eitaa logo
گنجینه معارف واحکام
189 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
746 ویدیو
42 فایل
امام جماعت مسجد امیر المؤمنین علیه السلام را وند کاشان بیان نکاتی جهت پرورش روح ونهاد باطنی انسانها
مشاهده در ایتا
دانلود
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِیِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم موضوع امروز: « (ع) ٢» ✍️ مناسبت روز: امروز سالروز ولادت نهمین خورشید ولایت و امامت، حضرت جوادالائمه (ع) در سال ٢٢٠ هجری قمری است، لذا ضمن عرض تبریک و تهنیت، سخن امروز را با سلام و صلوات بر محمد و آل محمد آغاز می‌نمائیم؛ در روز گذشته از شرایط ویژه امامت حضرت در سنین کودکی و مکر مکرر مأمون و انجام مناظرات متعدد ایشان با بزرگان و دانشمندان ادیان و مکاتب مختلف و همچنین پیروزی حضرت در تمامی مناظرات و اثبات مقام و علم بی‌کران امامت، و عدم مغایرت منصب امامت با کودکی حضرت سخن گفتیم و انشاالله در سخن امروز به سیره اخلاقی حضرت جوادالائمه (ع) می‌پردازیم: (ع) صاحب صفات و القاب بسیاری بودند، اما مهمترین آنها که در میان مسلمانان معروف می‌باشد «» و «» است؛ ✅ «تقی» به معنای تقوا و پارسایی است، و هرچند که تمام اهل‌بیت عصمت و طهارت (ع) دارای تقوای الهی و عصمت بوده‌اند، اما با توجه به جلوه خاص تقوای ابن‌الرضا (ع) در بین مردم آن زمان، حضرت به لقب «تقی» معروف شده‌اند؛ البته مأمون تلاش‌های زیادی برای خدشه‌دار کردن عصمت و طهارت امام انجام داد تا به هر صورتی که شده، آن حضرت را مانند خودش اهل دنیا و اهل لهو و لعب معرفی کند و قداست ایشان را نزد مردم از بین ببرند، چنانچه محمد بن ریان می‌گوید: مأمون در مجلسی که برای جشن ازدواج امام (ع) با دخترش برپا ساخت صد کنیز زیبا را که هر یک جامی پر از جواهرات در دست داشتند واداشت تا چون امام وارد شدند و برجای خود نشستند به استقبال ایشان بروند، اما امام هیچ اعتنایی به آنان نکردند و عملاً انزجار خود را نشان دادند و این حیله مأمون نیز با شکست مواجه گردید؛ و آورده‌اند که در همین مجلس، مطربی را برای خواندن و نواختن آورده بودند، اما همین که او کار خود را شروع کرد، امام بانگ بر او زدند: «از خدا بترس» و مطرب از صلابت فرمان امام که از ژرفای معنویت و نیروی الهی و ولایی آن حضرت نشأت گرفته بود، چنان مرعوب شد که آلات موسیقی از دستش فرو افتاد و دیگر هرگز تا زنده بود نتوانست از دست‌هایش برای ساز و نوا استفاده کند. (کافی ج١، ص۴٩۴) ✅ یکی دیگر از القاب و صفات مهم حضرت، «جواد» است که ریشه‌ در جود و بخشش دارد و یکی از اوصاف بزرگ پروردگار عالم است و علمای اخلاق بیان داشته‌اند که منظور از «جود» آن صفتی است که دارنده آن در برابر چیزی که می‌بخشد، به هیچ وجه انتظار جبران ندارد و البته این صفت در بین همه ائمه اطهار (ع) وجود داشته اما در سیره و زندگی حضرت جواد (ع) معنا و تبلور خاص‌تری پیدا کرده است؛ چنانچه به تصریح مکرر راویان موثق شیعه و اهل سنت، حضرت از همان دوران کودکی در جامعه زمان خویش، به جود و کرم، و بخشندگی شُهره بودند و از همان زمان، جمع قابل توجهی از مردم نیازمند در مقابل منزل ایشان اجتماع می‌کردند تا از حضرت، حاجتی بخواهند و هیچکدام نیز ناامید از درب منزل جوادالائمه (ع) برنمی‌گشتند؛ البته توجه به این نکته هم لازم است که حضرت جواد در عین بخشندگی فراوان، همانند جد بزرگوارشان امیرمؤمنان (ع)، زندگی بسیار ساده و به دور از تشریفات داشته‌اند؛ چنانچه مورخین آورده‌اند که جوادالائمه (ع) همانند فقیران جامعه، لباس پوشیده و غذا می‌خوردند و با ضعیف‌ترین مردم، هم سفره می‌شدند؛ ✅ از دیگر ویژگی‌های اخلاقی امام جواد (ع)، «حسن خلق» و «ادب» و «گشاده رویی» و «نرم خویی» حضرت با مردم بود که این امر، علاوه بر دوستان باعث جذب مخالفان و حتی دشمنان امام به سوی ایشان شده بود؛ چنانچه حضرت جوادالائمه (ع) را در این خصلت مانند جدّ بزرگوارشان پیامبر اعظم (ص) دانسته‌اند که دارای «خُلق عظیم» و اخلاق محمدی؛ و مصداق آیه ۴ سوره قلم بوده‌اند: «وَ إِنَّک لَعَلی خُلُقٍ عَظِیمٍ»؛ ✅ «حرّیت و آزادگی» نیز یکی دیگر از ویژگی‌های حضرت جوادالائمه (ع) است، چنانچه آن بزرگوار هیچ‌گاه تسلیم ظلم و ستم نشدند و با حریت تمام، بر اعتقادات و مبانی حق، پافشاری نمودند و به‌همین دلیل در بیست و پنج سالگی توسط معتصم ملعون به شهادت رسیدند. ✍️ آنچه گذشت تنها بخش کوچکی از خصوصیات و سیره اخلاقی امام جواد (ع) بود که بی‌شک همه‌ی مسلمانان با الگوگیری از سیره کلامی و عملی آن امام همام، می‌توانند به سعادت دنیا و آخرت دست یابند. «انشاالله» https://eitaa.com/asgaridehabadi
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم موضوع امروز: «» ✍️ مناسبت روز: در ایام شهادت مهندس در سال ١٣٩٠ شمسی قرار داریم، دانشمند جوانی که یکی از پایه‌گذاران و معاون بازرگانی سایت هسته‌ای نطنز اصفهان بود و تأثیر زیادی در حوزه غنی سازی هسته‌ای داشت؛ او طی عملیاتی تروریستی به دست کوردلان دنیای استکبار که پیشرفت و عزت ایران اسلامی را بَرنمی‌تابند به شهادت رسید، لذا یاد و نام ایشان و دیگر دانشمندان هسته‌ای ایران، «شهیدان گرانمایه: ، ، ، ، و را گرامی می‌داریم؛ شهیدان عزیزی که مقام معظم رهبری (مدظله‌العالی) درباره آنها فرمودند: «شهادت این دانشمندان برجسته در راه آرمان‌های بلند و الهی، به کشور، انقلاب اسلامی، ملت ایران و محیط علمی آبرو بخشید و آنان با این شهادت، به بالاترین رتبه از ارزش‌های معنوی دست یافتند...» (سخنان معظم‌له ١٣٨٩/١١/۴) همچنین معظم‌له در دیدار با خانواده شهید مصطفی در تاریخ ۱۳۹۰/۱۰/۲۹ فرمودند: «دو جنبه‌ی ارزش در وجود جوان شما کاملاً تبلور پیدا کرده، که هر کدام به‌تنهائی به نحوی مایه‌ی افتخار است: یکی جنبه‌ی علم و تحقیق و پیشرفت و تسلط بر کار مهم و حساسی که زیر دست اوست؛ که یک استعداد برتر و یک نخبگی به معنای حقیقی کلمه است؛ این یک بُعد از شخصیت این جوان است، که این خودش مایه‌ی افتخار است... لیکن بُعد دوم، اهمیتش از این بُعد بیشتر است؛ و آن بعدِ معنوی و الهی است؛ همان چیزی است که او را آماده می‌کند برای شهید شدن؛ حالا شهید شدن، از نظر ما که اهل دنیا هستیم و داریم زندگی می‌کنیم... تلخ است؛ چون در عرصه‌ی ظاهر زندگی، این فقدان است؛ لذا تلخ است؛ پوسته‌ی شهادت این است؛ فقدان و از دست دادن و ندیدن او و دیدن جای خالی او! لیکن لُبّ شهادت، خیلی برتر از اینهاست؛ لُبّ شهادت این است که یک انسانی، یک بشری، ناگهان از درجات عالیه‌ی الهی سر در می‌آورد؛ و مقامش از فرشتگان بالاتر می‌رود...» ✍️ آری! شهادت، در فرهنگ اسلام و بخصوص تشیع، اوج تعالی انسان و عامل بقای جوامع انسانی و تداوم ارزش‌های مقدّسی است که انسانیت، شرف، عدالت و آزادی در پرتو آن، جان و رمق گرفته و استمرار می‌یابند؛ شهید کسی است که با نثار جان خود، درخت اسلام را آبیاری کرده و در یک جمله، پر محتواترین عنوان، در فرهنگ اهل‌بیت عصمت و طهارت (ع)، «شهید» است؛ در این مکتب انسان‌ساز، برترین کامیابی، بزرگترین پیروزی، والاترین مقام، بالاترین امتیاز، عظیم‌ترین فوز، نیکوترین نیکی، رفیع‌ترین مرتبت و عالی‌ترین رتبت و گرانمایه‌ترین درجه، رسیدن به فیض عظمای شهادت است و برای شهید، گرانبهاترین اوقات و زیباترین زمان‌، لحظه‌ای است که پیروزمندانه به دست دشمنان، به مرگ شرافتمندانه نائل گردیده و جام شهادت را به بهای جان، خریداری می‌نماید؛ چنانچه پیامبر اکرم (ص) در رابطه با مقام و فضیلت شهید می‌فرمایند: «بالاتر از هر کار خیری، خیر و نیکی دیگری است تا آنکه فردی در راه خدا کشته شود که بالاتر از آن، خیر و نیکی دیگری وجود ندارد» (وسایل الشیعه، ج ١١، ص١٠) همچنين حضرت فرمودند: «فرشتگان تعداد کل ثواب‌ها و حسنات آدمیان را می‌دانند مگر ثواب مجاهدین که از شمار و میزان آن‌ها ناتوان هستند» (مستدرک، ج ١١، ص ١٣) جايگاه شهید در روایات اسلامی تا بدانجاست که شهداء همانند انبیاء الهی دارای مقام شفاعت می‌باشند؛ چنانچه امام صادق (ع) می‌فرمایند: «سه گروه هستند که در روز قیامت (به ترتیب) شفاعت می‌کنند و خداوند شفاعت آن‌ها را می‌پذیرد: انبیاء، علماء و شُهدا» (مستدرک، ج ١١، ص ٢٠) ✍️ و بالاخره مقام شهید آن‌چنان والاست که اولیای الهی همواره از خداوند طلب شهادت نموده‌اند؛ چنانچه حضرت سجاد (ع) در صحیفه سجّادیه می‌فرمایند: «سپاس خدای را، سپاسی که بدان در زمره اولیاء نیکبخت قرار گیریم و به‌واسطه آن در ردیف شهیدان با سلاح دشمنانش درآئیم»؛ حضرت امیرالمؤمنین (ع) نیز در خطبه ٢٣ نهج‌البلاغه، از خداوند جایگاه شهیدان و زندگی با سعادتمندان و همراهی با پیامبران را طلب نموده‌اند؛ و در عهدنامه خود به مالک اشتر نوشته‌اند: «من از خداوند به حق گشایش رحمت و بزرگی قدرتش می‌خواهم که پایان زندگی من و تو را به نیکبختی و شهادت قرار دهد» (نهج البلاغه، نامه۵٣) ✍️ و بالاخره سخن امروز را با این دعا و آرزوی بزرگ به پایان می‌بریم: «اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِیقَ الشَّهادَةِ فِی سَبِیلِکَ تَحْتَ رایَةِ وَلِیِّکَ الْمَهْدِیّ (عج)»: «پروردگارا توفیق شهادت در راه خودت و در رکاب ولیّت حضرت مهدی(عج) را روزیمان فرما». https://eitaa.com/asgaridehabadi
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم موضوع امروز: «» مناسبت روز: امشب، شب ولادت باسعادت مولی الموحدین، امام المتقین، یَعسوب‌ُ الدّين، حَبْل‌ُالله المتین، لنگر آسمان و زمین، حضرت (ع) است؛ لذا ضمن عرض تبریک و تهنیت، سخن امروز را با سلام و صلوات بر محمد و آل محمد آغاز می‌نمائیم؛ ولادت حضرت علی (ع) در سال ۳۰ عام‌الفيل و در شهر مکّه معظمه، و در داخل خانه خدا واقع گردیده و این فضیلت بزرگ یعنی تولد در خانه کعبه، تفضل ویژه الهی است که خداوند متعال، تنها آن را به علی‌بن ابیطالب (ع) کرامت نموده است و نه پیش از ایشان و نه پس از آن حضرت، برای هیچ کسی، حتی انبیاء بزرگ الهی چنین فضیلتی پدید نیامده است که شرح ماجرا در روایت چنین آمده: «روزی عباس بن عبدالمطلّب با گروهی از بنی‌هاشم و جماعتی از قبیله بنی‌العزی در برابر خانه کعبه نشسته بودند، ناگاه حضرت فاطمه بنت اسد (س) وارد شدند، در حالی که ٩ ماهه، باردار بودند و ناگهان درد زایمان ایشان را فرا گرفت؛ پس در برابر خانه کعبه ایستاده و نظر به جانب آسمان افکنده و فرمودند: پروردگارا! من ایمان آورده‌ام به تو و به هر پیامبر و رسولی که فرستاده‌ای و به هر کتابی که نازل گردانیده‌ای و تصدیق کرده‌ام سخنان جدم حضرت ابراهیم خلیل (ع) را که خانه کعبه را بنا کرده است، پس درخواست می‌کنم از تو به حق این خانه و به حق آن کسی که این خانه را بنا کرده است و به حق این فرزندی که در شکم من است و با من سخن می‌گوید و به سخن گفتن خود مونس من گردیده است و یقین دارم که او یکی از آیات جلال و عظمت تو است که آسان کنی بر من ولادت این مولود را؛ جناب عباس و برخی دیگر از صحابه شهادت داده‌اند که ناگاه دیوار خانه‌ی خدا شکافته شد و فاطمه از آن شکاف داخل شد و دیوار دوباره به هم پیوست؛ پس آنها سعی کردند تا درب خانه خدا را بگشایند و وارد شوند، اما گشوده نشد و حضرت فاطمه بنت اسد (س) سه روز درون کعبه بودند و اهل مکه در کوچه‌ها و بازارها این ماجرای شگفت‌انگیز را نقل می‌کردند و همه منتظر بودند تا این‌که در روز چهارم، مشاهده نمودند که دوباره همان موضع از دیوار کعبه شکافته شد و فاطمه بنت اسد (س) از آن بیرون آمد در حالی که نوزادی را در دست خویش داشته و فرمودند: «ای مردم! به درستی که حق تعالی برگزید مرا از میان خلق خود و فضیلت داد مرا بر زنان برگزیده‌ای که پیش از من بوده‌اند! زیرا که حق تعالی... مریم دختر عمران را برگزید و ولادت حضرت عیسی (ع) را بر او آسان گردانید، ولی او را در بیابانی که درخت خشک را جنباند و رطب تازه از آن درخت فرو ریخت، قرار داد! در حالی که مرا بر آن‌ها فضیلت داد، چنانچه من، فرزندم را در میان خانه برگزیده‌ی خدا به دنیا آوردم و سه روز در آن خانه‌ی محترم میهمان بودم و از میوه‌ها و طعام‌های بهشتی تناول کردم و چون خواستم که بیرون آیم، هاتفی از غیب مرا ندا کرد که: ای فاطمه! این فرزند بزرگوار را «علی» نام بگذار...» (منتهى الآمال، ج١، ص٣۴٨) ولادت امیرالمؤمنین (ع) در کعبه نه تنها از ديدگاه علمای بزرگ شيعه، قطعی و متواتر و اجماعی می‌باشد و بزرگانی چون شیخ مفید، سید رضی، شیخ طوسی، طبرسی و... بر این فضیلت بزرگ تأکید نموده‌اند، بلکه بسیاری از علماء و مورخین اهل سنت نیز در کتب خود به آن اشاره و حتی برخی از آن‌ها، ادعای تواتر کرده‌اند، شخصیت‌هایی همچون: حاكم نيشابوری، سبط بن جوزی، حلبی شافعی، فاکهی مکی، آلوسی، ابن صباغ مالكی، گنجی شافعی، مسعودی، زرندی و..؛ چنانچه آقا بزرگ تهرانی در جلد ١۵ موسوعه الذرية، در این زمینه به ۲۲ کتاب از کتب معتبر اهل سنت، اشاره نموده است؛ ✍️ با این وجود، متأسفانه وهابیت و دشمنان اهل‌بیت (ع) که همیشه به دنبال پنهان کردن فضائل بی‌شمار حضرت علی (ع) بوده‌اند، سعی کرده‌اند با مطرح نمودن برخی شبهات بی‌اساس، به هر صورت ممکن این فضلیت قطعی حضرت را زیر سؤال برده، و آن را انکار، و یا حداقل کم‌رنگ و بی ارزش جلوه دهند، تا جایی که حتی خانه خدا را بتکده نامیده‌اند!!! اما ظاهراً آنها فراموش کرده‌اند که اولاً اگر کسی منکر یک گزاره و روایت تاریخی مستند شود، باید برای آن دلیل و سند بیاورد و ثانیاً فضائل بی‌شمار امیرالمؤمنین (ع)، منحصر به تولد در کعبه نبوده! و آن‌چنان واضح و مُبرهن است که طبق روایات اهل‌سنت، از پيامبر اكرم (ص) نقل شده که فرمودند: «اگر تمام درختان قلم، و تمام درياها مركب شوند و تمام جنیان نويسنده، و تمام بشر حساب‌گر شوند، باز هم نمی‌توانند فضائل علی (ع) را بشمارند» (مناقب خوارزمی، ص۳۲؛ كفاية الطالب گنجی شافعی، ص۱۵۱؛ فرائد السمطين جوینی، ج۱، ص۱۶، التذكره ابن جوزی، ص۸ و...) كتاب فضل تو را آب بحر كافی نيست كه تر كنم سرانگشت و صفحه بشمارم... https://eitaa.com/asgaridehabadi
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم موضوع امروز: «» مناسبت روز: امروز خجسته زادروز بزرگ‌مردی است که ولادت و شهادتش در خانه خدا بود و در سایه تربیت ناب نبوی، وجود گرانقدرش، سرچشمه همه‌ی نیکی‌ها و فضایل انسانی است؛ آزادمردی که پدرِ امّت بود و پیروان مکتب نورانی او، روز میلاد مسرورش را «» نامیده‌اند، چراکه ارج نهادن به مقام بلند پدر را از سیره ارزشمند آن حضرت آموخته‌اند؛ لذا ضمن عرض تبریک و تهنیت این روز خجسته، سخن امروز را با سلام و صلوات بر محمد و آل محمد آغاز می‌نمائیم؛ پیروان مکتب اهل‌بیت عصمت و طهارت (ع) همواره به خود می‌بالند و افتخار می‌کنند که پیشوا و مولا و الگویشان (ع) است، چراکه (ع) را «انسان کامل» و اسطوره تمامی فضایل و ارزش‌های انسانی می‌دانند؛ در نگاه این مکتب متعالی، «انسان کامل»، مظهر تمامی اسماء حسنای الهی و آیینه تمام‌نمای خدا است که علت اصلی خلقت و سبب ایجاد و بقای نظام هستی است؛ ✍️ استاد شهید مرتضی مطهری (ره) پس از بیان این مطالب، حضرت امیرالمؤمنین (ع) را به‌عنوان معرفی نموده و در رابطه با این شخصیت الگو می‌گوید: ⬅️ وقتی شب می‏شود و خلوت شب فرا می‏رسد، هیچ عارفی به پای (ع) نمی‌رسد؛ آن‌چنان روحِ عبادت در او رسوخ می‌کند که گویی در حال پرواز به سوی خداست‏؛ درست همانند وقتی که آدمی در گرماگرم جنگ و ستیز، قسمتی از بدنش مجروح و جدا می‌گردد ولی آن‌گونه متمرکز در مبارزه است که‏ اصلاً احساس نمی‏کند که قطعه‌ای از بدنش جدا شده است؛ (ع) در حال عبادت‏ چنين بود و آن عشق الهی، چنان در وجودش شعله می‏کشید که گویی اصلاً در این عالم وجود ندارد، لذا تیری که بیرون آوردن آن، درد فراوانی داشت، در محراب عبادت از بدنش بیرون می‏آورند، ولی او آن‌چنان مجذوب حق‏ گردیده که کوچکترین دردی را احساس نمی‌کند؛ ⬅️ همین انسان عابد و گریانِ در شب، روز که می‏شود، (برخلاف زُهاد و عُباد ما، که گویی خاصیت زهدشان‏ این است که بر همه مردم مِنّت‏ دارند و رویشان را ترش و عبوس می‌کنند) چنان با چهره‏ی باز و خندان با مردم روبرو می‌شود و به قدری خوش مجلس و بذله‏گو است که دشمنان وقتی بر علیه او تبلیغ‏ می‏کردند، می‏گفتند: علی (ع) به درد خلافت نمی‏خورد، چراکه بسیار خنده رو و اهل مزاح است؛ در حالی که خلافت و حکومت، آدم عبوس می‏خواهد که مردم از او حساب ببرند؛ اما حضرت علی (ع) «جامع الاضداد» بودند، چنانچه سید رضی (ره) در مقدمه نهج‏البلاغه می‏نویسد: مطلبی که همیشه با دوستانم در میان می‏گذارم و اعجاب آن‌ها را برمی‏انگیزد! این موضوع است که جنبه‏های‏ گوناگون سیره گفتاری و عملی امیرالمؤمنین (ع) به گونه‏ای است که انسان، در هر قسمتی از آن وارد می‏شود، با یک دنیای کاملاً متفاوت روبرو می‌گردد؛ گاهی در دنیای‏ عُبّاد است و گاهی در دنیای زُهّاد؛ گاهی در دنیای فلاسفه، گاهی در دنیای عرفا؛ گاهی در دنیای سربازان و افسران؛ و گاهی در دنیای حُکّام‏ عادل؛ و گاهی در دنیای قضات؛ و گاهی در دنیای مفتی‏ها و علماء است؛ علی (ع) در همه‌ی این دنیاها وجود دارد و از هیچ دنیایی از دنیاهای بشریت، غائب نیست؛ ⬅️ او حلیمی در نهایت درجه حلم و گذشت است و در همان حال شجاعی در نهایت درجه شجاعت است؛ چنانچه در یک‌جا، اخلاق او، آن‌چنان لطیف و رقیق و نازک است که نسیم از لطافت این اخلاق، شرمسار می‌گردد و در جای دیگر آن‌چنان روحیه‌ی جهاد و تهاجم و مجاهده‏ دارد که سنگ‌ها و جمادات و فلزات در برابر او، ذوب می‌شوند؛ بنابراین وقتی می‌گوئیم که حضرت علی(ع)، انسان کامل است، یعنی در همه میدان‌های انسانیت و در همه ارزش‌های انسانی، قهرمان و اسطوره است و به راستی «پدر تمام خوبی‌ها» است. ✍️ حالا ما به عنوان پیروان مکتب اهل‌بیت عصمت و طهارت (ع)، می‌بایست چه درسی از حضرت امیرالمؤمنین (ع) بیاموزیم؟ بی‌شک اولین درس در مکتب علوی، درس کمال و جامع بودن است؛ یعنی باید بیاموزیم که یک انسان مسلمان نباید فقط یک ارزش و یک بُعد از انسانیت را بگیرد و ارزش‌ها و ابعاد دیگر را فراموش کند. البته مسلماً ما نمی‌توانیم مانند حضرت امیر (ع)، در همه عرصه‌ها و ارزش‌ها قهرمان شویم؛ اما می‏توانیم همه‏ ارزش‌ها را با یکدیگر دنبال کنیم؛ لذا اگر توان «انسان کامل» شدن را نداریم، لااقل می‌توانیم تبدیل به یک‏ «انسان متعادل» شویم؛ و تنها چنین انسانی می‌تواند ادعا کند که پیرو مکتب اهل‌بیت (ع) و شیعه‌ی امیرالمؤمنین حضرت علی (ع) است. 📚 برداشتی از کتاب انسان کامل، اثر استاد شهید مرتضی مطهری (ره) https://eitaa.com/asgaridehabadi
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم موضوع امروز: «» مناسبت روز: امروز سالروز فرار در سال ١٣۵٧ شمسی از ایران است؛ او پس از حدود سی و هفت سال ظلم و جنایت در حق مردم مسلمان ایران در چنین روزی کشور را ترک کرد و ملت ایران این فرار بزرگ را جشن گرفتند و سپس در کمتر از یک ماه با برگشتن امام امت، طومار عمر ٢۵٠٠ ساله شاهنشاهی ایران را در هم پیچیدند و انقلاب اسلامی به پیروزی رسید. ✍️ اما در سال‌های اخیر برخی رسانه‌های مزدور و خودفروخته، با تحریف واقعیت‌ها و ساخت دروغ‌های بزرگ به‌دنبال آن هستند که نگاه ملت ایران به‌ویژه جوانان و نوجوانان که روزهای سیاه قبل از سال ۵۷ را ندیده‌اند را تغییر داده و حکومت پهلوی را نظامی موفق و در راستای پیشرفت کشور و رفاه ملت نشان داده و انقلاب مردم ایران در سال ۵٧ را حرکتی احساسی و از روی شکم‌سیری مردم وانمود نمایند؛ بنابراین امروزه بیش از هر موقع دیگر به جهاد تبیین و روایت‌های صادقانه تاریخی از ایران قبل از انقلاب نیازمندیم؛ لذا در این مجال کوتاه به بخشی از خیانت‌ها و جنایت‌های محمدرضا شاه پهلوی در کشور اشاره می‌نمائیم: ١. نگه داشتن ملت در جهل و بی‌سوادی، به صورتی که بیش از هفتاد درصد جمعیت کشور در سال ۵۷ «بی‌سواد مطلق» بودند و ایران تا آنجا عقب مانده بود که از هندوستان و بنگلادش «پزشک» وارد نموده و شاه به صراحت به ملت بزرگ ایران توهین کرده و می‌گفت: «این مردم قادر به انجام هیچ کاری نیستند، آنها مثل "گوسفند" هستند!» ٢. خودباختگی کامل شاه و کشور در برابر غربی‌ها به‌خصوص آمریکا، به صورتی که بیش از ۶۰ هزار مستشار نظامی و اداری آمریکایی در ایران با دریافت حقوق و هزینه‌های گزاف، بر ارتش و همه ارگان‌های کشورمان سلطه داشتند و حتی شاه و دولت ایران بدون اجازه آن‌ها حق خوردن آب‌ نداشت؛ ٣. اعطای حق مصونیت قضائی (کاپیتولاسیون) به مستشاران امریکایی در سال ۱۳۴۳ و تبعید امام راحل به علت مخالفت با فروش آبرو و استقلال کشور؛ ۴. اعطای جزیره استراتژيک بحرین (استان چهاردهم ایران) و جزایر مهم اطراف آن به اربابان انگلیسی و عرب‌های وهابی توسط شاه به اصطلاح آریایی در سال ۱۳۴۹ شمسی؛ ۵. تبدیل ۸۰۰ هزار کشاورز ایرانی به خرده مالکان بی‌زمین و واردکنندگان محصولات کشاورزی به ایران با اصلاحات ارضی و سایر سیاست‌های اقتصادی غربی در کشور و تبدیل ایران از کشور صادرکننده گندم به یکی از بزرگترین واردکنندگان گندم در جهان؛ ۶. تبدیل ایران به بازار کالاهای بنجل خارجی و ورود کارخانجات مونتاژ به کشور؛ و عدم ایجاد هرگونه زیرساخت‌ اقتصادی برای خودکفایی کشور با وجود فروش بالای نفت و درآمد سرشار کشور؛ ٧. دادن وام‌ و کمک‌های بلاعوض به دیگر کشورهای غربی همچون انگلیس برای تأمین آب شرب لندن؛ و یا ایتالیا برای زیر آب نرفتن ونیز؛ و در عوض شکل‌گیری اولین حلبی‌آبادها در شهر تهران و دیگر شهرها از دهه ۱۳۴۰ به بعد، و وجود هزاران کارتن خواب‌ در کشور؛ ٨. وجود تورم شدید با نرخ سالانه بین ۴۰ تا ۵۰ درصد به همراه فساد و ارتشای سراسری و دزدی بلندپایگان و نابرابری شدید در توزیع درآمدهای سرشار نفتی؛ ٩. وجود فساد علنی و روابط نامشروع و افسارگسیخته شاه، خواهرانش و همسران و خانواده شاهنشاهی؛ و ترویج فحشا، شرابخواری و بی‌بندوباری در بین مردم با ایجاد بیش از ۳۰۰۰ فاحشه‌خانه و کاباره رسمی در کشور و ده‌ها محله فاحشه‌نشین در تهران و شهرهای بزرگ دیگر؛ ١٠. حمایت بی‌چون و چرا از رژیم غاصب صهیونیستی و تأمین ۶۵ درصد نفت مورد نیاز اسرائیل و حمایت نظامی و تسلیحاتی از این رژیم علیه مردم مظلوم فلسطین؛ ١١. ایجاد ترسناک‌ترین و خطرناک‌ترین سازمان جاسوسی دنیا با عنوان «ساواک» و انجام بی‌رحمانه‌ترین شکنجه‌ها و کشتار هزاران انسان بی‌گناه در زندان‌های مخوف آن؛ ١٢. کشتار ده‌ها هزار شهید مظلوم از مردم بی‌گناه ایران در جریان انقلاب اسلامی؛ ١٣. سرقت و خارج نمودن بیش از دو میلیارد دلار به گزارش بانک مرکزی ایران به همراه ۳۸۴ عدد چمدان و صندوق حاوی جواهرات سلطنتی، عتیقه، الماس‌های گران‌بها، ساعت‌های تمام‌طلا و تاج و نیم‌تاج‌های تمام زمرد و... به‌صورتی که روزنامه اقتصادی «فاینَنشال‌تایمز»، میزان دارایی‌های خارج شده توسط محمدرضا شاه پهلوی را «۳۵ میلیارد دلار» اعلام کرد که محاسبه این مبلغ نجومی را به ریال به شما واگذار می‌نمائیم. ✍️ آنچه گذشت بخش کوچکی از جنایات محمد رضا شاه پهلوی و حامیان غربی او در ایران است که ملت بزرگ ایران هیچ‌گاه این جنایات را فراموش نخواهند کرد و به دشمنان ایران اسلامی نیز اجازه نخواهند داد که از فراموش‌کاری و کم حافظه بودن برخی سوءاستفاده نمایند! https://eitaa.com/asgaridehabadi
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم موضوع امروز: «حضرت (ع)، ‌» مناسبت روز: امروز، سالروز رحلت شهادت‌گونه حضرت ، محبوبه آل عبا، مرتضی، (س) است، لذا سخن امروز را با عرض تسلیت و تعزیت، و با سلام و صلوات به روح بلند اسوه صبر و استقامت آغاز می‌نمائیم؛ حضرت زینب کبری (س)، به دلیل برخورداری از فضائل و مناقب والای انسانی مانند شرافت در نسب، علم، عبادت، عفت، شجاعت، صداقت، صبر و ... یکی از شخصیت‌های برجسته در طول تاریخ اسلام و الگویی منحصر به‌فرد برای همه بشریت در مبارزه با طاغوت می‌باشند؛ ایشان به اعتراف همه تاریخ‌نویسان، آراسته به همه فضایل و خصلت‌های والای اخلاقی و الهی بودند؛ چنانچه آورده‌اند که زینب کبری (س) در وقار و شخصیت مانند جده‌ خود خدیجه (س)، در حیا و عفّت همچون مادرشان فاطمه (س)، در رسایی و شیوایی بیان مانند پدرشان علی (ع)، در حلم و بردباری همچون برادرشان حسن (ع) و در شجاعت و قوّت قلب، مانند دیگر برادرشان حسین (ع) بودند؛ زینب کبری (س) تحت تربیت پدر و مادری همچون حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه (س) و با شایستگی و استعداد ذاتی که از آن بهره‌مند بودند به مراتب عالی از فضائل و کمالات انسانی دست یافتند تا جایی که به جرأت می‌توان گفت که همانند پدر و مادر گرامیشان، جامع همه کمالات و صفات پسندیده انسانی بوده‌اند؛ ✍️ لذا در این مجال کوتاه برای تبیین بهتر جایگاه و عظمت و شخصیت آن بانوی بزرگ اسلام به بخشی از سخنان ارزشمند رهبر فرزانه انقلاب، حضرت امام خامنه‌ای (مدظله‌العالی) در این زمینه اشاره می‌نمائیم: «زینب کبرى(س) یک نمونه‌ی کامل از زن مسلمان است؛ یعنى الگویى که اسلام براى تربیت زنان، آن را در مقابل چشم مردم دنیا قرار داده است؛ آن حضرت داراى شخصیت چند بُعدى است؛ دانا و خبیر و داراى معرفت والا؛ و یک انسان برجسته است که هر کس با آن بزرگوار مواجه مى‌شود، در مقابل عظمتِ دانایى و روحى و معرفت ایشان، احساس خضوع می‌کند... زینب کبرى (س)، شور عاطفه‌ى زنانه را همراه کرده است با عظمت و استقرار و متانت قلب یک انسان مؤمن؛ و زبان صریح و روشن یک مجاهد فی سبیل اللَّه؛ و زلال معرفتى که از زبان و دل او بیرون می‌تراود و شنوندگان و حاضران را مبهوت می‌کند؛ عظمت زنانه‌ی آن بانوی بزرگ، بزرگان دروغین ظاهرى را حقیر و کوچک می‌کند؛ عظمت زنانه‌ای که مخلوطى از شور و عاطفه انسانى... همراه با متانت شخصیت و استوارى روح است که همه‌ى حوادث بزرگ و خطیر را در خود هضم می‌کند، و روى آتش‌هاى گداخته، شجاعانه قدم می گذارد و عبور مى‌کند؛ در عین حال درس مى‌دهد و مردم را آگاهى می‌بخشد؛ در عین حال امام زمان خود، یعنى امام سجاد (ع) را مانند یک مادر مهربان، آرامش و تسلی می بخشد؛ در عین حال در میان آن طوفان شدید مثل سدی مستحکم، برای کودکانِ برادر و بچه‌هاى پدر از دست داده‌ی آن حادثه‌ى عظیم، امنیت و آرامش و تسلی ایجاد مى‌کند؛ بنابراین زینب کبرى (س) یک شخصیت همه جانبه است که اسلام، زن را به آن طرف سوق مى‌دهد؛ (یعنی) «زن» با تمام نقاط قوّت زنانه‌ای که خداوند متعال در وجود او به ودیعه گذاشته... می‌تواند در جامعه یک نقش استثنایی این‌گونه ایفاء کند که هیچ مردى قادر به ایفاى چنین نقشى نیست؛ مثل کوهِ استوارى از ایمان؛ و در عین حال مثل چشمه‌ی جوشانى از عاطفه و محبت و احساسات زنانه، تشنگان و محتاجان نوازش را از چشمه‌ى صبر و حوصله و عاطفه خود سیراب می‌کند... زینب کبرى (س) براى زنان ما در طول تاریخ الگوست؛ عقل و متانت، قدرت و شجاعت، شور و احساس عاطفى، صراحت زبان، متانت دل، استوارى روح، و در عین حال، مادرانه و خواهرانه با همه‌ى انسان‌ها برخورد کردن و در محیط خانه، شمع محبت را روشن نگه داشتن و همسر و فرزندان را بر سر سفره محبت و عاطفه خود دور هم جمع کردن، همه این‌ها خصوصیات الگوی یک زن مسلمان است... [که در حضرت زینب جمع بوده است]» «برگرفته از سخنان مقام معظم رهبری در تاریخ ۱۳۸۴/۳/۲۵» ✍️ و روزبرگ امروز را با سخنی از زبان حضرت آیت‌الله العظمی مرعشی نجفی (ره) به پایان می‌بریم که فرمودند: «وقتی حضرت فاطمه (س)، قنداقه حضرت زینب (س) را به محضر رسول اکرم (ص) بردند، این نوزاد عزیز، چشم مبارک را برای هیچ کس باز نکرد تا قنداقه در بغل امام حسین (ع) قرار گرفت و حضرت چشم مبارکشان را گشودند؛ اما در مجلس يزيد، سر مبارک آن حضرت از فراز نیزه به تمام اسرا نگاه می‌کرد، ولی وقتی مقابل حضرت زینب (س) قرار گرفت، چشم‌ها را روی هم گذاشت و از گوشه‌ چشم‌های مبارک، قطرات اشک جاری شد؛ گویی می‌خواستند بفرمایند: خواهر عزیزم! از این همه محبت که به یتیمانم کرده‌ای، ممنونم و (از این همه مصیبت) خجالت زده‌ام...» https://eitaa.com/asgaridehabadi
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم موضوع امروز: « (ره)» مناسبت روز: ١٨ رجب، سالروز رحلت «ابراهيم» تنها پسر رسول خدا (ص) در سال دهم هجری قمری است که باعث حزن شدید پیامبر اکرم (ص) گردید لذا سخن امروز را به این موضوعِ غم‌انگیز اختصاص می‌دهیم؛ خداوند در سال هشتم هجرت، فرزند پسری به پیامبر (ص) عطاء فرمود که رسول خدا، نام او را «ابراهیم» گذاشتند! پس از تولد این مولود مبارک، جبرئیل امین نازل ­شد و حضرت را با عنوان "اباابراهیم" سلام ­داد! و این موضوع، پیامبر را بسیار شادمان نمود! همچنین در روایت آمده که حضرت، ابراهیم را به همسر گرامیشان نشان داده و فرمودند: «ببین چقدر این بچه شبیه من است!» [انساب الاشراف، ج۱، ص۴۵۰] اما تقدیر الهی بر آن بود که ابراهیم در ١٨ ماهگی، بیمار شد و از دنیا رفت! پیامبر که به شدت غصه‌دار شده بودند، در سوگ فرزند عزیزشان گریسته و فرمودند: «ای ابراهیم، کاری از ما برای تو ساخته نیست! تقدیر الهی برگشت ناپذیر است! چشم پدرت در مرگ تو گریان و دلش محزون و غمگین است، ولی هرگز سخنی را که مایه خشم خدا شود، بر زبان جاری نمی‌سازد! پس اگر وعده صادق و حتمی خدا نبود که ما نیز به دنبال تو خواهیم آمد، در فراقت بیش از این گریه می‌کردم و محزون می‌شدم!» (بحارالانوار، ج٢٢، ص١۵۶) در این هنگام، برخی از صحابه که شاهد اندوه فراوان و گريه جاری رسول خدا(ص) بودند، زبان به اعتراض گشوده و عرض کردند: شما ما را از گريه بر مردگان نهی می‌نمودید، اکنون چگونه در سوگ فرزند خود، چنین اشک می‌ريزيد؟ پيامبراکرم(ص) در پاسخ آنان فرمودند: «من هرگز نگفته‌ام که در مرگ عزيزان خود گريه نکنيد، زيرا اين احساسات، نشانه‌ی دلسوزی و مهربانی و ترحم است! و شخصی که دلش بر حال ديگران نسوزد، مورد رحمت الهی قرار نمی‌گيرد! آنچه من گفته‌ام این است که در مرگ عزيزانتان، شيون نکنيد و سخنان کفرآميز و سخنانی که مصداقِ اعتراض به خداوند است بر زبان نیاورید و از شدت اندوه، لباس‌های خود را پاره ننماييد!» وسپس فرمودند: «من نیز انسانم؛ قلب اندوهگین می‌شود و چشم می‌گرید، ولی هرگز سخنی که خداوند را به خشم آورد نمی‌گویم؛ ای ابراهیم! به خدا سوگند من به خاطر (مرگ) تو اندوهگینم!» [الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۱۴] پس رو به کوه ایستادند وفرمودند: «ای کوه! اگر آنچه بر من وارد شده بر تو وارد می‌شد، تو را درهم می‌کوبید، ولی ما همان‌گونه که خدا فرمان داده، می‌گوییم: إنّا لِلهِ وَ إنّا اِلَیْهِ راجِعونَ وَ الْحَمدُ لِلهِ رَبِّ الْعالَمینَ» [انساب الاشراف، ج۱، ص۴۵۲] آنگاه اميرالمؤمنين (ع) به دستور رسول اکرم(ص)، بدن ابراهيم را غسل داده و کفن نمودند و پس از تشييع، در قبرستان بقيع به خاک سپردند! ✍️ بدیهی است سیره و سخنان پیامبر (ص) در رحلت فرزند گرامیشان ابراهیم (ره)، جواب بسیار محکمی برای وهابیون و افرادی است که به شیعیان اعتراض می‌کنند و عزاداری و گریه برای اموات را، بدعت و حرام می‌دانند!!! 💠 همچنین در تاریخ آمده، روزی که ابراهیم درگذشت، کسوف (خورشید گرفتگی) رخ داد؛ در نتیجه مردم برداشت نمودند که خورشید به خاطر مرگ ابراهیم و اندوه پیامبر گرفته است! ولی حضرت پس از حمد الهی به مردم فرمودند: «خورشید و ماه دو نشانه از نشانه‌های الهی هستند و به‌خاطر مرگ یا زندگی هیچ‌کس نمی‌گیرند.» [بحارالأنوار، ج۷۹، ص۹۱] ✅ نکته مهم و درس‌آموز در این مسئله این است که هرچند برداشت مردم از گرفتگی خورشید، به خاطر مرگ فرزند پیامبر (ص)، می‌توانست عقیده آن‌ها را نسبت ‏به اسلام راسخ‌تر نموده و در نتیجه به پیشرفت دین اسلام کمک کند! اما پیامبر (ص)، راضی نشدند که از طریق خرافات و راه باطل، دین حق را ترویج و در دل مردم تحکیم نمایند! تا به ما بیاموزند که اسلام هرگز اجازه نمی‌دهد که از ابزار و راه‌های باطل برای ترویج و تبیین دین و کارهای خوب و متعالی دیگر استفاده شود و به اصطلاح در اسلام «هدف، وسیله را توجیه نمی‌نماید!» ✍️ و سخن امروز را با کلام ارزشمند استاد شهید مرتضی مطهری (ره) به پایان می‌بریم که فرمود: «رسول خدا نمی‌‏خواستند از نقاط ضعف و جهالت و نادانى و غفلت مردم براى هدايت آنها استفاده كنند! بلکه می‌خواستند از نقاط قوّت و علم و معرفت و بیداری مردم استفاده كنند...» [مجموعه آثار شهید مطهری، ج١٦، ص١٠٩] https://eitaa.com/asgaridehabadi
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم موضوع امروز: «» مناسبت روز: در ایام «جنگ » و فتح دژهای بسيار مستحکم و نفوذناپذیر يهوديان، در سال هفتم هجری قمری به‌دست اميرالمؤمنين (ع) قرار داریم که مورخین و محدثین شیعه و سنی، شجاعت و جانفشانی حضرت در این جنگ را از فضایل بزرگ امیرالمؤمنین (ع) دانسته‌اند، لذا سخن امروز را به این واقعه عظیم تاریخی، اختصاص داده و باسلام و صلوات بر حضرت امیر (ع) آغاز می‌نمائیم؛ پیامبر گرامی اسلام (ص)، پس از برقراری صلح حدیبیه و رفع موقت شرّ کفار قریش، تصمیم گرفتند یهودیان و قبایل نجد را که به فتنه‌انگیزی و مبارزه علیه مسلمانان مشغول بودند، مهار نمایند تا بدین‌وسیله امنیت و آرامش را بیش از پیش در جامعه اسلامی استقرار بخشند؛ در این میان، «خیبر» مهم‌ترین مرکز آشوب‌ و جنگ‌افروزی‌ یهودیان علیه مسلمانان بود؛ لذا رسول خدا با حدود یک هزار و ششصد نفر از یارانشان، به سوی «خیبر» حرکت کردند؛ "خیبر" جلگه وسیع و حاصل‌خیزی در بین مدینه و شام بود که ساکنان یهودی آن، در امور زراعت و جمع ثروت و تهیه سلاح و جنگ‌آوری، مهارت بسیاری داشتند؛ آمار جمعیتی خیبر، حدود بیست هزار نفر بود، که در میان آن‌ها مردان جنگ‌آور و دلیر فراوان به چشم می‌خوردند؛ خیبر، دارای پنج قلعه بزرگ بود که پس از فتح اولین قلعه‌ توسط مسلمانان، پهلوانان یهودی وارد میدان شدند و کار جنگ گره خورد! در همین زمان، امیرالمؤمنین (ع) دچار چشم درد شدیدی شده بودند، به‌صورتی که با چشمان بسته، توان رزم نداشتند لذا رسول‌خدا (ص) پرچم جنگ را به دست خلیفه اول دادند و او را برای فتح قلعه‌های خیبر فرستادند؛ ولی او نتوانست کاری از پیش ببرد و پس از شکست، فرار را برقرار ترجیح داد؛ [البدایه و النهایه، ج۷، ص۳۳۷] فردای آن روز، حضرت رسول (ص)، پرچم جنگ را به دست خلیفه دوم دادند اما او نیز شکست خورده و فرار کرد؛ [تاریخ طبری، ج۳، ص۱۲] در پی شکست‌های مکرر مسلمانان و ناکام ماندن آنها در گشودن قلعه‌های دشمن، رعب و وحشت بر لشکر اسلام چيره شده بود که در این هنگام مسلمانان با سخنان پيامبر خدا (ص) روبرو گردیدند: «انشاالله فردا، پرچم جنگ را به دست مردی بسیار حمله کننده‌ که هرگز فرار نمی‌کند! (كَرَّارٌ غَيْرُ فَرَّار) می‌سپارم که خدا و رسولش را دوست می‌دارد، و خدا و رسول نیز او را دوست می‌دارند و او برنمی‌گردد تا این‌که خداوند به‌دست وی قلعه‌های دشمن را فتح می‌کند» [تاریخ طبری، ج۳، ص۱۲ و تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۵۶ و طبقات الکبری، ج٢، ص۸۴] ✍️ فردای آن روز، هر کدام از اصحاب، دل به گرفتن پرچم جنگ بسته بودند و این آرزوی بزرگ را در ذهن خود می‌پروراندند که شخص مورد نظر، خودشان باشند تا این‌که رسول‌خدا (ص)، حضرت امیر (ع) که از شدت درد چشم، پارچه‌ای بر روی چشمانشان بسته بودند را نزد خود خواستند و به قدرت الهی، حضرت را شفا داده و فرمودند: «این پرچم را بگیر و پیش برو تا خدا، قلعه‌ها را برایت بگشاید» [ تاریخ طبری، ج۳، ص۱۲ و دلائل النبوه، ج۴، ص۲۰۵ و طبقات الکبری، ج۲، ص۸۵] ✍️ پس«حيدر کرار» پرچم جنگ را گرفته و به سرعت به سوی قلعه‌ی دشمن روانه شدند؛ نخستین کسی که از پهلوانان یهودی به میدان جنگ آمد، «حارث» برادر «مرحب خیبری» بود، همراهان امیرالمؤمنین (ع) با دیدن هیبت او پا به فرار گذاشتند؛ اما حیدر کرار او را با ضربتی رعدآسا به هلاکت رسانید؛ در این هنگام «مرحب» شجاع‌ترین پهلوان یهود در حالی‌که کلاه خودی یمنی بر سر داشت رجزخوانان بیرون آمد و مبارز طلبید؛ امیرالمؤمنین (ع) نیز به رجز او پاسخی درخور دادند و سپس ضرباتی بین آن‌ها رد و بدل شد تا این‌که حضرت، چنان ضربتی بر فرق مرحب زدند که کلاه خود و سر او را تا دندانهایش شکافت؛ [ طبقات الکبری، ج۲، ص۸۵] در این هنگام، لشگر یهود وحشت‌زده به سوی قلعه گریخته و در بزرگ آن را بستند؛ اما حضرت حیدر (ع) درب قلعه‌ی "قَموص" که طبق شهادت مورخین چهل مرد قوی آن را باز و بسته می‌کردند را از جا کنده و دژ نفوذناپذیر دشمن را فتح نمودند و به واسطه این شجاعت بی‌نظیر، مسلمانان، فاتح این جنگ بزرگ شدند. [تاریخ الاسلام ذهبی، ج۲، ص۴۱۵] ✍️ در پایان توجه به این نکته ضروری است که تمامی موارد فوق از کتب تاریخی و معتبر اهل سنت تقدیم شما گردید، لذا با عنایت به شکست سخت و فرار خلیفه اول و دوم، و سخنان پیامبر اکرم (ص) که طبق تصریح قرآن به وحی الهی متصل است، و فتح قهرمانانه خیبر و بالا بردن پرچم پیروزی اسلام به دست توانای حضرت علی (ع)، مسلماً فضیلت و برتری امیرالمؤمنین (ع) بر تمامی صحابه رسول‌ خدا (ص) کاملاً آشکار و مبرهن است که امیدواریم عزیزان اهل سنت به‌دور از هرگونه تعصب در این حقیقت تاریخی بیشتر بيانديشند. https://eitaa.com/asgaridehabadi
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم موضوع امروز: « (ص)» مناسبت روز: امروز طبق نقل مشهور سالروز شهادت هفتمین اختر تابناک آسمان ولایت و امامت، حضرت امام موسی (ع) است که پس از تحمل سال‌ها شکنجه و زندان، سرانجام به دستور هارون الرشید و به دستِ سندی بن شاهک، مسموم و به شهادت رسیدند، لذا ضمن عرض تسلیت و تعزیت به محضر امام زمان (عج) و حضرت ثامن‌الائمه (ع) و حضرت فاطمه معصومه (س) و همه عاشقان ولایت و امامت، سخن امروز را آغاز می‌نمائیم؛ حضرت موسی ابن جعفر (ع)، دارای القاب زیادی بوده‌اند، از جمله: «اَعبَد»، «اَفقَه»، «اسخی»، «احسن»، «امین»، «صابر»، «صالح»، «باب الحوائج»، «زین‌المجتهدین» و...؛ اما مهمترین لقب حضرت، «کاظم» است؛ آنچه که از معنای «کاظم» در بین ما شهرت دارد، «فروبرنده خشم» است؛ اما شاید همواره این سؤال در پستوی ذهن و قلب شیعیان مطرح بوده، که آیا معنای «فروخورنده خشم» آن هم به‌ عنوان یک صفت بزرگ برای یک امام معصوم، با قدرت عصمت اهل‌بیت (ع) سازگار است؟! چراکه با احتساب این معنای ظاهری، باید فرض کنیم که امام هفتم شخصی بودند که به‌دلیل شرایط سخت زندگی و فشار و اختناق حکومت ظالم عباسی، و بی‌وفایی برخی از یاران خود، همواره در معرض عصبانیت و خشم بوده‌اند و در این حال، مدام خشم خود را فرو می‌خوردند! مسلماً انتساب این معنا به آن حضرت نمی‌تواند شایسته امامت و عصمت و شأن آن امام معصوم باشد؛ ضمن این‌که این معنا با آیه تطهیر نیز که اهل‌بیت عصمت و طهارت را از هر رِجس و زشتی مصون می‌داند، مغایر است؛ چراکه هر خشمی هرچند که‌ اندک باشد در وهله‌ی اول، نشان‌گر غلبه‌ی قوه قهریه و غضب بر روح و جان آدمی است که مسلما این موضوع، دور از شأن و عصمت امام معصوم است؛ البته شاید این معنا، نشأت گرفته از آیه ١٣۴ سوره آل‌عمران باشد: «الَّذینَ یُنْفِقُونَ فِی السَّرّاءِ وَ الضَّرّاءِ وَ الْکاظِمینَ الْغَیْظَ وَ الْعافینَ عَنِ النّاسِ وَ اللّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنینَ»؛ که خداوند در آن، سه صفت را برای نیکوکاران و محسنین برشمرده است: ١. آنهایی که در فراخى و تنگى انفاق مى‏‌کنند؛ ٢. خشم خود را فرو مى‏‌برند؛ ٣. از مردم در مى‏‌گذرند» لذا از نظر قرآن، صفت "کاظم الغیظ" برای انسان‌های نیکوکار، فضیلت بزرگی است؛ اما مسلماً این معنا برای امام معصوم، که اصلاً رذایلی چون غضب در وجود پاک و مطهر ایشان جایی ندارد، فضیلتی ویژه محسوب نمی‌گردد؛ بر همین اساس، برخی از مفسرین، به‌دنبال معنایی بالاتر و فراتر از معنای ظاهری رفته‌اند و «کاظم» را صفت انسانی دانسته‌اند که همواره آرامش خود را در برابر تمامی زشتی‌ها و بدی‌ها و رفتارهایی که برخاسته از حالت خشم و عصبیت است، حفظ می‌نماید تا جایی که اصلاً خشم و غضب و دیگر رذائلِ در این زمینه، در وجود او، ورود پیدا نمی‌کند؛ و نه تنها با حلم و صبر از بدی‌ها و ناسزاهای دیگران می‌گذرد، بلکه خشم دیگران را نیز با نیکی و احسان پاسخ می‌دهد؛ بی‌شک این معنا، می‌تواند شایسته پیشوای هفتم شیعیان باشد، زیرا حضرت کاظم (ع) نه تنها از کسانی که به ایشان بدی کرده و ستم روا می‌داشتند، می‌گذشتند؛ بلکه به آنها نیکی و احسان فراوان می‌نمودند تا روح شرارت و خودخواهی، از نَفْسِ آنها، رَخت بربندد؛ چنانچه آورده‌اند: مردی از نوادگان خلیفه دوم در حضور امام کاظم (ع)، به ایشان و جد گرامیشان، حضرت امیرالمؤمنین (ع) توهین کرد! همراهان امام خواستند به او حمله کنند و او را بکشند، اما امام مانع شدند و سپس شخصاً به مزرعهٔ آن مرد ناصبی رفتند؛ او با دیدن امام، فکر کرد که حضرت برای انتقام و از بین بردن او و یا حداقل از بین بردن محصولاتش آمده‌اند، لذا شروع به داد و بیداد کرد؛ اما امام به او نزدیک شده و با مهربانی پرسیدند: چقدر خرج کاشت مزرعه‌ات کرده‌ای؟ مرد با عصبانیت گفت: ۱۰۰ دینار؛ سپس پرسیدند: امید داری چه اندازه از آن برداشت کنی؟ مرد ناصبی باجسارت گفت: غیب نمی‌دانم! امام بازهم با خوشرویی فرمودند: گفتم امید داری چه اندازه از آن برداشت کنی؟ مرد پاسخ داد: ۲۰۰ دینار! پس امام ۳۰۰ دینار به او داده و فرمودند: این ۳۰۰ دینار برای توست و محصولت هم برایت باقی است؛ سپس از او خداحافظی کرده و به سوی مسجد حرکت کردند؛ آن مرد که شگفت‌زده شده بود، خود را زودتر از حضرت به مسجد رسانده، و با دیدن امام، از جابرخاست و آیه ١٢۴ سوره مبارکه انعام را بلند تلاوت نمود: «اللَّه أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِ‌سَالَتَهُ: خدا بهتر می‌داند، رسالتش را کجا قرار دهد» [تاریخ بغداد، ج۱۳، ص۳۰] ✍️ در پایان سخن از خداوند متعال مسئلت می‌نمائیم که توفیق الگوگیری از سیره آن امام همام را نصیب همه‌ی‌ما گرداند تا بتوانیم مُتخَلّق به اخلاق کاظمی شویم https://eitaa.com/asgaridehabadi
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم موضوع امروز: «» مناسبت روز: امروز سالروز رحلت حضرت (ع) پدر بزرگوار حضرت (ع) و حضرت (ع) و عموی بزرگوار و حامی و ناصر پیامبر اکرم (ص) است، لذا سخن امروز را با عرض تسلیت و تعزیت به تمامی شیعیان و محبین مولای متقیان آغاز می‌نمائیم؛ حضرت ابوطالب (ع) و رئیس مکه و پیر و بزرگ قبیله قریش بعد از پدر بزرگوارشان حضرت عبدالمطّلب (ع) بودند؛ ایشان جمیع فضایل اخلا‌قی را دارا بودند، به صورتی که همه قبایل عرب، شخصیت و مکارم اخلاقی آن مرد بزرگ را ستوده و برای ایشان احترام ویژه‌ای قائل بودند؛ چنانچه از اکثم بن صیفی، حکیم معروف عرب پرسیدند: حکمت و ریاست و سیادت را از که آموختی؟ گفت: از حليفِ (دوست) علم و ادب، سید عجم و عرب، ابوطالب بن عبدالمطّلب؛ حضرت ابوطالب (ع) مانند پدری فداکار، چهل و دو سال در نهایت وفا و صمیمیت به کفالت و حمایت و یاری پیامبر اکرم (ص) همت گماردند و همسر مکرمه‌ ایشان حضرت فاطمه بنت اسد (س) نیز چون مادری مهربان به خدمت رسول خدا قیام کرده و پیامبر (ص) را از فرزندان خود بیشتر دوست و عزیز می‌داشتند؛ فرزندان شریف ایشان: «ام هانی، عقیل، جعفرطیار و امیرالمؤمنین (ع)» نیز از اولین مسلمانان بوده و همواره حامی و پیرو حقیقی رسول خدا (ص) و از مدافعان بزرگ دین مبین اسلام بودند؛ چنانچه به جرأت می‌توان گفت که هیچ خاندانی به اندازه آن‌ها به پیامبر اسلا‌م (ص) خدمت نکرده و خدمات هیچ خانواده‌ای نیز برای اسلا‌م، سودمندتر و با ارزش‌تر از آن‌ها نبوده است؛ آن‌هم در سخت‌ترین دوران زندگی پیامبر خدا؛ حضرت ابوطالب (ع) حتی در آخرین لحظات عمر نیز دست از حمایت از پیامبر (ص) برنداشتند و در وصیت خود سفارش فرمودند:‌ «ای جماعت بنی‌هاشم! محمد (ص) را تصدیق و اطاعت کنید تا رستگار و هدایت شوید» (الغدیر، ج ۷، ص۳۶۷) ✍️ پیامبر خدا (ص) نیز احترام و علاقه زیادی برای عموی گرامیشان قائل بودند و در مصیبت آن حضرت بسیار اندوهناک و گریان شده و فرمودند: «ای عمو! در صغیری پرورشم دادی، در یتیمی کفالتم نمودی و در کبیری یاری‌ام کردی، خدا به تو در برابر یاری من پاداش نیکو دهد» و سپس پیشاپیش جنازه ایشان می‌رفتند و می‌فرمودند: «ای عمو، صله رحم و مهربانی کردی و جزای نیکو دریافت نمودی» و هنگامی که به محل دفن ایشان رسیدند، فرمودند: «آن گونه برای شما، طلب آمرزش و شفاعت می‌کنم که جن و انس دچار شگفتی شوند» (شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۱۴، ص۷۶؛ و بحار الانوار، ج١٩، ص ۶٩) پس از رحلت حضرت ابوطالب (ع) جبهه‌ی مسلمانان در مکه بی‌پناه شد و این موضوع یکی از مهمترین علل هجرت مسلمانان به شمار می‌رود، زیرا با رحلت ایشان، مسلمانان و شخص پیامبر (ص) حامی اصلی خویش را از دست دادند و دشمنان در برابر آن‌ها جسور و گستاخ گردیدند؛ چنانچه در سیره ابن‌هشام نقل شده که: پس از وفات ابوطالب(ع)، قريش بر پیامبر خدا مرارت‌هایی رساندند که در حیات ایشان جرأت انجام آنها را نداشتند. (الغدير، ج٧، ص٢٧۶) ✍️ البته متأسفانه نواصب و وهابیون از شدت بُغض و دشمنی با امیرالمومنین (ع)، نسبت کفر و شرک به حضرت ابوطالب (ع) داده‌اند که با کمال تأسف برخی از عزیزان اهل‌سنت نیز تحت تأثیر آن‌ها واقع شده‌اند؛ درحالی که در احادیث مختلف در کتب شیعه و سنی علاوه بر خدمات ارزشمند ایشان به ایمان والای حضرت ابوطالب (ع) نیز اذعان گردیده که در این مجال به سه حدیث کوتاه در این زمینه اشاره می‌نمائیم: ✅ امام صادق (ع) فرمودند: «حکایت ابوطالب مانند اصحاب کهف است که ایمان خود را مخفی نگه داشتند و شرک (مصلحتی) را اظهار کردند و خداوند به ایشان پاداش دو برابر عنایت فرمود (یک پاداش برای ایمان و یک پاداش برای تقیه کردن)». (الکافی، ج۱، ص۴۴۸) همچنین حضرت صادق (ع) در حدیث دیگری، منکران ایمان ابوطالب (ع) را دروغگو شمرده و آن حضرت را از هم‌نشینان انبیاء، صدیقان و شهیدان و صالحان خوانده‌اند. (کنز الفوائد، ص۸۰) ✅ امام محمد باقر (ع) نیز فرمودند: «اگر ایمان ابوطالب (ع) را در یک کفه ترازو و ایمان تمام خَلق را در کفه دیگر بگذارند، ایمان ایشان سنگین‌تر خواهد بود» (شرح نهج‌البلا‌غه ابن‌ابی‌الحدید، ج۴، ص٣٣٨) ✍️ در پایان لازم به ذکر است که در دین شریف اسلام بر ضرورت احترام و تشکر از مُنعم تأکید فراوان شده و آن را دستوری انسانی و اسلامی دانسته است؛ لذا بر همه امت اسلا‌م، لا‌زم و واجب است که قدردان زحمات بی‌دریغ حضرت ابوطالب (ع) و خاندان شریف ایشان بوده و خدمات و رنج و مصائب آنان در یاری پیامبر اکرم (ص) و نصرت اسلام و اعتلا‌ی کلمه توحید را هرگز فراموش ننمایند. https://eitaa.com/asgaridehabadi
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم موضوع امروز: «» مناسبت روز: امروز سالروز "رَحمَةٌ لِلعَالَمین" و مهربانی‌ها، حضرت (ص) است؛ لذا این عید بزرگ را به همه مسلمانان جهان تبریک و تهنیت عرض نموده و سخن امروز را با سلام و صلوات بر محمد و آل محمد آغاز می‌نمائیم؛ روزی است که «انسان کامل» و «خاتم انبیاء الهی» از سوی خداوند متعال برای هدایت بشریت برانگیخته شد، تا بشر با تبعیت و الگوگیری از این «اسوه حسنه» به سعادت در دنیا و آخرت دست یابد؛ چنانچه قرآن می‌فرماید: «لَقَد کانَ لَکُم فی رَسولِ اللهِ اُسوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَن کانَ یَرجُوا اللهَ وَ الیَومَ الأخِر؛ (أحزاب/۲۱) اما، بی‌شک خصال حمیده‌ی پیغمبر اکرم (ص) یکی دوتا، و ده‌تا و صدتا نیست؛ چنانچه همسر حضرت، درباره‌ی اخلاق ایشان می‌گوید: «کانَ خُلقُهُ القُرآن»: «اخلاق پیغمبر، قرآن مجسّم است» (مسند احمد، ج ۶، ص ۱۶۳) لذا برای الگوگیری از آن حضرت، ابتدا باید با خصال حمیده و خُلق عظیم پیامبر (ص) آشنا شویم که در این مجال کوتاه تنها به چند خصلت بزرگ آن حضرت اشاره می‌نمائیم: 1️⃣ «اخلاق محمدی» یکی از بزرگترین خصال حمیده رسول خدا که طبق فرمایش ایشان، هدف از بعثت آن حضرت بوده، مکارم اخلاق است: «إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الْأَخْلَاق» (بحارالانوار، ج ۶٨، ص ٣٨٢؛ و السنن الکبری، ج ١٠، ص ٣٢)؛ اخلاق حسنه‌ای که خدای متعال درباره آن می‌فرمايد: «وَ اِنَّکَ لَعَلیٰ خُلُقٍ‌ عَظیم»؛ (قلم/۴) و مسلماً چیزی را که خدای متعال، عظیم و برجسته‌ بداند، در آن نهایت خوبی و شرافت وجود دارد! لذا یک انسان مسلمان باید مانند حضرت، متخلّق به اخلاق محمدی باشد. 2️⃣ «صبر جمیل» یکی دیگر از خصوصیات بسیار برجسته‌ پیامبر خدا «صبر» است؛ چنانچه خداوند از اوّل بعثت، به حضرت، دستور صبر و استقامت داده و در آیات متعدد در قرآن کریم به این موضوع اشاره نموده است؛ هم‌چون آیه ٧ سوره‌ی مدّثّر: «وَ لِرَبِّکَ فَاصبِر» و یا در آیه ١٠ سوره‌ی مزّمّل: «وَاصبِر عَلیٰ ما یَقولون» و می‌دانید که این دو سوره، از اوّلین سوره‌هایی است که بر رسول خدا نازل شده است، یعنی از همان قدم اوّل، خدای متعال به پیغمبرش می‌گوید، اگر می‌خواهی به رسالتت عمل نمایی، باید صبور باشی؛ امیرالمؤمنین (ع) هم فرمودند؛ «بر شما باد به صبر، زیرا صبر نسبت به ایمان، چون سر است نسبت به بدن؛ در بدنى که سر نباشد خیرى نیست، چنانچه در ایمانى که همراه با صبر نباشد هم، خیری نیست» (حکمت ٨٢ نهج‌البلاغه) ✍️ اما صبر در برابر چه چیزی؟ این موضوع را پیامبر اکرم (ص) در حدیثی ثبیین نموده‌ و فرمودند: صبر بر سه بخش است: ⬅️ «صبر بر مصیبت و مشکلات»: یعنی انسان، خودش را در برابر حوادث و مصائب گوناگون، حفظ کند؛ ⬅️ «صبر در معصیت»: یعنی انسان در مقابل میل به گناه پایداری کند؛ ⬅️ «صبر در طاعت»: یعنی انسان در مقابل بی‌حالی و بی‌کاری و تنبلی به هنگام انجام وظیفه، پایداری کند؛ البته صبر هزاران شاخه دارد؛ اما بالاترین مقام صبر را حضرت باقرالعلوم (ع) در روایتی بیان فرموده‌اند: چون هنگام رحلت پدرم فرا رسيد، مرا در آغوش گرفته و فرمود: فرزندم! به تو سفارشى مى‌كنم كه پدرم در آخرین لحظات عمر به من كرده و فرمود كه پدرشان امیرالمؤمنین (ع) این سفارش را در پایان عمر نموده‌اند: «يا بُنَيَّ، اِصْبِرْ عَلَى الْحَقِّ وَ اِنْ كانَ مُرّا»: «فرزندم! در راه حق، صبور باش، حتّى اگر [این صبورى] تلخ باشد» (اصول كافى، ج ٢، ص ٩١) 3️⃣ «عدل و عدالت» یکی دیگر از خصال حمیده پیامبر (ص) که از مهم‌ترین اهداف همه‌ی پیغمبران الهی بوده، برپایی «عدالت» است: «لَقَد اَرسَلنا رُسُلَنا بِالبَیِّنٰتِ وَ اَنزَلنا مَعَهُمُ الکـِتٰبَ وَ المیزانَ لِیَقومَ النّاسُ بِالقِسط»: «ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم، و با آنها کتاب (آسمانی) و میزان (شناسایی حقّ از باطل و قوانین عادلانه) نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند...» (حديد/۲۵)‌ بنابراین، یکی از اهداف بزرگ رسالت و اِنزال کُتب الهی این بوده که قیام به قسط شود و جامعه، قائم به عدل وعدالت باشد؛ البته عدالت نیز اقسام بسیاری دارد و فقط در تقسیم اموال و ثروت نیست؛ بلکه عادلانه رفتار کردن در همه چیز مهم است؛ اما متأسفانه امروزه در فضای حقیقی و مجازی، شاهد بی‌عدالتی‌های فراوان هستیم! به‌گونه‌ای که به راحتی تهمت می‌زنند، دروغ می‌گویند و بدون اطمینان مطلبی را منتشر و یا منتقل می‌نمایند و با آبروی مردم بازی می‌کنند! این‌ها همه از مصادیق بی‌عدالتی است، و اگر ما پیرو پیامبر اکرم (ص) هستیم نباید بی‌عدالتی کنیم! https://eitaa.com/asgaridehabadi
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم موضوع امروز: « ٢» مناسبت روز: امروز سالروز اولين اقامه نماز در اسلام است، چنانچه در روایات آمده که پس از بعثت پيامبر (ص) در روز ٢٧ ماه رجب، یک روز بعد یعنی در روز ٢٨ ماه رجب پیامبر اکرم (ص) اولین نماز جماعت را به همراه اميرالمومنين (ع) اقامه فرمودند. (الغدیر، ج٣، ص٢٢۴) اما دیروز عید بزرگ مبعث و مبعوث شدن پیامبر مهربانی و رحمت برای هدایت و سعادت بشریت بود و عرض شد که خداوند متعال در آیه ١٠٧ سوره «انبیاء»، حضرت رسول (ص) را رحمت عام برای تمام جهانیان دانسته است: «وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلاّ رَحْمَةً لِلْعالَمِینَ»؛ اما شاید این سؤال در ذهن بعضی از عزیزان به وجود آمده باشد که بسیاری از مردم کره زمین اصلاً به پیامبر خاتم و دین اسلام، ایمان نیاورده‌اند، پس چگونه این موضوع با «رَحمَةٌ لِلعَالَمین» قابل جمع است؟! ✅ در پاسخ به این سؤال باید بدانیم که طبق آیه‌ی فوق‌الذکر، مسلماً عموم مردم دنیا اعم از مؤمن و کافر مرهون رحمت پیامبر اسلام (ص) هستند؛ چراکه آن حضرت، آئین و راه و روشی را برای بشریت به ارمغان آوردند که سبب نجات و سعادت بشریت می‌گردد؛ حالا اگر گروهى از مردم از این رحمت الهی بهره برده و گروهى دیگر به واسطه جهل و یا لجاجت، خودشان را از آن محروم نموده‌اند، مسلماً تأثیرى در همه‌شمول بودن این رحمت ندارد! و این موضوع، درست مانند آن است که در منطقه‌ای بیمارستانی بسیار مجهز براى درمان همه دردها با پزشکان حاذق و انواع امکانات پزشکی تأسیس گردد و درهاى آن نیز به روى همه مردم بدون تفاوت نژاد و قومیت و زبان و.. باز باشد؛ اما بعضى از بیماران لجوج و نادان، از قبول این فیض عام امتناع کنند و در اثر همین غفلت، دچار درد مضاعف و چه‌بسا مرگ شوند! آیا این موضوع تأثیرى بر این فیض عام بیمارستان دارد؟ و کسی می‌تواند ادعا کند که فیض این بیمارستان، همه‌شمول نیست؟! براین اساس، خداوند به واسطه‌ی پیامبر اکرم (ص)، درب‌های رحمت خود را براى همه جهانیان باز نموده است و این موضوع را در آیه ١٠٧ سوره «انبیاء» که گذشت به بشریت، بشارت داده و ثمره‌ی اطاعت از پیامبر خوبی‌ها را رسیدن به رحمت واسعه الهی دانسته است: «وَ أَطِیعُواْ اللّهَ والرَّسُولَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ»: «و از خدا و رسولش اطاعت کنید، تا مورد رحمت الهی قرار گیرید»؛ (آل عمران/١٣٢) لذا این رحمت الهی، به تعبیر آیه فوق‌الذکر آن چنان مفهوم وسیعى دارد که تمام انسان‌ها در تمام اعصار و قرون را شامل مى‌شود (للعالمين) و حتى مفسرین آورده‌اند که این رحمت عام، شامل آسمانیان نیز می‌گردد؛ چنانچه در حدیثی آمده که هنگامی که این آیه نازل شد، پیامبر خدا از «جبرئیل» پرسیدند: آیا چیزى از این رحمت عام، عائد شما نیز شد؟ (هَلْ أَصْابَکَ مِنْ هذِهِ الرَّحْمَةِ شَىْءٌ)؛ و حضرت جبرئیل در پاسخ عرض کردند: بله، من از پایان کار خویش بیمناک بودم، اما به خاطر این آیه‌ که بر شما نازل شد، از وضع خود مطمئن شدم، آنجا که خداوند مرا با این جمله مدح کرد: «ذِي قُوَّةٍ عِنْدَ ذِی الْعَرْشِ مَكِينٍ» (تکویر/٢٠): «جبرئیل نزد خداوند خالق عرش، بلند مقام و بلند مرتبه است» (مجمع البیان، ذیل آیه مورد بحث) ✍️ بنابر آنچه گذشت باید اذعان نمود که خاتم‌الانبیاء (ص) نه فقط برای مسلمانان بلکه برای کل موجودات زمینی و آسمانی عالم در همه‌ی اعصار تا قیامت «رَحمَةٌ لِلعَالَمین» هستند و مسلماً در دنیاى امروز که فساد، تباهى، ظلم و بیدادگرى از در و دیوار آن مى‌بارد و آتش جنگ‌ها در هر سو شعله‌ور بوده و چنگال مستکبرانِ بیدادگر، همواره حلقوم مستضعفان مظلوم را فشرده و جهل و فساد اخلاقی، خیانت و ظلم و استبداد و تبعیض، جای تمام خوبی‌ها و مهربانی‌ها را گرفته است! بشریت بیش از هر زمان دیگر، به رحمت واسعه الهی نیازمند است و چه رحمتى بالاتر از سیره و روش و دین مترقی اسلام که پیامبر خاتم برای بشریت آورده که بی‌شک عمل به آن می‌تواند نقطه پایانى همه‌ی ناکامى‌ها، بدبختى‌ها و سیه‌روزى‌های بشریت باشد! رحمتى عام و همه‌شمول که انشاالله سرانجامش به ظهور آخرین منجی عالم بشریت و حکومت صالحان بر تمام زمین ختم خواهد شد. https://eitaa.com/asgaridehabadi