eitaa logo
به وقت شاعری
397 دنبال‌کننده
483 عکس
499 ویدیو
0 فایل
عشق حسین"ع" خوب ترین انتخاب بود مدیر کانال: طلبه ای که شعر شعارش است تا شعائر را احیا کند @Jalali_1378 ادمین تبادل👇👇 @hrpb1371 🚫اشعار فقط فوروارد شود😗
مشاهده در ایتا
دانلود
علم از سخن ناب تو صادر شده باشد حکمت ز تجلی تو ظاهر شده باشد از بس که بلند است مقامت چه بگویم در وصف تو، فهم همه قاصر شده باشد بر سایه طوبی و جنان فخر فروشد هر کس که دمی با تو مجاور شده باشد همسنگ بیانات تو دُرّ و گهری نیست حرف تو گران تر ز جواهر شده باشد بشکافته ای معدن علم نبوی را جز تو چه کسی حضرت باقر شده باشد؟! تا روی تو را بیند و مدهوش تو گردد یک‌ عمر پریشان تو جابر شده باشد یا حضرت باقر مددی کن به گدایت این لال ز الطاف تو شاعر شده باشد
رونقِ مِی، شکسته از رُطبت رمضان رشک برده بر رجبت ولی الله هستی و قطعا می رسد تا خودِ خدا نسبت کعبه را طاقت فراقت نیست سینه چاک است کعبه در طلبت زاهدان محوِ در عبادت تو عارفان مستِ نام‌ِ باطربت دوستان عاشق تبسّم تو دشمنان کشته های یک غضبت ضربت تیغ تو شگفت آور که ملک نیز مانده در عجبت غرق آرامش است در محشر هر دلی گشت غرق تاب و تبت خُشک گردد زبان شاعرها تَر شود تا کمی به خطبه لبت
تداعی میکند ابروی او نازک خیالی را منظّم می کند گیسوی او آشفته حالی را تجلی کرد و از یک جلوه اش عالم پدید آمد خدا از روی و مویش ساخت ایام و لیالی را نجف رفته چه داند حال ما دور از نجف ها را چه داند اهل دریا ، حس و حال خشکسالی را؟! مسیری نیست غیر از اشک تا دریای لطف او به گریه جلب میسازد گدا لطف موالی را به جمع عاشقان عیب است چشم خُشک آوردن کسی در بزم هرگز برندارد جام خالی را خجالت از عبادت بیشتر مقبول می افتد به جای فعل از ما میخرد این انفعالی را به روی فرش صحنش تا نشستم خوب فهمیدم سلیمان نیز از صحن علی بردست قالی را اگر‌ ساقی تو باشی ، جان فدای جام میسازم که در جنت نخواهم یافت حتی این زلالی را علی و عالی و اعلی ، علی و عالی و اعلی که معنا میدهد غیر از تو این اوصاف عالی را؟! برای گفتن از وصفت زبان شاعران لال است تقبل کن به لطف از ما  همین اشعار لالی را
7.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
توحید و ولا، به یک کنف باید دید در جلوه ی شاه "لوکشف" باید دید ای دل اگرت‌ میل خدا دیدن هست در سایه ایوان نجف باید دید
مگر که باز رُخت از پسِ نقاب در آمد؟ و یا که‌ صبح‌ دمیدست و آفتاب در آمد؟ همین که‌ خَلْقِ دو ‌چشمت تمام گشت خدا گفت : مبارک است، مبارک، چه ‌خوب از آب در آمد علیست آنکه برون آمدست از دل کعبه و یا خداست که اینگونه از حجاب در آمد تویی که نقطه بسمِ الَهِ کتابِ خدایی ز شرح خال سیاهت علی، کتاب در آمد یداللَهی و‌ نبی دید در میانه میدان از آستین خدا دستِ بوتراب در آمد گره زدم دل خود را فقط به زلف سیاهت چه راست راهِ من از بین پیچ و تاب درآمد بنازم این همه رحمت، که بارها همه دیدند گناه تا به نجف آمد و ثواب درآمد
هم موت و هم حیات در دست علیست هم لرزش و هم ثبات در دست علیست از شان یدُاللهی او معلوم است سر رشته کائنات در دست علیست
تجلّی کرده از هر سو جمال کبریا اینجا اگر دیدار حق داری طلب، ای دل بیا اینجا نگاهِ بر ضریح او حجاب از دیده بردارد خدا را دیده‌اند اهل حقایق بارها اینجا ز آدم تا به خاتم را در این درگاه می‌بینی که مهمان ولی الله هستند انبیا اینجا میان صحن او می‌گردم و با خویش می‌گویم: بهشت اینجاست یا اینجاست یا اینجاست یا اینجا* دل خورشید هم از سایه‌ی ایوان او گرم است پناه آورده چون طفلی تمام ماسوا اینجا به زیر سایه‌ی ایوان، سعادت می‌رسد بر خلق گداییِ سعادت می‌کند مرغ هما اینجا حریمش جلوه‌ی "لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّه" است که حتی خوف می‌آید به امید رجا اینجا چنان بوی غنا آید ز کشکول گدایانش گدایی از گدایانش نمایند اغنیا اینجا نِعَم می‌جوشد از فیض نَعَم‌های ولی الله که هرگز از زبان او کسی نشنیده لا اینجا ملائک بال خود را فرش راه زائرش سازند به نرمی زائرانِ نور! بگذارید پا اینجا خیال قامتش باشد عصای دست مشتقان نمی‌گیرند پیران هم به دست خود عصا اینجا نه تنها از غم دنیا شود فارغ در این درگاه که زائر می شود از خویش هم حتی رها اینجا چنان احسانِ او بی حدّ و بی حصر است، ای عاصی که داده راه، آن شاه کرم حتی تو را اینجا *وامی از بیت منسوب به بیدل: به انگشت عصا پیری اشارت می‌کند هر دم/که مرگ اینجاست یا اینجاست یا اینجاست یا اینجا
با غیر بگو ثواب در دست علیست دنیاست سراب و آب در دست علیست چرخاندن ذوالفقار در جای خودش چرخاندن آفتاب در دست علیست
حُبّ الوطن است نقش پیشانی ما حفظِ تو نشانه‌ی مسلمانی ما تا صبح ظهور پای تو می‌مانیم جمهوری اسلامی، ایرانی ما
آیینه ی صاف و بی ریا بود امام حرف و عملش فقط خدا بود امام قوموا لِله را تداعی گر شد احیاگر راهِ انبیا بود امام
خورشید، فدای روی تابان تو باد جان همه‌ی جهان به قربان تو باد تو حضرت صاحب الزمان هستی پس هر ماه، فدای تو باد
السلام علي مُفرّج الکربات السلام علیک یا صاحب الزمان ادرکنی بتاب و رخ بنما که مُنوّرُ الظُلماتی فدای اسم شریفت، مُفرّجُ الکُرُباتی کدام لفظ تواند که وصف خُلقِ تو گوید؟! زبان زبون ز مدیحت، که ماورای لغاتی زمین به یُمن تو روید، زمان ز شوق تو پوید تو قطب عالم امکان و منشاء برکاتی به خنده ای همه دل ها اسیر لطف تو گردد فدای خُلقِ لطیفت، که مصطفی سکناتی مسیر گردنِ گردنکشان به تیغ تو افتد که ذوالفقار به کف داری و علی وَجناتی در این تلاطم دوران، در این زمان‌ پریشان تویی که مایه آرامشی و اصل ثباتی بیا که تشنگی ام کُشت در کشاکش دنیا در این سیاهی عالم، فقط تو آب حیاتی امیدِ وصل به سر دارم عاقبت که بیایی "مضی الزمان و قلبی یقول: اِنّک آتی"* *مصراع از سعدی شیرازی