eitaa logo
مسجدالرسول(ص) میدان راهنمایی
150 دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
321 ویدیو
2 فایل
این کانال بمنظور اطلاع رسانی کلیه فعالیتهای فرهنگی ، تربیتی ،آموزشی ،اردویی و .. مسجدالرسول(ص) تشکیل گردیده است. یاعلی
مشاهده در ایتا
دانلود
آیات بامداد یکشنبه : سوره دخان‏ : وَ لَقَدْ فَتَنَّا قَبْلَهُمْ قَوْمَ فِرْعَوْنَ وَ جاءَهُمْ رَسُولٌ كَرِيمٌ «17» و همانا ما قبل از اين كفّار، قوم فرعون را آزموديم و پيامبرِ با كرامتى به سراغشان آمد. سوره دخان‏ : أَنْ أَدُّوا إِلَيَّ عِبادَ اللَّهِ إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ «18» ( به آنان گفت: بنى‏اسرائيل، اين) بندگان خدا را به من واگذاريد (تا آزادشان كرده و از استثمارشان نجات دهم) همانا من براى شما پيامبرى امين هستم. نكته‏ها: كلمه « » در اصل به معناى قرار دادن طلا در كوره آتش است، تا از ناخالصى‏ها تصفيه شود، سپس براى هر نوع آزمايشِ سختى كه ‏ى انسان را نشان دهد بكار رفته است. پيام‏ها: 1- آمدن انبيا براى مردم نوعى آزمايش است تا مشخص شود چه كسانى حقّ را مى‏پذيرند و چه كسانى لجاجت مى‏كنند. وَ لَقَدْ فَتَنَّا ... جاءَهُمْ رَسُولٌ‏ (شايد مراد اين باشد كه آزاد سازى مردم و ترك بهره‏كشى و تحقير يكى از آزمايشات الهى نسبت به فرعونيان است.) 2- آزمايش الهى سنّتى مستمرّ و حتمى است. لَقَدْ فَتَنَّا ... 3- عبرت‏هاى تاريخ، هم دلدارى براى پيامبر است و هم تهديد براى كفّار. «قَبْلَهُمْ» 4- كسى را كه خداوند انتخاب مى‏كند، بايد از قبل لياقت و شايستگى لازم را داشته باشد. «كَرِيمٌ» 5- نجات مستضعفان از دست ستمگران، از وظايف انبياست. «أَدُّوا إِلَيَّ عِبادَ اللَّهِ» (آرى استثمار و بهره‏كشى از طبقه محروم، بزرگ‏ترين فساد اجتماعى و اقتصادى است كه مبارزه با آن در رأس وظيفه انبياست.) 6- دست بندگان خدا بايد در دست اولياء خدا باشد. «أَدُّوا إِلَيَّ عِبادَ اللَّهِ» 7- مردم بنده خدايند، چرا فرعون آنان را به بندگى مى‏كشاند. «أَدُّوا إِلَيَّ عِبادَ اللَّهِ» 8- رهبرى انبيا در راستاى منافع بشر است. «إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ» 9- در مواردى انسان بايد كمالات خود را مطرح كند. «إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ» 10- رمز موفقيّت در جامعه جلب اعتماد مردم است. «إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ» 11- امانت دارى در گرفتن وحى و رساندن آن از صفات ضرورى انبياست. «رَسُولٌ أَمِينٌ» 12- درخواست رهايى بنى‏اسرائيل از سوى موسى به‏خاطر وظيفه رسالت اوست نه به خاطر حمايت از قوم و قبيله خود. «أَدُّوا إِلَيَّ عِبادَ اللَّهِ إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ»
آیه بامداد یکشنبه : . سوره جاثيه‏ : أَ فَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ ؟! وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ عَلى‏ عِلْمٍ وَ خَتَمَ عَلى‏ سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ وَ جَعَلَ عَلى‏ بَصَرِهِ غِشاوَةً فَمَنْ يَهْدِيهِ مِنْ بَعْدِ اللَّهِ ؟ أَ فَلا تَذَكَّرُونَ «23» . پس آيا ديدى كسى را كه خويش را معبود خود قرار داده ؟! و خداوند او را با وجود آگاهيش به بيراهه گذاشت و بر گوش و قلبش مهر زد و بر چشمش پرده ‏اى نهاد. پس بعد از خدا كيست كه او را كند ؟ پس آيا پند نمى ‏گيريد؟ نكته ‏ها: قرآن درباره‏ى دو گروه تعبير «خَتَمَ اللَّهُ» آورده است: يكى كفّار كه مى‏فرمايد: «خَتَمَ اللَّهُ عَلى‏ قُلُوبِهِمْ وَ عَلى‏ سَمْعِهِمْ» و ديگرى كه مى‏فرمايد: «خَتَمَ عَلى‏ سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ» . مراد از هوى ‏پرستى ناديده گرفتن وظيفه و پيروى از غريزه است. هوى پرستى ، شناخت را از كار مى ‏اندازد، نه چشم حقيقت را مى‏بيند و نه گوش حقّ را مى‏شنود و نه دل درك صحيح دارد. . يكى از عوامل هوى پرستى، گرايش به مادّيات است. چنانكه در جاى ديگر مى‏خوانيم: «أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ وَ اتَّبَعَ هَواهُ» هوا پرستى اساس محنت ‏هاست: «الهوى اس المحن» هوسها مركب ‏هاست. «انما بدء وقوع الفتن اهواء تتبع» سرچشمه‏ى فتنه ‏ها، از هوس‏هاست. هوى پرستى مانع عدالت است. «فَلا تَتَّبِعُوا الْهَوى‏ أَنْ تَعْدِلُوا» سبب انحراف از راه خداست. «وَ لا تَتَّبِعِ الْهَوى‏ فَيُضِلَّكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ» سبب سقوط انسان است. «وَ اتَّبَعَ هَواهُ فَتَرْدى‏» و در اين آيه مى‏خوانيم كه هوى‏ پرستى سبب مهر خوردن بر گوش و دل است. «اتَّخَذَ إِلهَهُ‏ هَواهُ‏ ... وَ خَتَمَ عَلى‏ سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ» پيام‏ها: 1- هوى پرستى نوعى شرك ، و هوى‏ پرست سزاوار توبيخ است. «أَ فَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ» 2- با اينكه هوس‏ها در درون است ولى بازتاب هوا پرستى در اعمال انسان هويداست. «أَ فَرَأَيْتَ» 3- انسان ذاتاً موجودى پرستش‏گر است امّا در انتخاب معبود منحرف مى‏شود و به جاى خدا به سراغ هوس‏ها مى‏رود. «اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ» 4- كيفر كسى كه خدا را رها كرده و به دنبال تمايلات نفسانى خود باشد آن است كه خداوند او را گمراه نمايد. «أَضَلَّهُ اللَّهُ» 5- اگر هوى پرستى حاكم شد، از كارآيى مى‏افتد. هوا پرستى حتّى دانشمندان را منحرف مى‏كند. «وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ عَلى‏ عِلْمٍ» 6- گمراهى و كوردلى، نتیجه و كيفر الهى براى هوى‏ پرستان است. اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ‏ ... أَضَلَّهُ اللَّهُ‏ ... خَتَمَ عَلى‏ سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ‏ 7- هوى پرستى، سبب مسدود شدن درهاى هدايت به روى انسان است. مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ‏ ... فَمَنْ يَهْدِيهِ‏ 8- جز هدايت الهى، هر راهى به ضلالت مى ‏انجامد. «فَمَنْ يَهْدِيهِ مِنْ بَعْدِ اللَّهِ»
آیه بامداد دوشنبه : . سوره حجرات : يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ جاءَكُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا أَنْ تُصِيبُوا قَوْماً بِجَهالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلى‏ ما فَعَلْتُمْ نادِمِينَ «6» . اى كسانى‏كه ايمان آورده ‏ايد! اگر براى شما خبرى مهم آورد ، كنيد، مبادا (از روى زودباورى و شتاب‏زدگى تصميم بگيريد و) ناآگاهانه به گروهى آسيب رسانيد، سپس از كرده‏ى خود شويد. . نكته ‏ها: بر اساس روايات متعدّد از طرق شيعه و سنّى، اين آيه درباره وليدبن عقبه نازل شده است. زيرا پيامبر او را براى جمع ‏آورى زكات از قبيله بنى مصطلق اعزام داشت، امّا از آنجا كه ميان او و اين قبيله در دوران جاهليّت، خصومتى شديد بود، هنگامى كه اهل قبيله به استقبال او مى ‏آمدند، گمان كرد كه به قصد كشتن او آمده ‏اند. لذا جلوتر نرفت و نزد پيامبر بازگشت و خبر داد كه مردم از پرداخت زكات خوددارى كرده ‏اند. آيه فوق نازل شد و در مورد خبر فاسق دستور تحقيق داد. . امام عليه السلام در احتجاجى كه با وليد بن عقبه داشت فرمود: به خدا سوگند من تو را در دشمنى‏ ات با علىّ‏ بن ابى‏طالب عليهما السلام ملامت نمى‏كنم، زيرا خداوند، على را مؤمن و تو را فاسق خوانده است ! سپس آيه فوق را تلاوت كردند. . سؤال: در اين آيه دستور تحقيق و بررسى آمده، ولى درآيه‏ى 12 همين سوره، تجسّس، حرام شمرده شده است، آيا مى‏شود تحقيق و تفحّص، هم حرام باشد و هم واجب؟ پاسخ: آنجا كه تجسّس حرام است، درباره‏ى رفتار شخصىِ مردم است كه ربطى به زندگى اجتماعى ندارد، ولى آنجا كه واجب است، موردى است كه به جامعه مربوط است و مى‏خواهيم بر اساس آن، اقدام و عملى انجام دهيم كه اگر به خاطر احترام فرد، تحقيق و بررسى نكنيم ممكن است جامعه در معرض فتنه و آشوب قرار گيرد. . فسق چيست و فاسق كيست؟ «فسق» در لغت به معناى شدن است و در اصطلاح قرآنى، به خارج شدن از راه مستقيم گفته مى‏شود. اين كلمه در برابر عدالت به كار مى‏رود و فاسق به كسى گويند كه مرتكب گناه كبيره‏اى شود و توبه نكند. واژه «فسق»، در قالب‏هاى گوناگون، پنجاه و چهار بار در قرآن آمده و در موضوعات و مصاديق مختلفى به كار رفته است پيام‏ها: 1- افراد مؤمن بايد اهل تحقيق و بررسى باشند، نه افرادى و سطحى‏نگر. يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ... فَتَبَيَّنُوا 2- همه‏ى اصحاب پيامبر عادل نبوده ‏اند، بلكه در ميان آنان افراد فاسق و منافق نيز بوده‏اند. «إِنْ جاءَكُمْ فاسِقٌ» 3- افشاگرى و رسوا كردن افرادى كه كارشان سبب فتنه است، مانعى ندارد. «إِنْ جاءَكُمْ فاسِقٌ» 4- زمينه فتنه دو چيز است: تلاش فاسق، زودباورى مؤمن. الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ جاءَكُمْ فاسِقٌ‏ ... فَتَبَيَّنُوا 5- اصل در اسلام، اعتماد به مردم است، امّا حساب كسى كه فسق او بر همه روشن شد، از افراد عادّى جداست. إِنْ جاءَكُمْ فاسِقٌ‏ ... فَتَبَيَّنُوا 6- افراد فاسق، در صدد ترويج اخبار دروغ و نوعى پراكنى هستند. «جاءَكُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ» 7- ايمان، با خوش‏ باورى سازگار نيست. آمَنُوا ... فَتَبَيَّنُوا 8- تحقيق وبررسى را به تأخير نيندازيد. «فَتَبَيَّنُوا» (حرف «فاء» نشانه‏ى اقدام سريع است) 9- گاهى فاسق راست مى‏گويد، بنابراين نبايد همه جا سخن او را كرد، بلكه بايد تحقيق شود. «فَتَبَيَّنُوا» 10- جامعه اسلامى، در معرض تهاجم خبرى است و مردم بايد هوشيار باشند. إِنْ جاءَكُمْ‏ ... فَتَبَيَّنُوا 11- در مديريّت، بايد علاج واقعه را قبل از وقوع كرد. ابتدا تحقيق و سپس اقدام كنيم. «فَتَبَيَّنُوا أَنْ تُصِيبُوا قَوْماً بِجَهالَةٍ» 12- بيان فلسفه و رمز و راز احكام الهى، انگيزه‏ى مردم را براى انجام دستورات زياد مى‏كند. (فلسفه تحقيق، دورى از ايجاد فتنه است.) «فَتَبَيَّنُوا أَنْ تُصِيبُوا» 13- يكى از اهداف خبرگزارى‏هاى فاسق، ايجاد و بهم زدن امنيّت نظام است. «أَنْ تُصِيبُوا قَوْماً بِجَهالَةٍ» 14- اقدام بر اساس يك گزارش بررسى نشده، مى‏تواند جامعه ‏اى را به نابودى بكشاند. «أَنْ تُصِيبُوا قَوْماً» 15- اقدام و بدون بررسى و تحقيق، نوعى جهالت است. «بِجَهالَةٍ» 16- عمل به دستورات الهى، مانع پشيمانى است. تحقيق كنيم تا مبادا پشيمان شويم. فَتَبَيَّنُوا ... نادِمِينَ‏ 17- پايان كار نسنجيده، پشيمانى است. «نادِمِينَ»
آیه بامداد چهارشنبه : . سوره حجرات : وَ إِنْ طائِفَتانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُما فَإِنْ بَغَتْ إِحْداهُما عَلَى الْأُخْرى‏ فَقاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّى تَفِي‏ءَ إِلى‏ أَمْرِ اللَّهِ فَإِنْ فاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُما بِالْعَدْلِ وَ أَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ «9» . و اگر دو گروه از به نزاع و جنگ پرداختند، پس ميان آنان و آشتى برقرار كنيد. سپس اگر يكى از دو گروه بر ديگرى تجاوز كرد، با متجاوز تا به فرمان خداوند بازگردد. پس اگر متجاوز بازگشت (و دست از تجاوز برداشت)، ميان آن دو گروه به صلح برقرار كنيد و عدالت ورزيد كه خداوند عدالت‏ پيشگان را دوست دارد. . نكته ‏ها: گرچه اقتضاى ايمان، دورى از نزاع و برخورد ميان مؤمنان است، امّا مؤمنان، معصوم نيستند كه خطايى از آنها سرنزند و چه بسا گفتن جمله ‏اى يا انجام كارى، موجب بروز درگيرى ميان آنان گردد. بنابراين بايد آماده بود تا در صورت بروز چنين برخوردهايى، ضمن خاموش كردن آتش ، حقّ مظلوم پايمال نشود و چنان با ظالم برخورد شود كه ديگر تجاوزى تكرار نگردد. . در حديث مى‏خوانيم: برادر دينى خود را خواه ظالم باشد يا مظلوم، يارى كن. اگر مظلوم است، در گرفتن حقّ و اگر ظالم است، در جلوگيرى از ظلم. . اين آيه، آيه ‏اى است كه براى تلاوتش دو دست قطع شد. در ماجراى جنگ ، هر چند حضرت على عليه السلام مخالفان را از برپاكردن جنگ نهى فرمود، امّا طرفداران عايشه گوش ندادند و حضرت به خداوند شكايت كرد كه مردم نافرمانى مى‏كنند. آنگاه قرآن را به دست گرفت و فرمود: كيست كه آيه‏ وَ إِنْ طائِفَتانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ‏ ... را براى مردم بخواند؟ شخصى به نام مسلم مجاشعى گفت: من اين آيه را با صداى بلند مى‏خوانم. امام فرمود: دستان تو را قطع و تو را شهيد خواهند كرد. گفت: «هذا قليل فى ذات الله» شهادت من در راه خدا چيزى نيست. آنگاه قرآن را به دست گرفت و در برابر لشگر عايشه ايستاد و مردم را به ايمان به خدا دعوت كرد تا شايد خونى ريخته نشود و جنگى صورت نگيرد، اما آنان بر او حمله كردند و دست راست او را قطع كردند، قرآن را به دست چپ گرفت، دست چپ او را نيز جدا كردند، قرآن را به دندان گرفت، سرانجام اين تلاوت كننده قرآن را به شهادت رساندند. حضرت على عليه السلام بعد از شهادت او دستور حمله داد. آرى، ابتدا بايد با استناد به قرآن، اتمام حجّت نمود و سپس شجاعانه تا آخرين نفس در راه هدف مبارزه كرد. پيام‏ها: 1- ايجاد نزاع و درگيرى ميان مؤمنان، يك جرقّه است نه يك جريان، موقّتى است نه دائمى. «اقْتَتَلُوا» نشان از پديد آمدن نزاع است، نه دوام آن وگرنه مى‏فرمود: «يقتتلون» 2- مسلمانان در برابر يكديگر وبى‏ تفاوتى در برابر درگيرى‏ ها پذيرفته نيست. «فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُما» 3- براى آشتى دادن و برقرارى صلح ميان مسلمانان، بايد با سرعت و بدون تأخير قيام كنيم. (حرف فاء در «فَأَصْلِحُوا» نشانه‏ى سرعت است) 4- اگر يكى از دو گروه درگير، ياغى‏ گرى كرد، امّت اسلامى بايد بر ضدّ او بسيج شود. فَإِنْ بَغَتْ‏ ... فَقاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي‏ 5- براى برقرارى امنيّت و عدالت، حتّى اگر لازم شد بايد مسلمانان ياغى كشته شوند. آرى، خون ياغى ارزش ندارد. فَإِنْ بَغَتْ‏ ... فَقاتِلُوا ... 6- در برابر خشونت بايد خشونت به خرج داد. فَإِنْ بَغَتْ‏ ... فَقاتِلُوا 7- در سركوب ، طفره نرويم و مسامحه نكنيم. «فَقاتِلُوا» (حرف «فاء» علامت تسريع است) 8- جنگ و قتال در اسلام، هدف مقدّس دارد. «حَتَّى تَفِي‏ءَ إِلى‏ أَمْرِ اللَّهِ» 9- مدّت مبارزه تا زمان رسيدن به هدف است، «حَتَّى تَفِي‏ءَ إِلى‏ أَمْرِ اللَّهِ» و ساعت، ماه و تاريخ خاصّى ندارد. مثل مدّت مراجعه بيمار به پزشك و مصرف دارو است كه تا زمان سلامتى بايد ادامه يابد. 10- در مبارزات اسلامى، هدفهاى شخصى، قومى، حزبى، يا ، خودنمائى و گرفتن زهر چشم از ديگران مطرح نيست، بلكه هدف، برگشتن ياغى به راه خداست. «حَتَّى تَفِي‏ءَ إِلى‏ أَمْرِ اللَّهِ» 11- در مرحله‏ى درگيرى كه متجاوز معلوم نيست، بايد تلاش براى خاموش كردن اصل فتنه و ايجاد صلح باشد، «فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُما» ولى در مرحله‏ى بعد كه متجاوز و ياغى شناخته شد، صلح بايد در سمت و سوى دفاع از مظلوم و گرفتن حقّ او از ظالم باشد. «فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُما بِالْعَدْلِ» 12- وظيفه مسلمانان در شرايط مختلف تفاوت دارد؛ گاهى اصلاح است و گاهى . (در اين آيه، هم كلمه «اصلحوا» دو بار آمده است و هم كلمه «قاتلوا») 13- هر كجا طوفان غرائز و غضب و لغزشگاه خطرناكى بود، سفارشات پى ‏درپى لازم است. بِالْعَدْلِ‏، أَقْسِطُوا ... يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ‏
آیات بامداد چهارشنبه : . سوره ذاريات‏ : يَسْئَلُونَ أَيَّانَ يَوْمُ الدِّينِ «12» سوره ذاريات‏ : يَوْمَ هُمْ عَلَى النَّارِ يُفْتَنُونَ «13» مى‏پرسند روز چه وقت است. روزى است كه آنها بر آتش سوزانده مى‏شوند ! . سوره ذاريات‏ : ذُوقُوا فِتْنَتَكُمْ هذَا الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تَسْتَعْجِلُونَ «14» . (به آنان گفته مى‏شود:) عذابتان را ، اين همان عذابى است كه درباره آن عجله داشتيد. . نكته‏ ها: « » در اصل به معناى گداختن طلا و نقره در آتش براى خالص از ناخالصى‏ هاى آن است و در اينجا به معناى شدّت عذاب كفّار است. منكران، به انبيا مى‏گفتند: «فَأْتِنا بِما تَعِدُنا»* آن عذابى كه خبر مى‏دادى براى ما بياور. در اينجا قرآن مى‏فرمايد: اين همان عذابى است كه آن را با عجله درخواست مى‏كرديد ! . سيماى دوزخيان منحرف: تناقض گويى مى‏كنند، «لَفِي قَوْلٍ مُخْتَلِفٍ» از حقّ روى مى‏گردانند، «يُؤْفَكُ عَنْهُ مَنْ أُفِكَ» در سهو و اشتباه غرق مى‏شوند،«فِي غَمْرَةٍ ساهُونَ» نظام فكرى خود را بر حدسيّات استوار مى‏سازند، «الْخَرَّاصُونَ» پندارهاى بى ‏اساس و سؤالات نابجا دارند و در تحقق وعده‏ هاى الهى شتاب مى ‏ورزند. «يَسْئَلُونَ أَيَّانَ يَوْمُ الدِّينِ» پيام‏ها: 1- پرسيدن براى فهميدن، مانعى ندارد، امّا اگر براى بهانه ‏جويى و انكار حقيقت باشد، قابل توبيخ است. «يَسْئَلُونَ» 2- ندانستن جزئيات، دليل نپذيرفتن اصول نيست. گروهى به خاطر ندانستن زمان قيامت، از پذيرفتن اصل سر باز مى‏زنند. «يَسْئَلُونَ أَيَّانَ يَوْمُ الدِّينِ» 3- با كسانى كه در صدد انكار حقايقند، بايد با قاطعيّت برخورد كرد. «يَوْمَ هُمْ عَلَى‏ النَّارِ يُفْتَنُونَ» 4- كيفر قيامت، ساخته دست خود انسان است. «ذُوقُوا فِتْنَتَكُمْ» 5- كفّار، با آتش ، عذاب جسمى مى‏شوند و با خطاب «ذوقوا» عذاب روحى. «النَّارِ- ذُوقُوا»