eitaa logo
حوزه هنری استان کرمانشاه
445 دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
567 ویدیو
48 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هرگاه هوایت به سرم می‌زد سراغ تلویزیون می‌رفتم. حتماً در یکی از شبکه‌ها پیدایت می‌کردم. هربار گوشه‌ای از این سرزمین آن هم بدنبال کاری... تلویزیون را روشن می‌کنم چشم‌هایم چند‌بار باز و بسته می‌شود. شبکه‌ها را بالا و پائین می‌کنم. این‌بار شبکه‌ها هم همه دنبال تو می‌گردند. کجائی پشت و پناهم؟ کجائی مهربانم؟ پدرجانم بیا و از خودت به ما خبری بده... بگو رسانه‌ها دروغ می‌گویند، تو گم نشده‌ای، همین جائی به دنبال باز کردن گره کار پیرمردی دیگر... من از دوری پدرم خاطرۀ خوش ندارم... همین که خبر را شنیدم یاد بابا قاسم افتادم... نه تو تنهایم نمی‌گذاری، ببین ذکر صلوات روی لب‌هایم گُل کرده. آوای زمینی یا وجیهاً عنداللّه تا آسمان کشیده شده. با توصیۀ امام رضا جانم به ابن شبیب دم می‌گیرم: ای اهل حرم میر و علمدار نیامد... با دیدن پنجره فولاد امید به پنجرۀ قلبم سرک می‌کشد و با خادمان امام رضا جان هم نوا می‌شوم: أَمن یُجیبُ المُضطر إِذا دَعاه... در دلم غوغا می‌شود. قدرت را ندانستم، تو فقط بیا قول می‌دهم به خاطر گرانی به جانت غر نزنم، بگذار دلار سر به فلک بکشد تو کنارم باشی کافی است چون می بینم برای رفع مشکلات این مردم شب و روز نداری. هوا لحظه به لحظه تاریک‌تر و سردتر می‌شود تو که به گرما و سرما عادت داری، این منم که سرما در وجودم رخنه می‌کند. من می‌ترسم کجائی یار محرومان؟ انگار خورشید پشت این شب قصد طلوع ندارد. حاضرم تمام هستی‌ام را بدهم از این بی‌خبری نجات پیدا کنم اما اگر پایان این شب زمان رفتن تو باشد، با تمام وجود می‌نالم مکن ای صبح طلوع... در تاکسی خبرها را دنبال می‌کنم تأیید شهادت، تکذیب، تأیید، تکذیب، تأیید تأیید تأیید... در سکوت بی‌خبری، خبری رسید با آمدن ناامیدی امیدم رنگ باخت. بی‌اختیار اشک‌هایم روانه می‌شود کاش مسافران و راننده درکم کنند... دوباره شهر طعم یتیمی را می‌چشد قلبم درون سینه جا نمی‌شود با سکوت من شهر در سکوت عجیبی فرو رفته. میان مردم شهر پیرمردها بیشتر به‌چشمم می‌آیند. در ذهنم از آنها یک سوال می‌پرسم دیگر چه کسی پای درد دلتان می‌نشیند و نگران‌تان می‌شود دیگر چه‌کسی دست بر سر این شهر یتیم می‌کشد؟... 🌐 zil.ink/artkermanshah ⓐⓡⓣⓚⓔⓡⓜⓐⓝⓢⓗⓐⓗ