زیر باران که به من زل بزنی خواهی دید
فن تشخیص نم از چهرہ گریان سخت است
#کاظم_بهمنی
چشـمم سـر ِکوچه بـیثمر میگردد
بیچاره دلـم که در به در میگردد
کُـشـتی تو مـرا و منتظر میمانم
قـاتـل به محـل قـتل بـرمیگردد
#کاظم_بهمنی
گِردش همه جمعاند ولی جانبهلبی نیست
تحویل نگیرند مرا هم عجبی نیست
چشمان من ابرند و دلم مرتع رنج است
ابرند و شبی نیست نبارند، شبی نیست
انداخت مرا دور و کسی نیست بگوید
این جامْ عتیقهست شکستی، حلبی نیست
بیعلت و یکباره دلم خون نشد از دوست
نومید شد از وصل، همین کم سببی نیست
این شورشی از سلطهی او خسته شد اما
یک ذره به دنبال جداییطلبی نیست
سَم خوردم و رفتم به درش با گله و اشک
گفتند که رفتهست سفر، چند شبی نیست!
#کاظم_بهمنی
با لبی که کاربرد اصلیاش بوسیدن است
چای می نوشيد و قلب استکان می ایستاد...
#كاظم_بهمنی
تا به کِی باشی و من پِی به حضورت نبرم؟
آرزوی منی ای کاش به گورت نبرم
#کاظم_بهمنی
منم آن شاعرِ دلخون كه فقط خرجِ تو كرد
غزل و عاطفه و روحِ هنرمندش را...
#كاظم_بهمني
در حسرت دیدار تو می سوزم و اما
خوب است که مغرورترین عاشق شهرم...
#کاظم_بهمنی
تو همانی که دلم لک زده لبخندش را
او که هرگز نتوان یافت همانندش را...
منم آنشاعر دلخون کهفقط خرجِتو کرد
غزل و عاطفه و روح هنرمندش را...
از رقیبان کمین کرده عقب می ماند
هر که تبلیغ کند خوبی دلبندش را...
مثل آن خواب بعید است ببیند دیگر
هر که تعریف کند خواب خوشایندش را...
مادرم بعد تو هی حال مرا می پرسد
مادرم تاب ندارد غم فرزندش را...
عشقبا اینکه مرا تجزیه کردهاست بهتو
به تو اصرار نکرده است فرایندش را...
قلب من موقع اهدا به تو ایراد نداشت
مشکلاز توست اگر پسزده پیوندش را...
حفظ کن این غزلمرا کهبه زودی شاید
بفرستند رفیقان به تو این بندش را...
منم آن شیخ سیه روز که در آخر عمر
لای موهای تو گم کرد خداوندش را...
#کاظم_بهمنی
🌹 @ashaarjalal
آمدی جمعه ی هر هفته به هر شکلی بود!
به سر وعده کسی را چو ندیدی رفتی...
#کاظم_بهمنی
ماندهام لحظهی پیچیدنِ عطر تو به شهر
ملک الموت پیِ چند نفر میآید
آبرو یافته هر کس به تو نزدیک شده است
خار هم پیشِ شما گل به نظر میآید
#کاظم_بهمنی