بلوغ اقتصادی💸،یکی دیگه از مسائل مهمیه که پیش از ازدواج 👰🤵باید بهش پرداخته بشه!
و یکی از حساسیت هایی که این نوع بلوغ داره اینکه واقعا متوجه بشیم باید چطور از طریق اقتصادی وضعیت زندگیمون رو مدیریت کنیم....🤓
🆔 @asanezdevag
#آغوش_درمانی ۴
😍 وقتی مادر یا پدری فرزند خود را صمیمانه و باآرامش در آغوش می کشند، او را از لحاظ روانی تغذیه و تامین میکنند،
👈 درنتیجه باعث افزایش سطح عزت نفس در او می شوند.
🆔 @asanezdevag
گفتن کلمه ی : خانومم ، برابر با ۳۰ قرص آرامبخش برای خانم هاست...
لذا از این قرص آرامبخش استفاده ی لازم رو ببرید...
#نکته #مکالمه
🆔 @asanezdevag
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙 بخش سوم
رهایی از خیانت های زناشویی
استاد حسین دهنوی
🆔 @asanezdevag
◉✿ازدواج آسان✿◉
#تجربه_من ۳۵۵ هیچکس منو(یا بهتره بگم مارو)درک نمیکنه😔 ای کاش خانواده ها میدونستن که حتی یه جوون مذ
#تجربه_برگزیده ۳۵۶
#مادری
#فرزندآوری
#قسمت_اول
سال ۹۱ ازدواج کردم. جهیزیه تا حد ممکن ایرانی با یه مراسم عروسی بسیار ساده...
اون موقع کارآموز بودم؛ سال ۵ پزشکی... شوهرم تهران بود و من شهرستان، آخر هفته ها میومد پیشم.
من عاشق بچه بودم و هستم. همسرم نیز... اما بحث فرزندآوری رو سپرد به من؛ از نظر زمانبندی و تعداد و شروع و پایان و همه چی! میگفت خودت دیگه پزشکی و آگاه، تعداد و فاصلهی بچهها طوری باشه که نه به جسمت آسیبی وارد بشه نه به درس و کار و فعالیتهای اجتماعیت و...
خلاصه ۶ ماه از زندگی مون که گذشت، تاج مادری رو سر من قرار گرفت. انگار دنیا به من هدیه داده شده بود😍
همکار آزمایشگاهم از شدت خوشحالی من متعجب بود! اما خانواده ام ناراحت شدن، دوست داشتن من به سرعت مدارج علمی رو طی کنم و فوق تخصص بگیرم. اما «برنامهی من» چیز دیگهای بود...
شروع بارداریم مصادف بود با شروع کارآموزی؛ سختیها، کشیکها، بیرحمیها ... تا ماه ۹ میرفتم بیمارستان. بخش آخرم جراحی! با اون حالم، هر روز ۲ ساعت درجا وامیستادم، زخم بیمارها رو شست و شو و پانسمان میکردم.
آخر بخش جراحی دخترم به دنیا اومد (سزارین😢) و زندگی یک روی دیگه ی خودشو بهم نشون داد. تمام عشق، تمام مِهر، تمام دلبستگی... حتی نیمهی بیشتر عرفان و عشق به معبود مهربان تر از مادر...
بهترین دوران رو باهاش گذروندم... از یک و نیم ماهگی براش کتاب میخوندم، بازی، صحبت، عشق...
خلاصه ۶ ماه مرخصی تموم شد و مجدداً درس و کشیکهای شب تو شهر غریب... بچه رو صبحها با خودم میبردم مهد بیمارستان...
به لطف خدا مادرشوهرم قبول کردن ۴ روز در هفته بیان خونه ما و کمکم باشن. از طرفی خدا خیلی مهربونی میکرد و کشیکهای کمی به من میفتاد. اما یادمه کشیکهای بخش اطفال که بعد ۲۰ ساعت کار مداوم شب، ۳ ساعت آف بودیم و همهی دوستانم با آسودگی استراحت میکردند، من نصف شب بدوبدو میومدم خونه و بچه رو شیر میدادم و برمیگشتم سر کشیک و دوباره کار تا ظهر...
همکلاسی هام تقریباً کمک و مراعاتی نداشتن اما خدا خیلی هوامو داشت. تمام مدت ذکر من این بود: «اَلَیسَ الله بکافٍ عَبدِه؟»
بخشها بهم آسون تر از بقیه میگذشت. شایدم اثر شیرینی و انرژی ای بود که هر روز از دخترم میگرفتم. دخترم خیلی زود به حرف اومده بود و چققدر شیرین زبون بود و باهوش...
پايان نامهم هم خیلی خیلی راحت جمع شد و عالی دفاع کردم.
شوهرم تهران بود و من شهرستان و انگار دخترم رو با کولیک وحشتناکش، بستری بیمارستانش و همه سختی های بچهی اول، تقریباً تنها بزرگ کردم...
دخترم ۱۹ ماهه شده بود و منم باید ۲ سال میرفتم طرح (طرح اجباری پزشکان).
با موافقت شوهرم تصميم گرفتم برم یک روستای دور و محروم تا مدت طرحم ۸ ماه کمتر بشه و زودتر برگردم سر زندگی م.
از طرفی با عشق و شوق، برای فرزند دوم برنامه ریختیم...
شروع بارداری دومم مصادف شد با شروع طرح؛ در روستایی دورافتاده و بسیاار محروم در جنوب کشور، ۱۶ ماه. من و یک بچه کوچیک و بارداری و ویار شدید و منطقهای محروم که حتی لوله کشی گاز و آب هم نداشت.
تنهای تنها، جایی که انگار ته دنیا بود. دُور مرکز بهداشت و پانسیون من تا چشم کار میکرد مزرعه... نه خونه ای نه مغازه ای... هیچی... تو پانسیون هم مار و عقرب پیدا میشد و من باردار و دختر کوچکم فقط با توکل بر حرز آخر مفاتیح شب میخوابیدیم...
👈 ادامه دارد...
🆔 @asanezdevag
#استاد_قرائتی
📌 اسلام می فرماید که فرزنددار بشوید ولی شما می گویید که بگذار چند سالی خوش باشیم.
📌 بیشتر طلاق ها بخاطر بچه نداشتن است. زیرا بچه مثل یک گچ این دو تا آجر (پدر و مادر) را کنار هم نگه می دارد.
📌 ... ما بجای اینکه با بچه انس بگیریم با رفتن به پارک و گردش خودمان را سرگرم میکنیم.
#فرزندآوری
#خانواده_مستحکم
#سبک_زندگی_اسلامی
👈 طبق آمار منتشر شده، بیشترین درصد طلاق ها، به ۵ سال اول زندگی مشترک تعلق دارد.
🆔 @asanezdevag
صیغه محرمیت در دوران نامزدی
بسیاری از خانواده ها بدون اطلاع از اثرات حقوقی محرمیت که در قانون همان نکاح موقت خوانده میشود نسبت به اجرای صیغه محرمیت در دوران نامزدی اقدام میکنند که ناخواسته با مشکلاتی روبرو میشوند.
برای نکاح موقت، مبلغ ناچیزی مهریه تعیین میکنند که با پایان یافتن دوره محرمیت، طرفین اقدام به نکاح دائم کنند.
مشکل از آنجا آغاز میشود که مرد به دلایلی با جاری شدن نکاح دائم مخالفت میکند. با این امتناع، خانواده دختر متضرر شده و با دریافت مهریه ناچیز، دختر به خانه پدر برمیگردد. چه بسا در طول مدت نکاح موقت، زوجیت نیز واقع میشود.
توصیه میشود در این شرایط دقت نظر بیشتری بفرمائید و تا حدامکان مهریه ای که منظور دارید در عقد دائم ثبت شود، در صیغه ی موقت منظور دارید.
#همسرداری
#داودی_نژاد_مشاور
💝💘💖💗💞💕❣💗
🆔 @asanezdevag
👼 #قند_عسل
🤱🏻 تربیت عاطفی: پاسخ به گریه ی نوزاد1⃣
🍃 گریه ی نوزاد برای جلب توجه مادر و بقای نوزاد لازم است؛ سر و صدای نوزاد بعنوان پیش درآمد گریه، باعث برانگیختن عواطف مادر می شود. با شنیدن این صدا جریان خون در سینه ی مادر زیاد می شود؛ این یکی از مهم ترین پیام های بیولوژیک از سوی نوزاد است که یک جواب یا عکس العمل بیولوژیک در مادر تولید میکند.
این ارتباط رفته رفته تکامل پیدا می کند؛ به طوری که مادر فقط با شنیدن صدا و خمیازه ی کودک، او را بغل می کند و قبل از شروع گریه، او را شیر می دهد.
📚 آمادگی برای زایمان و مراقبت از نوزاد، ویلیام سیرز، ص ۶۱_۶۳
#تربیت_فرزند
🆔 @asanezdevag
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙رهایی از خیانت های زناشویی
بخش چهارم
استاد حسین دهنوی
🆔 @asanezdevag
◉✿ازدواج آسان✿◉
#تجربه_برگزیده ۳۵۶ #مادری #فرزندآوری #قسمت_اول سال ۹۱ ازدواج کردم. جهیزیه تا حد ممکن ایرانی با ی
#تجربه_برگزیده ۳۵۶
#مادری
#فرزندآوری
#قسمت_دوم
ادامه طرح تو اون شرایط برام ممکن نبود، بهم فشار اومد و درخواست انتقالی دادم به اورژانس. چون کشیک میدادی و میتونستی برگردی خونه.
اما باردار باشی، ٢۴ ساعت مداوم به عنوان تنها پزشک شهر کشیک بدی، شبی ۲۰۰_۲۵٠ تا مریض هم داشته باشی... تازه، بیشتر کشیک های ما ۴۸ ساعته بود! یکبارم شد ۷۲ ساعت!
له میشدم تو کشیک ها. دم در اتاقم غلغلهی مریض...
یکبارهم، با این که واضح بود باردارم، از یک همراه مریض که میخواست تو اون شلوغی تمام توجه من به مریض ایشون باشه، کتک خوردم... خیلی سخت بود. غذا و پانسیون هم افتضاح...
گذشت و دختر دومم به دنیا اومد...
نمیخواستن مرخصی زایمان بدن اما طلبکارانه و محکم واستادم گفتم طبق قانون حقمه...
۹ ماه آخر طرح رو رفتم خونه... این بار هم چون شوهرم آخر هفتهها میومد خونه، باز دو تا بچه رو تقریباً تنها بزرگ کردم... با کولیک دختر کوچیکه و سن لجبازی دختر بزرگه ...
۲ ماهی خیییلی سخت گذشت اما بعد... شیرینی ها شروع شد و زیاد شد و زیادتر و بی نهایت، عاشق دخترام بودم و به معنای واقعی لذت میبردم از مادری...
خانواده هم دیگه هیچ ناراحتی ای نداشتن بلکه بچههام شده بودن نور دل شون...
تصمیم گرفتیم تهران یه خونه رهن کنیم، چون با پول خونه شهرستان احتمالاً چیزی تهران گیر نمیومد. اما از برکت حضور دخترام به طور عجیبی یک خونه تمیز و مناسب تو یه محله خوب با همسایههای عالی گیرمون اومد.
ولی خلاصه با ۲ تا بچه و بعد ۴ سال از ازدواج، انگار تازه زندگی مداوم زیر یک سقف رو با همسرم آغاز کردم!😅
حقیقتاً حس جهازکِشون داشتم! برام خیلی تازگی داشت این زندگی😅
بچهداری با کمک شوهر، مگه داریم؟! 😉
بگذریم... هنوزم نمیدونم اون ما به التفاوت پول خونه چطور جور شد!! ماشینمون رو هم ارتقاء دادیم. همهش رزقی بود که بچهها با خودشون آورده بودن...
خلاصه همه میگفتن دیگه دوتا پشت هم آورده، میخواد بشینه پای درس و تخصصش دیگه
اما برنامهی من، سومی رو هم پشت سر این دوتا داشت...
برنامه ریختیم و ۲۰ ماهگی دخترم، بعدی رو باردار شدم. از قبل بارداری کلاس ورزش میرفتم و تا ماه ۷ بارداری هم ادامه دادم.
من ۲۹ ساله، دختر بزرگم ۵ ساله و کوچیکی ۲/۵ ساله بود که پسرم به دنیا اومد.
سختی های سومی به مراتب کمتر از دومی و غیرقابل قیاس با اولی بود. تجربه و تسلط مادر خیلی بیشتره. دختر بزرگم مادرانه مراقب خواهر و برادرشه... حتی اگر خرید و کار نیم ساعته داشته باشم، دوتا کوچیکی رو مسپرم به بزرگی و میدوم انجام میدم و برمیگردم.
با برکت اومدن پسرم، بعد از ۶ سال کار استخدام شوهرم جور شد. سرمایه کوچیکی هم دستمون اومده که میخوایم باهاش خونه رو بزرگتر کنیم.
همکلاسی هام امسال دورهی تخصص شون رو تموم میکنن... و من پزشک عمومی موندم؛ اونم توی خونه و بدون مطب رفتن و کار کردن... با افتخار خانه دارم (فعلاً)؛ همنشین سه تا فرشته کوچولوی نازنین...
ده بارم برگردم عقب دقیقاً همین مسیر رو انتخاب میکنم. از اول هم از انتخابم مطمئن بودم و در تمام مدت آرامش و غرور داشتم. خانواده م هم به تصمیمم افتخار میکنن. هرگز احساس عقب موندن از هم رده هام ندارم. هیچ وقت از اینکه سه تا دارم و دو تا دیگه هم میخوام احساس خجالت نداشتم. بلکه افتخارمه؛ اینکه در قالب های فرهنگی و اجتماعی ای که دیگرانی برای ما درست کردن اسیر نیستم. ما خودمون تصميم میگیریم کِی و چندتا بچه داشته باشیم و مَنِ مادر کِی درس بخونم و کی کار کنم...
الان به فعالیت های اجتماعی م میرسم. با سه تاییشون میرم بیرون دنبال کارهام. تو خونه کار هنری شخصی میکنم، مطالعه میکنم، کلاس تربیت فرزند میرم.
برای تخصص هم انشاءالله برای سال آینده میخونم و امتحان میدم و وقتی پسر کوچکم ۲ ساله شد وارد دوره میشم و شاخ غول تخصص رو میشکنم💪
بعد چهارسال تخصص هم انشاءالله ۲ تای بعدی رو میارم (اگر سزارینی نبودم شاید تا ۷ تا هم میرفتم)
فعلاً که دارم لذت دنیا رو میبرم
تماشای بازیهای خواهرانه دو تا دخترم یک دنیا شیرینی داره...
تماشای محبت دوتا خواهر به برادر و خندههای پسرک به اداهای خواهراش
مشاهدهی انتقال همهی چیزهایی که ذره به ذره به دختر بزرگم یاد دادم توسط فرزند بزرگ به خواهر برادر کوچکتر...
تلاش بچهها برای سازگاری هرچه بیشتر باهم
تلاش بچهها برای گرفتن حق خود در مواقع لازم...
از تمام آنچه گذشت نه خسته ام نه شکسته...
و نه حس هدر رفتن و پوسیدن در کنج خانه دارم
فرزندانم برام دستاوردی بزرگن و شرافت شغل مادری برام با شرافت شغل پزشکی برابری، نه، برتری داره...
🆔 @asanezdevag
🍃«زنان بخوانند» ( ۶٠ توصیه همسرانه )🍃
۱. اجازه دهید متوجه شود چقدر وجودش برای شما اهمیت دارد.
۲. حتی اگر با شما مخالفت می کند، باز هم به صحبت های او گوش دهید.
۳. از او تقاضای کمک کنید.
۴. به او بگویید که او را دوست دارید و به وجودش افتخار می کنید.
۵. بگذارید برای خود سرگرمی داشته باشد.
۶. به او اعتماد داشته باشید.
۷. وقتی با هم بیرون می روید، درباره مشکلات صحبت نکنید.
۸. بر روی اعمال خوب او متمرکز شوید.
۹. به علایق او احترام بگذارید.
۱۰. وقتی به منزل برمی گردد، خوشحال باشید.
۱۱. اجازه دهید نیم ساعت بعد از کار استراحت کند.
۱۲. به هیچ یک از اعضای خانواده اجازه ندهید به او بی احترامی کند.
۱۳. در مقابل کسی که به او بی احترامی می کند بایستید.
۱۴. از تلاشی که برای زندگی تان می کند قدردانی کنید.
۱۵. در کارهای تان با او مشورت کنید.
۱۶. برای رسیدن به اهدافتان با هم برنامه ریزی کنید.
۱۷. بیش از اندازه کار نکنید، برای او نیز وقت بگذارید.
۱۸. اگر مرتکب اشتباهی شد، او را ببخشید.
۱۹. طوری رفتار کنید که به او نیاز دارید.
۲۰. تمام اوقات فراغت او را با کارهای منزل پر نکنید.
۲۱. مغرور نباشید و اشتباهات تان را بپذیرید.
۲۲. وقتی دچار استرس است او را آرام کنید.
۲۳. اگر مشغول صحبت با شماست، گوش کنید و با طرح چند سوال به او نشان دهید که کاملا به او توجه دارید.
۲۴. به خاطر زحمتی که می کشد از او سپاسگزاری کنید.
۲۵. به دلیل هر آنچه که هست به او افتخار کنید.
۲۶. حرف های تان را با عشق بیان کنید.
۲۷. وقتی با او هستید پرانرژی باشید.
۲۸. از او انتظار نداشته باشید تمام وقتش را برای انجام کارهای شما صرف کند.
۲۹. از اینکه فرد خوبی است ابراز خشنودی کنید.
۳۰. حتی در غیاب او، جلوی دیگران از او به خوبی یاد کنید.
۳۱. احساسات تان را با او در میان بگذارید ولی آن را به طور خلاصه بیان کنید.
۳۲. حداقل سه مورد از کارهای خوبش را به او گوشزد کنید.
۳۳. در مقابل دیگران به او افتخار کنید.
۳۴. صبح ها با او بیدار شوید حتی اگر مجبور نباشید زود بیدار شوید.
۳۵. در مواقع سختی پشتیبان او باشید.
۳۶. او را در هر شرایطی بپذیرید و هرگز از خود نرانید.
۳۷. وقتی عصبانی است به او گیر ندهید.
۳۸. به او کمک کنید به اهدافش برسد.
۳۹. به او کمک کنید عادات بدش را ترک کند.
۴۰. دیگران را با او مقایسه نکنید.
۴۱. از کارهایی که در منزل انجام می دهد، تشکر کنید.
۴۲. پیش از تصمیم گیری های مهم با او مشورت کنید.
۴۳. توانایی های او را دست کم نگیرید.
۴۴. حرفتان را مستقیم بزنید و از حاشیه رفتن بپرهیزید.
۴۵. حتی اگر از هم فاصله دارید، توجه تان را به او نشان دهید.
۴۶. با او دعوا و مشاجره نکنید.
۴۷. با او مودب و مهربان رفتار کنید.
۴۸. برای هر موضوعی او را سرزنش نکنید.
۴۹. وقتی کار اشتباهی می کند، به او نگویید: به تو گفتم اینطوری می شود!
۵۰. بر سر پول با او دعوا نکنید، او خود نسبت به این موضوع احساس مسئولیت می کند.
۵۱. با او به پیاده روی بروید.
۵۲. خوبی های او را بزرگ و بدی هایش را کوچک جلوه دهید.
۵۳. از او انتظار نداشته باشید بتواند فکر شما را بخواند، او این توانایی را ندارد.
۵۴. اگر می خواهید وسایل یا کاغذهایش را دور بیندازید، ابتدا از او بپرسید.
۵۵. به تناسب اندامتان اهمیت دهید.
۵۶. ظاهرتان را برای او بیارایید.
۵۷. اگر از دست او عصبانی هستید، با او قهر نکنید.
۵۸. بهترین دوست او باشید.
۵۹. تنها به خاطر وجود خودش به او عشق بورزید.
۶۰. با احترام با او رفتار کنید.
_______________________
#همسرداری
🆔 @asanezdevag
✨ تفاوت ازدواج عاشقانه با جفت گیری غریزی را می توان در نامه های عاشقانه ی احمد شاملو به همسرش آیدا سرکیسیان دید، که در کتاب "مثل خون در رگهای من" منتشر شده است:
آیدا!
این که مرا به سوی تو میکشد عشق نیست، شکوه توست.
و آنچه مرا به انتخاب تو برمیانگیزد، نیاز تن من نیست؛ یگانگی ارواح و اندیشههای ماست ...
🆔 @asanezdevag