eitaa logo
"آسمانِـ ـشعر"
1.1هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
1.1هزار ویدیو
9 فایل
«در آسمان شعر،شعر می شوم شاید بخوانیم🥰🥰 اگردلی به دوفنجان غزل نموده هوس براین سرای محبت قدم برنجاند»💥💥💖💖 #کانال_حال_خوب_کن 😍🥰 #منتظر_ایده_هاونظراتتون_هستم،👈 @Fa85temhe 🥰
مشاهده در ایتا
دانلود
نیمه های شب است با صدای ضعیفی از آهنگی دلنشین بیدار میشوم صدا را دنبال میکنم در آشپزخانه رو به روی پنجره نشسته و دستش را دور لیوانِ چای حلقه زده و در حال تماشای شهر است لای پنجره را کمی باز گذاشته و خودش را در صندلی جمع کرده ملافه را دورش میپیچم چای را روی میز کنار غزلیّات سعدی میگذارد و بدون اینکه نگاهم کند دستانم را میگیرد میان دستانش و میگوید بوی عید است...هوای نوبرانه...استشمام نمیکنی؟ شانه هایش را لمس میکنم و میگویم اگر هوای بوسیدنت بگذارد ، اگر بوی موهایت رهایم کند بدم نمی آید... سرش را بالا می آورد و سوالی نگاهم میکند ادامه میدهم راستش من در جغرافیای تو زندگی میکنم جانا...چشمانت تلفیق فصل هاست ،آمیزه ای از باران و آفتاب و شکوفه و همین حالا که اینگونه از ذوقِ بهار آسمان را نشانه رفته ای و سعدی میخوانی و بنان گوش میکنی حسرت میخورم که چرا نقاش نیستم تا چشم نوازترین لحظه ی تاریخ در چند سال اخیر را به تصویر بکشم... بلند میشود و در آغوشم میگیرد و میگوید جواب تو را سعدی می داند و شعری زیر لب زمزمه میکند دستِ چو منی قیامه باشد با قامتِ چون تویی در آغوش...
تو را تنگ به آغوش گرفته‌ام، و دستانم... چرا دستانم سخاوت همیشگی را ندارند، و برای رهایی تلاشی نمی‌کنند!؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خانه زیبا نیست و تو با خواب می‌آمیزی تا از این‌همه بگریزی 🙏🏻🌺🙏🏻
بہ‌اذن‌پرۅردگاری‌کہ‌همۅاره‌یاۅرِبی‌یاۅران‌است🌻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حالم خوب است! بخت یار من است و چشمانم بار ِ دیگر سپیده دمان را به تماشا نشستند. آه ای روشنایی محض ای نور ای نقطه ی نورانی چشمانم چون پلک گشودم دلم را روشن کن چون سپیده دمانت... 😊♥️
دلم براي کسي تنگ است که آفتاب صداقت را به ميهماني گلهاي باغ مي آورد و گيسوان بلندش را به بادها مي داد و دستهاي سپيدش را به آب مي بخشيد دلم براي کسي تنگ است که چشمهاي قشنگش را به عمق آبي درياي واژگون مي دوخت وشعرهاي خوشي چون پرنده ها مي خواند دلم براي کسي تنگ است که همچو کودک معصومي دلش براي دلم مي سوخت و مهرباني را نثار من مي کرد دلم براي کسي تنگ است که تا شمال ترين شمال و در جنوب ترين جنوب هميشه در همه جا آه با که بتوان گفت که بود با من و پيوسته نيز بي من بود و کار من ز فراقش فغان و شيون بود کسي که بي من ماند کسي که با من نيست کسي دگر کافي ست
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عاشق شدن مثل گوش دادن به صدای پیانو تو یه کافه شلوغ می مونه؛ اگه بخوای به اون صدای قشنگ گوش کنی، باید چشمهات را ببندی و از همه صداها بگذری و نشنویشون، بقیه‌ی صداها واست آزار دهنده میشه، صدا پچ پچ مردم، صدا خنده‌ها، گریه‌ها، صدا به هم خوردن فنجان‌ها، حتی صدای باد... تو واسم اون صدای قشنگ بودی که من به خاطرش هیچ صدایی رو نشنیدم...
وقتی که میرفتی احيانا جانم به پيراهنت گیر نکرده بود...؟
گاهى "حالت چطور است" را نه بشنو، نه بگو! گاهى فاصله، گاهى بى خبرى، چقدر حال آدم را خوب مى كند...
تنهایی من... شکل فنجان چایی ام ، شده است. کوچک ، غمگین ، کم رنگ... اما همیشه داغ، اما همیشه تازه... ♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اگر كلافگى هاى يك زن را ديدى بدان خوب است فقط دارد حافظه اش را پاك مى كند به چيزهاى بهترى فكر كند...
جنبه محبت نداریم ظرفیتمان که تکمیل شد غرورمان سرریزمیشود و سِیل بی تفاوتیمان افرادمهربان راغرق میکند! آرام که گرفتیم هاج و واج دنبال محبت میگردیم آدمهای عجیبی هستیم...!
آن سوی ستاره من انسانی می‌خواهم انسانی که مرا بگزیند انسانی که من او را بگزینم انسانی که به دست‌های من نگاه کند انسانی که به دست‌هایش نگاه کنم انسانی در کنارِ من تا به دست‌های انسان‌ها نگاه کنم انسانی در کنارم آینه‌ای در کنارم تا در او بخندم تا در او بگریم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‏أحيانًا لا نريد الشفاء لأن الألم هو الرابط الأخير لما فقدناه .. بعضی موقع‌ها ، خودمون دوست نداریم حالمون خوب شه چون «درد» آخرین حلقه‌ی اتصالمون به چیزیه که از دست دادیم ...
دل تنگی هایِ آدمی را باد ترانه ای می خواند رؤیاهای اش را آسمانِ پُر ستاره نادیده می گیرد و هر دانه یِ برفی، به اشکی نریخته می مانَد. 🙏🏻🌺🙏🏻
-هوالمعشوق🌱"
به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد صبح را با تمام وجود نفس خواهم کشید. خستگی ام را در رختخواب رخوت خواهم پیچید. کفش هایم را به صبح های تازه آشنا خواهم کرد. من هم صدا با همه پرنده ها به خوشبختی لبخند خواهم زد. آغوشم را از آرامش صبح پر می‌کنم تا آغاز شوم مانند روزهای آفتابی من به صبح ، نزدیک تر از همه آفتاب ها هستم . . . 😊♥️
چه می‌شد اگر خدا، آن که خورشید را چون سیب درخشانی در میانه آسمان جا داد آن که رودخانه‌ها را به رقص درآورد و کوه‌ها را برافراشت چه می‌شد اگر او ، حتی به شوخی مرا و تو را عوض می‌کرد مرا کمتر شیفته‌تر تو را زیبا کمتر
آن‌قدر از تو پُرم که بایستم مقابلِ باد پشتِ سرم جهان مست می‌شود..!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دیگر احتمال بازگشتن تو لطیفه ای ست که دوستان قدیمی مرا با آن دست می اندازند و انقدر در خلأ غیبتت مرده ام که هیچ زنگ تلفنی مرا از جا نمی پراند..