eitaa logo
آموزش عروض و قافیه و...
1.4هزار دنبال‌کننده
13 عکس
2 ویدیو
0 فایل
آموزش مبانی ادبیات و شعر فارسی سید محمدرضا شمس (ساقی) کانال اشعار : 🆔 @shamssaghi
مشاهده در ایتا
دانلود
آموزش عروض و قافیه سید محمدرضا شمس (ساقی) https://eitaa.com/arozghafie
: می‌توان گفت قصیده اولین قالب شعری است که از نیمه‌ی قرن سوم در ادبیات فارسی پدید آمد. این قالب به نوعی از شعر گفته می‌شود که مانند غزل مصراع اول و مصراع‌های زوج بقیه‌ی بیت‌ها با هم، هم‌قافیه هستند و تعداد ابیات آن از 15 تا 70 بیت و یا بیشتر می‌تواند باشد.  موضوع قصیده مدح و ستایش خداوند، امامان بزرگوار، اشخاص بزرگ، تعریف مسایل اجتماعی و اخلاقی و وصف طبیعت و… است. : مطلع، تغزل و نسیب و تشبیب، تخلص یا گریز، مدح و دعا و شریطه. ۱- : بیت اوّل قصیده را مطلع می‌نامند که باید در لفظ و معنی جذّاب و دلنشین باشد و دو مصرع آن هم قافیه باشد. ۲- : بیت‌های ابتدایی قصیده که به مدح و ستایش شخص یا معشوق و توصیف زیبایی‌های آن پرداخته باشد، تغزل نامیده می‌شود. در صورتی که در بیت های اول، شاعر به توصیف طبیعت و تداعی روزگار جوانی پرداخته باشد نیز، به آن تشبیب یا نسیب گویند. ۳- : تخلص، بیت یا بیت‌هایی است که شاعر بطور ماهرانه‌ای با استفاده از آن، برای خارج شدن از مقدمه و تغزل و وارد شدن به تنه اصلی قصیده، از آن استفاده می‌کند. ۴- : اصلی‌ترین بخش قصیده، تنه اصلی قصیده است که تمام مقصود و منظور شاعر را شامل می‌شود. این تنه معمولاً شامل مضامین و محتواست. ۵- : شاعران معمولاً در ابیات پایانی قصیده با ذکر شرط‌هایی برای ممدوح خود آرزوی دوام و بقا می‌کنند. ۶- : بیت آخر قصیده مقطع نام دارد که معمولاً شاعران درآن به هنرنمایی پرداخته، در انتخاب الفاظ و مفاهیم تلاش می‌نمایند. نمونه‌ای از قصیده از ملک‌الشعرا بهار : (دماوندیه 2) ای دیو سپید پای در بند ای گنبد گیتی ای دماوند از سیم به سر، یکی کله‌خود ز آهن به میان یکی کمربند تا چشم بشر نبیندت روی بنهفته به ابر ، چهر دلبند تا وارهی از دم ستوران وین مردم نحس دیو مانند با شیر سپهر بسته پیمان با اختر سعد کرده پیوند چون گشت زمین ز جور گردون سرد و سیه و خموش و آوند بنواخت ز خشم بر فلک مُشت آن مُشت تویی تو ، ای دماوند! تو مُشت درشت روزگاری از گردش قرن‌ها پس‌افکند ای مُشت زمین! بر آسمان شو بر ری بنواز ، ضربتی چند نی‌نی تو نه مُشت روزگاری ای کوه! نی‌ام ز گفته خرسند تو قلب فسرده‌ی زمینی از درد ، ورم نموده یک‌ چند تا درد و ورم فرو نشیند کافور بر آن ضماد کردند شو منفجر ای دل زمانه! وآن آتش خود نهفته مپسند خامش منشین سخن همی گوی افسرده مباش خوش همی خند پنهان مکن آتش درون را زین سوخته‌جان شنو یکی پند گر آتش دل نهفته داری سوزد جانت به جانْت سوگند بر ژرف دهانْت سخت بندی بر بسته سپهر زال پر فند من بند دهانْت برگشایم ور بگشایند بندم از بند از آتش دل برون فرستم برقی که بسوزد آن دهان‌بند من این کنم و بوَد که آید نزدیک تو این عمل خوشایند آزاد شوی و بر خروشی ماننده‌ی دیو جسته از بند هرّای تو افکند زلازل از نیشابور ، تا نهاوند وز برق تنوره‌ات بتابد ز البرز، اشعه تا به الوند ای مادر سر سپید بشنو این پند سیاه‌بخت فرزند: برکش ز سر این سپید معجر بنشین به یکی کبود اورند بگرای چو اژدهای گرزه ‌بخروش چو شرزه‌شیر ارغند ترکیبی ساز بی مماثل معجونی ساز بی‌همانند از نار و سعیر و گاز و گوگرد از دود و حمیم و صخره و گند از آتشِ آه خلقِ مظلوم و از شعله‌ی کیفر خداوند ابری بفرست بر سرِ ری بارانْش ز هول و بیم و آفند بشکن در ِ دوزخ و برون ریز بادافرهِ کفر کافری چند زآنگونه که بر مدینه‌ی عاد صَرصَر شرر عدم پراکند چونان که بشارسان «‌پمپی‌»‌ ولکان‌ ، اجل معلق افکند بفکن ز پی این اساس تزویر بگسل ز هم این نژاد و پیوند برکن ز بن این بنا که باید از ریشه ، بنای ظلم برکند زین بی‌خردان سفله بستان دادِ دلِ مردمِ خردمند. «ملک‌الشعرا بهار» آموزش عروض و قافیه سید محمدرضا شمس (ساقی) https://eitaa.com/arozghafie
آموزش عروض و قافیه سید محمدرضا شمس (ساقی) https://eitaa.com/arozghafie
: واژه‌ای عربی و در لغت به معنی «دو دو» و مربوط به کلمه‌ی مَثنی، با تلفظ (مَثنا) است. این نام‌گذاری به این دلیل است که هر بیت از مثنوی، دو قافیه‌ی مستقل دارد و متفاوت از بیت بعد است. مثنوی، با توجه به اینکه محدودیت سایر قالب‌ها را از نظر قافیه ندارد، می‌تواند تعداد بیت‌های بلندتری داشته باشد. مثنوی حداقل دو بیت دارد و حداکثری برای آن وجود ندارد. موضوع مثنوی : : شاهنامه فردوسی اسکندرنامه نظامی : بوستان سعدی : خسرو شیرین نظامی ویس و رامین فخرالدین اسعد گرگانی : مثنوی معنوی مولانا منطق الطیر عطار نیشابوری نمونه‌ای از مثنوی، مولانا : (نی‌نامه) بشنو از نی چون شکایت می‌کند از جدایی‌ها حکایت می‌کند از نیستان تا مرا ببریده‌اند در نفیرم مرد و زن نالیده‌اند سینه خواهم شرحه شرحه از فراق تا بگویم شرح درد اشتیاق هر کسی کو دور ماند از اصل خویش باز جوید روزگار وصل خویش من به هر جمعیتی نالان شدم جفت بدحالان و خوش‌حالان شدم هرکسی از ظنّ خود شد یار من از درون من نجست اسرار من سر من از ناله‌ی من دور نیست لیک چشم و گوش را آن نور نیست تن ز جان و جان ز تن مستور نیست لیک کس را دیدِ جان دستور نیست آتش است این بانگ نای و ، نیست باد هر که این آتش ندارد نیست باد آتش عشق است کاندر نی فتاد جوشش عشق است کاندر می فتاد نی حریف هرکه از یاری برید پرده‌هایش پرده‌های ما درید همچو نی زهری و تریاقی کی دید؟ همچو نی دمساز و مشتاقی کی دید؟ نی حدیث راه پر خون می‌کند قصه‌های عشق مجنون می‌کند مَحرم این هوش جز بیهوش نیست مر زبان را مشتری جز گوش نیست در غم ما روزها بیگاه شد روزها با سوزها همراه شد روزها گر رفت گو رو باک نیست تو بمان ای آنکه چون تو پاک نیست هر که جز ماهی ز آبش سیر شد هرکه بی روزی‌ست روزش دیر شد در نیابد حال پخته هیچ خام پس سخن کوتاه باید والسلام «مولانا» آموزش عروض و قافیه سید محمدرضا شمس (ساقی) https://eitaa.com/arozghafie
آموزش عروض و قافیه سید محمدرضا شمس (ساقی) https://eitaa.com/arozghafie
: در لغت به معنی پاره‌‌ی چیزی و در اصطلاح ، شعری است که از چند بیت هم‌وزن تشکیل شده و مصراع‌های زوج (دوم) آن هم‌قافیه‌اند در واقع شکل قرار گرفتن قافیه‌ها در «قطعه» همانند غزل و قصیده است اما با این تفاوت که در مصراع اول قافیه ندارد و فقط مصراع های دوم، چهارم، ششم تا آخر (مصراع‌های زوج) دارای قافیه هستند. و علت نام‌گذاری قطعه این است که شعری با قالب قطعه مانند آن است که از وسط یک قصیده برداشته شده باشد و در واقع قطعه‌ای از یک قصیده است. : موضوعات اخلاقی، پند و اندرز و ستایش و... که از آغاز تا انجام همگی به یکدیگر مربوط است و یک داستان را به رشته‌ی تحریر می‌کشد.. : تعداد ابیات قطعه ۲ بیت و حداکثر ۱۶ بیت است؛ اما قطعات مطول نیز بسیار است. قطعه سرایان مشهور، انوری، ابن یمین، پروین اعتصامی هستند و شاعران بزرگ دیگر که به این قالب شعر سروده‌اند عبارتند از : رودکی، خاقانی، سعدی، ایرج میرزا، فرخی یزدی. قدیمی‌ترین قطعه‌ها مربوط به ابن یمین است و از بین شاعران معاصر، پروین اعتصامی نیز بیشتر اشعارش را در قالب قطعه سروده است. پروین اعتصامی مناظره‌های زیادی در قالب قطعه دارد از قبیل مناظره‌ی «نخ و سوزن» ، «سیر و پیاز» و قطعه‌ی زیر که نمونه‌ای زیبا از قطعات اوست. محتسب، مستی به ره دید و گریبانش گرفت مست گفت: ای دوست! این پیراهن است، افسار نیست گفت: مستی، زآن سبب افتان و خیزان می‌روی گفت: جرم راه رفتن نیست، ره هموار نیست گفت: می‌باید تو را تا خانه‌ی قاضی برم گفت: رو صبح آی، قاضی نیمه‌شب بیدار نیست گفت: نزدیک است والی را سرای، آنجا شویم گفت: والی از کجا در خانه‌ی خَمّار نیست گفت: تا داروغه را گوییم، در مسجد به خواب گفت: مسجد خوابگاه مَردم بدکار نیست گفت: دیناری بده پنهان و خود را وارهان گفت: کار شرع، کارِ دِرهم و دینار نیست گفت: از بهر غرامت ، جامه‌ات بیرون کنم گفت: پوسیده‌ست، جز نقشی ز پود و تار نیست گفت: آگه نیستی؟ کز سر در افتادت کلاه گفت: در سر عقل باید، بی‌کلاهی عار نیست گفت: مِی بسیار خوردی، زآن چنین بیخود شدی گفت: ای بیهوده‌گو، حرف کم و بسیار نیست گفت: باید حد زند هشیار ِ مَردم ، مست را گفت: هشیاری بیار، اینجا کسی هشیار نیست. "بانو پروین اعتصامی" آموزش عروض و قافیه سید محمدرضا شمس (ساقی) https://eitaa.com/arozghafie
آموزش عروض و قافیه سید محمدرضا شمس (ساقی) https://eitaa.com/arozghafie
(چهارپاره) : از قالب‌های جدیدی است که همزمان با رواج شعر نو به‌وجود آمده است. مجموعه‌ای از دوبیتی‌هایی است که در کل یک شعر را می‌سازند. در میان اشعار کلاسیک فارسی، این قالب جدیدترین قالب بوده و پس از مشروطیت در ایران رواج یافته‌است. این قالب شعری از دوبیتی‌هایی با معنای منسجم تشکیل شده‌ است. با این تفاوت که بر خلاف دوبیتی، معمولاً مصرع‌های دوم و چهارم هم قافیه است. دوبیتی‌های تشکیل دهنده‌ی چارپاره از لحاظ قافیه با هم تفاوت دارند و از لحاظ وزن نیز کافی‌ست که مصراع‌ها هم‌وزن باشند. نمونه‌ای از قالب شعری    صبح یک روز نوبهاری بود روزی از روز های اول سال بچّه‌ها در کلاس جنگل سبز جمع بودند دور هم خوشحال بچّه‌ها گرم گفت و گو بودند باز هم در کلاس غوغا بود هر یکی برگ کوچکی در دست                باز انگار ، زنگ انشا بود تا معلّم ز گرد راه رسی گفت با چهره‌ای پر از خنده باز موضوع تازه‌ای داریم "آرزوی شما ، در آینده" شبنم روی برگ گل برخاست گفت: می‌خواهم آفتاب شوم ذرّه ذرّه به آسمان بروم ابر باشم، دوباره آب شوم دانه آرام بر زمین غلتید رفت و انشای کوچکش را خواند گفت: باغی بزرگ خواهم شد تا ابد سبز سبز خواهم ماند غنچه هم گفت گرچه دلتنگم مثل لبخند باز خواهم شد با نسیم بهار و بلبل باغ گرم راز و نیاز خواهم شد جوجه گنجشک گفت: می خواهم فارغ از سنگ بچه ها باشم روی هر شاخه جیک جیک کنم در دل آسمان رها باشم جوجه ی کوچک پرستو گفت: کاش با باد رهسپار شوم تا افق های دور کوچ کنم باز پیغمبر بهار شوم جوجه‌های کبوتران گفتند: کاش می‌شد کنار هم باشیم توی گلدسته‌های یک گنبد روز و شب زائر حرم باشیم زنگ تفریح را که زنجره زد باز هم در کلاس غوغا شد هر یک از بچّه‌ها به سویی رفت و معلّم ، دوباره تنها شد با خودش زیر لب چنین می‌گفت: آرزو هایتان چه رنگین است کاش روزی به کام خود برسید بچّه ها آرزوی من این است "زنده‌یاد دکتر قیصر امین‌پور" آموزش عروض و قافیه سید محمدرضا شمس (ساقی) https://eitaa.com/arozghafie