eitaa logo
گنجینه معارف واحکام
161 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
529 ویدیو
35 فایل
امام جماعت مسجد امیر المؤمنین علیه السلام را وند کاشان بیان نکاتی جهت پرورش روح ونهاد باطنی انسانها
مشاهده در ایتا
دانلود
🍂🍃🌼🌺🌼🍃🍂🌼🌺🌼🍂🍃 ✅ امام سجاد علیه السلام فرمودند 👌 فرزندم با پنج کس همنشینی و رفاقت مکن: 1⃣👈 از همنشینی با دروغگو پرهیز کن؛ زیرا او همه چیز را بر خلاف واقع نشان می دهد، دور را نزدیک و نزدیک را به تو دور می نمایاند. 2⃣👈 از همنشینی با گناهکار و لاابالی بپرهیز، زیرا او تو را به بهای یک لقمه یا کمتر از آن می فروشد. 3⃣👈 از همنشینی با بخیل برحذر باش، که او از کمک مالی به تو آنگاه که بسیار به آن نیازمندی، مضایقه می کند. 4⃣👈از همنشینی با احمق کم عقل اجنتاب کن، زیرا او می خواهد به تو سودی رساند؛ ولی به زیان تو می انجامد 5⃣👈از همنشینی با قاطع رحم کسی که با خویشاوندان قطع رابطه نموده است بپرهیز، که او در سه جای قران لعن و نفرین شده است. حتّی کسانی که دارای اراده قوی هم باشند به نصّ روایت ناخودآگاه از رفیق بد تأثیر می پذیرند، چه رسد به کودکان و نوجوانان که به طریق اولی باید آنان را از مصاحبت با افراد منحرف و فاسد منع کرد 📚 منبع مجموعه ورام جلد ۲ صفحه ۱۵ 📯 با منتشرڪردن پیامها ↯با لینک↯ درثواب آنها شریڪ شوید
🍂🍃🌼🌺🌼🍃🍂🌼🌺🌼🍂🍃 ✳️ 👈عاقبت شگفت انگيز خیلی ها آرزو دارند که عاقبت به خیر شوند، امّا گاهی برخی افراد بر اساس عملکردهای ناپسند خود عاقبت کارشان به خیر ختم نمی شود. در داستان زیر قرآن کریم یکی از این افراد را معرفی می کند خداوند متعال در سوره طه در این مورد می فرماید اذْ رَآ نَاراً فَقَالَ لَاهْلِهِ امْکثُوا إِنی آنَست نَاراً لَّعَلی آتِیکم مِّنهَا بِقَبَسٍ اوْ اجِدُ عَلی النَّارِ هُدًی هنگامی که موسی علیه السلام آتشی از دور مشاهده کرد به خانواده خود گفت اندکی مکث کنید که من آتشی دیدم شاید شعله ای از آن را برای شما بیاورم، یا به وسیله این آتش راه را پیدا کنم. در این آیه به همسر موسی علیه السلام صفورا اشاره شده است و آن در هنگامی است که موسی علیه السلام مدت قراردادش با شعیب در مدین پایان یافته بود، همسر و همچنین گوسفند ان خود را برداشت و از مدین به سوی مصر رهسپار شد، راه را گم کرد، شبی تاریک و ظلمانی بود، گوسفندان او در بیابان متفرق شدند، می خواست آتشی بیفروزد تا در آن شب سرد، خود و خانواده اش گرم شوند، اما به وسیله آتش زنه آتش روشن نشد. در این اثناء همسر باردارش دچار درد وضع حمل شد طوفانی از حوادث سخت، او را محاصره کرد در این هنگام بود که، شعله ای از دور به چشمش خورد، ولی این آتش نبود بلکه نور الهی بود موسی به گمان اینکه آتش است برای پیدا کردن راه و یا برگرفتن شعله ای، به سوی آتش حرکت کرد اما این زن با اینکه دختر پیامبر و همسر پیامبر بود بعدها بر اثر هواهای نفسانی و وسوسه های شیطانی از جاده مستقیم هدایت منحرف شده و بعد از وفات حضرت موسی علیه السلام با وصی و خلیفه آن حضرت یوشع بن نون به مبارزه برخاست و به همراهی منافقان بنی اسرائیل بر علیه یوشع خروج کرد. امّا یوشع بن نون بر آنان غلبه کرد، عده ای از آنان کشته شدند و عده ای گریختند و صفورا دختر شعیب اسیر شد. اطرافیان گفتند که ای وصی پیامبر! این زن را مجازات کن امّا او به صفورا گفت: که در دنیا تو را عفو کردم و در روز قیامت در حضور حضرت موسی علیه السلام از تو و همراهانت شکایت خواهم کرد صفورا با اظهار شرمندگی گفت واویلا به خدا سوگند اگر خداوند بهشت را برای من مباح کند که داخل شوم البته که شرم خواهم کرد که در آن جا پیامبر خدا را ببینم در حالی که پرده او را دریده و بر وصی او خروج کرده ام 📚 منابع 1⃣ تفسير نمونه جلد ۱۳ صفحه ۱۶۸ 2⃣ حياة القلوب جلد ۱ صفحه ۳۰۱ 3⃣ رياحين الشريعه، جلد ۵ صفحه ۲۹۴ 4⃣ پاک نیا عبدالکریم؛ آموزه های وحی در قصه های تربیتی، صفحه ۱۱۳ 📯 با منتشرڪردن پیامها ↯با لینک↯ درثواب آنها شریڪ شوید 📯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸عبارتی عجیب از امام حسین (علیه السلام ): خدایی که حتی دستِ ساحران فرعون را هم می‌گیرد... 🎙آیت الله فاطمی‌نیا💛 علیه السلام این عبارات استاد فاطمی نیا رحمة الله علیه به دلم نشست گفتم با شما اشتراک بگذارم
50.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تذکر یک روحانی به مداح کشوری انتشار حداکثری 🙏🙏 ✅ کانال پاسداری از انقلاب 👇 @passdar ┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅
🍂🍃🌼🌺🌼🍃🍂🌼🌺🌼🍂🍃 🌿 رضا شاه و نماز اول وقت بر بالین دوست بیماری عیادت رفته بودیم پیرمرد شیک و کراوات زده ای هم آنجا حضور داشت. چند دقیقه بعد از ورود ما اذان مغرب گفتند آقای پیر کراواتی، با شنیدن اذان درب کیف چرم گران‌ قیمتش را باز کرد و سجاده‌اش را درآورد و زودتر از سایرین مشغول خواندن نماز شد برای من جالب بود که یک پیرمرد شیک و صورت ترا شیده کراواتی اینطور مقید به نماز اول وقت باشد بعد از اینکه همه نمازشان را خواندند من از او دلیل نماز خواندن اول وقتش را پرسیدم و او هم قضیه نماز و مرحوم شیخ و رضا شاه را برایم تعریف کرد در جوانی مدتی از طرف سردار سپه رضا شاه مسئول اجرای طرح تونل کندوان در جاده چالوس بودم. از طرفی پسرم مبتلا به سرطان خون شده بود و دکترهای فرنگ هم جوابش کرده بودند و خلاصه هر لحظه منتظر مرگ بچه ام بودم روزی خانمم گفت که برای شفای بچه، مشهد برویم و دست به دامن امام رضا علیه السلام بشویم. آن‌ موقع من این حرفها را قبول نداشتم اما چون مادر بچه خیلی مضطرب و دل شکسته بود قبول کردم رسیدیم مشهد و بچه را بغل کردم و رفتیم وارد صحن حرم که شدیم خانمم خیلی آه و ناله و گریه میکرد گفت برویم داخل که من امتناع کردم گفتم همین‌جا خوبه بچه را گرفت و گریه کنان داخل ضریح آقا رفت پیرمردی توجه ام را به خودش جلب کرد که رو زمین نشسته بود و سفره کوچکی که مقداری انجیر و نبات خرد شده در آن دیده می‌شد مقابل ش پهن بو و مردم صف ایستاده بودند و هر کسی مشکلش را به پیرمرد می‌گفت و او چند انجیر یا مقداری نبات درون دستش می گذاشت و طرف خوشحال و خندان تشکر میکرد و میرفت به خودم گفتم ما عجب مردم احمق و ساده ای داریم پیرمرد چطور همه را دل خوش کرده آنهم با انجیر و تکه ای نبات حواسم از خانم و پسرم پرت شده بود و تماشاگر این صحنه بودم که پیرمرد نگاهی به من انداخت و پرسید حاضری باهم شرطی بگذاریم؟ گفتم چه شرطی و برای چی شیخ گفت قول بده در ازاء سلامتی و شفای پسرت یکسال نمازهای یومیه را سر وقت اذان بخوانی متعجب شدم که او قضیه مرا از کجا می‌دانست؟ کمی فکر کردم دیدم اگر راست بگوید ارزشش را دارد. خلاصه گفتم باشه قبوله و با اینکه تا آن زمان نماز نخوانده بودم و اصلا قبول نداشتم گفتم باشه همینکه گفتم قبوله آقا دیدم سر و صدای مردم بلند شد و در ازدحام جمعیت یکدفعه دیدم پسرم از لابه‌ لای جمعیت بیرون دوید و مردم هم به‌ دنبالش چون شفاء گرفته و خوب شده بود. من‌ هم از آن موقع طبق قول و قرارم با مرحوم حسنعلی نخودکی نمازم را دقیق و سروقت می‌خوانم اما روزی محل اجرای تونل کندوان مشغول کار بودیم که گفتند سردار سپه جهت بازدید در راهه و ترس و اضطراب عجیبی همه جا را گرفت چرا که شوخی نبود رضاشاه خیلی جدی و قاطع برخورد میکرد در حال تماشای حرکت کاروان شاه بودیم که اذان ظهر شد ، مردد بودم بروم نمازم را بخوانم یا صبر کنم بعد از بازدید شاه نمازم را بخوانم چون به خودم قول داده بودم و به آن پایبند بودم اول وضو گرفتم و ایستادم به نماز رکعت سوم نمازم سایه رضاشاه را کنارم دیدم و خیلی ترسیده بودم اگر عصبانی میشد یا عمل منو توهین تلقی میکرد کارم تمام بود نمازم که تمام شد بلند شدم دیدم درست پشت سرم ایستاده، لذا عذرخواهی کردم و گفتم قربان در خدمتگذاری حاضرم شرمنده ام اگر وقت شما تلف شد و. رضاشاه هم پرسید مهندس همیشه نماز اول وقت می‌خوانید گفتم قربان از وقتی پسرم شفا گرفت نماز میخوانم چون در حرم امام رضا علیه السلام شرط کردم رضا شاه نگاهی به همراهانش کرد و با چوب تعلیمی محکم به یکی زد و گفت مردیکه پدر سوخته کسیکه بچه مریض‌شو امام رضا شفا بده، و نماز اول وقت بخوانه دزد و عوضی نمیشه اونیکه دزده تو پدرسوخته هستی نه این مرد بعد ها متوجه شدم، آن شخص زیرآب منو زده بود و رضاشاه آمده بود همانجا کارم را یکسره کند اما نمازخواندن من، نظرش را عوض کرده بود و جانم را خریده بود از آن تاریخ دیگر هر جا که باشم اول وقت نمازم را می‌خوانم و به روح مرحوم حسنعلی نخودکی فاتحه و درود می‌فرستم. 🌿 منبع : خاطره مهندس گرایلی سازنده تونل کندوان 📯 با منتشرڪردن پیامها ↯با لینک↯ درثواب آنها شریڪ شوید 📯 ❎
كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ رَهِينَةٌ (آری) هر کس در گرو اعمال خویش است، - سوره ی مدثر آیه ی ٣٨ -
هدایت شده از 
كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ رَهِينَةٌ 38کُلُّ نَفْس بِما کَسَبَتْ رَهِینَةٌ 39إِلاّ أَصْحابَ الْیَمِینِ 40فِی جَنّات یَتَساءَلُونَ 41عَنِ الْمُجْرِمِینَ 42ما سَلَکَکُمْ فِی سَقَرَ 43قالُوا لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ 44وَ لَمْ نَکُ نُطْعِمُ الْمِسْکِینَ 45وَ کُنّا نَخُوضُ مَعَ الْخائِضِینَ 46وَ کُنّا نُکَذِّبُ بِیَوْمِ الدِّینِ 47حَتّى أَتانَا الْیَقِینُ 48فَما تَنْفَعُهُمْ شَفاعَةُ الشّافِعِینَ ترجمه: 38 ـ (آرى) هر کس در گرو اعمال خویش است. 39 ـ مگر اصحاب یمین (که نامه اعمالشان را به دست راستشان مى دهند)! 40 ـ آنها در باغ هاى بهشتند، و سؤال مى کنند. 41 ـ از مجرمان: 42 ـ چه چیز شما را به دوزخ وارد ساخت ؟! 43 ـ مى گویند: ما از نمازگزاران نبودیم. 44 ـ و اطعام مستمند نمى کردیم. 45 ـ و پیوسته با اهل باطل همنشین و هم صدا بودیم. 46 ـ و همواره روز جزا را انکار مى کردیم. 47 ـ تا زمانى که مرگ ما فرا رسید ! 48 ـ از این رو شفاعت شفاعت کنندگان به حال آنها سودى نمى بخشد. تفسیر: شما چرا اهل دوزخ شدید؟ در ادامه بحثى که درباره دوزخ و دوزخیان در آیات قبل آمد، در این آیات، مى افزاید: هر کس در گرو اعمال خویش است (کُلُّ نَفْس بِما کَسَبَتْ رَهِینَةٌ). رَهِیْنَه از ماده رهن به معنى گروگان است، و آن وثیقه اى است که معمولاً در مقابل وام مى دهند، گوئى تمام وجود انسان در گرو انجام وظائف و تکالیف او است، هنگامى که آن را انجام مى دهد آزاد مى گردد و گرنه در قید اسارت باقى خواهد ماند. از بعضى از کلمات اهل لغت چنین بر مى آید: یکى از معانى رهن ملازمت و همراهى است(1) طبق این معنى، مفهوم آیه چنین مى شود: همه همراه اعمال خویشند، خواه نیکوکاران، و خواه بدکاران. ولى به قرینه آیات بعد، تفسیر اول مناسب تر است. * * * لذا بلافاصله مى فرماید: مگر اصحاب الیمین که از قید این اسارت آزادند (إِلاّ أَصْحابَ الْیَمِینِ). آنها در پرتو ایمان و عمل صالح، غل و زنجیرهاى اسارت را شکسته اند، و بى حساب وارد بهشت مى شوند.(2) در این که منظور از اصحاب الیمین در اینجا چه کسانى هستند؟ در میان مفسران گفتگو است: بعضى آن را به کسانى تفسیر کرده اند که نامه اعمالشان به دست راستشان داده مى شود. و بعضى آنها را مؤمنانى مى دانند که مطلقاً گناه ندارند، و بعضى آن را اشاره به فرشتگان دانسته اند، و احتمالاًت دیگر. ولى آنچه از آیات مختلف قرآن بر مى آید، و شواهد قرآنى دارد، همان معنى اول است، آنها کسانى هستند که داراى ایمان و عمل صالحند، و اگر گناهان مختصرى داشته باشند تحت الشعاع حسنات آنهاست، و به حکم: (اِنَّ الْحَسَناتَ یُذْهِبْنَ السَّیِّئات).(3) اعمال نیکشان اعمال بد را مى پوشاند، یا بدون حساب وارد بهشت مى شوند و یا اگر حسابى داشته باشند سهل و ساده و آسان است، همان گونه که در آیات 7 و 8 سوره انشقاق آمده است: فَأَمّا مَنْ أُوتِیَ کِتابَهُ بِیَمِینِهِ * فَسَوْفَ یُحاسَبُ حِساباً یَسِیراً: اما کسى که نامه اعمالش به دست راست او داده شده * حساب او آسان خواهد بود . قرطبى مفسر معروف اهل سنت، از امام باقر(علیه السلام) در تفسیر این آیه نقل کرده است که: نَحْنُ وَ شِیْعَتُنا أَصْحابُ الْیَمِیْنِ، وَ کُلُّ مَنْ أَبْغَضَنا أَهْلَ الْبَیْتِ فَهُمُ الْمُرْتَهِنُونَ: ما و شیعیانمان اصحاب الیمین هستیم، و هر کس ما اهل بیت را دشمن دارد در اسارت اعمال خویش است .(4) این حدیث را مفسران دیگر از جمله در مجمع البیان و نویسنده تفسیر نور الثقلین و بعضى دیگر ذیل آیات مورد بحث آورده اند. * * * پس از آن به گوشه اى از شرح حال اصحاب الیمین و گروه مقابل آنها پرداخته مى افزاید: آنها در باغ هاى پر نعمت و با عظمت بهشتند در حالى که سؤال مى کنند... (فِی جَنّات یَتَساءَلُونَ).(5) * * * از گنهکاران (عَنِ الْمُجْرِمِینَ). * * * مى گویند: چه چیز شما را به دوزخ فرستاد ؟! (ما سَلَکَکُمْ فِی سَقَرَ). از این آیات به خوبى استفاده مى شود که رابطه میان بهشتیان و دوزخیان به کلى قطع نمى گردد، بهشتیان مى توانند از عالم خود وضع دوزخیان را مشاهده کنند، و با آنها به گفتگو پردازند. * * * اکنون ببینیم مجرمان در پاسخ سؤال اصحاب الیمین ، چه مى گویند؟ آنها به چهار گناه بزرگ خویش در این رابطه اعتراف مى کنند: نخست این که: مى گویند: ما از نمازگزاران نبودیم (قالُوا لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ). اگر نماز مى خواندیم نماز ما را به یاد خدا مى انداخت، و نهى از فحشاء و منکر مى کرد، و ما را به صراط مستقیم الهى دعوت مى نمود. * * * دیگر این که: ما اطعام مسکین نمى کردیم (وَ لَمْ نَکُ نُطْعِمُ الْمِسْکِینَ). اطعام مسکین گرچه به معنى غذا دادن به بینوایان است، ولى ظاهرا منظور از آن، هر گونه کمک به نیازمندى هاى ضرورى نیازمندان مى باشد، اعم از خوراک و پ
هدایت شده از 
وشاک و مسکن و غیر اینها. و همان گونه که مفسران تصریح کرده اند، منظور از آن زکات واجب است; چرا که ترک انفاق هاى مستحبى سبب ورود در دوزخ نمى شود، و این آیه بار دیگر این مطلب را تأکید مى کند که: زکات به طور اجمال در مکّه نیز نازل شده بود، هر چند تشریع جزئیات و تعیین خصوصیات حدود و مخصوصاً تمرکز آن در بیت المال در مدینه بوده است. * * * دیگر این که: ما پیوسته با اهل باطل همنشین و هم صدا مى شدیم (وَ کُنّا نَخُوضُ مَعَ الْخائِضِینَ). هر صدائى از هر گوشه اى بر ضد حق بلند مى شد، و هر مجلسى براى ترویج باطل تشکیل مى گردید و ما با خبر مى شدیم، با آنها همراهى مى کردیم و هم رنگ جماعت مى شدیم، سخنان آنها را تصدیق مى کردیم، و بر تکذیب و انکار آنها صحه مى گذاردیم، و از استهزا و سخریه آنها نسبت به حق لذت مى بردیم. نَخُوضُ از ماده خوض (بر وزن حوض) در اصل به معنى ورود و حرکت در آب است، و سپس به ورود و آلوده شدن به سایر امور نیز گفته شده، ولى در قرآن مجید، غالباً در مورد ورود در مطالب باطل و بى اساس استعمال مى شود. خوض در باطل معنى وسیع و گسترده اى دارد که هم شامل ورود در مجالس کسانى مى شود که آیات خدا را به باد استهزا مى گیرند، تبلیغات ضد اسلامى مى کنند، یا ترویج بدعت مى نمایند، و یا شوخى هاى رکیک دارند، یا گناهانى را که انجام داده اند به عنوان افتخار یا تلذذ نقل مى کنند، و همچنین شرکت در مجالس غیبت، تهمت، لهو، لعب و مانند آنها، ولى در آیه مورد بحث بیشتر نظر بر مجالسى است که براى تضعیف دین خدا و استهزاى مقدسات، و ترویج کفر و شرک و بى دینى تشکیل مى شود. * * * سپس مى افزایند: و این که ما همواره روز جزا را انکار مى کردیم (وَ کُنّا نُکَذِّبُ بِیَوْمِ الدِّینِ). * * * تا زمانى که مرگ ما فرا رسید (حَتّى أَتانَا الْیَقِینُ). روشن است انکار معاد و روز حساب و جزا، تمام ارزش هاى الهى و اخلاقى را متزلزل مى سازد، انسان را براى ارتکاب گناه تشجیع مى کند، و موانع را از این راه بر مى دارد، مخصوصاً اگر این مسأله به صورت یک امر مداوم تا پایان عمر در آید. به هر حال از این آیات، به خوبى استفاده مى شود: اولاً کفار همان گونه که مکلف به اصول دین هستند به فروع دین نیز مکلفند، و ثانیاً نشان مى دهد: این امور چهار گانه، یعنى نماز ، زکات ، ترک مجالس اهل باطل و ایمان به قیامت اهمیت و نقش فوق العاده اى در هدایت و تربیت انسان دارد، و به این ترتیب، جهنم جاى نمازگزاران واقعى، و زکات دهندگان، و تارکان باطل، و مؤمنان به قیامت نیست. البته، نماز از آنجا که عبادت خدا است، بدون ایمان به او میسر نیست، بنابراین ذکر آن رمزى است براى ایمان و اعتقاد به خداوند، و تسلیم در برابر فرمان او و مى توان گفت: این امور چهارگانه از توحید شروع مى شود و به معاد، پایان مى پذیرد، و ارتباط انسان را با خالق ، خلق و خویشتن در بر مى گیرد. معروف در میان مفسران این است که: منظور از یقین در اینجا مرگ است; چرا که یک امر یقینى براى مؤمن و کافر محسوب مى شود، و انسان در هر چیز شک کند، در مرگ نمى تواند شک کند، در آیه 99 سوره حجر نیز مى خوانیم: وَ اعْبُدْ رَبَّکَ حَتّى یَأْتِیَکَ الْیَقِینُ: خداى خود را عبادت کن تا یقین (و مرگ تو) فرا رسد . ولى بعضى یقین را در اینجا به معنى آگاهى حاصل بعد از مرگ انسان نسبت به مسائل برزخ و قیامت تفسیر کرده اند که، با تفسیر اول از جهتى هماهنگ است. * * * و در آخرین آیه مورد بحث، به عاقبت شوم این گروه اشاره کرده، مى گوید: لذا شفاعت هیچ یک از شفاعت کنندگان به حال آنها سودى ندارد و باید در عذاب الهى براى همیشه بمانند (فَما تَنْفَعُهُمْ شَفاعَةُ الشّافِعِینَ). نه شفاعت انبیا و رسولان پروردگار و امامان، و نه شفاعت فرشتگان و صدیقین و شهداء و صالحین; چرا که شفاعت، نیاز به وجود زمینه مساعد دارد، و اینها زمینه ها را به کلى از میان برده اند، شفاعت همچون آب زلالى است که بر پاى نهال ضعیفى ریخته مى شود، و بدیهى است اگر نهال به کلى مرده باشد این آب زلال، آن را زنده نمى کند، و به تعبیر دیگر همان گونه که در بحث شفاعت گفته ایم، شفاعت از ماده شفع به معنى ضمیمه کردن چیزى به چیز دیگر است، و مفهوم این سخن آن است که: شخص شفاعت شونده قسمتى از راه را با پاى خود پیموده، و در فراز و نشیب هاى سخت وامانده، شخص شفاعت کننده به او ضمیمه مى شود و او را یارى مى کند تا بقیه راه را بپیماید.(6) ضمناً، این آیه، بار دیگر بر مسأله شفاعت و تنوع و تعدد شفیعان درگاه خدا تأکید مى کند، و پاسخ دندان شکنى است براى آنها که منکر اصل شفاعتند. همچنین تأکیدى است بر این که شفاعت، بى قید و شرط نیست، و به معنى چراغ سبز براى گناه محسوب نمى شود، بلکه عاملى است براى تربیت انسان که حداقل او را به مرحله اى که قابلیت شفاعت داشته باشد برساند، و رابطه او با خدا و اولیاى او به کلى
هدایت شده از 
  عبدالله بن عفيف ازدي ] عبدالله بن عفیف ازْدِی غامِدِی والِبی، از اصحاب و یاران امام علی (علیه‌السلام) که چشم چپش را در جنگ جمل و چشم راستش را در جنگ صفین از دست داده بود، [۵] پیوسته تا شب در مسجد اعظم کوفه سرگرم نماز بود و پس از فراغت از نماز به خانه باز می‌گشت. [۶] [۷] ۲ - چگونگی شهادت [ویرایش] عبدالله بن عفیف اولین کسی بود که بعد از واقعه عاشورا در دفاع از امام حسین (علیه‌السلام) به دستور عبیدالله به شهادت رسید. در مطالب زیل چگونگی شهادت این شخصیت بیان می‌شود. ۲.۱ - دفاع از اهل بیت روزی ندای نماز جماعت داده شد و مردم در مسجد اعظم کوفه اجتماع کردند. ابن زیاد به منبر رفت و گفت: سپاس خدای را که حق را آشکار و امیرالمؤمنین، یزید، و پیروان او را یاری نمود و دروغ‌گوی پسر دروغ‌گو، حسین بن علی، و شیعیان او را کشت. هنگامی که عبدالله سخن ابن ‌زیاد را شنید برخاست و گفت: ای پسر مرجانه! دروغ‌گو و پسر دروغ‌گو تو و پدرت و آن کسی که تو را والی کوفه کرد و پدر او هستید. ای پسر مرجانه آیا فرزندان پیامبران را می‌کشید و سخن راستگویان را می‌گویید؟! [۸] [۹] [۱۰] [۱۱] [۱۲] [۱۳] [۱۴] ۲.۲ - دستور ابن زیاد به دستگیری عبدالله بعد از سخنان عبدالله، ابن‌ زیاد خشمگین گردید و گفت: گوینده چه کسی بود؟ عبدالله گفت: من بودم ای دشمن خدا! فرزندان پاک -رسول خدا- را که خداوند آنها را از هرگونه آلودگی پاک و منزّه گردانیده می‌کشی و به گمانت هنوز مسلمانی! به دادم برسید! کجایند فرزندان مهاجر و انصار که از این ناپاک، که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) او و پدرش را لعن کرد، انتقام بگیرند. این سخن بر خشم ابن‌ زیاد افزود و رگ‌های گردنش باد کرد و گفت: وی را نزد من آورید. مأموران به سوی وی شتافتند و دستگیرش نمودند. عبدالله شعار ازْد، «یا مبرور» را سر داد. عبدالرحمان بن مخنف که در مجلس نشسته بود، گفت: وای بر غیر تو، خود و قومت را به کشتن دادی.[۱۵] [۱۶] [۱۷] ۲.۳ - نجات عبدالله توسط ازدی‌ها در آن زمان هفتصد جنگاور ازْدِی در کوفه بودند، عدّه‌ای از جوانمردان ازْد برخاستند و عبدالله را نجات دادند و نزد خانواده‌اش بردند. [۱۸] [۱۹] [۲۰] ۲.۴ - مبارزه با سپاه ابن زیاد ابن زیاد فرمان داد: بروید این نابینای ازدی را، که خداوند دلش را همانند چشمش کور گرداند، نزد من بیاورید. جمعی بدین‌منظور رفتند. چون خبر به طایفه ازد رسید جمع شدند و قبیله‌های یمن به آنها پیوستند تا مانع دستگیری عبدالله شوند. چون خبر اجتماع آنها به ابن ‌زیاد رسید قبیله‌های مُضَر را به همراهی محمد بن اشعث به جنگ آنها فرستاد. جنگ سختی بین آنها برپا شد و گروهی از اعراب کشته شدند، تا آن‌که طرفداران ابن‌ زیاد به خانه عبدالله رسیدند. درب خانه را شکستند و وارد شدند. دختر عبدالله فریاد زد: پدر، دشمن به تو نزدیک شده است، مواظب باش، عبدالله گفت: نترس، شمشیرم را بده. دختر عبدالله شمشیر را به وی داد و او به دفاع از خود پرداخت در حالی که چنین می‌گفت: انَا بْنُ ذِی الْفَضْلِ عَفِیفِ الظّاهِرِ ••• عَفِیفُ شَیخِی وَابْنُ امِ عامِرِ کمْ وارعٍ مِنْ جَمْعِکمْ وحاسِرِ ••• وَبَطَلٍ جَدَّلْتُهُ مُفادِرِ [۲۱] [۲۲] من پسر مرد با فضیلت و پاکم، نام پدرم عفیف و زاده ام‌عامر است؛ از گروه شما چه بسیار از مردان جنگاور دلاور، با زره و بی‌زره را به خاک افکندم. دختر عبدالله می‌گفت: ای پدر کاش من مرد بودم و در کنار تو با این مردم زشتکار که کشندگان عترت پیامبرند می‌جنگیدم. سپاه از هر طرف بر عبدالله هجوم آوردند و او آنها را از خود دور می‌کرد و هیچ کس نمی‌توانست بر وی پیروز شود. از هر طرف که حمله‌ور می‌شدند دخترش می‌گفت: پدر از این طرف آمدند، تا آن‌که بر فشار حمله خود افزودند و از هر سو وی را محاصره کردند، عبدالله شمشیر خود را می‌چرخانید و می‌گفت: اقْسِمُ لَوْ یفْسَخُ لی عَنْ بَصَری‌ ••• ضاقَ علیکم مَوردی ومَضدَری‌ [۲۳] [۲۴] [۲۵] سوگند یاد می‌کنم! اگر چشم داشتم راه دسترسی به من بر شما تنگ می‌
سازگار ای عاشق بی قرار اصغر ای تشنۀ وصل یار اصغر دوش من و قلب من برایت آن مقتل و این مزار اصغر ثاراللَّهی زخون پاکت شد وجه خدانگار اصغر دردا که گرفت خصمت از شیر با تیر، در این دیار اصغر لبخند بزن که تیر دشمن بهر تو گریست زار اصغر افسوس که تیر گشت سیراب از خون تو شیرخوار اصغر آرام بخواب صورتت را بر شانه من گذار اصغر مگذار کشد مرا سکوتت یک ناله زدل برآر اصغر در ماتم تو به نظم (میثم) دلها شده بی قرار اصغر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔅 حضرت امام حسین علیه السلام: ✍️ خَمْسٌ مَنْ لَمْ تَكُنْ فِيهِ، لَمْ يَكُنْ فِيهِ كَثيرُ مُسْتَمْتَعٍ: اَلْعَقْلُ، وَالدّينُ وَالْأَدَبُ، وَالْحَياءُ، وَحُسْنُ الْخُلْقِ. 💠 پنـج چيز است اگر در انسـان نباشد، در او بهـره زيادى نخـواهد بود: ۱ـ عقل ۲ ـ دين ۳ ـ ادب ۴ ـ حيا ۵ ـ خوش اخلاقى. 📚 چهل حدیث گهرهای حسینی علیه السلام، ح ۵۱۶
"بن قرظه بن کعب انصاری، شهید کربلاء عمرو بن قرظه بن کعب انصاری که بود؟ پدر وى از صحابه پیامبر(ص) و از ياران على(ع) بود. و در تمام جنگ هاى على(ع) شركت داشت. عَمرو در كربلا خدمت امام رسيد و از طرف ایشان مأمور ارشاد عمر بن سعد شد. هنگام نماز ظهر چون امام بدون توجه به تيرهاى دشمن به نماز ايستاد، عمرو بن قرظة به اتفاق چند تن از اصحاب امام، در پيش روى امام ايستادند و سينه خود را سپر ساختند تا نماز امام به پايان برسد. چندين چوبه تير به سر و سينه عَمرو اصابت كرد و به خاك افتاد و پس از شنیدن سخنان بشارت آمیز امام(ع) چشم بر هم نهاد و به فيض شهادت نائل آمد برادری دارد بنام علی بن قرظه که در لشکر عمر سعد است واو برادر راکشت وآمد به امام حسین علیه‌السلام اعتراض کرد تو باعث گمراهی برادرم شدیاز شهادت عمرو بن قرظة بن کعب انصاری، برادرش علی (در کتاب انساب الاشراف از او با نام زبیر یاد شده است.) که از سربازان سپاه دشمن به شمار می‌آمد، از صف سپاه خارج شد و پس از جسارت به ساحت مقدس امام (علیه‌السّلام) و پدر گرامی‌ آن حضرت (علیه‌السّلام)، خطاب به امام (علیه‌السّلام) گفت: «ای حسین (علیه‌السّلام) ! برادر مرا فریفتی و او را کشتی! » امام (علیه‌السّلام) فرمود: «من برادرت را فریب ندادم، بلکه خداوند او را هدایت فرمود و تو به گمراهی کشیده شدی.» در این هنگام علی خطاب به امام (علیه‌السّلام) گفت: «خداوند مرا بکشد اگر تو را نکشم و یا به دست تو کشته نشوم! » سپس با نیزه‌اش به سوی امام (علیه‌السّلام) حمله‌ور شد. ۲ - جنگ با نافع بن هلال [ویرایش] یکی از یاران امام (علیه‌السّلام) به نام نافع بن هلال بجلی پیش دستی کرد و او را به ضرب نیزه بر زمین‌ انداخت دوستان و اطرافیان علی به کمکش شتافتند و او را از معرکه خارج ساختند و به درمانش پرداختند.
: آیا «رحمان» و «رحیم» به یک معنا می باشند یا متفاوت اند؟ پاسخ اجمالی: «رحمان» و «رحيم» از ماده «رحمت» گرفته شده. معروف اين است كه «رحمان» كسى است كه رحمتش عام است، و همگان را شامل مى شود، در حالى كه «رحيم» به كسى گفته مى شود كه رحمتش خاص است. بنابراين رحمانيت خداوند سبب شده است كه فيض نعمتش دوست و دشمن و مؤمن و كافر را شامل شود؛ ولى رحيميّت او ايجاب مى كند كه مؤمنان را مشمول مواهب خاصّى در دنيا و آخرت قرار دهد كه دور افتادگان از خدا و بى خبران از آن محرومند.
«رحمان» نام مخصوص خدا است و به غير او اطلاق نمى شود؛ در حالى كه «رحيم» هم به او گفته مى شود و هم به غير او؛ و اين دليل بر آن است كه مفهوم «رحمان» رحمت گسترده ترى است. 4. اين قاعده در ادبيات عرب معروف است كه «زيادةُ المبانى تَدُلُّ عَلى زِيادَةِ المَعانِى»؛ (يعنى واژه اى كه حروف اش بيشتر است مفهوم آن نيز بيشتر است) و چون «رحمان» پنج حرفى، و «رحيم» چهار حرفى است؛ بنابراين مفهوم «رحمان» وسعت بيشترى دارد.(2) 5. اين تفاوت را بعضى افراد، از آيات قرآن نيز استفاده كرده اند. زيرا «رحمان» در قرآن غالباً به صورت مطلق آمده، در حالى كه «رحيم» در بسيارى از موارد مقيّد است. مانند: «إِنَّ اللهَ بِالنَّاسِ لَرَءُوفٌ رَحِيمٌ» (3)؛ (زيرا خداوند نسبت به مردم، رئوف و مهربان است)، «وَكَانَ بِالْمُؤْمِنِينَ رَحِيماً» (4)؛ (او نسبت به مؤمنان همواره مهربان بوده است)، «إِنَّ اللهَ كَانَ بِكُمْ رَحِيماً» (5)؛ (خداوند نسبت به شما مهربان است). در حالى كه «رحمان» بدون اين قيود ذكر شده و دليل بر عموميت رحمت او است
✍نمازهاى ⚠️ممكن است عملى صحيح باشد ولى مورد قبول قرار نگيرد، مثل جنس بى مشترى. در احاديث، نماز برخى از افراد را فاقد ارزش و مردود به حساب آورده‌اند، كه به چند نمونه اشاره مى‌شود: 1⃣ امام صادق عليه السلام فرمود: نماز كسانى كه نسبت به برهنگان و آوارگان جامعه بى تفاوتند، قبول نيست. 2⃣ پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: نماز حرام خواران، مثل بناى ساختمان بر ريگ است. «الصَّلاةُ‌ مَعَ‌ اكْلِ‌ الْحَرامِ‌ كَالبِناءِ عَلَى الرَّملِ‌» 3⃣ در خانه رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: نماز زنى كه از درآمد شوهر بهره‌مند مى‌شود ولى به مسئوليت الهى خود عمل نمى‌كند، پذيرفته نيست. 4⃣ در قرآن در اكثر موارد، پرداخت زكات را در كنار بر پا داشتن نماز آورده، و در احاديث بسيارى آمده كه نماز آنانكه زكاتِ‌ مال خويش را نمى‌دهند، پذيرفته نمى‌شود. ١ روزى رسول خدا صلى الله عليه و آله وارد مسجد شد و نه نفر را به جرم اينكه زكات نمى‌دادند، از مسجد بيرون كرد، سپس اقامۀ نماز نمود. آرى، رابطۀ با خدا بايد در كنار رابطه با محرومان جامعه باشد. 5⃣ افراد نماز كسى كه اهل تقوا نيست، يا ركوع و سجودش را در نماز به طور مطلوب انجام نمى‌دهد، پذيرفته نيست. 6⃣ و حاقن و حاقب، يعنى كسى كه بول و غائط‍‌ خود را نگاه مى‌دارد و بدينوسيله به خود فشار آورده و دچار ضررهاى جسمى مى‌شود. اين كار، علاوه بر زيان براى سلامتى، در نماز هم موجب عدم تمركز فكر مى‌شود و حضور قلب را از بين مى‌برد. امام صادق عليه السلام فرمود: نماز چنين كسانى قبول نمى‌شود. 7⃣ غير محبوب گاهى در مسجدى، ممكن است مردم به پيش نمازى علاقه نداشته باشند و او را قبول نكنند ولى او بخاطر حفظ‍‌ خود، حاضر نباشد مسجد يا پايگاه خود را رها كند. طبيعى است كه چنين موردى، موجب بروز برخورد و خلوت شدن نماز جماعت مى‌شود. در روايات، نماز جماعت چنين كسانى مردود شمرده شده است. پرتوی از اسرار نماز، صفحه 91 🌹
♨️ شیطان چه زمان بر انسان چیره می‌شود؟! ✍️ حضرت موسی (علیه السلام) در جایی نشسته بود، ناگاه ابلیس نزد او آمد. وقتی که نزدیک شد مؤدبانه نزد موسی ایستاد. حضرت موسی فرمود: تو کیستی؟ جواب داد: ابلیس هستم. ✍ حضرت موسی پرسید: تو ابلیس هستی؟! خدا تو را از ما و دیگران دور گرداند... به من از گناهی خبر بده که اگر انسان آن را انجام دهد، تو بر او پیروز می‌شوی و هر کجا که بخواهی افسار او را به آنجا می‌کشی. ⭕️ ابلیس گفت: سه گناه است که اگر انسان گرفتار آن شود، من بر او چیره می‌گردم: 🔻هنگامی‌ که انسان خودبین شود و از خودش خوشش آید. 🔻هنگامی که او عمل نیک خود را بسیار بشمرد. 🔻زمانی که انسان گناه در نظرش کوچک گردد. ═══✼🍃🔳🍃✼══ ◾️
🎤🌷متن روضه حضرت ابوالفضل علیه السلام نام سقا دیده ها را خوب گریان می کند دیده ی پر اشک را سقا چراغان می کند او بُود باب الحسین ذُخر الحسین عبد الحسین عالمی را بر در ارباب مهمان می کند هر که می گوید حسین آغوش بگشاید بر او بر دل سینه زنان لطف فراوان می کند دست داده تا بگیرد دست هر افتاده را این اباالفضل است بر ما لطف و احسان می کند " خلق می دانند در بهدار ی قرب حسین دردها را بیشتر عباس درمان می کند" مادرش ام البنین هم ضامن عشاق اوست در قیامت شیعیان را شاد و خندان می کند دست او بر دست زهرا روز محشر دیدنی ست دست او مشکل گشایی از محبان می کند پیش او از معجر زینب سخن گفتن خطاست این سخن عباس را زار و پریشان می کند سی شب ماه محرم باید از عباس گفت گفتن از او لطف مهدی را نمایان می کند ((شاعر:جواد حیدری))    السلام علیک ایها العبد الصالح المطیع لله و لرسوله و لامیر المومنین - ابوالفضل ابوالفضل ابوالفضل برا مرد جنگی مثل عباس خیلی سخته بینه اصحاب رفتن علی اکبر و قاسم رفتن اومد محضر برادر سینم سنگینی میکنه  اجازه بده منم جونمو فدات کنم فرمود عباس من تو علمدار منی صاحب لوایی میخوای بری برو قدری آب برای این بچه‌ها بیار - حسین خوب برادر را می‌شناسه همین که خواست سوار بر مرکب بشه فرمود ارکب بنفسی انت یعنی سوار بر مرکب شو فدات بشم داره شعر میگه به این این جمله به ذهنش رسید -  روز عاشورا روزی بود یوم استجاره به الهدی - یعنی روزی که امام حسین هم تکیه به عباسش داد پناه به ابوالفضل برد از حرفی که زد پشیمان شد - رها کرد در عالم رویا ابی عبدالله رو دید حضرت فرمود چرا نوشتی چرا ادامه ندادی بله درسته روز عاشورا من به عباسم پناه بردم  تو به دریایی ولایت گوهری یا عباس تو به خورشید امامت قمری یا عباس  از اخا گفتنت ای جان اخا فهمیدم  تو به زهرا به حقیقت پسری یا عباس  یا کاشف الکرب عن وجه الحسین اکشف کربی بحق اخیک الحسین و به دم مظلوم کربلا 🎤🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
▬📝 ﷽▬ 💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼 🍃🌺🍂 🍂🍃 🌸 ✅مواردى كه شركت در نماز واجب است: 1️⃣👈كسى كه يا كرده يا قسم خورده كه همه نمازها يا نماز خاصى را به بخواند، بايد به آن عمل كند، ولى اگر تخلف كند نمازش صحيح است و بايد بدهد. 2️⃣👈 اگر كسى مبتلا به در نماز باشد به گونه‏ اى كه اگر بخواهد دست از وسواسى بردارد چاره ‏اى جز شركت در نماز جماعت ندارد، شركت در نماز جماعت بر او است. 3️⃣👈اگر پدر يا مادر به فرزند خود امر كند كه نماز را به ‏ بخواند چون اطاعت امر پدر و مادر واجب است، بنا بر احتياط واجب بايد نماز را به بخواند. 4️⃣👈كسى كه برخى از يا اذكار نماز را به طور صحيح نمى ‏داند و قدرت بر ياد گرفتن آن دارد، اما وقت نماز شده و فعلاً نمى ‏تواند ياد بگيرد، در اين صورت بايد آن نماز را با بخواند و براى نمازهاى بعدى قرائت نماز را تصحيح نمايد. 📗 : ۱. توضيح المسائل مراجع، م ١٤٢٧ ۲. همان، ج ١، ص ٧٩٧، م ١٤٠٥ و ۱۴۰۵
💠 روز 💠 ❇️ پیشگویی امام حسین (ع) درباره حضرت حجت (عج) 🔻امام حسین علیه‌السلام: لَوْ لَمْ یَبْقَ مِنَ الدُّنْیا إلاّ یَوْمٌ واحِدٌ لَطَوَّلَ اللّه ُ عَزَّوَجَلَّ ذلِکَ الْیَوْمَ حَتّی یَخْرُجَ رَجُلٌ مِنْ وُلْدی، فَیَمْلاَءُها عَدْلاً وَ قِسْطاً کَما مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً، کَذلِکَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللّه ِصلی الله علیه و آله یَقُول. ◻️اگر از دنیا بجز یک روز باقی نمانده باشد، خـداوند آن روز را طـولانی خواهـد کـرد تا اینکه مردی از خاندان من ظهور کند، و دنـیا را پـر از عـدل و داد کند همانگونه که از ظلم و ستم پر شده است، از رسول خدا صلی الله علیه و آله چنین شنیدم. 📚 بحارالأنوار، ج ۵۱، ص ۱۳۳
💚 امام سجاد علیه السلام: سه چیز نجات بخش مؤمن است: این که زبانش را از غیبت مردم باز دارد، خود را به چیزی مشغول کند که در دنیا و آخرت او را سود دهد و بر گناهان، بسیار گریه کند. نگاه محبت آمیز مؤمن به صورت برادر ایمانی خود، عبادت است. نشان معرفت (خداشناسی) و کمال دین مسلمان، ترک سخنان بیهوده، کم تر جدل کردن، و بردباری و خوش خویی است. مبادا به گناهی که می کنی شادمان شوی که شادمانی به گناه، بدتر از ارتکاب آن است. در شگفتم از آن کسی که از طعام از ترس زیان آن می پرهیزد، اما از گناه به سبب زشتی آن نمی پرهیزد. همه خیر در این است که انسان خود را (از آلودگی ها) نگه دارد. شرافت در فروتنی، و عزت در پرهیزگاری، و بی نیازی در قناعت است. اگر مردم بدانند که در طلب علم چه فوایدی است، آن را می طلبند، اگر چه با ریختن خون دل و فرو فتن در گرداب ها باشد. هر کس خود را گرامی داند، دنیا نزد او خوار است