eitaa logo
روانشناسی * سخنان بزرگان ( دکتر انوشه و هلاکویی )
2.8هزار دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
5.6هزار ویدیو
14 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
💚باورِ محدود، همان افکار تکراری است که باعث می شود تو به خواسته ات نرسی، به عبارتی خواسته ات را جذب نکنی.! باورهای منفی سبب بوجد آمدن افکار منفی می شوند ، افکار منفی سبب بوجود آمدن احساس منفی می گردند.احساس منفی سبب بوجود آمدن ارتعاش منفی می شود که همه این ها سبب می شود شما به خواسته های خود نرسید! پس تمام تلاشت رو بکن تا افکار محدود کننده رو از بین ببری صبح بخیر❤️ ‌ ‌ .. ' 12 '.. 9- ↑ -3 ♥️⁰⁰:⁰⁰♥️ ' . 6 . ` ˡ‌ ˡ͟ᵒ͟ᵛ͟ᵉ ʸ͟ᵒ͟ᵘ ‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی میتوانستم صحبت کنم، گفتند: گوش کن... وقتی میتونستم بازی کنم ، مرا کار کردن آموختند... وقتی کاری پیدا کردم ، ازدواج کردم... وقتی ازدواج کردم ، بچه ها آمدند... وقتی آنها را درک کردم ، مرا ترک کردند...!!! وقتی یاد گرفتم چگونه زندگی کنم، زندگی تمام شد...! 🌺🍃زیبا زندگی کنید" ‌ ‌ .. ' 12 '.. 9- ↑ -3 ♥️⁰⁰:⁰⁰♥️ ' . 6 . ` ˡ‌ ˡ͟ᵒ͟ᵛ͟ᵉ ʸ͟ᵒ͟ᵘ ‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨ ساحل جواب سرزنش موج را نداد گاهی فقط سکوت، سزای سبک‌سری است ‌ ‌ .. ' 12 '.. 9- ↑ -3 ♥️⁰⁰:⁰⁰♥️ ' . 6 . ` ˡ‌ ˡ͟ᵒ͟ᵛ͟ᵉ ʸ͟ᵒ͟ᵘ ‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻 توصیه کلیدی پیامبران الهی به همه بشریت ..‌. 🔻 دغدغه اصلی تون دینتون باشه! با از دست دادن دنیا غمگین نشید و با دست آوردن اون خوشحال نشید... ⬅️ مثل اکثر مردم نباشید❗️ اجتماع اساتید ایران در ایتا 🌹@asatid_IRAN🌹
⭕️✍حکایتی بسیار زیبا و خواندنی راننده تاکسی گفت: میدونی بهترین شغل دنیا چيه؟ گفتم: چیه؟ گفت: راننده تاكسی. خنديدم. راننده گفت:جون تو. هر وقت بخوای ميای سركار، هر وقت نخوای نميای، هر مسيری خودت بخوای می‌ری، هروقت دلت خواست يه گوشه می‌زنی بغل استراحت می‌كنی، مدام آدم جديد می‌بينی، آدم‌های مختلف، حرف‌های مختلف، ديدم راست می‌گه، گفتم: خوش به حالتون. راننده گفت: حالا اگه گفتی بدترين شغل دنيا چيه؟ گفتم: چی؟ راننده گفت: راننده تاكسی و ادامه داد: هر روز بايد بری سركار، دو روز كار نكنی ديگه هيچی تو دست و بالت نيست، از صبح هی كلاچ، هی ترمز، پادرد، زانودرد، كمردرد. با اين لوازم يدكی گرون، يه تصادفم بكنی كه ديگه واويلا می‌شه، هر مسيری مسافر بگه بايد همون رو بری، هرچی آدم عجيب و غريب هست سوار ماشينت می‌شه، همه هم ازت طلبكارن. تابستون‌ها از گرما می‌پزی، زمستون‌ها از سرما كبود می‌شی. هرچی می‌دويی آخرش هم لنگی. به راننده نگاه كردم. راننده خنديد و گفت: زندگی همه چيش همين‌جوره. هم می‌شه بهش خوب نگاه كرد، هم می‌شه بد نگاه کرد. اجتماع اساتید ایران در ایتا 🌹@asatid_IRAN🌹
📘 شریک دزد و رفیق قافله !! کاروانی از تجار، پس از خرید مال التجاره عازم شهر و دیار خود شد. در میان کاروانیان مردی بود که از راهزنان، بسیار می‌ترسید و در طول راه اندیشه اینکه راهزنان به کاروان حمله کنند و مال التجاره‌اش را ببرند، همواره او را آزار می‌داد تا اینکه فکری به ذهنش رسید و از آن پس، هراس از راهزنان از دلش رخت بربست. چند روز بعد کاروان به گردنه خطرناکی رسید؛ گردنه‌ای که همه تجار از آن وحشت داشتند؛ زیرا می‌دانستند آنجا کمین‌گاه راهزنان است. شب هنگام هر کدام از تجار اموال ارزشمند خود را در جایی پنهان کردند. تاجر ترسو، با زیرکی نزد تک‌تک بازرگانان رفت و از مخفیگاه اموال آنها باخبر شد و حتی دوستانه آنها را راهنمایی کرد که اموال خود را کجا بگذارند. سپس نیمه‌های شب، آهسته از قافله جدا شد و به سمت کمین‌گاه راهزنان رفت و سراغ سردسته راهزنان را گرفت. آن‌گاه ناجوانمردانه مخفی‌گاه اموال تاجران را فاش کرد، به این شرط که راهزنان، اموال او را غارت نکنند و او را در غارت خود نیز شریک کنند. نزدیک صبح، راهزنان، بی‌رحمانه به قافله تجار حمله کردند و هر چه را یافتند، بردند؛ به جز اموال تاجر ترسو را. ساعتی بعد تاجر ترسو نزد حرامیان رفت و سهم خود را گرفت و با مهارت آن را مخفی کرد تا از چشم هم‌سفرانش ‌پنهان بماند. در طول راه بازرگانان مال باخته بی‌تابی می‌کردند، ولی تاجر ترسو با آرامش به راه خود ادامه می‌داد که این آرامش برای بازرگانان سؤال‌برانگیز شد تا اینکه سرانجام کاروان به شهر رسید. چند روز بعد که بازرگان ترسو و خائن اجناس خود را برای فروش آماده کرد، تجار با دیدن اجناس خود فهمیدند، فریب خورده‌اند و رفیق و همراه آنان، خود شریک دزدان بوده. به این ترتیب، چنین خیانتی، در قالب کلماتی، ضرب‌المثل خاص و عام شد. اجتماع اساتید ایران در ایتا 🌹@asatid_IRAN🌹
✍✍✍✍✍ وقتی دل سودایی می‌رفت به بستان‌ها بی خویشتنم کردی بوی گل و ریحان‌ها گَه نعره زدی بلبل گَه جامه دریدی گل با یاد تو افتادم از یاد برفت آن‌ها ای مهر تو در دل‌ها وی مهر تو بر لب‌ها وی شور تو در سرها وی سِرّ تو در جان‌ها تا عهد تو دربستم عهد همه بشکستم بعد از تو روا باشد نقض همه پیمان‌ها تا خارِ غم عشقت آویخته در دامن کوته نظری باشد رفتن به گلستان‌ها آن را که چنین دردی از پای دراندازد باید که فروشوید دست از همه درمان‌ها گر در طلبت رنجی ما را برسد شاید چون عشقِ حرم باشد سهل است بیابان‌ها هر تیر که در کیش است گر بر دلِ ریش آید ما نیز یکی باشیم از جمله قربان‌ها هر کاو نظری دارد با یار کمان ابرو باید که سپر باشد پیش همه پیکان‌ها گویند مگو سعدی چندین سخن از عشقش می‌گویم و بعد از من گویند به دوران‌ها اجتماع اساتید ایران در ایتا 🌹@asatid_IRAN🌹
بازجوپرسید:چرا شما به اعلی حضرت توهین کردید؟ - مگر من چه گفتم؟ مأمــور بــا کلــی من ومــن گفت:شــما گفتیــد که مــن به آقــای خمینی گفته ام پا روی دم سگ نگذارد ولی او گوش نکرد! - اســتغفرالله!مگــراعلی حضــرت ســگ اســت که شــما اینطــوری فکر کردید؟ رئیس ســاواک که دید پس زبان جناب صمصام برنمی آید دســتور صد ضربــه شــاق داد. جنــاب صمصــام بلنــد شــد و گفــت:مــن از خاندان رســول الله هســتم.تمــام اجــدادم اهــل خیر و بخشــش بودنــد.من هم به تأســی از ایشــان پنجاه تا از این شــاقها را به خود این آقای رئیس میبخشــم. الباقی را هم بین خودتان تقســیم کنید. البته برای اینکه دل این اسب هم نشکند دوضربه هم به اسبم بزنید. وقتــی رئیــس ســاواک دیــد، ســید،اورا هم ردیــف اســبش کرده اســت،عصبانی گفت:سریعتر حکم را اجرا کنید. اجتماع اساتید ایران در ایتا 🌹@asatid_IRAN🌹
✍✍✍✍ شیخ عباس قمی در فوائدالرضويه نقل ميكنند كه: كاروانی از سرخس مشهد اومدند پابوس امام رضا(علیه السلام )، سرخس اون نقطه صفر مرزی است، یه مرد نابینایی تو اونها بود،اسمش حیدر قلی بود. اومدند امام رو زیارت كردند، از مشهد خارج شدند دارند برمیگردند سرخس، حالا به اندازه یه روز راه دور شده بودند شب جوونها گفتند بریم یه ذره سر به سر این حیدر قلی بذاریم، خسته ایم، بخندیم صفا كنیم كاغذهای تمیز و نو گرفتند جلوشون هی تكون میدادند، اینها صدا میداد، بعد به هم میگفتند، تو از این برگه ها گرفتی؟ یكی میگفت: بله حضرت مرحمت كردند فلانی تو هم گرفتی؟ گفت:آره منم یه دونه گرفتم، حیدر قلی یه مرتبه گفت: چی گرفتید؟ گفتند مگه تو نداری؟ گفت: نه من اصلاً روحم خبر نداره! گفتند: امام رضا تو يکى ازصحن ها برگ سبز میداد دست مردم، گفت: چیه این برگ سبزها، گفتند: امان از آتش جهنم، ما این رو میذاریم تو كفن مون، قیامت دیگه نمیسوزیم، جهنم نمیریم چون از امام رضا گرفتیم، تا این رو گفتند، این پیرمرد یه دفعه دلش شكست، (دل كه بشكند عرش خدا ميشنود)با خودش گفت: امام رضا از تو توقع نداشتم، بین كور و بینا فرق بذاری، حتماً من فقیر بودم، كور بودم از قلم افتادم، به من اعتنا نشده دیدن بلند شد راه افتاد طرف مشهد، گفت: به خودش قسم تا امان نامه نگیرم سرخس نمیآم، باید بگیرم، گفتند:آقا ما شوخی كردیم، ما هم نداریم، هرچه كردند، دیدند آروم نمیگیرد، خیال میكرد كه اونها الكی میگند كه این برنگرده مشهد، جلوش رو نتونستند بگیرند شیخ عباس میگه: هنوز یه ساعت نشده بود دیدند حیدر قلی داره بر میگرده، یه برگ سبزم دستشه، نگاه كردند دیدند نوشته: «اَمانٌ مِّنَ النار،من ابن رسول الله على بن موسى الرضا» گفتند: این همه راه رو تو چه جوری یه ساعته رفتی، گفت: چند قدم رفتم، دیدم یه آقایی اومد، گفت: نمیخواد زحمت بكشی، من برات برگ امان نامه آوردم، بگیر برو.... السلام عليك يا علی بن موسى الرّضا المرتضى عليه السلام. اجتماع اساتید ایران در ایتا 🌹@asatid_IRAN🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این سیب‌های سرخ برای نچیدن است دل‌بستنم مقدمه‌ی دل‌بریدن است حتی کلاف کهنه‌ نخ هم نمی‌دهم بالای یوسفی که برای خریدن است زیباترین نبودی و من ماه خواندمت این است عشق، عشق بدی را ندیدن است! دنیا پر‌ از صداست، تو گاهی سکوت کن گاهی سکوت گام نخست شنیدن است بی دوست آسمان قفسی می‌شود وسیع ای دوست! عشق لذّت با هم پریدن است ‌ ‌ .. ' 12 '.. 9- ↑ -3 ♥️⁰⁰:⁰⁰♥️ ' . 6 . ` ˡ‌ ˡ͟ᵒ͟ᵛ͟ᵉ ʸ͟ᵒ͟ᵘ ‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بدترین حس دنیا چیست؟ شاید بگویید تنهایی، دلتنگی و ... اما بدترین حس دنیا "دل‌زدگیست" دل‌زدگی از یک خواستن عمیق می‌آید. کاری را، چیزی را، کسی را با تمام وجود خواستن ... دل‌زدگی یعنی کاری، چیزی، کسی که مدت‌ها حس خوب برایت داشت، دیگر در ذهن و قلبت جایی نداشته باشد! دل‌زدگی یعنی احساس خستگی شدید ... ‌ ‌ .. ' 12 '.. 9- ↑ -3 ♥️⁰⁰:⁰⁰♥️ ' . 6 . ` ˡ‌ ˡ͟ᵒ͟ᵛ͟ᵉ ʸ͟ᵒ͟ᵘ ‌‌