eitaa logo
حوزه هنری استان کرمانشاه
424 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
505 ویدیو
40 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
- بابا جان تنهائی؟ جوابش بجای کلمات تکان دادن سری است که پائین انداخته. - یادت رفته کفش بپوشی؟ سرش را کمی بالا می‌آورد و نه را به خورد ذهنم می‌دهد. - میای بالا برسونمت؟ کجا می‌ری؟ بدون اشاره و حرف مسیرش را با سرعت حلزونی ادامه می‌دهد. قلبم برایش قرار ندارد، هم سن و سال بابا حاجی است. ماشین را پارک می‌کنم و به طرفش می‌دوم. - بابا جان، چرا باهام حرف نمی‌زنی؟ منم مثل نوه‌هاتم. می‌ایستد، قامتش اگر بخواهد هم راست نمی‌شود. صدای گرفته و آرامش به زحمت در مغزم ترجمه می‌شود: - جگرم سوخته، حرف بزنم نمی‌تونم راه برم... دسته‌های واکر کوتاه چرخ دارش را محکم‌تر می‌گیرد و به طرف موج سیاه پوش روبرو راه می‌افتد. عکس خندان شهید را جلوی واکر چسبانده. دست کنار دستش می‌گذارم و هم‌داغ در سیاهی خیابان غرق می‌شویم... 🖤🖤🖤🖤🖤🖤 🌐 zil.ink/artkermanshah ⓐⓡⓣⓚⓔⓡⓜⓐⓝⓢⓗⓐⓗ