eitaa logo
به وقت شاعری
377 دنبال‌کننده
351 عکس
356 ویدیو
0 فایل
عشق حسین"ع" خوب ترین انتخاب بود مدیر کانال: طلبه ای که شعر شعارش است تا شعائر را احیا کند @Jalali_1378 ادمین تبادل👇👇 @hrpb1371 🚫اشعار فقط فوروارد شود😗
مشاهده در ایتا
دانلود
عشق و درویشی و انگشت نمایی و ملامت همه سهلست تحمل نکنم بار جدایی
«تو شبی در انتظاری ننشسته‌ای چه دانی؟»
دانی از دولت وصلت چه طلب دارم هیچ یاد تو مصلحت خویش ببرد از یادم https://eitaa.com/joinchat/2791440763C26820b7e23
گر توانی که بجویی دلم امروز بجوی ور نه بسیار بجویی و نیابی بازم
عافیت خواهی؟ نظر در منظرِ خوبان مکن! ور کنی، بدرود کن خواب و قرارِ خویش را
شنیدمت که نظر می‌کنی به حال ضعیفان ؛ تبم گرفت و دلم خوش به انتظار عیادت ...
کجا تَوانَمَت اِنکار دوستی کردن که آب دیده گواهی دَهَد به اِقرارم
عمری دگر بباید بعد از فراق ما را کاین عمر صرف کردیم اندر امیدواری
بعید نیست که گر تو به عهد بازآیی به عید وصل تو من خویشتن کنم قربان
عیبِ شیرین‌دهنان نیست که خون می‌ریزند ‏جُرمِ صاحب‌نظرانست که دل می‌بندند‌...
گر کسی وصف او ز من پرسد بی‌دل از بی‌نشان چه گوید باز؟ عاشقان، کشتگانِ معشوق‌اند برنیاید ز کشتگان آواز...
مرا به هیچ بدادی و من هنوز برآنم که از وجود تو مویی به عالمی نفروشم . . . ‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
تا میل نباشد به وصال از طرف دوست سودی نکند حرص و تمنا که تو داری
میان ما و شما عهد در ازل رفته‌است هزار سال برآید همان نخستینی
وان سنگ دل که دیده بدوزد ز روی خوب پندش مده که جهل در او نیک محکمست
اگر این داغ جگرسوز که بر جان من است بر دل کوه نهی سنگ به آواز آید
ز حد بگذشت مشتاقی و صبر اندر غمت یارا به وصل خود دوایی کن دل دیوانه‌ی ما را علاج درد مشتاقان طبیب عام نشناسد مگر لیلی کند درمان غم مجنون شیدا را
به قول دشمن پیمان دوست بشکستی ببین که از که بریدی و با که پیوستی
چه نماز باشد آن را که تو در خیال باشی؟ تو صنم نمی‌گذاری که مرا نماز باشد
ماه فرو ماند از جمال محمد سرو نباشد به اعتدال محمد قدر فلک را کمال و منزلتی نیست در نظر قدر با کمال محمد وعدهٔ دیدار هر کسی به قیامت لیلهٔ اسری شب وصال محمد آدم و نوح و خلیل و موسی و عیسی آمده مجموع در ظلال محمد عرصهٔ گیتی مجال همت او نیست روز قیامت نگر مجال محمد وآن‌همه پیرایه بسته جنت فردوس بو که قبولش کند بلال محمد همچو زمین خواهد آسمان که بیفتد تا بدهد بوسه بر نعال محمد شمس و قمر در زمین حشر نتابد نور نتابد مگر جمال محمد شاید اگر آفتاب و ماه نتابند پیش دو ابروی چون هلال محمد چشم مرا تا به خواب دید جمالش خواب نمی‌گیرد از خیال محمد سعدی اگر عاشقی کنی و جوانی عشق محمد بس است و آل محمد
منجنیقِ آهِ مظلومان به صبح سخت گیرد ظالمان را در حصار
گر سر برود فدای پایت دست از تو نمی‌کنم رها من
گر مرا هیچ نباشد نه به دنیا نه به عقبی چون تو دارم همه دارم دگرم هیچ نباید
‌ در هیچ موقفم سَرِ گفت‌ و‌ شنید نیست الّا در آن مُقام که ذکرِ شما رَوَد ...
راست گفتی که فرج یابی اگر صبر کنی صبر نیک‌ست کسی را که توانایی هست