🔻تجربه نگاری
🔰یادداشت با محوریت حمایت از حیات جنین
🖋 نویسنده: سرکار خانم معصومه #مقدس
(خانهدار)
یکی از اقوام برای بچه سوم باردار شد و چون نمیخواستند، تصمیم به سقط گرفتند.
مادر با من تماس گرفت و از من خواست دو فرزندرو نگه دارم تا صبح با خیال راحت برای سقط جنین اقدام کنه.
صبح روز بعد حرکت کردم تا این که وارد منزلشون شدم.
مادر بهشدت نگران و درحال گریهست.
پرسیدم چه اتفاقی افتاده؟ چرا گریه میکنی؟ مگه قرار نبود بری برای سقط؟
گفت: تصمیمم عوض شده میخوام این بچهرو نگه دارم!
پرسیدم مگه چه اتفاقی افتاده؟
گفت: دیشب پسر دومیم تاب بازی میکرد که یکدفعه طناب دور گردنش پیچید! تا رفتم بگیرم رنگش سیاه شد و درحال خفه شدن بود.
طنابو به سرعت باز کردم. رنگ بچهام برگشت.
بچهرو به آغوش گرفتمو نوازشش میکردم، گویا خدا دوباره این بچهرو به من برگردوند، همونجا متوجه شدم کارم مناسب نیست. خدا با این اتفاق به من ثابت کرد که اگر بخواد جان کسی رو بگیره یا کسی رو نجات بده میتونه و کاری از هیچکی بر نمیاد این اتفاق باعث شد که من از سقط منصرف بشم.
🇮🇷 #حیات_جنین
🇮🇷 #سرمایه_های_زندگی
🇮🇷 #سهم_من_از_جوانی_ایران
💎 رویداد هم آفرینی "سرمایههای
زندگی"
🌐https://eitaa.com/asayepiri