فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدا یا به داد دل مظلومان برس
با اذن به ظهور مولا و آقا
@Asemani_bashim
مقامات شامخ حضرت استاد علامه طباطبایی صاحب المیزان را خداوند، متعالی بفرماید، می فرمود: آقا! آخرین مرحله سیر و سلوک عارف این است که می رسد به جایی که می بیند آنچه را که از بیرون یافته است، همه درونی بوده است و حالا خودش شده است. به هر حال هر کس هر حرفی می زند، اما همه حرف ها باید برگردد به قرآن و روایت، این خلاصه عرایض ماست. این فرمایش اساتید ماست. آنها با قرآن و استدلال حرف حق را به ما آموختند، جز این هم که کتاب دیگری نداریم. ما معیار و میزان داریم، ترازوی انسان سنج، و آن قرآن است و روایات، که مرتبه نازله قرآنند.
✍🏻داستانهای عارفانه در آثار استاد علامه آیة الله حسن زاده آملی جلد 2
نویسنده : عباس عزیزی
@Asemani_bashim
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
استوری مداحی
حسین ستوده
@Asemani_bashim
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به آنچه میدانید عمل کنید
@Asemani_bashim
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مولا امیرالمومنین معجزه ای تکرار نشدنی
حاج آفا حامد کاشانی
@Asemani_bashim
در مدرسه خواندی طول جبال هیمالیا چند است و پر آب ترین رودخانه دنیا رود آمازون است، دانستی که فاصله زمین با ماه چند و با خورشید چند است، دانستی که سردار فلان جنگ که بود و لشکرش چند، به راستی که در اندوختن این گونه دانش ها چقدر رنج برده و چه زمان از عمر را به پای آنها ریختیم، و کس هم نگفت کار بدی می کنیم، اما بالاترین دانش که بعد از دریافت توحید، دانش عاقبت کار است از آن غفلت داریم، حقیقت آنکه همه این مسئله را می دانند، ولی سرگرمی این حیات عاجل و دنیای فریبا آن گونه ما را به بازی گرفته که مصلحت ضروری خویش را از دست داده ایم
✍🏻حدیث آرزومندی
نویسنده : استاد کریم محمود حقیقی
@Asemani_bashim
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
استوری
السلام علی الحسين
@Asemani_bashim
امام صادق (عليهالسلام) فرمود:
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) بجبرئیل فرمود: مرا اندرزی بنما، عرض کرد:
یا محمد هر چه خواهی زندگی کن که عاقبت خواهی مرد و هر چه را خواهی دوستش بدار که آخر کار از آن جدا خواهی شد و هر چه خواهی بکن که بکرده خویش خواهی رسید شرافت مؤمن در این است که شب نماز گذارد و عزتش در اینکه از ریختن آبروی مردم خودداری کند.
✍🏻الخصال الممدوحه و المذمومه «صفات پسندیده و نکوهیده»
نویسنده : شیخ صدوق مترجم : آیة الله سید احمد فهری
@Asemani_bashim
محدث نوری رضوان الله تعالی علیه در دارالسلام چنین نقل می کند؛ یکی از خدمتگزاران حرم مطهر حضرت رضا علیه السلام گفت: در شبی که نوبت خدمت من بود، در رواقی که به دارالحفاظ معروف است خوابیده بودم ناگاه در خواب دیدم که در حرم مطهر باز شد.
خود حضرت رضا علیه السلام از حرم مطهر بیرون آمد و به من فرمود: برخیز و بگو مشعلی به بالای گلدسته ببرند و روشن کنند؛ زیرا که جماعتی از اعراب و بحرین به زیارت من می آیند و ایشان در بین راه، راه را گم کرده اند؛ از طرف طرق (طرق، محلی است در دو فرسخی مشهد) هم اکنون آنان سرگردانند. برف هم می بارد؛ مبادا تلف شوند! برو؛ به میرزا شاه تقی شاه متولی بگو؟ چند مشعل روشن کنند و با جمعی بروند و آن زائران را ملاقات کرده، بیاورند.
خواب بیننده گفت: من از خواب بیدار شدم و فوراً از جای حرکت کردم و رفتم سرکشیک را از خواب بیدار کردم و جریان خواب را برایش توضیح دادم با تعجب برخاست و با یکدیگر آمدیم، در حالی که برف می بارید مشعلدار را خبر کردیم او با سرعت رفت و مشعلی روی گلدسته روشن کرد، بعد جماعتی از خدام به خانه متولی باشی رفتیم و خواب را نقل کردم.
متولی با جماعتی مشعلها را روشن کرده؛ با ما همراه شد و از شهر بیرون آمدیم و به طرف طرق به راه افتادیم؛ نزدیک طرق به زوار رسیدیم آنان در آن هوای سرد، میان بیابان سرگردان بودند.
پس از مولاقات جویای حالشان شدیم؛ گفتند: ما در شدت برف و طوفان نمی توانستیم راه را تشخیص دهیم بالأخره از شدت سرما دست و پای ما از حس و حرکت باز ماند تن به مرگ دادیم؛ و از چهارپایان خود پیاده شده، همه یک جا دور هم جمع شدیم و فرشها را روی خود انداختیم؛ و شروع به گریه و زاری کردیم؛ در میان ما مردی صالح و طالب علم بود؛ همینکه چشمش به خواب رفت، حضرت رضا علیه السلام را در خواب زیارت کرد.
آن حضرت به او فرمود: قوموا فقد امرت ان یجعلوا المشعل فوق المنارة فاقصدوا نحو المشعل تصادفوا المتولی.
برخیزید، دستور داده ام: مشعل در بالای گلدسته قرار بدهند؛ از روشنای مشعل به آن سمت حرکت کنید متولی به استقبال شما خواهد آمد.
این بود که ما حرکت کردیم و به راه افتادیم؛ همان جهت روشنایی مشعل را هدف قرار داده ایم تا اینجا که شما به ما رسیدید؛ متولی آنان را به شهر آورد و به خانه خود برد و پذیرائی نمود.
✍🏻پنجاه و سه داستان از کرامات حضرت رضا علیه السلام
نویسنده : موسی خسروی
@Asemani_bashim
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همه چیز را بو کن حتی امضا هایت را
علامه حسن زاده آملی رحمت الله علیه
@Asemani_bashim
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اضافه گل آفرینش
حاج آقا خزائی
@Asemani_bashim
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مدح سیدالشهدا
حسینیه سیارم
@Asemani_bashim
امام محمد غزالی را در نامه ای که به یکی از سلاطین می نگارد سخنی نغز است:
«اگر کسی را گویند: کوزه ای خواهی سفالین که از آن خودت باشد و یا کوزه ای زرین که صباحی چند نزد تو امانت باشد و سپس آن را به صاحبش سپاری، عاقل آنکه سفال دائم را بر طلای فانی ترجیح دهد.
حال اگر گویند: کوزه ای سفال را به امانت خواهی که پس از چند روز آن را از تو بستانند یا کوزه ای طلایی که دائم از آن تو باشد کدام نادان سفله است که کوزه سفال موقت را بر طلای جاوانی ترجیح دهد. حال که این مثال بدانستی، بدان که دنیا سفال فانی و آخرت طلای باقیست.»
✍🏻حدیث آرزومندی
نویسنده : استاد کریم محمود حقیقی
@Asemani_bashim
هنگامی که حضرت علی(السّلام) به جنگ صفین می رفت و یا از آن بر می گشت به شهر انبار رسید.
شهر انبار از شهرهای کنونی عراق می باشد. در گذشته این شهر جزو سرزمین ایران بوده است. وقتی که خبر ورود حضرت علی(السّلام) به ایرانیان رسید، عده ای از کدخداها، دهدارها و بزرگان به استقبال خلیفه آمدند.
آنها به گمان خودشان حصرت علی(السّلام) را جانشین سلاطین ساسانی می دانستند.
وقتی که به آن حضرت رسیدند، در جلوی مرکب امام شروع کردند به دویدن.
حضرت علی (علیه السّلام) آنها را صدا زد و فرمود:
چرا این کار را می کنید؟
- آقا این احترامی است که ما به بزرگان و سلاطین خودمان می گذاریم.
امام فرمود: نه این کار را نکنید! این کار شما را پست و ذلیل می کند، شما را خوار می کند چرا خودتان را در مقابل من که خلیفه تان هستم خوار می کنید؟ ذلیل می کنید؟ من هم مانند یکی از شماها هستم، تازه با این کارتان ممکن است یک وقت خدای ناکرده غروری در من پیدا شود و واقعاً خودم را برتر از شما حساب کنم.
گفتارهای معنوی شهید مطهری، ص 21 و 20 .
@Asemani_bashim
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
افکار مزاحم
دکتر دینانی
@Asemani_bashim
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای انسان چه چیز تو را مغرور ساخت در برابر پروردگار کریمت
@Asemani_bashim
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سوالات برزخی
حاج آقا هاشمی نژاد
@Asemani_bashim
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در ایوان طلایی که پادشاهان زانو زده اند من گدا چه کنم
@Asemani_bashim
ریان بن صلت گفت: وقتی خواستم به عراق بروم، تصمیم گرفتم به خدمت حضرت رضا علیه السلام رفته، با او وداع کنم و پیراهنی هم از او بگیرم تا داخل کفنم گذارم و درهمی چند هم برای خرید انگشتری از برای دخترانم از او بخواهم.
وقتی خدمت آن حضرت رسیدم، در هنگام وداع چنان اشک جاری کشت و افسرده خاطر شدم که تقاضاهای خود را از یاد بردم.
زمان خارج شدن، امام علیه السلام مرا نزد خود خواند. فرمود: ریان! می خواهی پیراهنم را به تو دهم تا هر زمان که از دنیا رفتی، آن را در کفنت گذارند؟
می خواهی درهمی چند از من بگیری تا از برای دخترانت انگشتر بخری؟
عرض کردم: آقای من! قبل از شرفیابی، چنین تصمیمی داشتم که اینها را از شما در خواست کنم؛ ولی فکر فراق و دوری از شما چنان مرا تحت تأثیر قرار داد که اینها را از یاد بردم.
یک طرف پشتی را - که بر آن تکیه کرده بود - کنار زد و پیراهنی برگرفت و به من داد.
و فرش نماز را بلند کرده، مقداری درهم برداشته در اختیارم گذاشت؛ وقتی درهمها را شمردم سی درهم بود.
✍بحار ج 49، ص 35
@Asemani_bashim
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کاشف الکرب عن وجه رسول الله
حاج آقا کاشانی
@Asemani_bashim