eitaa logo
گنجینه معارف واحکام
165 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
520 ویدیو
35 فایل
امام جماعت مسجد امیر المؤمنین علیه السلام را وند کاشان بیان نکاتی جهت پرورش روح ونهاد باطنی انسانها
مشاهده در ایتا
دانلود
حسینیه مقتل: ✅ 🔹 روز بود که امام قدم بر سرزمین کربلا نهاد... 🔸فرمود : اینجا چه نام دارد؟ 🔹گفتند : کربلا 🔸فرمود: خدایا ! من از کرب و بلا(اندوه و بلا) به تو پناه میبرم. 🔸سپس فرمود اینجا سرزمین اندوه و بلاست ، پیاده شوید که اینجا محل فرود آمدن ما و جایگاه کشته شدنمان و مدفن ماست. این خبری است که رسول خدا صلی الله علیه و آله به من داده است. -------------------------------------------------- 📘 🔹حسین علیه السلام فرزندان و برادران و خاندانش را دور خود جمع کرد و ساعتی گریست ، سپس فرمود: 🔸بار خدایا! ما عترت پیغمبریم ، بیرونمان کردند😭 و از حرم جدمان راندند، بارخدایا ! حق ما را بگیر و ما را در بر قوم ستمکار نصرت بده. 🔹فرمود: مردم دنیا پرستند و دین لغلغه سر زبان آنهاست و تا زندگی آنها را بگرداند ، آن را نگهدارند و چون به بوته امتحان درآیند ، دین داران کمند. 🔸سپس فرمود: این جا کربلا است؟ گفتند : آری فرمود : این جا کرب و بلاست ، اینجا خوابگاه شتران ما ، کشتارگاه مردان ما و محل ریختن خون ماست. 🔹در آنجا منزل کردند و حر به همراه ۱۰۰۰ سوار هم آنجا منزل کرد و خبر نزول امام را در کربلا به ابن زیاد نوشت 🔹حر آنها را واداشت که در سرزمینی که نه آبادی بود و آبی بود منزل کنند. 🔸امام فرمود وای بر تو! بگذار در این ده نینوا یا غاضریه یا در این ده شفیه منزل کنیم... 🔹حر گفت : به خدا نمیتوانم ، این مرد بازرس من است. 🔸زهیر گفت : یابن رسول الله آنچه پس از این باشد بدتر از این است که میبینیم ، جنگ با این عده حاضر برای ما آسان تر است از جنگ با آنها که بعد از این آیند ، به جان خودم پس از این آنقدر لشکر آید که تاب آنها را نداریم... ✳️امام فرمود : من به آنها حمله نمیکنم... و در همانجا منزل کرد. 🔹آنروز پنجشنبه دوم محرم سال شصت و یک بود. -------------------------------------------------- 📘  
🔹امام نامه ای به ابن صرد خزاعی ، و و جمعی دیگر از کوفیان نوشته و نامه را به سفیر خود داد و او را روانه کرد. 🔸نزدیک کوفه گماشتگان ابن زیاد او را نگهداشتند تا تفتیش کنند ، قیس که خود را در خطر دید نامه امام را تکه تکه نمود. او را دستگیر کردند و نزد ابن زیاد بردند. 🔹ابن زیاد پرسید تو کیستی؟ 🔸گفت یکی از شیعیان امیرالمومنین علی ابن ابی طالب و فرزندش می باشم. 🔹چرا نامه را تکه تکه کردی؟ 🔸گفت برای اینکه تو از محتوای آم مطلع نشوی. 🔹نامه از چه کسی و برای چه کسانی بود؟ 🔸گفت نامه از حسین ابن علی برای عده ای از کوفیان بود که من نام آنها را نمیدانم. 🔹ابن زیاد خشمگین شد و گفت بخدا رهایت نمیکنم تا نام آنها را بگویی یا اینکه بر بالای منبر بروی و حسین ابن علی و پدر و برادرش را لعن نمایی ؛ والا تو را قطعه قطعه خواهم کرد. 🔸گفت من هرگز نام آن افراد را به تو نخواهم گفت اما نفرین بر حسین و پدر و برادرش را انجام می دهم.!!! 🔸قیس بر بالای منبر رفته و پس از سلام و درود بر علی و حسن و حسین علیهم السلام بر عبیدالله ابن زیاد و پدرش لعنت فرستاد و سپس گفت: ✳️ای مردم! من سفیر امام حسین علیه السلام به سوی شما هستم و در فلان منزل از او جدا شدم، پس او را اجابت کنید. 🔹بعد از این اقدام ابن زیاد دستور داد قیس را از بالای قصر حکومتی به زمین انداختند و او را به شهادت رساندند. -------------------------------------------------- 📘 ع علیه السلام ♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید https://eitaa.com/asgaridehabadi