان مثال چند تا پیش‌فرض داشته ▫️ شهادت در ماه ربیع الاوّل (طبق نقل اهل سنّت) بوده؛ ▪️پیامبر صل الله علیه و آله منتظر مرگشون بودن؛ ▫️آذار ماه رومی هست و هر سال یک ماه رومی با ماه قمری برابر میشه؛ ▪️سال صدور حدیث ماه برابر با ماه آذار رومی بوده؛ 🔳در نتیجه هرکس خروج ماه صفر رو به من اعلام کنه چون من در اون ماه رحلت می‌کنم و لقاء خداوند رو به من یادآوری کرده بهشت بر او واجب میشه 🗯خلاصه زیاد به حرفای عرفا اعتماد نکنید، اینا گاهی اوقات جنساشون رو از اسنپ وانتی می‌گیرن. 😘مولوی شناس نیستی؟ عارفنامه ذی‌القعده رو بخون... 🖋پ.ن: طفلک مولوی رو اول صبحی آلاخون والاخون کردیم ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🌀عـــــــارفدونـــ ــتــلگرامــ | اینستاگرامــ | ایتا 🚬 شهود با ما 📕 سرّنی / زرین کوب / 1.398| 🖋 🚬 شهود با ما
+سلطون چرا پی‌پی شده به هیکلت؟ - ای بر پدر مادر + سلطان اعصابت خورده چرا به گیر میدی؟ - خف بابا + 😔 - ترتیب هر آدمی رو میخوام بدم، یک تکه از شورت، زیرپوش، خرقه، جوراب ابراهیم رقی رو به خودش وصل کرده، مترتب نمیشه + مترتب یعنی چی؟ - مورد ترتیب واقع شونده + ای بابا، عرفا اومدن زندگی معنوی ما رو درست کنن، زندگی مادی ما هم مترتب شد + فندک داری سلطون؟ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ عـــــــارفــ تلگرام | اینستاگرام | ایتا ــدون 👳🏼‍♂️ 🖋 🚬 شهود با ما
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥴 شما فقط به سطح طنز این مسئله دقت کن.. میگه: اخی فرج زنجانی خونشون مهمونی داشت و می‌خواست شیربرنج درست کنه، از قضا یک مار سیاه افتاد تو دیگ. گربش هرچی خودشو جررر داد که بفهمن کسی ملتفت نشد که نشد، ناچارا خودش رو انداخت توی دیگ و مرد. فرج! هم ناچار شد شیر‌برنج‌ها رو بریزه بیرون که می‌بینه یک دونه مار داخلش افتاده متنبه می‌شه و میگه «آن گربه خود را فداى درويشان كرد. وى را در قبر كنيد، و زيارتى سازيد!» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ عـــــــارفـــ تلگرام | اینستاگرام | ایتا ــدون 📕نفحات الانس |👳🏼‍♂️🖋 🚬 شهود با ما