✅ نگاهی تحلیلی به زندگی #سیاسی_مبارزاتی_امام_حسن (علیهالسلام)/ بخش دوم
🔰 جریان مخالف امام حسن، ادامهیی بود از دوران #نهضت_پیامبر
🔺 این روند، در ده سالی که نبیّاکرم (ص) حیات داشتند و بعد از ایشان، در دوران خلفای چهارگانه و سپس تا زمان امام مجتبی (علیهالسّلام) و خلافت آن بزرگوار – که تقریباً شش ماه طول کشید – ادامه پیدا کرد و اسلام به شکل #حکومت، ظاهر شد.
🔺 همه چیز، شکل یک #نظام_اجتماعی را هم داشت؛ یعنی حکومت و ارتش و کار سیاسی و کار فرهنگی و کار قضایی و تنظیم روابط اقتصادی مردم را هم داشت و قابل بود که گسترش پیدا کند و اگر به همان شکل پیش میرفت، تمام روی زمین را هم میگرفت؛ یعنی اسلام نشان داد که این قابلیت را هم دارد.
🔺 در دوران امام حسن(ع)، جریان مخالف آنچنان رشد کرد که توانست به صورت یک مانع ظاهر بشود. البته این جریان مخالف، در زمان امام مجتبی (ع) به وجود نیامده بود؛ سالها قبل به وجود آمده بود.
🔺 اگر کسی بخواهد قدری دور از ملاحظات #اعتقادی و صرفاً متکی به شواهد تاریخی حرف بزند، شاید بتواند ادعا کند که این جریان، حتّی در دوران اسلام به وجود نیامده بود؛ بلکه ادامهیی بود از آنچه که در دوران نهضت پیامبر – یعنی دوران #مکه – وجود داشت.
🔺 بعد از آنکه خلافت در زمان #عثمان – که از #بنیامیه بود – به دست این قوم رسید، #ابوسفیان – که در آنوقت، نابینا هم شده بود – با دوستانش دور هم نشسته بودند. پرسید: چه کسانی در جلسه هستند؟ پاسخ شنید که فلانی و فلانی و فلانی. وقتی که خاطر جمع شد همه خودی هستند و آدم بیگانهیی در جلسه نیست، به آنها خطاب کرد و گفت: «تلقّفنّها تلقّف الکرة»(۱). یعنی مثل توپ، حکومت را به هم پاس بدهید و نگذارید از دست شما خارج بشود! این قضیه را تواریخ سنی و شیعه نقل کردهاند.
🔺 اینها مسایل اعتقادی نیست و ما اصلاً از دیدگاه اعتقادی بحث نمیکنیم؛ یعنی من خوش ندارم که مسایل را از آن دیدگاه بررسی کنم؛ بلکه فقط جنبهی #تاریخی آن را مطرح میکنم. البته ابوسفیان در آنوقت، مسلمان بود و اسلام آورده بود؛ منتها اسلامِ بعد از فتح یا مشرف به فتح. اسلامِ دوران غربت و ضعف نبود، اسلامِ بعد از قدرتِ اسلام بود.
ادامه دارد ...
🌐 https://www.asbaat.ir/?p=4074
🆔 @asbaat_ir
🔰 #سکولارشدن_حوزهها_آرزوی_دیرینه_دشمنان/ بخش سوم
📝 #یادداشت|مفهوم سکولاریسم از دیدگاه #مقام_معظم_رهبری
🔺 نگاه رهبر معظم انقلاب به مفهوم سکولاریسم، همان مفهوم عامی است که از این واژه ارائه گردیده است. از مجموع نظرات ایشان در مورد این اصطلاح، میتوان سه معنا که همگی در یک هدف مشترکند را استخراج کرد:
1️⃣ سکولاریسم یعنی عدم بُروز و ظهور دین در غیر عمل #شخصی: «سکولاریسم بهمعنای بیدینی نیست، سکولاریسم بهمعنای این است که دین در غیر عمل شخصی، هیچ بُروز و ظهوری نداشته باشد.
🔸 #نظام_اجتماعی کاری به دین ندارد. بله، هرکسی در داخل نظام اجتماعیِ متنوّعِ غربی و شرقی و امثال اینها خودش برای خودش، در دل خودش، در عمل خودش یک ارتباطی با خدا داشته باشد؛ سکولاریسم یعنی این.»
2️⃣ سکولاریسم یعنی بی توجهی به مسئله #حکومت: «اینکه ما به مسائل نظام کار نداریم، به مسائل حکومت کار نداریم، این سکولاریسم است.»
3️⃣ سکولاریسم یعنی عدم ورود به #سیاست: «بعضیها مسجد را … از مسائل سیاسی می خواهند بکلّی برکنار بدارند. [می گویند] آقا شما وارد سیاست نشوید، کار خودتان را بکنید. کار خودتان یعنی چه؟ یعنی بیایید همان نمازتان را بخوانید و بروید؛ فقط پیشنمازی محض. این همان سکولاریسم است.»
4️⃣ ایشان از یک نوع دیگری از سکولاریسم نیز سخن میگویند یعنی«سکولاریسمِ پنهان»: «مراقب باشیم دچار ... سکولاریسمِ پنهان ... نشویم. گاهی اوقات در ظاهر، تبلیغات، تبلیغات دینی است؛ حرف، حرف دینی است؛ شعار، شعار دینی است؛ اما در باطن، سکولاریسم است؛ جدائی دین از #زندگی است؛ آنچه که بر زبان جاری میشود، در برنامهریزیها و در عمل دخالتی ندارد. ادعا می کنیم، حرف می زنیم، شعار میدهیم؛ اما وقتی پای عمل به میان میآید، از آنچه که شعار دادیم، خبری نیست.»
📝 حجت الاسلام علی اکبر عالمیان
ادامه دارد ...
🌐 https://www.asbaat.ir/?p=4106
🆔 @asbaat_ir
🔰 #سکولارشدن_حوزهها_آرزوی_دیرینه_دشمنان/ بخش پنجم
📝 #یادداشت| بدبین کردن حوزه نسبت به #نظام_اسلامی از سیاستهای #سلطه_گران جهانی
🔸 در قرون گذشته نيز روند «جداسازی دين از سياست» و «تضاد بين دين و علم» شتاب فزايندهای به خود گرفت.
🔸 اين روند به ويژه در يك قرن اخير به اوج خود رسيد به گونهای كه جوامع اسلامی اين مسئله را تقريباً امری پذيرفته شده تلقی كردند.
🔸 بسياری از متدينين و رهبران مذهبی با همان ذهنيتها و جهان بينی هايی كه به جدايی و تعارض ميان دنيا و آخرت، آسمان و زمين، ماده و معنی، معاش و معاد، عقل و دين، علم و ايمان و عقيده و عمل، متمايل بودند، به طور طبيعی قائل به جدايی #دين از #سياست نيز بودند.
🔸 آنها دين را به اهلش و سياست را هم به اهلش واگذار كرده و با اين سطح از جهان بينی مذهبی، زمينه انزوای دين و حذف نقش آن را در جامعه و جهان اسلام فراهم نموده بودند.
🔸 دقیقا بر همین اساس است که تلاش همه جانبه دشمنان بر جدا ساختن حوزههای علمیه به عنوان اصلیترین منبع تغذیه فکر دینی از سیاست و #حکومت استوار گردیده است.
🔸 به تعبیر مقام معظم رهبری: «سیاست سلطهگران جهانی این بوده و هست که مراکز دانش دین را منزوی، منفعل، بیروحیّه، بیابتکار، وابسته به خود و فارغ از آرمانهای بزرگ کنند.
🔹 آنان را به جدایی دین از سیاست، معتقد و از همگامی دین با تحوّلات شگرف جهانی مأیوس سازند، این ترفند نسبت به حوزههای علمیه، بکار رفته و تأثیراتی نیز کرده بود.»
🔸 به همین جهت است که «میکوشد #حوزه را نسبت به نظام اسلامی بیتفاوت یا بدبین سازد و متقابلاً نظام اسلامی را نسبت به حوزه بیاعتنا یا بیگانه بدارد. هم در حوزه و هم در محیطهای تصمیمگیری مسؤولان نظام، باید با این انگیزهها مقابله و در برابر آنها هشیاری نشان داده شود.»
🔸 دشمنان این کوشش و تلاش را با استفاده از همه امکانات خود مصروف می دارند و از هیچ کاری برای تحقق این آرزوی دیرینه خود غفلت نمی کنند: «امروز بسیاری از همت و پول و ابتکار و طراحی و برنامهریزی استکبار جهانی، مصروف این میشود که ببیند چگونه میتواند همین شما #طلاب و فضلا و علما را از راه راست #انقلاب منحرف کند. برای این کار، پول خرج میکنند. »
🔸 علت این همه سرمایهگذاری نیز کاملا مشخص است؛ از بین بردن اسلام و انقلاب: «میدانند اگر علما، همچنانکه تا امروز پیشگام این انقلاب بودهاند و در صفوف مقدم، در جنگ، در صحنههای انقلابی و در صحنهی سیاست حضور داشتهاند، باز هم حضور داشته باشند، بههیچوجه استکبار نمیتواند با این انقلاب روبهرو بشود. میخواهند این مانع – یعنی شما جامعه علمای اسلام – را از سر راه بردارند. برای این کار، برنامهریزی میکنند.»
🔸 دشمنان به خوبی میدانند که: «اگر روحانیون کشور ما در میدان نبودند و پرچم انقلاب به دوش آنها نبود، این پیروزی بهدست نمیآمد. این را دشمن میداند؛ لذا حقد عظیم او در درجهی اول متوجه اسلام و روحانیت است.»
📝 حجت الاسلام علی اکبر عالمیان
ادامه دارد ...
🌐 https://www.asbaat.ir/?p=4106
🆔 @asbaat_ir
🔖 #ائتلاف_های_سیاسی در جمهوری اسلامی ایران/ بخش نخست
🔰 دوران انقلاب #مشروطه
🔺 با نگاهی اجمالی به تاریخ معاصر ایران، تا پیش از انقلاب اسلامی بندرت میتوان نمونههایی از شکلگیری ائتلاف حزبی و یا اجماع و وفاقی پایدار میان کنشگران سیاسی، مشاهده نمود.
🔺 عرصهی اختلافات و تضادها با توجه به ساختار سلطنتی ایران، از آغاز شکلگیری سلسلهی #صفویه تا پایان دورهی قاجار، که هنوز ساختارهای سیاسی مستقل شکل نگرفته بودند، محدود به سطوح کلان سیاست، یعنی عمدتا میان شاه و دیگر درباریان نمود داشت.
🔺 به عبارتی همیشه یک طرف کشمکشها عمدتا شخص حاکم سیاسی یا #شاه بود و طرف دیگر نخبگان سیاسی کم و بیش وابسته قرار داشتند.
🔺 البته به تدریج از مشروطه به بعد، با ایجاد ساختارهای سیاسی جدید و نوین، نوع و سطح اختلافات نیز تغییر یافت و با شکلگیری گروهبندیهای سیاسی مستقل از #حکومت، اعم از احزاب و اصناف، عرصهی تضادها به این گروهبندیها نیز تسری یافت.
🔺 اولین مرحلهی دولت-ملتسازی در ایران را میتوان به تعبیری، پس از بر سر کار آمدن سلسلهی صفویه در سال ۱۵۰۱م/۹۰۷ ق دانست. پس از اینکه شاه اسماعیل، نخستین پادشاه این سلسله، مذهب شیعه را به عنوان دین رسمی ایران اعلام نمود، دگرگونیهای اجتماعی مهمی از جمله ایجاد یک حکومت قدرتمند و متمرکز پدید آمد و بنای اجتماعی - فرهنگی هویت ایرانی - شیعی ریخته شد.
🔺 بدین ترتیب جامعهی سیاسی ایران پس از صدها سال گسیختگی و فروپاشی ملی، توانست در وضعیتی قرار گیرد که امروزه از آن به وحدت ملی یاد میشود.
🔺 اما دولت صفویه، از دیدگاه برخی از محققین، بر اثر بحرانهای در هم تنیده شدهی اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی و کشمکش نخبگان بخشهای مختلف در سراسر امپراتوری ایران از هم پاشید و پس از کش و قوسهایی، سلسلهی #قاجاریه جایگزین آن شد.
ادامه دارد ...
🌐 https://www.asbaat.ir/?p=4795
🆔 @asbaat_ir