آیات بامداد یکشنبه :
#قرآن
سوره دخان : وَ لَقَدْ فَتَنَّا قَبْلَهُمْ قَوْمَ فِرْعَوْنَ
وَ جاءَهُمْ رَسُولٌ كَرِيمٌ «17»
و همانا ما قبل از اين كفّار، قوم فرعون را آزموديم
و پيامبرِ با كرامتى به سراغشان آمد.
سوره دخان : أَنْ أَدُّوا إِلَيَّ عِبادَ اللَّهِ إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ «18»
( #موسى به آنان گفت: بنىاسرائيل، اين) بندگان خدا را به من واگذاريد
(تا آزادشان كرده و از استثمارشان نجات دهم) همانا من براى شما پيامبرى امين هستم.
نكتهها:
كلمه « #فتنه» در اصل به معناى قرار دادن طلا در كوره آتش است، تا از ناخالصىها تصفيه شود،
سپس براى هر نوع آزمايشِ سختى كه #جوهرهى انسان را نشان دهد بكار رفته است.
پيامها:
1- آمدن انبيا براى مردم نوعى آزمايش است تا مشخص شود چه كسانى حقّ را مىپذيرند
و چه كسانى لجاجت مىكنند. وَ لَقَدْ فَتَنَّا ... جاءَهُمْ رَسُولٌ
(شايد مراد اين باشد كه آزاد سازى مردم و ترك بهرهكشى و تحقير يكى از آزمايشات الهى نسبت به فرعونيان است.)
2- آزمايش الهى سنّتى مستمرّ و حتمى است. لَقَدْ فَتَنَّا ...
3- عبرتهاى تاريخ، هم دلدارى براى پيامبر است و هم تهديد براى كفّار. «قَبْلَهُمْ»
4- كسى را كه خداوند انتخاب مىكند، بايد از قبل لياقت و شايستگى لازم را داشته باشد. «كَرِيمٌ»
5- نجات مستضعفان از دست ستمگران، از وظايف انبياست.
«أَدُّوا إِلَيَّ عِبادَ اللَّهِ» (آرى استثمار و بهرهكشى از طبقه محروم،
بزرگترين فساد اجتماعى و اقتصادى است كه مبارزه با آن در رأس وظيفه انبياست.)
6- دست بندگان خدا بايد در دست اولياء خدا باشد. «أَدُّوا إِلَيَّ عِبادَ اللَّهِ»
7- مردم بنده خدايند، چرا فرعون آنان را به بندگى مىكشاند.
«أَدُّوا إِلَيَّ عِبادَ اللَّهِ»
8- رهبرى انبيا در راستاى منافع بشر است. «إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ»
9- در مواردى انسان بايد كمالات خود را مطرح كند. «إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ»
10- رمز موفقيّت در جامعه جلب اعتماد مردم است. «إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ»
11- امانت دارى در گرفتن وحى و رساندن آن از صفات ضرورى انبياست.
«رَسُولٌ أَمِينٌ»
12- درخواست رهايى بنىاسرائيل از سوى موسى بهخاطر وظيفه رسالت اوست
نه به خاطر حمايت از قوم و قبيله خود.
«أَدُّوا إِلَيَّ عِبادَ اللَّهِ إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ»
آیه بامداد یکشنبه :
#قرآن
.
سوره جاثيه : أَ فَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ ؟!
وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ عَلى عِلْمٍ
وَ خَتَمَ عَلى سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ
وَ جَعَلَ عَلى بَصَرِهِ غِشاوَةً
فَمَنْ يَهْدِيهِ مِنْ بَعْدِ اللَّهِ ؟
أَ فَلا تَذَكَّرُونَ «23»
.
پس آيا ديدى كسى را كه #هواى خويش را معبود خود قرار داده ؟!
و خداوند او را با وجود آگاهيش به بيراهه گذاشت
و بر گوش و قلبش مهر زد
و بر چشمش پرده اى نهاد.
پس بعد از خدا كيست كه او را #هدايت كند ؟
پس آيا پند نمى گيريد؟
نكته ها:
قرآن دربارهى دو گروه تعبير «خَتَمَ اللَّهُ» آورده است: يكى كفّار كه مىفرمايد: «خَتَمَ اللَّهُ عَلى قُلُوبِهِمْ وَ عَلى سَمْعِهِمْ»
و ديگرى #هواپرستان كه مىفرمايد: «خَتَمَ عَلى سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ»
.
مراد از هوى پرستى ناديده گرفتن وظيفه و پيروى از غريزه است.
هوى پرستى ، #ابزار شناخت را از كار مى اندازد، نه چشم حقيقت را مىبيند و نه گوش حقّ را مىشنود و نه دل درك صحيح دارد.
.
يكى از عوامل هوى پرستى، گرايش به مادّيات است. چنانكه در جاى ديگر مىخوانيم:
«أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ وَ اتَّبَعَ هَواهُ»
هوا پرستى اساس محنت هاست: «الهوى اس المحن» هوسها مركب #فتنه هاست.
«انما بدء وقوع الفتن اهواء تتبع» سرچشمهى فتنه ها، #پيروى از هوسهاست.
هوى پرستى مانع عدالت است. «فَلا تَتَّبِعُوا الْهَوى أَنْ تَعْدِلُوا»
سبب انحراف از راه خداست. «وَ لا تَتَّبِعِ الْهَوى فَيُضِلَّكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ»
سبب سقوط انسان است. «وَ اتَّبَعَ هَواهُ فَتَرْدى»
و در اين آيه مىخوانيم كه هوى پرستى سبب مهر خوردن بر گوش و دل است. «اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ ... وَ خَتَمَ عَلى سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ»
پيامها:
1- هوى پرستى نوعى شرك ، و هوى پرست سزاوار توبيخ است. «أَ فَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ»
2- با اينكه هوسها در درون است ولى بازتاب هوا پرستى در اعمال انسان هويداست. «أَ فَرَأَيْتَ»
3- انسان ذاتاً موجودى پرستشگر است
امّا در انتخاب معبود منحرف مىشود و به جاى خدا به سراغ هوسها مىرود. «اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ»
4- كيفر كسى كه خدا را رها كرده و به دنبال تمايلات نفسانى خود باشد آن است كه خداوند او را گمراه نمايد. «أَضَلَّهُ اللَّهُ»
5- اگر هوى پرستى حاكم شد، #علم از كارآيى مىافتد.
هوا پرستى حتّى دانشمندان را منحرف مىكند. «وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ عَلى عِلْمٍ»
6- گمراهى و كوردلى، نتیجه و كيفر الهى براى هوى پرستان است. اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ ... أَضَلَّهُ اللَّهُ ... خَتَمَ عَلى سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ
7- هوى پرستى، سبب مسدود شدن درهاى هدايت به روى انسان است. مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ ... فَمَنْ يَهْدِيهِ
8- جز هدايت الهى، هر راهى به ضلالت مى انجامد. «فَمَنْ يَهْدِيهِ مِنْ بَعْدِ اللَّهِ»
آیه بامداد دوشنبه :
#قرآن
.
سوره حجرات : يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ جاءَكُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا
أَنْ تُصِيبُوا قَوْماً بِجَهالَةٍ
فَتُصْبِحُوا عَلى ما فَعَلْتُمْ نادِمِينَ «6»
.
اى كسانىكه ايمان آورده ايد! اگر #فاسقى براى شما خبرى مهم آورد ، #تحقيق كنيد،
مبادا (از روى زودباورى و شتابزدگى تصميم بگيريد و) ناآگاهانه به گروهى آسيب رسانيد،
سپس از كردهى خود #پشيمان شويد.
.
نكته ها:
بر اساس روايات متعدّد از طرق شيعه و سنّى، اين آيه درباره وليدبن عقبه نازل شده است.
زيرا پيامبر او را براى جمع آورى زكات از قبيله بنى مصطلق اعزام داشت،
امّا از آنجا كه ميان او و اين قبيله در دوران جاهليّت، خصومتى شديد بود،
هنگامى كه اهل قبيله به استقبال او مى آمدند، گمان كرد كه به قصد كشتن او آمده اند.
لذا جلوتر نرفت و نزد پيامبر بازگشت و خبر داد كه مردم از پرداخت زكات خوددارى كرده اند.
آيه فوق نازل شد و در مورد خبر فاسق دستور تحقيق داد.
.
امام #حسين عليه السلام در احتجاجى كه با وليد بن عقبه داشت فرمود:
به خدا سوگند من تو را در دشمنى ات با علىّ بن ابىطالب عليهما السلام ملامت نمىكنم،
زيرا خداوند، على را مؤمن و تو را فاسق خوانده است !
سپس آيه فوق را تلاوت كردند.
.
سؤال: در اين آيه دستور تحقيق و بررسى آمده،
ولى درآيهى 12 همين سوره، تجسّس، حرام شمرده شده است،
آيا مىشود تحقيق و تفحّص، هم حرام باشد و هم واجب؟
پاسخ: آنجا كه تجسّس حرام است، دربارهى رفتار شخصىِ مردم است كه ربطى به زندگى اجتماعى ندارد،
ولى آنجا كه واجب است، موردى است كه به جامعه مربوط است و مىخواهيم بر اساس آن، اقدام و عملى انجام دهيم
كه اگر به خاطر احترام فرد، تحقيق و بررسى نكنيم ممكن است جامعه در معرض فتنه و آشوب قرار گيرد.
.
فسق چيست و فاسق كيست؟
«فسق» در لغت به معناى #خارج شدن است و در اصطلاح قرآنى، به خارج شدن از راه مستقيم گفته مىشود.
اين كلمه در برابر عدالت به كار مىرود و فاسق به كسى گويند كه مرتكب گناه كبيرهاى شود و توبه نكند.
واژه «فسق»، در قالبهاى گوناگون، پنجاه و چهار بار در قرآن آمده و در موضوعات و مصاديق مختلفى به كار رفته است
پيامها:
1- افراد مؤمن بايد اهل تحقيق و بررسى باشند، نه افرادى #زودباور و سطحىنگر.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ... فَتَبَيَّنُوا
2- همهى اصحاب پيامبر عادل نبوده اند، بلكه در ميان آنان افراد فاسق و منافق نيز بودهاند. «إِنْ جاءَكُمْ فاسِقٌ»
3- افشاگرى و رسوا كردن افرادى كه كارشان سبب فتنه است، مانعى ندارد.
«إِنْ جاءَكُمْ فاسِقٌ»
4- زمينه فتنه دو چيز است: تلاش فاسق، زودباورى مؤمن. الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ جاءَكُمْ فاسِقٌ ... فَتَبَيَّنُوا
5- اصل در اسلام، اعتماد به مردم است، امّا حساب كسى كه فسق او بر همه روشن شد، از افراد عادّى جداست. إِنْ جاءَكُمْ فاسِقٌ ... فَتَبَيَّنُوا
6- افراد فاسق، در صدد ترويج اخبار دروغ و نوعى #شايعه پراكنى هستند. «جاءَكُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ»
7- ايمان، با خوش باورى سازگار نيست. آمَنُوا ... فَتَبَيَّنُوا
8- تحقيق وبررسى را به تأخير نيندازيد. «فَتَبَيَّنُوا» (حرف «فاء» نشانهى اقدام سريع است)
9- گاهى فاسق راست مىگويد، بنابراين نبايد همه جا سخن او را #تكذيب كرد، بلكه بايد تحقيق شود. «فَتَبَيَّنُوا»
10- جامعه اسلامى، در معرض تهاجم خبرى است و مردم بايد هوشيار باشند.
إِنْ جاءَكُمْ ... فَتَبَيَّنُوا
11- در مديريّت، بايد علاج واقعه را قبل از وقوع كرد. ابتدا تحقيق و سپس اقدام كنيم. «فَتَبَيَّنُوا أَنْ تُصِيبُوا قَوْماً بِجَهالَةٍ»
12- بيان فلسفه و رمز و راز احكام الهى، انگيزهى مردم را براى انجام دستورات زياد مىكند. (فلسفه تحقيق، دورى از ايجاد فتنه است.) «فَتَبَيَّنُوا أَنْ تُصِيبُوا»
13- يكى از اهداف خبرگزارىهاى فاسق، ايجاد #فتنه و بهم زدن امنيّت نظام است. «أَنْ تُصِيبُوا قَوْماً بِجَهالَةٍ»
14- اقدام بر اساس يك گزارش بررسى نشده، مىتواند جامعه اى را به نابودى بكشاند. «أَنْ تُصِيبُوا قَوْماً»
15- اقدام #عجولانه و بدون بررسى و تحقيق، نوعى جهالت است. «بِجَهالَةٍ»
16- عمل به دستورات الهى، مانع پشيمانى است. تحقيق كنيم تا مبادا پشيمان شويم. فَتَبَيَّنُوا ... نادِمِينَ
17- پايان كار نسنجيده، پشيمانى است. «نادِمِينَ»
آیه بامداد چهارشنبه :
#قرآن
.
سوره حجرات : وَ إِنْ طائِفَتانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُما
فَإِنْ بَغَتْ إِحْداهُما عَلَى الْأُخْرى فَقاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي
حَتَّى تَفِيءَ إِلى أَمْرِ اللَّهِ
فَإِنْ فاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُما بِالْعَدْلِ وَ أَقْسِطُوا
إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ «9»
.
و اگر دو گروه از #مؤمنان به نزاع و جنگ پرداختند، پس ميان آنان #صلح و آشتى برقرار كنيد.
سپس اگر يكى از دو گروه بر ديگرى تجاوز كرد، با متجاوز #بجنگيد
تا به فرمان خداوند بازگردد.
پس اگر متجاوز بازگشت (و دست از تجاوز برداشت)، ميان آن دو گروه به #عدالت صلح برقرار كنيد و عدالت ورزيد
كه خداوند عدالت پيشگان را دوست دارد.
.
نكته ها:
گرچه اقتضاى ايمان، دورى از نزاع و برخورد ميان مؤمنان است، امّا مؤمنان، معصوم نيستند كه خطايى از آنها سرنزند
و چه بسا گفتن جمله اى يا انجام كارى، موجب بروز درگيرى ميان آنان گردد.
بنابراين بايد آماده بود تا در صورت بروز چنين برخوردهايى، ضمن خاموش كردن آتش #فتنه، حقّ مظلوم پايمال نشود
و چنان با ظالم برخورد شود كه ديگر تجاوزى تكرار نگردد.
.
در حديث مىخوانيم: برادر دينى خود را خواه ظالم باشد يا مظلوم، يارى كن. اگر مظلوم است، در گرفتن حقّ و اگر ظالم است، در جلوگيرى از ظلم.
.
اين آيه، آيه اى است كه براى تلاوتش دو دست قطع شد.
در ماجراى جنگ #جمل، هر چند حضرت على عليه السلام مخالفان را از برپاكردن جنگ نهى فرمود،
امّا طرفداران عايشه گوش ندادند و حضرت به خداوند شكايت كرد كه مردم نافرمانى مىكنند.
آنگاه قرآن را به دست گرفت و فرمود: كيست كه آيه وَ إِنْ طائِفَتانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ ... را براى مردم بخواند؟
شخصى به نام مسلم مجاشعى گفت: من اين آيه را با صداى بلند مىخوانم. امام فرمود:
دستان تو را قطع و تو را شهيد خواهند كرد.
گفت: «هذا قليل فى ذات الله» شهادت من در راه خدا چيزى نيست.
آنگاه قرآن را به دست گرفت و در برابر لشگر عايشه ايستاد و مردم را به ايمان به خدا دعوت كرد تا شايد خونى ريخته نشود و جنگى صورت نگيرد،
اما آنان بر او حمله كردند و دست راست او را قطع كردند،
قرآن را به دست چپ گرفت، دست چپ او را نيز جدا كردند،
قرآن را به دندان گرفت، سرانجام اين تلاوت كننده قرآن را به شهادت رساندند.
حضرت على عليه السلام بعد از شهادت او دستور حمله داد.
آرى، ابتدا بايد با استناد به قرآن، اتمام حجّت نمود و سپس شجاعانه تا آخرين نفس در راه هدف مبارزه كرد.
پيامها:
1- ايجاد نزاع و درگيرى ميان مؤمنان، يك جرقّه است نه يك جريان،
موقّتى است نه دائمى.
«اقْتَتَلُوا» نشان از پديد آمدن نزاع است، نه دوام آن وگرنه مىفرمود: «يقتتلون»
2- مسلمانان در برابر يكديگر #مسئولند وبى تفاوتى در برابر درگيرى ها پذيرفته نيست. «فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُما»
3- براى آشتى دادن و برقرارى صلح ميان مسلمانان، بايد با سرعت و بدون تأخير قيام كنيم. (حرف فاء در «فَأَصْلِحُوا» نشانهى سرعت است)
4- اگر يكى از دو گروه درگير، ياغى گرى كرد، امّت اسلامى بايد بر ضدّ او بسيج شود. فَإِنْ بَغَتْ ... فَقاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي
5- براى برقرارى امنيّت و عدالت، حتّى اگر لازم شد بايد مسلمانان ياغى كشته شوند.
آرى، خون ياغى ارزش ندارد. فَإِنْ بَغَتْ ... فَقاتِلُوا ...
6- در برابر خشونت بايد خشونت به خرج داد. فَإِنْ بَغَتْ ... فَقاتِلُوا
7- در سركوب #ياغى، طفره نرويم و مسامحه نكنيم. «فَقاتِلُوا» (حرف «فاء» علامت تسريع است)
8- جنگ و قتال در اسلام، هدف مقدّس دارد. «حَتَّى تَفِيءَ إِلى أَمْرِ اللَّهِ»
9- مدّت مبارزه تا زمان رسيدن به هدف است، «حَتَّى تَفِيءَ إِلى أَمْرِ اللَّهِ»
و ساعت، ماه و تاريخ خاصّى ندارد.
مثل مدّت مراجعه بيمار به پزشك و مصرف دارو است كه تا زمان سلامتى بايد ادامه يابد.
10- در مبارزات اسلامى، هدفهاى شخصى، قومى، حزبى، يا #انتقام، خودنمائى و گرفتن زهر چشم از ديگران مطرح نيست،
بلكه هدف، برگشتن ياغى به راه خداست. «حَتَّى تَفِيءَ إِلى أَمْرِ اللَّهِ»
11- در مرحلهى درگيرى كه متجاوز معلوم نيست، بايد تلاش براى خاموش كردن اصل فتنه و ايجاد صلح باشد، «فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُما»
ولى در مرحلهى بعد كه متجاوز و ياغى شناخته شد، صلح بايد در سمت و سوى دفاع از مظلوم و گرفتن حقّ او از ظالم باشد. «فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُما بِالْعَدْلِ»
12- وظيفه مسلمانان در شرايط مختلف تفاوت دارد؛
گاهى اصلاح است و گاهى #جنگ.
(در اين آيه، هم كلمه «اصلحوا» دو بار آمده است و هم كلمه «قاتلوا»)
13- هر كجا طوفان غرائز و غضب و لغزشگاه خطرناكى بود، سفارشات پى درپى لازم است. بِالْعَدْلِ، أَقْسِطُوا ... يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ
آیات بامداد چهارشنبه :
#قرآن
.
سوره ذاريات : يَسْئَلُونَ أَيَّانَ يَوْمُ الدِّينِ «12»
سوره ذاريات : يَوْمَ هُمْ عَلَى النَّارِ يُفْتَنُونَ «13»
مىپرسند روز #جزا چه وقت است.
روزى است كه آنها بر آتش سوزانده مىشوند !
.
سوره ذاريات : ذُوقُوا فِتْنَتَكُمْ هذَا الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تَسْتَعْجِلُونَ «14»
.
(به آنان گفته مىشود:) عذابتان را #بچشيد، اين همان عذابى است كه درباره آن عجله داشتيد.
.
نكته ها:
« #فتنه» در اصل به معناى گداختن طلا و نقره در آتش براى #جداسازى خالص از ناخالصى هاى آن است
و در اينجا به معناى شدّت عذاب كفّار است.
منكران، به انبيا مىگفتند: «فَأْتِنا بِما تَعِدُنا»* آن عذابى كه خبر مىدادى براى ما بياور.
در اينجا قرآن مىفرمايد: اين همان عذابى است كه آن را با عجله درخواست مىكرديد !
.
سيماى دوزخيان منحرف:
تناقض گويى مىكنند، «لَفِي قَوْلٍ مُخْتَلِفٍ»
از حقّ روى مىگردانند، «يُؤْفَكُ عَنْهُ مَنْ أُفِكَ»
در سهو و اشتباه غرق مىشوند،«فِي غَمْرَةٍ ساهُونَ»
نظام فكرى خود را بر حدسيّات استوار مىسازند، «الْخَرَّاصُونَ»
پندارهاى بى اساس و سؤالات نابجا دارند
و در تحقق وعده هاى الهى شتاب مى ورزند. «يَسْئَلُونَ أَيَّانَ يَوْمُ الدِّينِ»
پيامها:
1- پرسيدن براى فهميدن، مانعى ندارد،
امّا اگر براى بهانه جويى و انكار حقيقت باشد، قابل توبيخ است. «يَسْئَلُونَ»
2- ندانستن جزئيات، دليل نپذيرفتن اصول نيست.
گروهى به خاطر ندانستن زمان قيامت، از پذيرفتن اصل #معاد سر باز مىزنند. «يَسْئَلُونَ أَيَّانَ يَوْمُ الدِّينِ»
3- با كسانى كه در صدد انكار حقايقند، بايد با قاطعيّت برخورد كرد. «يَوْمَ هُمْ عَلَى النَّارِ يُفْتَنُونَ»
4- كيفر قيامت، ساخته دست خود انسان است. «ذُوقُوا فِتْنَتَكُمْ»
5- كفّار، با آتش ، عذاب جسمى مىشوند
و با خطاب «ذوقوا» عذاب روحى.
«النَّارِ- ذُوقُوا»