یکی از همرزمان شهید دکتر چمران " کمال عون" در خاطره ای جالب نقل می کند: حقیقت این است که در هنگام ورود شهید دکتر چمران به لبنان ایشان چیز زیادی در خصوص امام موسی صدر نمی دانست و قصد داشت تنها یک سال بماند اما بعد از گذشت یک سال و تجربه نمودن امور بسیاری با شخصیت امام موسی صدر آشنا شد به همین خاطر هنگامی که دکتر چمران قصد رفتن به لبنان را داشت او به امام خمینی می گوید : از من در خواست کرده اند که به لبنان رفته و به امام موسی صدر کمک کنم آیا من آنجا بروم؟ و حضرت امام خمینی با قاطعیت در جواب ایشان می فرمایند : اگر نروی گناه کرده ای.
مصطفی چمران مردی برای تمام فصول نرگس علی مردانی ، ص61
#شهید_دکتر_مصطفی_چمران
#دکتر_چمران
#دفتر_فرهنگ_و_مطالعات_پایداری
#حوزه_هنری_کرمانشاه
#حوزه_هنری_انقلاب_اسلامی
#شب_نشانی
Telegram: @artskermanshah
Eitaa: @artkermanshah
Instagram: #artkermanshah.ir
website: www.artkermanshah.ir
Email: admin@artkermanshah.ir
امام که آماده رفتن به حسینیه جماران برای دیدار با مردم بودند فرزند خود حاج احمد آقا را که وسط حیاط منزل ایستاده بود صدا کردند و به او فرمودند: «احمد، احمد!» ولی حاج احمد آقا در داخل حیاط بود و صدای امام را نمی شنید بنده او را از داخل ایوان صدا کردم و گفتم که امام شما را صدا میزنند حاج احمد آقا خدمت امام که رسیدند. آقا به او فرمودند: «این میزها را که گذاشته اید، آقای چمران با پای زخمی که نمی تواند از روی آنها رد شود. اینها را بردارید و راه را باز کنید.(بین اتاق امام و دری که به درون حسینیه باز میشد و از سطح زمین فاصله داشت میزهایی چوبی به هم چسبانیده بودند. این میزها تراس جلوی اتاق امام را یک راست به حسینیه متصل میکرد و حیاط کوچک منزل امام را نصف کرده عملاً عبور از سمتی به سمت دیگر را غیرممکن مینمود (مصاحبه مؤلف.
منبع: برداشتهایی از سیره امام، جلد 2،ص204
#دکتر_چمران
#دفتر_فرهنگ_و_مطالعات_پایداری
#حوزه_هنری_کرمانشاه
#حوزه_هنری_انقلاب_اسلامی
#شب_نشانی
Telegram: @artskermanshah
Eitaa: @artkermanshah
Instagram: #artkermanshah.ir
website: www.artkermanshah.ir
Email: admin@artkermanshah.ir
یکی از همرزمان شهید دکتر چمران " کمال عون" در خاطره ای جالب نقل می کند: حقیقت این است که در هنگام ورود شهید دکتر چمران به لبنان ایشان چیز زیادی در خصوص امام موسی صدر نمی دانست و قصد داشت تنها یک سال بماند اما بعد از گذشت یک سال و تجربه نمودن امور بسیاری با شخصیت امام موسی صدر آشنا شد به همین خاطر هنگامی که دکتر چمران قصد رفتن به لبنان را داشت او به امام خمینی می گوید : از من در خواست کرده اند که به لبنان رفته و به امام موسی صدر کمک کنم آیا من آنجا بروم؟ و حضرت امام خمینی با قاطعیت در جواب ایشان می فرمایند : اگر نروی گناه کرده ای.
مصطفی چمران مردی برای تمام فصول نرگس علی مردانی ، ص61
#شهید_دکتر_مصطفی_چمران
#دکتر_چمران
▪️t.me/artskermanshah
▪️eitaa.com/artkermanshah
▪️instagram.com/art.kermanshah.ir
▪️www.artkermanshah.ir
امام که آماده رفتن به حسینیه جماران برای دیدار با مردم بودند فرزند خود حاج احمد آقا را که وسط حیاط منزل ایستاده بود صدا کردند و به او فرمودند: «احمد، احمد!» ولی حاج احمد آقا در داخل حیاط بود و صدای امام را نمی شنید بنده او را از داخل ایوان صدا کردم و گفتم که امام شما را صدا میزنند حاج احمد آقا خدمت امام که رسیدند. آقا به او فرمودند: «این میزها را که گذاشته اید، آقای چمران با پای زخمی که نمی تواند از روی آنها رد شود. اینها را بردارید و راه را باز کنید.(بین اتاق امام و دری که به درون حسینیه باز میشد و از سطح زمین فاصله داشت میزهایی چوبی به هم چسبانیده بودند. این میزها تراس جلوی اتاق امام را یک راست به حسینیه متصل میکرد و حیاط کوچک منزل امام را نصف کرده عملاً عبور از سمتی به سمت دیگر را غیرممکن مینمود (مصاحبه مؤلف.
منبع: برداشتهایی از سیره امام، جلد 2،ص204
#دکتر_چمران
▪️t.me/artskermanshah
▪️eitaa.com/artkermanshah
▪️instagram.com/art.kermanshah.ir
▪️www.artkermanshah.ir
یکی از همرزمان شهید دکتر چمران " کمال عون" در خاطره ای جالب نقل می کند: حقیقت این است که در هنگام ورود شهید دکتر چمران به لبنان ایشان چیز زیادی در خصوص امام موسی صدر نمی دانست و قصد داشت تنها یک سال بماند اما بعد از گذشت یک سال و تجربه نمودن امور بسیاری با شخصیت امام موسی صدر آشنا شد به همین خاطر هنگامی که دکتر چمران قصد رفتن به لبنان را داشت او به امام خمینی می گوید : از من در خواست کرده اند که به لبنان رفته و به امام موسی صدر کمک کنم آیا من آنجا بروم؟ و حضرت امام خمینی با قاطعیت در جواب ایشان می فرمایند : اگر نروی گناه کرده ای.
مصطفی چمران مردی برای تمام فصول نرگس علی مردانی ، ص61
#شهید_دکتر_مصطفی_چمران
#دکتر_چمران
▪️t.me/artskermanshah
▪️eitaa.com/artkermanshah
▪️instagram.com/art.kermanshah.ir
▪️www.artkermanshah.ir
امام که آماده رفتن به حسینیه جماران برای دیدار با مردم بودند فرزند خود حاج احمد آقا را که وسط حیاط منزل ایستاده بود صدا کردند و به او فرمودند: «احمد، احمد!» ولی حاج احمد آقا در داخل حیاط بود و صدای امام را نمی شنید بنده او را از داخل ایوان صدا کردم و گفتم که امام شما را صدا میزنند حاج احمد آقا خدمت امام که رسیدند. آقا به او فرمودند: «این میزها را که گذاشته اید، آقای چمران با پای زخمی که نمی تواند از روی آنها رد شود. اینها را بردارید و راه را باز کنید.(بین اتاق امام و دری که به درون حسینیه باز میشد و از سطح زمین فاصله داشت میزهایی چوبی به هم چسبانیده بودند. این میزها تراس جلوی اتاق امام را یک راست به حسینیه متصل میکرد و حیاط کوچک منزل امام را نصف کرده عملاً عبور از سمتی به سمت دیگر را غیرممکن مینمود (مصاحبه مؤلف.
منبع: برداشتهایی از سیره امام، جلد 2،ص204
#دکتر_چمران
▪️t.me/artskermanshah
▪️eitaa.com/artkermanshah
▪️instagram.com/art.kermanshah.ir
▪️www.artkermanshah.ir