◉✿ازدواج آسان✿◉
#تجربه_من ۲۴۳ #فرزندآوری #سبک_زندگی #ازدواج_در_وقت_نیاز #رزاقیت_خداوند #ازدواج_آسان من ٣١ ساله هست
#تجربه_من ۲۴۴
#ازدواج_آسان
#فرزندآوری
#سبک_زندگی
من یه خانم ۳۱ ساله هستم. ۱۰سال پیش ازدواج کردم. خودم مشهدی هستم و همسرم اهل اصفهان. همسرم در شهر مشهد دانشجو بودن و ما هم دانشکده ای بودیم☺️ ایشون مرد متدین و با اخلاقی هستن شکر خدا.
ازدواجمون خییلی ساده و بدون تجملات بود. خودم و همسرم با هم برا خرید وسایل خونمون به بازار رفتیم و تقریبا هفتاد درصد وسایل لازم برا زندگی مشترک رو ایشون خریدن و اصلا به خاطر جهاز و این رسم و رسومات نه تنها اصراری نداشتن بلکه اصلا اعتقادی به رسوم غلط ندارن. گفتن هرچی لازم و ضروریه برامون خودمون می خریم.
سال ۹۴ اولین بچمون به دنیا اومد یه دختر خوشگل و چشم رنگی مثل باباش😊
بارداری خیلی خوبی داشتم. اصلا ویار و... نداشتم. سختی های زیادی در طی دوران زندگی مشترکمون داشتیم اما همش با ایمان قوی همسرم و توکل کردن به خدا حل شده و شیرینی ها بیشتر نمود داشته تا سختی ها.
دخترم توی یکی از بیمارستانهای دولتی مشهد به دنیا اومد. در جوار حرم امام رضا علیه السلام.
دخترم که به دنیا اومد لحظه شماری می کردم برا دیدنش تا بیارنش و بهش شیر بدم و روی ماهشو ببینم اما بهم گفتن بچتون تو بخش مراقبت های ویژه کودکان هست و مشکل تنفسی داره.
خلاصه حدود یازده روز بیمارستان بودیم و دخترم چهار روزه بود که به خاطر بیماری فتق دیافراگم عمل شد و خداروشکر الان که حدودا شش سال و نیمه هست دیگه مشکلی نداره.
با مادر همسرم توی یه خونه مشترکاً زندگی می کردم با دو تا برادرشوهر مجرد. حمام و دستشویی و آشپزخونه و همه چیز مشترک بود و فقط برای خواب می رفتیم طبقه بالا که خونه خودمون بود و فقط یه اتاق بود. از صبح که پا میشدم چادر و روسری و ساق دست و جوراب....می پوشیدم و میرفتم پایین.
اما در کنار همسرم که بودم اصلا سختی ها رو نمیدیدم. اونقدر که برای دیگران که از بیرون زندگی ما رو میدیدن زندگی تو این شرایط سخت بود، برای من سخت نبود. چون همسری همراه و باایمان دارم الحمدلله.
دخترم که به دنیا اومد، بنّایی مختصری کردیم و همون طبقه بالا یه حمام و دستشویی و آشپزخونه درآوردیم و تقریبا مستقل شدیم.😍 این هم از رزق دخترم بود. الان دومین بچه مون رو باردارم به لطف خدا وارد ماه چهارم بارداری شدم. و به رزق هر بچه ای شدیدا معتقدیم.
ان شاءالله قصد داریم بچه سوم و چهارمو با فاصله سنی کم بیاریم، با دعای شما دوستان عزیز.
زندگی بالا و پایین زیاد داره اما با توکل به خدا و توسل به ائمه علیهم السلام همه مشکلات قابل تحمله.
به جوونا توصیه می کنم زود ازدواج کنن و زود بچه دار شن تا ان شاءالله نسل شیعه هر روز بیشتر از قبل بشه. ان شاءالله سربازان امام زمان عج روز به روز بیشتر بشن الهی آمین.
🆔 @asanezdevag
💓اگر می خواهید زندگی خوب و با دوامی داشته باشید دو نکته را هیچگاه فراموش نکنید...
❣یکی حفظ اقتدار مرد و دیگری محبت کردن به زن❣
💓اگر این دو در زندگی نباشد آسایش و آرامش در زندگی نیست.
این دو موضوع نشات گرفته از ویژگی ها و نیاز های مرد و زن است پس جزو مسائل اساسی در زندگی است.
#پس_از_ازدواج
🆔 @asanezdevag
9.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 این زوج قراره ازدواج کنن، اما قبل از ازدواج خودشونو در سن ۷۰ سالگی و ۹۰ سالگی گریم کردن که پیری همدیگه رو ببینن و جالبه که مرد هربار با دیدن زن میگه "چقدر زیبا به نظر میرسی" و همسرش رو تحسین میکنه...
و چقدر زیباست که به پای هم پیر بشیم نه به دست هم💕
🆔 @asanezdevag
👈 یک نکته لطیف ☺️
✅ بعضی از پدر مادرها تکلیفشون با خودشون معلوم نیست. وقتی میخوان برای بچه اسم انتخاب کنند اسمی انتخاب میکنن که هم مذهبی باشه هم با کلاس. مثلا میزارن «نازنین زهرا» که اگه رفتند مسجد صداش کنند زهرا، اگه رفتند عروسی صداش کنند نازنین!
مثل اون بنده خدایی که عیدِ نوروز تو خونه کُت پوشیده بود
گفتند: چرا کُت پوشیدی؟
گفت: شاید مهمون بیاد
گفتند: پس چرا زیر شلواری پوشیدی؟
گفت: خب شایدم نیاد!😄😄😄
✅ رسول خدا (ص) فرمودند: یکی از حقوق پدر بر فرزند، انتخابِ نامِ نیکو است
«مکارم الاخلاق، ص220»
🆔 @asanezdevag
15.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨خاطره ای بسیارعبرت انگیز"ازجوان زناکار"✨
🍃 حجه الاسلام دانشمند
🆔 @asanezdevag
◉✿ازدواج آسان✿◉
#تجربه_من ۲۴۴ #ازدواج_آسان #فرزندآوری #سبک_زندگی من یه خانم ۳۱ ساله هستم. ۱۰سال پیش ازدواج کردم. خ
#تجربه_من ۲۴۵
#ازدواج_آسان
#فرزندآوری
#سبک_زندگی
#قسمت_اول
من متولد ۶۳ هستم. سال ۸۱ وارد شریف شدم. سال ۸۵ هم با همسرم که ایشون هم فارغ التحصیل شریف بود عقد کردم. یکی از دوستان ما رو معرفی کردند و ما قبل از خواستگاری، همدیگر رو ندیده بودیم. وقتی همسرم به خواستگاری من اومدن سرباز بودن و ماهی سی هزار تومان حقوق داشتند. فقط یک حلقه خریدیم صد هزار تومان و یک چادر بیست هزار تومان و رفتیم محضر عقد کردیم. البته عقد ما چون همسرم پول و پس انداز نداشتن و بعد از تموم شدن سربازی سر کار رفتن، حدود دو سال طول کشید که اینم اصلا خوب نبود.
چیزی که از اون دوران تو ذهنم مونده و واقعا دوست دارم به همه جوان های تازه ازدواج کرده بگم اینه که واقعا شما خودتون مسئول حفظ زندگیتون هستید. خانواده ها گاهی از شدت علاقه به شما یه چیزهایی تو نظرشون بزرگ میاد و غیر قابل تحمل و اصلاح. ولی زوجین واقعا میتونن با محبت و زبان خوش رو رفتارهای هم اثر بذارن، به شرطی که از اول عاقلانه رفتار کنند و ذهنیت بد در ذهن همسران شون از خود ایجاد نکنند.
من به جرات میتونم بگم که به لطف خدا در سالهای اولیه زندگیم هههییچچ حرفی واقعا هیچ حرفی به همسرم نزدم مگر اینکه قبلش یه کوچولو فکر کردم که تاثیرش چی میتونه باشه...
وقتی همسرم به خواستگاریم اومدن گفتن که قصد دارن apply کنن و برای مقطع دکتری به کانادا یا آمریکا برن. چون رزومه خیلی خوب داشتند. من البته خیلی جدی نگرفتمشون، فکر میکردم که به خاطر مخارج زندگی میرن سر کار و کم کم فراموش میکنن ولی ایشون فراموش نکردن. اواخر دوران عقدمون از چند دانشگاه آمریکا و کانادا پذیرش گرفتن و ما سه ماه بعد از عروسی رفتیم کانادا.
دانشگاهی که در کانادا پذیرش داشتن از بهترین دانشگاههای کانادا بود و البته در یک شهر بسیار خوش آب و هوا و پر از ایرانی. اونجا دوستان مذهبی خوبی پیدا کردیم و زندگی بسیار ساده و ابتدایی ای بر پا کردیم تقریبا همه زندگی ها اونجا بسیار ساده بود. یعنی فکر کنید اولا خیلی از وسایل زندگی رو دست دوم تهیه میکردیم و اصلا وسایل زیادی نداشتیم. ظروف آشپزخانه ما در حد دو قابلمه و یک ماهی تابه و یک دست قاشق و چنگال و چند بشقاب و کاسه و لیوان بود. البته خیلی دورهمی داشتیم و مهمونی میگرفتیم که هر کس ظروف خودش رو میآورد یا از هم قابلمه قرض می گرفتیم.
خلاصه زندگی بسیار ساده و دلچسبی بود. من بعد ها یکی از دلایل آرامش زندگیم تو کانادا رو همین سادگی و کم توقعی از زندگی میدونستم. طبق قاعده هر چی سطح توقع پایین تر باشه رضایتمندی بالاتر میره😊(من بعد از اینکه برگشتیم ایران هم سعی کردم همین روش رو اینجا هم پیاده کنم. زندگی ساده ای تشکیل دادیم و همه چیز رو در حد رفع نیاز تهیه کردیم و بعضی از وسایلمونم دست دوم گرفتیم.)
بعد از رفتن به کانادا تصمیم گرفتم درسم رو ادامه بدم. اون زمان تقریبا همه خانم ها همین کار رو میکردن. همسرانشان پذیرش میگرفتن و میومدن کانادا، بعد خانم ها همون جا امتحانات زبان و امتحانات دیگری که لازم بود رو در عرض دو سال میدادن و بعد وارد دانشگاه میشدند. منم اولا چون زبانم خوب نبود و هزینه کلاس زبان خیلی زیاد بود و ثانیا نمره خوب گرفتن در تافل در کانادا خیلی سختتر از ایران بود، دو سال طول کشید که بتونم ملزومات ورود به دانشگاه رو به دست بیارم. دو سال، که خیلی سخت و جدی از صبح تا شب تو کتابخونه با یکی دیگه از دوستام که اونم شرایط من رو داشت درس خوندیم.
حالا دیگه بیست و شش سالم شده بود. همش به بچه آوردن فکر میکردم و به خودم میگفتم من نباید یه امر مهم در زندگیم رو فدای یه امر دیگه کنم. به دوستام هم میگفتم زندگی ما یه بُعدی شده و فکر کردن به درس و کسب موقعیت اجتماعی ما رو از جنبه های دیگه زندگی باز داشته. بالاخره تصمیم گرفتم بچه دار شم. با یه برنامه ریزی دقیق و اینکه کی باردار بشم، کی بچه دنیا میاد، تا اون موقع واحد های که باید پاس میکردم و ... خدا هم کمک کرد و همون ماهی که تصمیم گرفتیم باردار شدم. ولی فقط حساب ویار رو نکرده بودم. ویار بسیار سخت که تنهایی و سرمای زمستان و خونه کوچیک بیست و هفت هشت متری که مثل دخمه بود هم در شدتش بی تاثیر نبود.
زمان امتحانات پایان ترم رسید و حال من خیلی بد بود. تمام تلاش های دو ساله خودم رو بر باد میدیدم. روز یکی از امتحانات که خیلی هم براش خونده بودم ولی فقط از روی تخت نمیتونستم پایین بیام، همسرم استخاره کرد و من نرفتم امتحان رو بدم. بقیه امتحانات رو هم ندادم و عملا از خیر دانشگاه به این صورت گذشتم.
💎 ادامه دارد...
🆔 @asanezdevag
🌷 هر زنی که مردش از او رضا باشد آن زن عزیز خداست، هر مردی هم که زنش از او رضا باشد آن مرد عزیز خداست؛
🌷کمال زن و مرد در این است و بقیّهاش دیگر حرف است. چنین زن و مردی را خدا از همهی اعمالشان راضی است.
🌷خوب رفتار کردن با زن، هنر دین است. مردی که با زنش خوب رفتار کند، همهجا آقاست. زن هم وقتی مردش از او رضا باشد، میتواند همهی کارهایش را به خوبی انجام دهد. نمونهی کامل یک زن و شوهر مؤمن، حضرت علی و حضرت فاطمه علیهما السّلام میباشند که یک روح و یک جان بودند در دو پیکر.
✨🌾✨
✨🌾✨
۞ هر کاری میتوانی بکن، پول خرج همسرت کن، به او محبّت کن تا با هم یگانه شوید.
✨🌾✨
✨🌾✨
۞ از حدیث کساء ادب صحبت کردن فرزندان و شوهر و همسر با یکدیگر را بیاموزید.
✨🌾✨
✨🌾✨
۞ به همسر خود به نیّت فاطمهی زهرا علیها السّلام خدمت کن. زن نیز اگر به قصد خدمت به اهل بیت علیهم السّلام در منزل کار کند، بهره میبرد و زندگی شیرین می شود.
✨🌾✨
✨🌾✨
مصباح الهدی📗 مبحث خانواده💠
🆔 @asanezdevag
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 «محمد رنجغانی» نام مرد اردکانی است که بیشتر از 14 سال از همسرش که در اثر سکته مغزی به طور کامل فلج شده بود، مراقبت میکرد.
او چندی پیش همانطور که دوست داشت درگذشت و جالب اینکه به فاصله کوتاهی از مرگ مرد عاشق، همسر او پری نیز دار فانی را وداع گفت🌹
🆔 @asanezdevag
♨️ آیا واقعاً از هر سه ازدواج یکی به طلاق می انجامد؟
(پاسخ به یک خطای آماری)
🔻 در تحلیل آمار طلاق و ازدواج معمولاً برداشتهای نادرستی صورت میگیرد و در نتیجه موجب تشویش و انحراف در افکارعمومی میشود. در گزارشی که اخیراً خبرگزاری تسنیم راجع به نسبت ازدواج و طلاق منتشر کرده و بازنشر گستردهای پیدا کرده، شاهد این خطای آماری و تحلیلی هستیم.
در این گزارش ادعا شده است که در شرایط فعلی، از هر ۳ ازدواج یکی به طلاق منجر میشود! اما چرا خبرنگار تسنیم دچار این خطا شده است؟
خطا در اینجا اتفاق میافتد که آمار طلاقی که سال ازدواج آنان مشخص نیست و به سالهای گذشته برمیگردد در سال ۹۸ ثبت شده و این نرخ طلاق را با میزان ازدواجی که در همان سال ثبت میشود، مقایسه میکنند و نسبت ازدواج و طلاق را محاسبه میکنند.
🔻 برای مثال در سال ۱۳۹۸، ۵۳۰ هزار و ۳۳۵ ازدواج و ۱۷۴ هزار و ۸۳۱ طلاق ثبت شده است. خطا اینجاست که برای به دست آوردن درصد طلاق در سال ۱۳۹۸ این دو عدد را با یکدیگر میسنجند. با سنجش این دو، نتیجه گرفته میشود که حدود ۳۲ درصد از ازدواجها به طلاق منتهی یا به تعبیری دیگر، از هر سه ازدواج یک ازدواج منجر به طلاق شده است.
🔻 نکته ظریف اینکه همه طلاقهای ثبت شده در سال ۱۳۹۸ در همان سال ازدواج نکردهاند بلکه مثلاً ممکن است در سال ۱۳۹۶ ازدواج کرده و در سال ۱۳۹۸ طلاق آنان ثبت شده باشد. لزوماً ۱۷۴ هزارنفری که در سال ۱۳۹۸ طلاق گرفتهاند در همان سال ۱۳۹۸ ازدواج نکردهاند. اما در این محاسبه بهغلط ۱۷۴ هزار طلاق را نتیجه ۵۳۰ هزار ازدواج در همان سال تعبیر میشود. به این صورت درصد طلاق در آن سال نسبت زیادی به دست میآید. برای محاسبه شاخص و یا درصد طلاق در سال ۱۳۹۸ باید مشخص شود از همان ۵۳۰ هزار ازدواج ثبت شده چند نفر طلاق گرفتهاند.
🔻 از طرفی نکته دیگری که باید در این موضوع در نظر داشت، روند منطقی افزایش طلاق و کاهش ازدواج با توجه به تغییرات جمعیتی است. هرم جمعیتی کشور در شرایطی به سر میبرد که در دهه گذشته جمعیت زیاد جوانان دهه شصتی به سن ازدواج رسیدهاند و با گذشت سالها این جمعیت جوان در سن ازدواج کاهش یافته است و این با کاهش میل به ازدواج کاملاً متفاوت است.
🔻 از طرفی میل همین جوانان زیادی که در دهه قبل ازدواج کردهاند حالا به سنی رسیدهاند که معمولاً طلاق در آن رخ میدهد و بهصورت طبیعی آمار طلاق کشور با افزایش جمعیت زوجهایی که چند سالی از ازدواجشان گذشته افزایش مییابد. به این شکل با کاهش طبیعی ازدواج و افزایش طبیعی طلاق نسبت طلاق به ازدواج نیز تغییر چشمگیری میکند. پژوهش دقیقتری در سالهای گذشته انجام شده که نشان میدهد از هر ۱۰ ازدواج در یک سال فقط یکی به طلاق منجر میشود.
🔻 در نهایت باید گفت، رسانههایی که دائماً در سالهای گذشته با تکرار این آمار غلطانداز باعث ترس از ازدواج در جوانان شدهاند بهتر نیست کمی خبرنگاران خود را با مباحث اولیه حوزه خانواده آشنا کنند؟
🆔 @asanezdevag
❤️ #همسرانه
💑 هفـت رازِ همسـرانِ مــوفق:
1⃣ همسرتان را علی رغم تفاوتها، همانطور که هست بپذیرید و از تلاش برای تغییر او دست بردارید.
2⃣ کاری کنید که وقتی همسرتان در کنار شماست احساس خوبی نسبت به خودش داشته باشد.
3⃣ در برخورد و ارتباط با همسرتان دقت و خلاقیت به خرج دهید.
4⃣ برای داشتن زندگی عاشقانه و رمانتیک وقت و انرژی صرف کنید.
5⃣ به نیازهای جسمی و جنسی همسرتان توجه کنید.
6⃣ همسـری شاد باشید و مسئولیت شادی خود را به عهده بگیرید.
7⃣ احساسات خود را بشناسید، به آنها بها دهید و با همسرتان پیرامون آن صحبت کنید.
🆔 @asanezdevag
◉✿ازدواج آسان✿◉
#تجربه_من ۲۴۵ #ازدواج_آسان #فرزندآوری #سبک_زندگی #قسمت_اول من متولد ۶۳ هستم. سال ۸۱ وارد شریف ش
#تجربه_من ۲۴۵
#فرزندآوری
#سبک_زندگی
#قسمت_دوم
از خیر دانشگاه گذشتن خیلی برام سخت بود. تمام بچگی و نوجوانی و جوانی من به این گذشته بود که خوب درس بخونم و موقعیت خوب اجتماعی به دست بیارم. اصلا هیچ ارزشی جز این مسأله برام تعریف نشده بود و درس خواندن جزئی از وجودم بود. این هایی که میگم فقط برای من نبود ها. برای همهی دختران و پسران نسل ما و حتی همین الان بوده و هست. حالا یکی بر حسب استعداد یا موقعیت یا تلاشش به دست میاره و هم خودش هم خانواده اش باهاش حال میکنن، یا به دست نمیاره و و حسرت میخوره یا سرخورده میشه یا...
برای منم خیلی سخت بود مخصوصا وقتی دوستان دیگه ام رو میدیدم که علی رقم رزومه ضعیفتر از من دارن درس میخونن و دانشگاه میرن ولی من فقط بچه داری میکردم. البته در این برهه دچار یه دو گانه ای شده بودم. هم از دانشگاه نرفتن حسرت میخوردم، هم از اینکه کار مهمی کرده بودم و در شرایطی که هیچ کس اونجا بچه نمی آورد، بچه آورده بودم، خوشحال بودم.
وقتی پسرم شش ماهه شد دوباره تصمیم گرفتم برای یه دانشگاه دیگه که تو اون شهر بود اقدام کنم. ولی اولا پسرم فقط شیر میخورد و غذا خور نبود و من نمیتونستم حتی برای ساعاتی ولش کنم و دوماً دچار یه تغییرات فکری عمیق و خوب شده بودم که فقط از الطاف خدا بود.
گاهی بعضی تصمیمات، مسیر زندگی آدم رو کاملا عوض میکنه و البته لطف خدا را به زندگی سرشار میکنه. نمیخواستم دوران طلایی بچه آوردن رو صرف درس خواندن بکنم و از این امر مهم زندگیم غافل بشم، بچه آوردم. بعد خدا لطف کرد و دریچه های تازه فکری و معرفتی به روم باز شد.
یه استادی میگفتن آدم ها سه جور زندگی میکنن. برخی در زندگی همون کارهایی رو انجام میدن که همه انجام میدن، همه مثل هم در یه نقشهِ شکل گرفته، حرکت میکنند. زندگی اکثر ما اینجوریه... بعضی آدم ها بر اساس علایقشون زندگی میکنن. این شیوه زندگی بهتره، چون حداقل انسان بی فکر و اندیشه زندگیش رو به خاطر یه الگوی اجتماعی از پیش تعیین شده که هیچ تناسبی هم با توانایی ها و شرایط و علایق فرد نداره، تباه نمیکنه... ولی بعضی آدم ها بر اساس وظایفشون زندگی میکنن. یعنی نگاه میکنن که توی این دنیا باید چیکار کنن بعد حساب شده زندگی میکنن.
حضرت زهرا سلام الله علیها یه دعایی دارن که میگن خدایا کمک کن که بر اساس وظایفمون زندگی کنیم و وظایفمون رو خوب انجام بدیم.
این چیزهایی که بالا گفتم رو بعدا خوندم و شنیدم ولی واقعیتش اینه که بعد از تولد پسرم خیلی از مادر بودن لذت میبردم و همش هم خدا رو شکر میکردم که بدون دغدغه کار و درس به بچه داری میرسم.
کم کم به این نتیجه رسیدم که اصلا از ابتدا زندگی ما اشتباه بوده. این اشتباه بود که اینهمه بُعد درس و فعالیت های اجتماعی رو در نظر ما با ارزش کردن و هیچ وقت به ارزش واقعی زن بودن و مادر بودن و حفظ حریم خانواده برامون صحبت نشد.
خیلی از دوستان و فامیل ازم سوال میکردن که چرا درسم رو تموم نکردم؟! منم میگفتم چون میخواستم به کار مهمتر از درس بپردازم. همین مسأله خیلی روی زنان فامیلمون تاثیر داشت. خوب کسانیکه ما رو به درس خون بودن و باهوش بودن میشناختند وقتی میدیدند که من با قاطعیت و از روی فکر بچه آوردم و خیلی هم راضی ام براشون جالب بود.
من بعد ها به دوستام میگفتم که ما به یک قیام و جهاد زنان تحصیلکرده در امر فرزندآوری نیاز داریم. چون از حدود مثلاً صد سال پیش که تحت تاثیر فرهنگ غربی بحث تحصیل و کار زن در جامعه ارزش شد، همزمان خانه داری و فرزند آوری بی کلاسی و بی سوادی و ضد ارزش شد. در اینچنین فضایی اگر یه خانم دیپلمه بچه زیاد بیاره و خانه دار باشه، اگرچه که در نزد خدا کارش بسیار ارزشمنده ولی جامعه فکر میکنه از سر ناچاری و بی کلاسی بچه آورده، ولی اگه یک زن در موقعیت خوب تحصیلی و اجتماعی برگرده به اصل نیاز خانواده و با اقتدار بچه زیاد بیاره، این فرهنگ و باور غلط فرهنگی در جامعه کم کم از بین میره انشاالله
پسرم که دو ساله شد، پسر دومم رو باردار شدم و بعد هم به ایران برگشتیم. اختلاف سنی شون دو سال و هشت ماه شد. البته با اینکه این بار ایران بودیم ولی مامانم مریض بودن و سر این یکی هم خیلی نتونستن کمکی کنن. همسرم هم هیات علمی یکی از دانشگاه های تهران شدند و خیلی سرشون شلوغ بود.
وقتی اومدیم ایران با همه پس انداز مون یه آپارتمان کوچیک خریدیم که چون قرض مون زیاد بود نتونستیم توش بشینیم. از وسایل هم فقط یه گاز و یه یخچال و یک ماشین لباسشویی همه ایرانی خریدیم. فرش هم از یکی از اقوام گرفتیم و با ظرف و ظروفی که از جهازم باقی مانده بود زندگی رو در ایران شروع کردیم.
💎 ادامه دارد...
🆔 @asanezdevag
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 اگر همسر خوب و پاک میخواهی خودت هم باید همینگونه خوب وپاک زندگی کنی❗️
🆔 @asanezdevag