آیه بامداد چهارشنبه :
#قرآن
.
سوره حجرات : وَ إِنْ طائِفَتانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُما
فَإِنْ بَغَتْ إِحْداهُما عَلَى الْأُخْرى فَقاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي
حَتَّى تَفِيءَ إِلى أَمْرِ اللَّهِ
فَإِنْ فاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُما بِالْعَدْلِ وَ أَقْسِطُوا
إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ «9»
.
و اگر دو گروه از #مؤمنان به نزاع و جنگ پرداختند، پس ميان آنان #صلح و آشتى برقرار كنيد.
سپس اگر يكى از دو گروه بر ديگرى تجاوز كرد، با متجاوز #بجنگيد
تا به فرمان خداوند بازگردد.
پس اگر متجاوز بازگشت (و دست از تجاوز برداشت)، ميان آن دو گروه به #عدالت صلح برقرار كنيد و عدالت ورزيد
كه خداوند عدالت پيشگان را دوست دارد.
.
نكته ها:
گرچه اقتضاى ايمان، دورى از نزاع و برخورد ميان مؤمنان است، امّا مؤمنان، معصوم نيستند كه خطايى از آنها سرنزند
و چه بسا گفتن جمله اى يا انجام كارى، موجب بروز درگيرى ميان آنان گردد.
بنابراين بايد آماده بود تا در صورت بروز چنين برخوردهايى، ضمن خاموش كردن آتش #فتنه، حقّ مظلوم پايمال نشود
و چنان با ظالم برخورد شود كه ديگر تجاوزى تكرار نگردد.
.
در حديث مىخوانيم: برادر دينى خود را خواه ظالم باشد يا مظلوم، يارى كن. اگر مظلوم است، در گرفتن حقّ و اگر ظالم است، در جلوگيرى از ظلم.
.
اين آيه، آيه اى است كه براى تلاوتش دو دست قطع شد.
در ماجراى جنگ #جمل، هر چند حضرت على عليه السلام مخالفان را از برپاكردن جنگ نهى فرمود،
امّا طرفداران عايشه گوش ندادند و حضرت به خداوند شكايت كرد كه مردم نافرمانى مىكنند.
آنگاه قرآن را به دست گرفت و فرمود: كيست كه آيه وَ إِنْ طائِفَتانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ ... را براى مردم بخواند؟
شخصى به نام مسلم مجاشعى گفت: من اين آيه را با صداى بلند مىخوانم. امام فرمود:
دستان تو را قطع و تو را شهيد خواهند كرد.
گفت: «هذا قليل فى ذات الله» شهادت من در راه خدا چيزى نيست.
آنگاه قرآن را به دست گرفت و در برابر لشگر عايشه ايستاد و مردم را به ايمان به خدا دعوت كرد تا شايد خونى ريخته نشود و جنگى صورت نگيرد،
اما آنان بر او حمله كردند و دست راست او را قطع كردند،
قرآن را به دست چپ گرفت، دست چپ او را نيز جدا كردند،
قرآن را به دندان گرفت، سرانجام اين تلاوت كننده قرآن را به شهادت رساندند.
حضرت على عليه السلام بعد از شهادت او دستور حمله داد.
آرى، ابتدا بايد با استناد به قرآن، اتمام حجّت نمود و سپس شجاعانه تا آخرين نفس در راه هدف مبارزه كرد.
پيامها:
1- ايجاد نزاع و درگيرى ميان مؤمنان، يك جرقّه است نه يك جريان،
موقّتى است نه دائمى.
«اقْتَتَلُوا» نشان از پديد آمدن نزاع است، نه دوام آن وگرنه مىفرمود: «يقتتلون»
2- مسلمانان در برابر يكديگر #مسئولند وبى تفاوتى در برابر درگيرى ها پذيرفته نيست. «فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُما»
3- براى آشتى دادن و برقرارى صلح ميان مسلمانان، بايد با سرعت و بدون تأخير قيام كنيم. (حرف فاء در «فَأَصْلِحُوا» نشانهى سرعت است)
4- اگر يكى از دو گروه درگير، ياغى گرى كرد، امّت اسلامى بايد بر ضدّ او بسيج شود. فَإِنْ بَغَتْ ... فَقاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي
5- براى برقرارى امنيّت و عدالت، حتّى اگر لازم شد بايد مسلمانان ياغى كشته شوند.
آرى، خون ياغى ارزش ندارد. فَإِنْ بَغَتْ ... فَقاتِلُوا ...
6- در برابر خشونت بايد خشونت به خرج داد. فَإِنْ بَغَتْ ... فَقاتِلُوا
7- در سركوب #ياغى، طفره نرويم و مسامحه نكنيم. «فَقاتِلُوا» (حرف «فاء» علامت تسريع است)
8- جنگ و قتال در اسلام، هدف مقدّس دارد. «حَتَّى تَفِيءَ إِلى أَمْرِ اللَّهِ»
9- مدّت مبارزه تا زمان رسيدن به هدف است، «حَتَّى تَفِيءَ إِلى أَمْرِ اللَّهِ»
و ساعت، ماه و تاريخ خاصّى ندارد.
مثل مدّت مراجعه بيمار به پزشك و مصرف دارو است كه تا زمان سلامتى بايد ادامه يابد.
10- در مبارزات اسلامى، هدفهاى شخصى، قومى، حزبى، يا #انتقام، خودنمائى و گرفتن زهر چشم از ديگران مطرح نيست،
بلكه هدف، برگشتن ياغى به راه خداست. «حَتَّى تَفِيءَ إِلى أَمْرِ اللَّهِ»
11- در مرحلهى درگيرى كه متجاوز معلوم نيست، بايد تلاش براى خاموش كردن اصل فتنه و ايجاد صلح باشد، «فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُما»
ولى در مرحلهى بعد كه متجاوز و ياغى شناخته شد، صلح بايد در سمت و سوى دفاع از مظلوم و گرفتن حقّ او از ظالم باشد. «فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُما بِالْعَدْلِ»
12- وظيفه مسلمانان در شرايط مختلف تفاوت دارد؛
گاهى اصلاح است و گاهى #جنگ.
(در اين آيه، هم كلمه «اصلحوا» دو بار آمده است و هم كلمه «قاتلوا»)
13- هر كجا طوفان غرائز و غضب و لغزشگاه خطرناكى بود، سفارشات پى درپى لازم است. بِالْعَدْلِ، أَقْسِطُوا ... يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ