اگر لازم شود حرف از دهان بیرون نمی آید
که بی اذن علی تیر از کمان بیرون نمی آید
علی را گر که بردارند از بین شهادت ها
صدا از بند بند این اذان بیرون نمی آید
نگوید گر که ابراهیم در آتش علی جانم
یقینا سربلند از امتحان بیرون نمی آید
چه رزمی می کند حیدر که در هنگام پیکارش
صدا از دوستان و دشمنان بیرون نمی آید
همین گونه به وقت گفتن تسبیح زهرایش
نفس از سینه ی صاحبدلان بیرون نمی آید
دهانم باز شد ذکر علی سوزاند دنیا را
به جز آتش که از آتش فشان بیرون نمی آید
شنیدم شاطر عباس صبوحی گفته بی نامش
به ولله از تنور گرم نان بیرون نمی آید
نجف میخانه ی شیعه ست یعنی مشتری اینجا
بمیرد دست خالی از دکان بیرون نمی آید
به لطف صاحبم راضی ام اینگونه، که از خانه
سگ اهلی برای استخوان بیرون نمی آید
چه زحمت می کشی بیهوده عزرائیل، ازاین تن
نخواهد حیدر کرار، جان بیرون نمی آید
#مهدی_رحیمی
حفرهای بود پر از خون وسط سینهی من
مهرت افتاد به قلبم ضربان شکل گرفت
#مهدی_رحیمی
نجف میخانه ی شیعست یعنی مشتری اینجا
بمیرد دست خالی از دکان بیرون نمی آید
#مهدی_رحیمی
در دست تو عیارِ کرم میشود زیاد
در سایهسار اسم تو کم میشود زیاد
نوبت به گفتن از سر زلفت که میشود
بی شک شهید اهل قلم میشود زیاد
مثل نفس برای رضایی که بی گمان
در بازدم علاقه به دم میشود زیاد
در مسلک جواد اگر قول جود رفت
وقت وفای وعده، رقم میشود زیاد
باب الجواد چیست؟ که در بین زائران
آنجا که میرسند، قسم میشود زیاد
باب الجواد چیست؟ که هرکس از آن گذشت
در چشمهاش شوق حرم میشود زیاد
من ماندهام که مثل تو در بین اهل بیت
از زن چرا به مرد ستم میشود زیاد؟
در چشم سرمههای گهرشاد دم به دم
شادی افول کرده و غم میشود زیاد
وقتی که ام رذل تأسّی به جعده کرد
در فکر او علاقه به سم میشود زیاد
حالا مسیر روضه به جایی رسیده که
پیش امام، چار قدم میشود زیاد
گودال نیست حجرهاش، اما به پیکرش
از ضرب تیر و نیزه، ورم میشود زیاد
گاهی شبیه اکبر و چون قاسم اینچنین
هم میشود خلاصه و هم میشود زیاد
#مهدی_رحیمی
حفرهای بود پر از خون وسط سینهی من
مهرت افتاد به قلبم ضربان شکل گرفت
#مهدی_رحیمی
نجف میخانه ی شیعست یعنی مشتری اینجا
بمیرد دست خالی از دکان بیرون نمی آید
#مهدی_رحیمی