eitaa logo
حوزه هنری استان کرمانشاه
431 دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
519 ویدیو
47 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
یکی از همرزمان شهید دکتر چمران " کمال عون" در خاطره ای جالب نقل می کند: حقیقت این است که در هنگام ورود شهید دکتر چمران به لبنان ایشان چیز زیادی در خصوص امام موسی صدر نمی دانست و قصد داشت تنها یک سال بماند اما بعد از گذشت یک سال و تجربه نمودن امور بسیاری با شخصیت امام موسی صدر آشنا شد به همین خاطر هنگامی که دکتر چمران قصد رفتن به لبنان را داشت او به امام خمینی می گوید : از من در خواست کرده اند که به لبنان رفته و به امام موسی صدر کمک کنم آیا من آنجا بروم؟ و حضرت امام خمینی با قاطعیت در جواب ایشان می فرمایند : اگر نروی گناه کرده ای. مصطفی چمران مردی برای تمام فصول نرگس علی مردانی ، ص61 Telegram: @artskermanshah Eitaa: @artkermanshah Instagram: #artkermanshah.ir website: www.artkermanshah.ir Email: admin@artkermanshah.ir
امام که آماده رفتن به حسینیه جماران برای دیدار با مردم بودند فرزند خود حاج احمد آقا را که وسط حیاط منزل ایستاده بود صدا کردند و به او فرمودند: «احمد، احمد!» ولی حاج احمد آقا در داخل حیاط بود و صدای امام را نمی ‏شنید بنده او را از داخل ایوان صدا کردم و گفتم که امام شما را صدا می‏‏زنند حاج احمد آقا خدمت امام که رسیدند. آقا به او فرمودند: «این میزها را که گذاشته‏ اید، آقای چمران با پای زخمی که نمی‏ تواند از روی آنها رد شود. اینها را بردارید و راه را باز کنید.(بین اتاق امام و دری که به درون حسینیه باز می‏‏شد و از سطح زمین فاصله داشت میزهایی چوبی به هم چسبانیده بودند. این میزها تراس جلوی اتاق امام را یک راست به حسینیه متصل می‏‏کرد و حیاط کوچک منزل امام را نصف کرده عملاً عبور از سمتی به سمت دیگر را غیرممکن می‏نمود (مصاحبه مؤلف. منبع: برداشتهایی از سیره امام، جلد 2،ص204 Telegram: @artskermanshah Eitaa: @artkermanshah Instagram: #artkermanshah.ir website: www.artkermanshah.ir Email: admin@artkermanshah.ir
یکی از همرزمان شهید دکتر چمران " کمال عون" در خاطره ای جالب نقل می کند: حقیقت این است که در هنگام ورود شهید دکتر چمران به لبنان ایشان چیز زیادی در خصوص امام موسی صدر نمی دانست و قصد داشت تنها یک سال بماند اما بعد از گذشت یک سال و تجربه نمودن امور بسیاری با شخصیت امام موسی صدر آشنا شد به همین خاطر هنگامی که دکتر چمران قصد رفتن به لبنان را داشت او به امام خمینی می گوید : از من در خواست کرده اند که به لبنان رفته و به امام موسی صدر کمک کنم آیا من آنجا بروم؟ و حضرت امام خمینی با قاطعیت در جواب ایشان می فرمایند : اگر نروی گناه کرده ای. مصطفی چمران مردی برای تمام فصول نرگس علی مردانی ، ص61 ▪️t.me/artskermanshah ▪️eitaa.com/artkermanshah ▪️instagram.com/art.kermanshah.ir ▪️www.artkermanshah.ir
امام که آماده رفتن به حسینیه جماران برای دیدار با مردم بودند فرزند خود حاج احمد آقا را که وسط حیاط منزل ایستاده بود صدا کردند و به او فرمودند: «احمد، احمد!» ولی حاج احمد آقا در داخل حیاط بود و صدای امام را نمی ‏شنید بنده او را از داخل ایوان صدا کردم و گفتم که امام شما را صدا می‌‏زنند حاج احمد آقا خدمت امام که رسیدند. آقا به او فرمودند: «این میزها را که گذاشته‏ اید، آقای چمران با پای زخمی که نمی‏ تواند از روی آنها رد شود. اینها را بردارید و راه را باز کنید.(بین اتاق امام و دری که به درون حسینیه باز می‌‏شد و از سطح زمین فاصله داشت میزهایی چوبی به هم چسبانیده بودند. این میزها تراس جلوی اتاق امام را یک راست به حسینیه متصل می‌‏کرد و حیاط کوچک منزل امام را نصف کرده عملاً عبور از سمتی به سمت دیگر را غیرممکن می‏نمود (مصاحبه مؤلف. منبع: برداشتهایی از سیره امام، جلد 2،ص204 ▪️t.me/artskermanshah ▪️eitaa.com/artkermanshah ▪️instagram.com/art.kermanshah.ir ▪️www.artkermanshah.ir
یکی از همرزمان شهید دکتر چمران " کمال عون" در خاطره ای جالب نقل می کند: حقیقت این است که در هنگام ورود شهید دکتر چمران به لبنان ایشان چیز زیادی در خصوص امام موسی صدر نمی دانست و قصد داشت تنها یک سال بماند اما بعد از گذشت یک سال و تجربه نمودن امور بسیاری با شخصیت امام موسی صدر آشنا شد به همین خاطر هنگامی که دکتر چمران قصد رفتن به لبنان را داشت او به امام خمینی می گوید : از من در خواست کرده اند که به لبنان رفته و به امام موسی صدر کمک کنم آیا من آنجا بروم؟ و حضرت امام خمینی با قاطعیت در جواب ایشان می فرمایند : اگر نروی گناه کرده ای. مصطفی چمران مردی برای تمام فصول نرگس علی مردانی ، ص61 ▪️t.me/artskermanshah ▪️eitaa.com/artkermanshah ▪️instagram.com/art.kermanshah.ir ▪️www.artkermanshah.ir
امام که آماده رفتن به حسینیه جماران برای دیدار با مردم بودند فرزند خود حاج احمد آقا را که وسط حیاط منزل ایستاده بود صدا کردند و به او فرمودند: «احمد، احمد!» ولی حاج احمد آقا در داخل حیاط بود و صدای امام را نمی ‏شنید بنده او را از داخل ایوان صدا کردم و گفتم که امام شما را صدا می‌‏زنند حاج احمد آقا خدمت امام که رسیدند. آقا به او فرمودند: «این میزها را که گذاشته‏ اید، آقای چمران با پای زخمی که نمی‏ تواند از روی آنها رد شود. اینها را بردارید و راه را باز کنید.(بین اتاق امام و دری که به درون حسینیه باز می‌‏شد و از سطح زمین فاصله داشت میزهایی چوبی به هم چسبانیده بودند. این میزها تراس جلوی اتاق امام را یک راست به حسینیه متصل می‌‏کرد و حیاط کوچک منزل امام را نصف کرده عملاً عبور از سمتی به سمت دیگر را غیرممکن می‏نمود (مصاحبه مؤلف. منبع: برداشتهایی از سیره امام، جلد 2،ص204 ▪️t.me/artskermanshah ▪️eitaa.com/artkermanshah ▪️instagram.com/art.kermanshah.ir ▪️www.artkermanshah.ir