ادامهی #قافیه
#توضیح:
الف: هر مصوت بلند به تنهایی اساس قافیه قرار میگیرد مانند #مو ، #سبو
ب: هر مصوت با یک یا دو صامت بعدش اساس قافیه قرار میگیرد مانند #سَحر ، #سَر
#رَوی: آخرین حرف اصلی قافیه را «رَوی» ravi میگویند. به عنوان مثال در کلمات جام ، وام ، دام ، نام ، آرام ، حرف «م» #رَوی است.
#واج: به هر کدام از حروف و صداها یک واج گفته میشود
برای تعریف قافیه نیاز داریم واج ها را به دو دسته تقسیم کنیم: حروف (الف ب پ ...) و صداها یا حرکات (آ ای او ـَ ـِ ـُ )
"همسانی حرف #رَوی و حرکت ماقبل آن در دو کلمه، اساس قافیه را تشکیل میدهد"
یعنی در شعر پارسی برای قافیه کافیست تنها حرف #رَوی را تشخیص داده و حرکت ( آ ـ ای ـ او ـَ ـِ ـُ ) ماقبل آن را هم بررسی نماییم.
بنابر این تعریف، کلماتی مانند: #سر ، #پدر ، #بیشتر ، #خبر و... با توجه به همین قاعده قافیه بوده و حرف قافیه در آن " َر" میباشد!
تبصره 1: باید توجه شود در قافیه حروفی که بعد از حرف #رَوی می آیند باید عیناً تکرار شوند.
#مثال: #دوختیم و #افروختیم. حرف #رَوی : ت ، و حروف "یم" (الحاقی) است که عیناً تکرار میشود.
تبصره 2: نکتهی قابل توجه دیگر اینکه در قاعدهی کلی عنوان شده "حرف #رَوی و حرکت ماقبل آن" یکسان باشد ، بنابراین چنانچه حروف ساکنی قبل از حرف #رَوی بیاید باید عیناً تکرار شود.
مثال: #افروخت و #دوخت، که در اینجا #رَوی همان "ت" بوده و حروف ساکن "وخ" عیناً تکرار شدهاند، و حرکت ماقبل حرف #رَوی "ساکن" میباشد.
#سَر ، #پَر = قافیه: َر
#جان ، #جهان = قافیه: ان
#شیر ، #پیر = قافیه: یر (ایر)
#دَست ، #هَست = قافیه : َست ، قاعده و تبصره 2
#دوخت ، #افروخت = قافیه : ُوخت ، قاعده و تبصره 2
#راهت ، #چاهت = قافیه : اه ، قاعده و تبصره 1
#رنگم ، #سنگم = قافیه : َنگ ، قاعده و تبصره 1 و 2
نکاتی دیگر راجع به قافیه :
#نکته_اول :
گاهی حرکات یا صداها ( آ ای او ـَ ـِ ـُ ) خود در جایگاه "روی" در قافیه قرار میگیرند که در این صورت به تنهایی قافیه هستند
مثال:
ما و خدا : قافیه "آ"
سو ، سبو : قافیه "و"
که ، چه : قافیه " ـِ " (کسره) مثال:
هر كجا ذكر او بُوَد تو كهای
جمله تسليم كن بدو تو چهای
#نکته_دوم :
حرف آخر قافیه (رَوی) یا ساکن است یا متحرک.
اگر ساکن باشد دارای یازده قسم است که کم و بیش همگی با آنها آشنا هستند مانند: اثر، نگار، دوست، گریست...
اگر متحرک باشد دارای سه قسم است:
یک حرف متحرک: که، چه، به... (کِ ، چِ ، بِ ...)
دو حرف متحرک: بَرِ ،سَرِ
دو حرف متحرک طرفین حرف ساکن: قلبِ ، دستِ
حال با توجه به دانستن این نکته (رَوی متحرک) استثنایی (اضطرارات قافیه) را در رابطه با قافیه یادآوری خواهیم کرد:
کلماتی مانند:
مادَر / شاعِر
فَجر / هِجر
در اینگونه کلمات که حرف ماقبل رَوی همصدا نیستند را نیز به ندرت میتوان استفاده کرد اما از #عیوب_قافیه است که در آینده به آن میپردازیم.
حضرت حافظ:
شب وصلاست و طی شد نامهی هجر
سلامٌ فیهِ حتیٰ مطلع الفَجر
و یا غزلی از شیخ اجل:
هِشته /گذَشته
از عنبر و بنفشهی تو بر سر آمدست
آن موی مشکبوی که در پای هشتهای
من در بیان وصف تو حیران بماندهام
حدّیست حسن را و تو از حد گذشتهای
#نکته_سوم :
در شعر پارسی برعکس شعر عرب برای تعیین قافیه پسوندها و پیشوندها و حروف الحاقی لزوماً حذف نمیشوند!
در واقع با توجه به قافیههای انتخابی گاه ممکن است نیاز به حذف الحاقات نباشد و خود حروف الحاقی جزئی از قافیه باشند.
برای نمونه چنانچه قافیههای انتخابی کلماتی مانند: #قلم ، #قدم ، #متهم و... باشد آنگاه برای کلمهای مانند #تنم که از (تن + م) تشکیل شده نیازی به حذف "م" نیست و از نظر قافیه هم بلااشکال است؛ البته لازم به ذکر است تنها یک مورد در هر شعر مجازیم!
و یا طبق همین قاعده کلماتی مانند #ارزید ، #لرزید ، #پیچید ، #فهمید و... " #همقافیه هستند.
در جلسات بعد برای سهولت یادگیری تعدادی از قافیه ها را بارگذاری میکنم.
#آموزش_مبانی_دوازده
آموزش عروض و قافیه
سید محمدرضا شمس (ساقی)
https://eitaa.com/arozghafie
#همقافیهها
✅ این هم تعدادی از کلمات #همقافیه بر اساس حروف الفبا که میتواند در تقویت حافظه و ایجاد یک فکر و یا کاربرد واژهها به شاعران عزیز کمک کند.
#الف
اما – نجوا – فردا – دریا – صحرا - رویا – شیدا – دنیا- دارا – دانا- دعوا- رسوا- معنا – تنها- یکتاـ همتا- تینا- رعنا- شهلا- حاشا- اقوا- محیا- زیرا- عذرا- سارا- زهرا- لیلا- مینا- برپا- برجا- ویدا- مولا- سیما- آقا- پیدا- سودا- بگشا- فتوا- افزا- سرما- گرما- مارا- شبها- بیتا- عنقا- والا- بالا- زیبا- آیاـ یاراـ جانا- پهنا
تماشا- مسیحا- تمنا- شکوفا- تماشا- تبرا- تولا- مبرا – مجزا- محیّا- مسما- معما – هویدا – تسلا- تقاضا- درازا- فرادا- مدارا ـ گوارا ـ اولیا ـ انبیا
دعا- دوا- روا- سوا- بنا- ثنا- رضا- فضا- قضا- شفا – جلا- صدا- بیا- بلا- ندا- فرا- ورا- هدا- چرا- خدا- عصا- رها- جدا- خفا- صفا- شنا- سرا- فدا- فنا- بقا- خطا- جفا- ریا- صبا- مرا- عبا- قبا- گدا- ابا- ربا- ادا- حنا- کجا- نما- عطا- نوا- جزا- سزا –عزا- غذا- رجا- سخا- حیا- طلا- ها
کیمیا- آشنا- مرحبا- مبتلا- مقتدا- رهنما- افترا- انتها ـ اولیا
#بـ
عجب – ادب- سبب- رجب- ذهب- طلب- عرب- غضب- نسب- وهب- طرب-رطب – لقب
تب- شب- رب مشرب- عقرب- مذهب – مرکب – مکتب- مطلب- منصب- کوکب - مرکّب- مودّب – مرتب –
صواب- ثواب – سراب- کباب- حساب- عذاب- خراب- شراب- کتاب- جواب- طناب- حباب- عتاب- حجاب- شتاب- جناب- نقاب- خطاب- شهاب- سحاب – تراب- مجاب- گلاب-رکاب –شباب-عقاب تاب- خواب- آب- ناب- باب- یاب –قاب اجتناب – انتخاب- انتصاب – ارتکاب – انقلاب – التهاب- مستجاب- اضطراب- اکتساب-افتاب
مهتاب- توّاب- نوّاب – شاداب- آداب- ارباب- نایاب- محراب- اصحاب- پرتاب – اسباب-گرداب- دوّاب- سرداب- شبتاب
عجیب- غریب-قریب- رقیب –فریب- نهیب- نجیب- ادیب- جبیب- طبیب- خطیب – حسیب- شکیب سیب- عندلیب
آشوب – محبوب- مغلوب- مصلوب-معیوب- سرکوب- محجوب- منصوب- مکتوب- محسوب – مرطوب- مرغوب- مضروب غروب- خوب-وجوب- چوب
#تـ
نیست- چیست – کیست- زیست-بیست- لیست-ایست-بگریست – نگریست – عالیست –خالیست –جاریست
رحمت- نزهت- صحبت- حشمت- خلوت- حسرت- ظلمت- دولت- کثرت- قدمت- صحّت- همت- شوکت- نقمت- رفعت- مهلت- فرصت- غفلت- غیرت- سیرت- محنت- سرعت- علت- ذلت- خفت- دقت- منت- نصرت- صولت- نعمت- قسمت- کسوت- تهمت- زحمت- فطرت- عفت –تربت – غربت- سرعت – قیمت- رغبت- غیبت
قامت- طاعت – آیت- راحت- ساعت- عادت – غایت- ساحت
ملامت- سلامت- ندامت- شهامت- غرامت- قیامت- وخامت- کرامت – حجامت – جسارت – امامت - طهارت- حقارت- اسارت- عبارت- زیارت صداقت- رفاقت- حماقت- رسالت- عدالت- کسالت- اصالت- صلابت – نجابت- نیابت- قرابت- شفاعت- قناعت- شجاعت- برائت- قضاوت- قصاوت – عداوت- طراوت- تلاوت- سخاوت- سعادت- حسادت- ارادت- عبادت- عیادت- شهادت - اهانت- حظانت- حفاظت- دیانت – خیانت- شماتت- هدایت- حکایت- شکایت- نهایت- کفایت- حمایت- عنایت- روایت- سرایت – رضایت- رعایت - فضاحت –فصاحت – صراحت – ملاحت ـ کثافت- خباثت- ریاضت – شباهت - لطافت ـ ضیافت
طبیعت- غنیمت – طریقت- شریعت- عزیمت- حقیقت – بصیرت- مرمت – مشقت – مذمّت- محبت- مسرت – منیت- نصیحت-فضیلت-
عاقبت- عافیت- معذرت- منقبت- موهبت- معرفت- مغفرت- مشورت- تقویت- تسلیت- مرهمت- منزلت
مست – هست – بست – رست – جست – دست- شست – خست - شکست – پرست- نشست- گسست – خجست – الست- پیوست- تخت – رخت – درخت- سخت- لخت – بخت- تفت- نفت- رفت- سمت
گذشت – پلشت- دشت – گشت-
گفت – خفت- رفت- جفت- مفت – شنفت- نهفت- شکفت-
توست - جست - رست ـ شست- نخست
بهت ـ کشت ـ مشت ـ پشت
بهشت- سرشت- نوشت- کشت- زشت- خشت – سرنوشت –
شگفت- خرفت – گرفت – فرست
افراخت – پرداخت – بگداخت – بشناخت – ساخت – باخت- تاخت – انداخت – نواخت - گداخت
طابوت – طالوت – جالوت – مبحوت– مبسوت – طاغوت – شاتوت – قنوت – سکوت- سقوت
دوست- اوست ـ پوست ـ نکوست ـ آبروست
حیات- قنات – ثبات – فرات- نبات- صفات- برات- صرات - نجات- بیات- ذکات- صلات ـ برات - لات- التفات- احتیات ـ کلمات ـ درجات- مشکلات
#ـد
دود ـ زود- بود- رود- سود- جود- نبود ـ کبود ـ ستود- نمود- ربود- سرود- فرود- صعود ـ عمود- حسود- ورود- درود ـ زدود ـ ودود- گشود- شنود- شهود- وجود- سجود ـ فزود- موعود – مولود- مقصود ـ مشهود ـ مردود- مسعود- محمود ـ مطرود ـ مودود ـ خشنود ـ مسدود- موجود- آلود-معدود
شاد- باد- یاد- زاد- راد- داد- حاد- فریاد- آزاد- آباد- داماد- ایراد- امداد- تعداد- بیداد- افتاد- آحاد- فرهاد- فرزاد- خرداد – میلاد- میعاد- ارشاد-صیاد- جلاد- بنیاد-ایجاد- اضداد- سواد- زیاد- مراد- نهاد- عماد- مداد- مفاد- عناد- فتاد- کساد- ستاد- مباد- معاد- گشاد- اعتقاد- اعتماد- ازدیاد- ارتداد- اتحاد- انتقاد- فرستاد- پیشنهاد- استعداد- انعقاد
امید- جدید- رسید- دمید- نوید- مجید- فرید