eitaa logo
"آسمانِـ ـشعر"
1هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
1.2هزار ویدیو
9 فایل
«در آسمان شعر،شعر می شوم شاید بخوانیم🥰🥰 اگردلی به دوفنجان غزل نموده هوس براین سرای محبت قدم برنجاند»💥💥💖💖 #کانال_حال_خوب_کن 😍🥰 #منتظر_ایده_هاونظراتتون_هستم،👈 @Fa85temhe 🥰
مشاهده در ایتا
دانلود
12.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
افرادی وجود دارند که در خاک مدفونشان می‌کنیم اما قلبِ ما کفنِ کسانی می‌شود که علاقه‌ی خاصی به آن‌ها داریم. خاطراتِ آن‌ها هر روز با تپشِ قلبِ ما در هم می‌آمیزد با هر نفس به آن‌ها می‌اندیشیم و بر اساسِ قانونِ مهرآمیزِ تناسخِ روحی که خاصِ عشق است در وجودِ ما زنده می‌مانند. روحی در روحِ من زندگی می‌کند. اگر کارِ نیکی انجام دهم یا سخنِ دل‌نشینی بگویم این روح هم صحبت می‌کند و واردِ عمل می‌شود. به‌سانِ عطری که زنبق از خود در فضا می‌پراکند و عطرآگینش می‌کند سرچشمه‌ی نیکی‌های وجودِ من هم در آن گور است.
وقتی میخواهی بڪَـی فقط تو لایق دوست داشتنی ، مثل بهش بڪَـو: ؏شـق قبايى است در قواره‌ے تو..!♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عصرِ بدونِ تو یعنی چای نخورده و دلِ سوخته..!! ♥️ غمھ‌اتون اندک وشادیھ‌اتون افزون...
گفت می‌روم؛ ورفت. مرد بود! پای حرفش ماند... گفت می‌روم؛ نرفت. زن بود! پای حرفش سوخت...
در این جهان که هر روز داریم کمتر و کمتر می‌شویم کاش یک چیزهایی همچنان زیبا بماند؛ مثل صورتت وقتی که لبخند می‌زنی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در چشمانت مینگرم و میبینم چقدر شعر به آنها بدهکارم... هر مژه ات کلمه ای ست دلفریب در کنار هم سطری عاشقانه شده که غمزه یِ چشمانت سروده اند. آن مردمکِ سیاهِ شورانگیز دیدگانت شعری ست سپید... و آنگاه که میگریی از هر قطره یِ اشکت شعری نو زاده میشود. و آن زمان که میخندی از برقِ نگاهِ شادمانت غزلی آفریده میشود. و چشم هایِ تو قصیده ای عاشقانه عزیزِ جانم ؛ چقدر شعر به تو بدهکارم شباهنگام پلک هایت را همچون جلد نفیسِ دیوانِ شعری کهن و دست نویس بر هم بگذار... حالا نوبت من است و این شب بیداری ها تا طلوعِ هزاران آفتاب هزاران و هزارها ترانه یِ عاشقانه برایت میسُرایم... دلبرکم؛ چقدر شعر نگفته به تو بدهکارم...!
‏«أنا ضد کل ما يأخذك بعيداً عن صدري!» من با هر آنچه که تو را از آغوشِ من دور می‌کند دشمنم!
هرچند من ندیده‌ام این کورِ بی‌خیال این گنگِ شب که گیج و عبوس‌ست خود را به روشنِ سحر نزدیک‌تر کند لیکن شنیده‌ام که شبِ تیره هرچه هست‌ آخر زِ تنگه‌هایِ سحرگه گذر کند. زین‌روی در ببسته به خود رفته‌ام فرو در انتظارِ صبح.... ‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌🙏🏻🌺🙏🏻
‹و‌تو‌خُدایِ‌اتفاق‌های‌ِ‌مَحالی🌱✨›