eitaa logo
اشعار منتخب
13 دنبال‌کننده
0 عکس
0 ویدیو
6 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام می دهم از راه دور در شب جمعه سلام بر حرم تو ؛ سلام بر شب جمعه به سمت صحن و سرای تو ایستاده ام آقا سلام می دهمت با دو چشم تر ؛ شب جمعه فقط نیامده بانوی بی نشان به زیارت رسیده است پدر در بر پسر ؛ شب جمعه نشسته زینب کبری کنار حضرت زهرا حسن نشسته کنار پیامبر ؛ شب جمعه چه قدر فطرس پر سوخته ست گرد ضریحت کنار این همه مرغ شکسته پر ؛ شب جمعه هنوز خاطره ی اوّلین زیارت خود را مُرور می کنم ای مهربان به هر شب جمعه فقط دعای فرج ؛ تحت قُبّه ی تو بخوانم دوباره زائر قبرت شوم اگر شب جمعه چه عطر سیب لطیفی گرفته است فضا را پُراز شمیم تو گشته ست هر سحر ؛ شب جمعه به حق لحظه ی بر نیزه رفتن سر طفلت مرا به کرببلا باز هم ببَر ؛ شب جمعه چه صحنه های عجیبی عبور کرد ز چشمم پدر ؛خرابه ؛سه ساله ؛کنار سر ؛ شب جمعه
سید جهان میهن: شب جمعه است دلم دور و بر کرببلاست حسرت پیر غلامت (نوکرتان یک)، سفر کرببلاست آن لبِ تشنه که می خواند دعا ریخت به هم ته گودال، سری با نوک پا ریخت به هم مادری گفت حسین و همه جا ریخت به هم خیمه ها ریخت به هم، کرببلا ریخت به هم کهنه ی پیرهنی داشت و صیاد کشید سر ناموسِ حسین بن علی داد کشید
🌻🌹 شکسته بال و پرم، وا نمی شود بالم از این خراب تر آقا نمی شود حالم هنوز هم که هنوز است در مسیر جنون به پختگی نرسیدم، چو میوه ای کالم گذشت فرصت عمرم، سپید شد مویم بدون رؤیت رویت گذشت هر سالم مرا ببخش که کمتر به یادتان بودم ببخش، رنگ شما نیست رنگ اعمالم فدای تار عبایت، بگیر دستم را بگیر دست دلم را، مریض احوالم به غیر روضه و گریه، به غیر نور شما که هیچ نور امیدی نمانده در عالم میان روضه ی گودال این دلم گیر است شبیه جد غریبت اسیر گودالم هنوز هم که هنوز است دل پریشان صدای نعل جدید و شروع جنجالم هنوز هم که هنوز است در تب و تابم هنوز گریه کن روضه های خلخالم 🖋 وحید محمدی
گدای کوی تو هستم مرا مران ز درت  گداییم در این خانه بوده درد سرت به خاک بوسی این خانه کرده ام عادت  به جان مادرتان وا مکن مرا ز سرت  گناه بال و پرم را شکسته کاری کن  دوباره جا بده من را به زیر بال و پرت  گناه چشم مراکور کرد و گوشم کر  عنایتی بنما بر گدای کور و کرت  ببین چه میکشم از دست نفس اماره  جدا نموده مرا از دعای هر سحرت  قبول, من بدم اما تو سر به راهم کن بده اجازه که باشم همیشه دور و برت  بگو به فاطمه امشب صبا پیامم را  که کرده ام همه شب روضه خوانی پسرت  صدای مادرت از دور میرسد ای وای خدا کند که نبیند تن جدا زسرت ميلاد الياسوند
هدایت شده از اشعار منتخب
سلام می دهم از راه دور در شب جمعه سلام بر حرم تو ؛ سلام بر شب جمعه به سمت صحن و سرای تو ایستاده ام آقا سلام می دهمت با دو چشم تر ؛ شب جمعه فقط نیامده بانوی بی نشان به زیارت رسیده است پدر در بر پسر ؛ شب جمعه نشسته زینب کبری کنار حضرت زهرا حسن نشسته کنار پیامبر ؛ شب جمعه چه قدر فطرس پر سوخته ست گرد ضریحت کنار این همه مرغ شکسته پر ؛ شب جمعه هنوز خاطره ی اوّلین زیارت خود را مُرور می کنم ای مهربان به هر شب جمعه فقط دعای فرج ؛ تحت قُبّه ی تو بخوانم دوباره زائر قبرت شوم اگر شب جمعه چه عطر سیب لطیفی گرفته است فضا را پُراز شمیم تو گشته ست هر سحر ؛ شب جمعه به حق لحظه ی بر نیزه رفتن سر طفلت مرا به کرببلا باز هم ببَر ؛ شب جمعه چه صحنه های عجیبی عبور کرد ز چشمم پدر ؛خرابه ؛سه ساله ؛کنار سر ؛ شب جمعه
M gh: چشمی که دریا می شود شبهای جمعه محبوب زهرا می شود شبهای جمعه توبه همان اشک است، با اشکی که دارم این دیده زیبا می شود شبهای جمعه گرچه گنهکارم، ولی با دست زهرا این نامه امضا می شود شبهای جمعه درد فراق کربلا، درد گناهم این دو هم آوا می شود شبهای جمعه خیلی دلم حال و هوای گریه دارد در سینه غوغا می شود شبهای جمعه از اول هییت همیشه رسم این است با روضه معنا می شود شبهای جمعه عطر حرم تا بر مشام من می آید دردم مداوا می شود شبهای جمعه فرقی به فرزندان زهرا نیست اما باب الحسین وا می شود شبهای جمعه هرجا که نامی از حسین آید یقیناً عرش معلا می شود شبهای جمعه با روضه های شاه بی لشکر همیشه غم خانه بر پا می شود شبهای جمعه چون قامت زهرا خمید از زخم حنجر هر قامتی تا می شود شبهای جمعه اصلاً نميخواهم دگر روضه بخوانم... ...مادر که تنها می شود شبهای جمعه شبهای جمعه سوختن را دوست دارم گریه به شاه بی کفن را دوست دارم
شب جمعه است و دلم کرببلا می خواهد کربلا هم که دلِ غرقِ صفا می خواهد چه کنم من که ندارم به جز این قلبِ سیه دلِ من از تو حسین قدری دوا می خواهد روضه ی آب و عطش گر چه ملول است و ولی دلِ بشکسته و صد شور و نوا می خواهد شب جمعه شد و مادر به حرم آمده است وا که این صحنه عجب حال و هوا می خواهد آخر این غرقِ گنه را چه به این حال و هوا دلِ من جرعه ای از آبِ شفا  می خواهد کی شود قسمت من هم بشود کرببلا دلم عطرِ حرمِ شاهِ ولا می خواهد
ملک دلم همین که به نام حسین شد عبدی گناهکار غلام حسین شد آرامشی نداشت وجودم به هیچ وجه تا که به اذن فاطمه رام حسین شد قند مکرر اسم “حسین” است، والسلام شیرین ترین کلام، کلام حسین شد «با یک سلام صبح به ارباب بی کفن » روزم پر از جواب سلام حسین شد یادم نمی رود که خدا هر زمان ز من قهرش گرفت، واسطه نام حسین شد یک شب دوباره نوکری آمد به خواب من حرفش دوباره حرف مرام حسین شد نوکر از آب خوردن خود آب می شود بین دو نهر؛ آب، حرام حسین شد
چشم خود را باز کردم ابتدا گفتم: حسین با زبانِ اشک‌های بی صدا گفتم: حسین یاد تو مُهر قبولیِ نمازم بوده است در قنوتِ خویش قبل از ربنا گفتم: حسین در مناجات نمی‌دانم چه شد خواستم بر لب بَرم نام خدا، گفتم: حسین ماند هَل مِنْ ناصِرت بی پاسخ اما بارها آمد از کرب و بلا "لبیک" تا گفتم: حسین نام زهرا را شنیدم هرکجا گفتم: علی نام زینب را شنیدم هرکجا گفتم: حسین کلُ اَرضٍ کربلا، من تازه می‌فهمم چرا در خراسان، در نجف، در سامرا گفتم: حسین عاشقی گفت: آنچه می‌خواهد دل تنگت بگو... با دلی غمبار گفتم: کربلا؛ گفتم: حسین... ✍
2.04M
چشم خود را باز کردم ابتدا گفتم: حسین با زبانِ اشک‌های بی صدا گفتم: حسین یاد تو مُهر قبولیِ نمازم بوده است در قنوتِ خویش قبل از ربنا گفتم: حسین در مناجات نمی‌دانم چه شد خواستم بر لب بَرم نام خدا، گفتم: حسین ماند هَل مِنْ ناصِرت بی پاسخ اما بارها آمد از کرب و بلا "لبیک" تا گفتم: حسین نام زهرا را شنیدم هرکجا گفتم: علی نام زینب را شنیدم هرکجا گفتم: حسین کلُ اَرضٍ کربلا، من تازه می‌فهمم چرا در خراسان، در نجف، در سامرا گفتم: حسین عاشقی گفت: آنچه می‌خواهد دل تنگت بگو... با دلی غمبار گفتم: کربلا؛ گفتم: حسین... ✍
بگیر تُو دستت سر و سامونم و رها نکن حال پریشونم و فدات بشم فقط یه بار نگام کن منم وسط می‌ذارم این جونم و من نمیخوام وصله‌ی ناجور بشم با کارام از تو انقَدَر دور بشم اگه قراره که روت و نبینم بهتره از همین الان کور بشم نذار که تا ابد خجل بمونم با پای لنگم تویِ گِل بمونم بذار سرم رو زیر پات بذارم نذار که آرزو به دل بمونم برام همینکه روضه‌خونم بسه همینکه گریه‌کن بمونم بسه همینکه یک بار تا میگم "حسین جان" مادرت از عرش بگه "جونم" بسه میگن که هر هفته ها روضه به پا می‌کنه تو کربلا تو قتلگاه میگه: غریب مادر بمیره مادر که سرت شد جدا ✍
ما بعد از آنکه بر غم تو مبتلا شدیم بــا راه بندگـی خـدا آشــنا شدیم هرکس وسیله داشت برای هدایتش ما با نســیم روضـه‌ی تو با خــدا شدیم وقتی که جاه‌ و مال و هوس راهمان گرفت با رمز "یا حسین" ز شیطان جدا شدیم ذکر "حسین" اشرف اذکار عالم است گفتیــم و همـدم همه‌ی انبیــا شدیم مسکین و مستکین و فقیر آمدیم و بعد با کیمیـای مهر شمــا پُر بها شدیم اشکی چکید و آتش دوزخ فرو نشست تأثیـر گریـه است اگـر بـا حیــا شدیم ما را خدا برای غمت برگزیده است با دست مادرت ز بقیّه سوا شدیم شب‌های جمعه مادرتان روضه‌خوان ماست با ناله‌های دل شکنش هم نوا شدیم شب‌های جمعه هیئت ما مثل کربلاست با یک سلام، راهی کرب و بلا شدیم ✍ 📝