#خاطرات_شهید
●هاشم دو خصوصیت بارز داشت که در کمتر کسی پیدا میشود, دلسوزی و خیرخواهی؛ اگر کسی چیزی از او میخواست تمام سعی و تلاشش را میکرد تا او را به خواستهاش برساند.
●هر کس هر کاری و مشکلی داشت وی اولین کسی بود که پیش قدم میشد. هیچ وقت خودش را دست بالا نمیگرفت اگر مجلس ترحیم برای فردی از اطرافیان برگزار میشد او در صف کمک رسانی حاضر میشد.
●خیلی مرا دوست داشت متفاوت با سایر بچههایم با من رفتار میکرد همیشه دستم را می بوسید سرش را روی پاهایم میگذاشت و میگفت: بوی بهشت را استشمام میکنم.
●خیلی هم دست و دلباز بود هر کجا میرفت برای بچههای خواهر و برادرش و دوستان و همسایهگان هدیه میآورد و از این کارش لذت میبرد.
هاشم عشق به حضرت زینب (س) را به عشق دوقلوی شش ماههاش ترجیح داد
✍روایتی از مادر
#شهید_هاشم_دهقانی_نیا🌷
📌@ashabakharazamani
اصرار بر كنترل کودک براي اينكه دقیقاً
“همانی بشود كه ما می خواهيم”
دو نتيجه در پی خواهد داشت:
🔸يا يك رُبات حرف گوش کن و همیشه تسلیم خواهیم داشت
🔸و یا یک آشوبگر و یاغی که هر مرزی را در می شکند.
نتیجه وسواسها و اصرارهای بی مورد والدین بر آنچه الگوی از پیش ساخته تربیتی خود ساخته اند، این دو مورد است و حد وسطی هم ندارد!
پس اولاً هیچگاه لباس از پیش بریده ای را برای تربیت کودکمان قواره نکنیم...
و ثانیاً روی نسخه های تربیتی خود و دیگران اصرار بیش از اندازه نداشته باشیم...شاید این نسخه متناسب با کودک ما نباشد!
📌@ashabakharazamani
خوشبختتر از آسمان نبود،
آنگاه که هر صبح و شام
چشم مےگشود بر این
#لباس_خاکیها...
پس خرده مگیر،
غبار روزهای پساجنگ را..
شاید دلتنگ لباسهای خاکی شده!
#هفته_بسیج_بر_لباس_خاکیها_مبارک
#ایران_قوی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چرا فلسطینیها زمینهاشون رو فروختن به صهیونیستا؟
🎥 فلسطین
🔰 هر ایرانی تا حالا این شبهه رو شنیده که این فسلطینیا خودشون زمیناشونو فروختن به اسرائیلیا.
اما جالبه که اصلا اینطور نیست، تاریخچه رو ببینید تا هرکی از این به بعد اینو گفت بدونید که طرف خالی میبنده.
#ایران_قوی
📌@ashabakharazamani
✨ﻣﻨﺎﺟﺎت ﺯیبایی از دکتر ﭼﻤﺮان:
ﺧﺪﺍﯾﺎ!🤲
ﺍﺯ ﺑﺪ کردﻥآدﻣﻬﺎﯾﺖ🍂
ﺷﮑﺎﯾﺖداﺷﺘﻢ بهدرﮔﺎﻫﺖ🍃
اﻣﺎ ﺷﮑﺎﯾﺘﻢ ﺭا ﭘﺲ ﻣﯿﮕﯿﺮﻡ🍀
ﻣﻦ ﻧﻔﻬﻤﯿﺪم 🍁
ﻓﺮﺍﻣﻮش ﮐﺮده ﺑﻮدم ﮐﻪ ﺑﺪﯼ ﺭا ﺧﻠﻖ ﮐﺮدی ﺗﺎ ﻫﺮ ﺯﻣﺎﻥ ﮐﻪ دﻟﻢ ﮔﺮﻓﺖ ﺍﺯ آدﻣﻬﺎیت🌿
ﻧﮕﺎﻫﻢ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺑﺎﺷﺪ🌟
خدایا شکرت که در کنارم هستی💞
#مناجاتشبانه🌙
#شهیدمصطفیچمران
#تلنگر_و_تفکر...
📌@ashabakharazamani
اصحابآخرالزمانیسیدالشهداء🇮🇷
🌸🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸🌸 ❤️سلام بر ابراهیم۱۲۷❤️ جواب داد: ما آمديم و خودمان را اســير كرديم. بقيه
🌸🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸🌸
❤️سلام بر ابراهیم۱۲۸❤️
باهم از سنگر خارج شديم. رفتيم پيش ابراهيم كه داخل يكي از سنگرهاخوابيده بود. تمام هجده اسير عراقي آمدند و دست ابراهيم را بوسيدند و رفتند. نفر آخر به پاي ابراهيم افتاده بود و گريه ميكرد. ميگفت: من را ببخش، من شليك كردم.
بغض گلوي من را هم گرفته بود. حال عجيبي داشتم. ديگر حواسم به عمليات
و نيروها نبود. ميخواستم اسراي عراقي را به عقب بفرستم که فرمانده عراقي
من را صدا كرد و گفت: آن طرف را نگاه كن. يك گردان كماندوئي و چند تانك قصد پيشروي از آنجا دارند.
بعد ادامه داد: سريعتر برويد و تپه را بگيريد.من هم سريع چند نفراز بچه هاي اندرزگو را فرستادم سمت تپه. با آزاد شدن آن ارتفاع، پاكسازي منطقه انار كامل شد.
گردان كماندويي هم حمله كرد. اما چون ما آمادگي لازم را داشتيم بيشتر نيروهاي آن از بين رفت و حمله آنها ناموفق بود.
روزهاي بعد با انجام عمليات محمدرسول الله در مريوان، فشار ارتش عراق برگيالنغرب كم شد.
به هر حــال عمليات مطلع الفجر به بســياري از اهداف خود دســت يافت.
بسياري از مناطق كشور عزيزمان آزاد شد. هر چند كه سرداراني نظير غلام علي پيچك، جمال تاجيك و حسن بالاش و... در اين عمليات به ديدار يار شتافتند.
ابراهيم چند روز بعد، پس از بهبودي كامل دوباره به گروه ملحق شد. همان
روزاعلام شد: در عمليات مطلع الفجر كه با رمز مقدس يا مهدي(عج) ادركني
انجام شد. بيش از چهارده گردان نيروي مخصوص ارتش عراق از بين رفت.
نزديك به دو هزار كشته و مجروح و دويست اسير از جمله تلفات عراق بود.
همچنين دو فروند هواپيماي دشمن با اجراي آتش خوب بچه ها سقوط كرد.
٭٭٭
از ماجراي مطلع الفجر پنج ســال گذشــت. در زمستان ســال 1365 درگير عمليات كربلای پنج در شلمچه بوديم.
📌@ashabakharazamani
🌹#با_شهدا|شهید مدافع حرم شهید عباس آسمیه
✍️ خواستگار
▫️عباس هفتهای یک خواستگار داشت. فرمانده شهید میگفت عباس هفتهای یک خواستگار داشت. گویی همه خواهان بودند که با عباس فامیل شوند، همیشه به او میگفتند اگر میخواهی ازدواج کنی ما گزینه مناسب داریم. در ایام اربعین با خانواده شیرازی آشنا شدند و خانواده حرفها زدن و عباس زمانی که با این خانم صحبت کرده بود به وی از تصمیمش گفته بود در صورتی که سالم از این مأموریت بازگشتم برای رسمی شدن این ارتباط قدم جلو خواهم گذاشت. اما گویی خداوند برای عباس جور دیگری رقم زده بود و برای خودش کنار گذاشته بود...
#پرخاشگری
والديني كه زود عصبانی می شوند، تحمل كمی دارند، انتظار دارند همه چيز طبق خواسته آنها پيش برود.
از كودک توقعات غير واقعي دارند، كودكيِ بدی داشته اند، ناكامی های خود را بر سر ديگران خالی میدكنند و به مجازات كردن و تنبيه كردن اعتقاد دارند؛ معمولا باعث آزار فيزيكی ، روانی، كلامی، يا عاطفی فرزند خود می شوند.
اين كودكان معمولا مضطرب هستند و مهارتهای اجتماعی ضعيفی دارند.
(خجالتي و مضطرب يا جنگجو و پرخاشگر)
و در آينده به #افسردگی مبتلا خواهند شد.
#استاد_تراشیون
🔴امام خامنهای(حفظه الله):
میتوان بسیج را به حق،
مکتبیترین و مردمیترین
نیروی مقاومت جهانی نامید.👆
#هفته_بسیج
📌@ashabakharazamani
▪️ چنان در چنبره دغدغههای روزمره خود گرفتار آمدهایم😢 که نمیفهمیم کسی روز و شباش را به شوق ظهور در بینمان سر میکند🤔 و از غصهی گرفتاریها و غفلتهایمان سخت آزردهخاطر میشود.😭ما هم یاد او هستیم ولی نه آن گونه مشتاقانه که باید.😍😢😭
▪️ راستش بدمان نمیآید ظهور اتفاق بیفتد😍 ولی بعد از اینکه کار و بارمان ردیف شد😕😐 و آرزوهایمان محقق گشت و خیالمان از بابت همه چیز راحت شد.!!!😒
▪️ ولی تا شما نیایید مگر چیزی ختم به خیر و رو به راه میشود؟!؟!✋😔
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🤲
#صلوات
#تلنگر_و_تفکر...
📌@ashabakharazamani
اصحابآخرالزمانیسیدالشهداء🇮🇷
🌸🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸🌸 ❤️سلام بر ابراهیم۱۲۸❤️ باهم از سنگر خارج شديم. رفتيم پيش ابراهيم كه داخل
🌸🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸🌸
❤️سلام بر ابراهیم ۱۲۹❤️
قســمتي از كار هماهنگي لشــکرها و اطلاعــات عمليات با ما بــود. براي هماهنگي و توجيه بچه هاي لشگر بدر به مقر آنها رفتم.
قرار بــود كه گردانهاي اين لشــکر كه همگي از بچه هــاي عرب زبان و
عراقي هاي مخالف صدام بودند براي مرحله بعدي عمليات اعزام شوند.
پــس از صحبت با فرماندهان لشــکر و فرماندهان گردانها، هماهنگي هاي لازم را انجام دادم و آماده حركت شدم.
از دور يكي از بچه هاي لشکر بدر را ديدم که به من خيره شده و جلو مي آمد!
آماده حركت بودم كه آن بسيجي جلوتر آمد و سلام كرد. جواب سلام رادادم و بي مقدمه با لهجه عربي به من گفت: شما درگيالنغرب نبوديد؟!
با تعجب گفتم: بله. من فكر كردم از بچه هاي منطقه غرب است. بعد گفت: مطلع الفجر يادتان هست؟ ارتفاعات انار، تپه آخر!
كمي فكر كردم و گفتم: خب!؟ گفت: هجده عراقي كه اسير شدند يادتان هست؟! با تعجب گفتم: بله، شما؟!
باخوشحالي جواب داد: من يكي از آنها هستم!!
تعجب من بيشتر شد. پرسيدم: اينجا چه ميكني؟!
گفت: همه ما هجده نفر در اين گردان هستيم، ما با ضمانت آيت الله حكيم آزاد شديم.
ايشان ما را كامل ميشناخت، قرار شد بيائيم جبهه و با بعثي ها بجنگيم!خيلي براي من عجيب بود. گفتم: بارك الله، فرمانده شما كجاست؟!
گفت: او هم در همين گردان مســئوليت دارد. الان داريم حركت ميكنيم به سمت خط مقدم.
گفتم: اســم گردان و نام خودتان را روي اين كاغذ بنويس، من الان عجله دارم. بعد از عمليات ميام اينجا و مفصل همه شما را ميبينم.
همينطور كه اسامي بچه ها را مينوشت سؤال كرد: اسم مؤذن شما چي بود؟!
جواب دادم: ابراهيم، ابراهيم هادي.گفت: همه ما اين مدت به دنبال مشــخصاتش بوديم.
از فرماندهان خودمان خواستيم حتمًا او را پيدا كنند. خيلي دوست داريم يكبار ديگر آن مرد خدا را ببينيم.
ادامه دارد...❤️
🌺🌺آغاز هرروزمان با قرآن🌺🌺
#رهبر_معظم_انقلاب : ♥️
تلاوٺ روزانه قرآن را فراموش نکنید؛
ولو یڪ صفحه، ولو نیمصفحه...✨
◈قرآن را هر روز بخوانید؛
با قرآن ارتباطتان را برقرار کنیـد..🌹
ثواب تلاوت این صفحه را هدیه کنیم
به شهیدحمیدباکری
و فعالیت امروز کانال ان شاءالله متبرک به نام این شهیدخواهد بود.❣
#صفحه ۳۱۵قرآن مجید
#ایران_قوی
📌@ashabakharazamani