eitaa logo
گنجینه شهدای جهان اسلام (عاشقان شهادت)
614 دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
1.2هزار ویدیو
115 فایل
کانون فرهنگی رهپویان شهدای جهان اسلام یُحیے وَ یُمیت، و مَن ماتَ مِنَ العِشق، فَقَد ماتَ شَهید...♥️ [زنده مےڪند و مےمیراند! و ڪسے ڪه از عشق بمیرد، همانا شـہید مےمیرد...|♡ |
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
وَ تمام راه‌هایِ رفتنے کاش به تو ختم میشدند .. . . ؏ : ).
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃 *﷽ 🍃 💞 هرصبح☀️ بہ رسم نوڪرے از ما تورا سلام اے مانده در میان قائله تنها،تو را سلام💫 ما هرچہ خوب و بد، بہ درِخانہ‌ے توییم✨ از نوڪران مُنتظر آقا تو را ســلام🌈 اللهــم عجــل لولیـک الفــرج                🌼🍃🌺🍃🌼 🌺ظهور (عج) صلوات دعای فرج 🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤 اجتماع بزرگ عاشقان شهادت🌸 @asganshadt🌹🌹🌹🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 🔰دفعه دوم که اومده بود سوریه یه خورد تو دستش. همه طبق معمول تو این فکر بودن که الان سید مجتبی (شهید حسین معز غلامی) با یه ماشین برمی گرده عقب که به دستش رسیدگی کنه و خون ازش نره 🔰ولی دیدیم خیلی و بدون هیچ ترسی و بدون اینکه درد رو توی چهره اش نشون بده رفت یه گوشه نشست و شروع کرد به بیرون آوردن ترکش با ناخنگیر! 🔰می گفت: نمی تونم برم عقب کار رو زمینه؛ بعدشم دستشو کرد و پاشد . چون فرمانده بود تمام تلاششو می کرد که حتی یه ذره هم احساس درد و ضعف تو چهره اش معلوم نباشه و روحیه بقیه نشه. 🌷 اجتماع بزرگ عاشقان شهادت 🌸 @asganshadt
✍️ 💠 عباس و عمو با هم از پله‌های ایوان پایین دویدند و زن‌عمو روی ایوان خشکش زده بود. زبانم به لکنت افتاده و فقط نام حیدر را تکرار می‌کردم. عباس گوشی را از دستم گرفت تا دوباره با حیدر تماس بگیرد و ظاهراً باید پیش از عروسی، رخت عزای دامادم را می‌پوشیدم که دیگر تلفن را جواب نداد. 💠 جریان خون به سختی در بدنم حرکت می‌کرد، از دیشب قطره‌ای آب از گلویم پایین نرفته و حالا توانی به تنم نمانده بود که نقش زمین شدم. درست همانجایی که دیشب پاهای حیدر سست شد و زانو زد، روی زمین افتادم و رؤیای روی ماهش هر لحظه مقابل چشمانم جان می‌گرفت. 💠 بین هوش و بی‌هوشی بودم و از سر و صدای اطرافیانم تنها هیاهویی مبهم می‌شنیدم تا لحظه‌ای که نور خورشید به پلک‌هایم تابید و بیدارم کرد. میان اتاق روی تشک خوابیده بودم و پنکه سقفی با ریتم تکراری‌اش بادم می‌زد. برای لحظاتی گیج گذشته بودم و یادم نمی‌آمد دیشب کِی خوابیدم که صدای نیمه‌شب مثل پتک در ذهنم کوبیده شد. 💠 سراسیمه روی تشک نیم‌خیز شدم و با نگاه حیرانم دور اتاق می‌چرخیدم بلکه حیدر را ببینم. درد نبودن حیدر در همه بدنم رعشه کشید که با هر دو دستم ملحفه را بین انگشتانم چنگ زدم و دوباره گریه امانم را برید. چشمان مهربانش، خنده‌های شیرینش و از همه سخت‌تر سکوت آخرین لحظاتش؛ لحظاتی که بی‌رحمانه به زخم‌هایش نمک پاشیدم و خودخواهانه او را فقط برای خودم می‌خواستم. 💠 قلبم به‌قدری با بی‌قراری می‌تپید که دیگر وحشت و عدنان از خجالت در گوشه دلم خزیده و از چشمانم به‌جای اشک خون می‌بارید! از حیاط همهمه‌ای به گوشم می‌رسید و لابد عمو برای حیدر به جای مجلس عروسی، مجلس ختم آراسته بود. به‌سختی پیکرم را از زمین کندم و با قدم‌هایی که دیگر مال من نبود، به سمت در رفتم. 💠 در چوبی مشرف به ایوان را گشودم و از وضعیتی که در حیاط دیدم، میخکوب شدم؛ نه خبری از مجلس عزا بود و نه عزاداران! کنار حیاط کیسه‌های بزرگ آرد به ردیف چیده شده و جوانانی که اکثراً از همسایه‌ها بودند، همچنان جعبه‌های دیگری می‌آوردند و مشخص بود برای شرایط آذوقه انبار می‌کنند. 💠 سردسته‌شان هم عباس بود، با عجله این طرف و آن طرف می‌رفت، دستور می‌داد و اثری از غم در چهره‌اش نبود. دستم را به چهارچوب در گرفته بودم تا بتوانم سر پا بایستم و مات و مبهوت معرکه‌ای بودم که عباس به پا کرده و اصلاً به فکر حیدر نبود که صدای مهربان زن‌عمو در گوشم نشست :«بهتری دخترم؟» 💠 به پشت سر چرخیدم و دیدم زن‌عمو هم آرام‌تر از دیشب به رویم لبخند می‌زند. وقتی دید صورتم را با اشک شسته‌ام، به سمتم آمد و مژده داد :«دیشب بعد از اینکه تو حالت بد شد، حیدر زنگ زد.» و همین یک جمله کافی بود تا جان ز تن رفته‌ام برگردد که ناباورانه خندیدم و به‌خدا هنوز اشک از چشمانم می‌بارید؛ فقط این‌بار اشک شوق! دیگر کلمات زن‌عمو را یکی درمیان می‌شنیدم و فقط می‌خواستم زودتر با حیدر حرف بزنم که خودش تماس گرفت. 💠 حالم تماشایی بود؛ بین خنده و گریه حتی نمی‌توانستم جواب سلامش را بدهم که با همه خستگی، خنده‌اش گرفت و سر به سرم گذاشت :«واقعاً فکر کردی من دست از سرت برمیدارم؟! پس‌فردا شب عروسی‌مونه، من سرم بره واسه عروسی خودمو می‌رسونم!» و من هنوز از انفجار دیشب ترسیده بودم که کودکانه پرسیدم :«پس اون صدای چی بود؟» صدایش قطع و وصل می‌شد و به سختی شنیدم که پاسخ داد :«جنگه دیگه عزیزم، هر صدایی ممکنه بیاد!» از آرامش کلامش پیدا بود فاطمه را پیدا کرده و پیش از آنکه چیزی بپرسم، خبر داد :«بلاخره تونستم با فاطمه تماس بگیرم. بنزین ماشین‌شون تموم شده تو جاده موندن، دارم میرم دنبال‌شون.» 💠 اما جای جراحت جملات دیشبم به جانش مانده بود که حرف را به هوای عاشقی برد و عصاره احساس از کلامش چکید :«نرجس! بهم قول بده باشی تا برگردم!» انگار اخبار به گوشش رسیده بود و دیگر نمی‌توانست نگرانی‌اش را پنهان کند که لحنش لرزید :«نرجس! هر اتفاقی بیفته، تو باید محکم باشی! حتی اگه آمرلی اشغال بشه، تو نباید به مرگ فکر کنی!» 💠 با هر کلمه‌ای که می‌گفت، تپش قلبم شدیدتر می‌شد و او عاشقانه به فدایم رفت :«به‌خدا دیشب وقتی گفتی خودتو می‌کُشی، به مرگ خودم راضی شدم!» و هنوز از تهدید عدنان خبر نداشت که صدایش سینه سپر کرد :«مگه من مرده باشم که تو اسیر دست داعش بشی!» گوشم به حیدر بود و چشمم بی‌صدا می‌بارید که عباس مقابلم ظاهر شد. از نگاه نگرانش پیدا بود دوباره خبری شده و با دلشوره هشدار داد :«به حیدر بگو دیگه نمی‌تونه از سمت برگرده، داعش تکریت رو گرفته!»... ✍️نویسنده: اجتماع بزرگ عاشقان شهادت 🌸 @asganshadt
شهادت رادوست دارم زیررا..😔 شهادت تنهایک کلمه نیست...😔 اگرتوب به این کلمه بنگری..😊 سرخی خون شهدا..💔 سربندهای{یازهرا{س}رامی یابی..💔 حال خوب بح این کلمه فکرکن..😔 آرامشی ستودنی نهفته درآن است.. 💔 میبینی تنهادریک کلمه این همه حرف هست..😔 اگربهترفکرکنی..😊 پیرشدن مادران راخمراه بافراغ فرزندانشان پیدامیشود..😔 پیرشدن وتکه ای ازفرزندانشان بازنگشت درآغوش مادر..💔 حواست هست شهدابرای چی رفتن؟!😔 خانوم های بی حجاب چطورمیتونیدپاروی خون شهدایی بگذاریدکح جانشان رابرای امنیت شمافداکردند؟!😔 اگح حتی کمی تلنگرانح بود،بفرس واس همه..😔 @asganshadt
|🌻°.• ❤️ • آیت‌اللھ‌محمدحسن‌الھۍ : براۍ ارتباط با امام‌زمان فقط باید تصفیہ شد ، دل را باید تصفیہ کرد ! ♥️ °•|🌿🌸j๑ïท ➺ •♡@asganshadt
🌙: | •📱 جمعه‌های انتظار…♥🥀 پایان سبز قصه‌ی دنیا🌍📜 کجایی…✋🏼💔 •🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔔 … ♥️•☜شهیدی گفت: ✍🏻«خواهرم…تو در سنگر مدافع خون منی…» ♥️•☜شهید دیگری گفت: ✍🏻«خواهرم… استعمار از سیاهی تو بیشتر از سرخی خون من می ترسد…» .یادمان باشد که تا ابد این شهدائیم... 🌷↫شهدایی که لباس و نوع شلوار و مُد روز برایشان معنایی نداشت… حجاب هم است که مُد روز و مدلهای مختلف بر نمی‌دارد… .بانوی خوبم ! 📍فلسفـه حجاب📍 🌷↫تنها به گنـاه نیفتـادن نیست!که اگر چنین بود ، چرا خدا تو را با حجـاب کامل به حضور می‌طلبد در عاشقانه ترین عبادتت؟! جنـس تو با خلق شده... 🌷↫رعایت حجاب تو شرط انتظار حجت ابن الحسن (عج) است. حجاب تو هم زمینه ساز مهدی زهراست... پاکی تو قلب ارواحنا فداه را شاد می کند. ‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌ ‌‎‌‌‌‎‌‌─┅═ೋ❅♥️❅ೋ═┅- @asganshadt ‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌ ‌‎‌‌‌‎‌‌─┅═ೋ❅♥️❅ೋ═┅─
دوستان عزیز زیارت مزار سردار رو از دست ندید http://www.soleimany.ir/tour/ زیارت مجازی قبر شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی 🔰واقعا جالبه🔰
رفیق‌میگمـآ ... یادم‌باشہ یادت‌باشہ یادموڹ‌باشہ هموڹ‌قدڕڪہ‌دڕ"" مقصریم :) دڕ""هم‌مؤثریـــم... :) ┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄ @asganshadt ┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
تولدٺ‌مبارڪ♥ 🌸✨سالروزِ ولادت شهیدحسیڹ‌ولایتی‌فر✨ هدیه به این شهید بزرگوار، حق شما_-:دو صلوات 📿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚘﷽⚘ ♡ســاعت به وقــت دلتنگـے ♡ مگو جاے پــدر خالیست😔 فرو خور بغض معصـومانه‌ات را و مزن آتش به دلهامان پــدر اینجاست ببین جاریست مثل عطر صبحدم در باد ببین جاریست یادش در سرود و پرچم ایـران پدر اینجاست میان قلب هاے ما پــدر میخواست تا تکلیف یک تاریخ را روشن کند با سرخے خونش تشهّدهاے او با آن شهـادتنامه کامل شد قسم بر عشق که نامش همیشه پابرجاست نرفته قاسمِ ما ؛ او هنوز هم اینجاست میان قلب هاے ما شهید راه حق شد قاسم سلیمانے ما و رو سفید عالم شد به نزد مادر سادات ســـــــــــــــــــردار شرح دلتنگےمن باتو فقط یک جمله ست تاجنون فاصله اے نیست از اینجا که منم 🆔 @asganshadt
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حضورشهیدحسین ولایتی فر دراربعین 96 یکی ازشهدای تروریستی اهواز تولدت مبارک😍😍🌸🌸🌸🤩🤩 ولایتی فر @asganshadt
ثواب یهویی😍: 5صلوات هدیه به روح شهیدبزرگوارحسین ولایتی فر😊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
: در این انقلاب آنقدر کار هست که می‌توان انجام داد بی آنکه هیچ پست،سمت،حکم و ابلاغی در کار باشد... 🆔@asganshadt
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
. . 🌱 تم حضرت آقا به مناسبت نافرجام حفظه الله تعالی •♥️• ↳| @asganshadt
📸 ۷ تیر، سالروز شهادت مظلومانه دکتر بهشتی و ۷۲ تن از یاران انقلاب گرامی باد. اجتماع بزرگ عاشقان شهادت 🌸 @asganshadt